مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
90/05/13
از سلسله مباحث استاد محمد شجاعی
در جلسه ی قبل حدیث نبوی به نقل از ابن عمر رسید به اینکه امیر المؤمنین «علیهالسلام» مانند برق جهنده می گذرد. هر کس می تواند تشخیص دهد که حرکتش در مسیر کمال تند است یا کند. با توجه به اینکه رابطه ی دنیا به آخرت مانند رابطه ی رحم مادر است به دنیا، در تولد به آخرت هم مانند تولد از رحم به دنیا پنج تولد داریم که اصل تولد سالم است و قرآن هم اینگونه این مطلب را تأیید می نماید: «یوم لا ینفع مال و لا بنون الا من اتی الله بقلب سلیم» روزی که مال و فرزند سودی ندارد مگر اینکه شخص قلب سالم بیاورد. البته ما به برکت ولایت امیرالمؤمنین «علیهالسلام» تولد ناقص نخواهیم داشت ولی از تولد بیمار گریزی نیست و باید رنج درمان را تحمل کنیم و رنج درمان و طول مدت آن بستگی به نوع و شدت بیماری دارد. قلب سلیم هم قلبی است که سه چیز در آن قلب برترین عشق او باشند. خدا، رسول و جهاد در راه خدا، و یا به عبارتی عشق به بی نهایت، عشق به مظهر بی نهایت و برتری محبت جهاد در راه خدا بر هر چیز دیگر.
جهاد مبارزه ای است برای حفظ عشق به بی نهایت. در فرهنگ اسلام جهاد به منظور های دیگر کشور گشایی و ... نداریم و هر چه هست فقط برای از بین بردن موانع انسانیت انسانهاست، در روایت دارم که برخی چنان از صراط عبور می کنند که آتشی احساس نمی کنند. اینها کسانی هستند که عشق امیرالمؤمنین «علیهالسلام» مانع گرفتاری آنها در دنیا، به جهنم اخلاق، جهنم اعمال و جهنم های عقیدتی و... شده است. سرعت انسان در عبور از صراط وابسته به متحوای شخص یعنی میزان محبتش دارد. کسی که می داند معشوقش آن سوی صراط منتظرش است قطعاً با نهایت سرعت می خواهد خود را به آن طرف برساند. در آخرین قدم برای رسیدن به بهشت قرآن اینگونه می¬فرمایند: «و اخر دعوتهم ان الحمد الله رب العالمین» و انسان به «فیها ما تشتهی الا نفس و تلذذ الا عین» می رسد. البته پیامبر «سلامالله علیها» می فرمایند آنچه که شما از بهشت تصور می کنید در حد تخیل شماست ولی هرگز نمی توانید تصور کنید که چه چیزهایی در انتظار شماست. کسی که باور داشته باشد بی حوصلگی و قبض و ... ندارد. در همه ی شرایط قدرتمند و با نشاط است. برای همین ما را بیش از عبادت به تفکر فراخوانده اند زیرا فکر انسان را قوی می کند. پیامبر«سلامالله علیها» به امیرالمؤمنین «علیهالسلام» برای سرعت گرفتن تهدید می کند ولی تعقل با فکر فرق می کند. خیلی ها فکر می کنند و محصول فکر بعضی از آنها اکتشافاتی است که بشریت را تهدید می کند ولی تعقل روی مصلحتها و باید و نباید ها کار می کند. و به عبارتی تعقل، تفکر در محتوایی است که انسان را به آسمان می برد. هر قدر محتوی بیشتر شود سرعت هم افزایش می یابد. قواعد سرعت عبارتند از: 1. سرعت گرفتن (سارعوا...)2. سبقت گرفتن (سابقوا...)3. عدم توقف (من ساوی یو ماه فهو مغبون: کسی که دو روزش مساوی گردد. کسی که دیروزش بهتر از امروز او بوده ملعون یعنی دور از رحمت خداست) کسی که به عقب حرکت کرده به خودی خود از رحمت خدا دور شده است. بعد از سالها می بینیم که آرزوهایش حول محور کمالات حیوانی و نهایتاً فرشته ای است یعنی طالب معقولات است. کسی که حوصله ی خانواده ی آسمانیاش را ندارد به این دلیل این شخص سوء تغذیه دارد و نباید سعی کند که کوتاهی خود را به گردن دیگران بیندازد. ما انسانهایی را سراغ داریم که در بدترین و آلوده ترین محیطها به گونه ای هستند که از اولیاء الهی می باشند و حتی یار امام زمان «علیهالسلام» می باشند. بنابراین مهم این است که انسان چه مقدار وقت گذاشته و روی خودش کار کرده است. (ما به شب قدر نزدیک می شویم این شب، شب تعیین اندازه هاست. در این شب، قدر ما معلوم شده و اندازه¬ی روح ما تعیین می گردد.)
تمام کوتاهی های ما مربوط به این است که ما خودمان را نمی شناسیم و فراموش کرده ایم که فرزندان چه کسانی هستیم و خانواده ی حقیقی امان اهل بیت «علیهالسلام» می باشند: «... الا من احب علیا کتب له برائه من النار و جواز علی الصراط و امان من العذاب و لم ینشر له دیوان و لم ینصب له میزان و قیل له ادخل الجنه بلا حساب» کسی که علی را دوست داشته باشد برائت و دوری از آتش و جواز گذشتن از صراط و امان از عذاب برای او نوشته می شود و نامه ی عمل او گشوده نشده و برایش میزان قرار داده نمی شود و به او گفته می شود که داخل بهشت بشو بدون حساب. ما باید ببینیم که آیا وقتی نام اهل بیت«علیهالسلام» برده می شود سلطان قلب ما هستند؟ در زیارت جامعه خطاب به ایشان می گوییم « فما احلی اسمائکم» چه قدر نامهای شما شیرین است. کسی که این شیرینی را حس نمی کند ذائقه اش مشکل دارد. زیرا خداوند شیرین ترین نامها را انتخاب کرده است. وقتی جواز عبور از صراط را به محب اهل بیت «علیهالسلام» می دهند جوازش اینگونه است: «جذناها و هی خامده» رد شدیم و جهنمی ندیدیم. و اینکه امنیت از عذاب دارد در حال حاضر هم قابل درک است ما باید ببینیم که آیا در آتش حسادت، تکبر و بد بینی و عصبانیت می سوزیم و یا در امان هستیم؟ از مهمترین قواعد انسان شناسی این است که نفس ما قبر ماست. آیا ما الان با انبیاء، شهداء، صلحاء، صدیقین رابطه داریم و با ایشان با نشاط و شاد هستیم؟ ما باید تمرین کنیم چون انسان بدون تلقین و تمرین به جایی نمی رسد. ما با عمر کوتاه دنیا باید ابدیت و بهشت خودمان را بسازیم در نظر بگیریم که مثلاً یک هفته انسان در عصبانیت، حسادت و ... به سر برده و درگیر باشد. این یک هفته در مقیاس آخرت، دیگر یک هفته نیست شاید مدت آخرتی آن قابل مقایسه نباشد. اگر شاد و آرام نیستیم محبتمان کم است. برای شادی و آرامش ما هم باید احساس فرزندی نسبت به خانواده ی آسمانی امان را حفظ و حمایت ایشان را با تمام وجود داشته باشیم. چه بسا کسانی در محیطهای غربی که از لحاظ فطری بسیار ضعیف و از لحاظ طبیعی خیلی قوی می باشد به واسطه ی رابطه شان با خانواده ی آسمانی و باور تعلق به ایشان بسیار شاد و آرام هستند و «امان من العذاب» را باور کرده اند. اگر ما با معصومین «علیهالسلام» آرامش نداشته باشیم مانند کسی هستیم که علیرغم ثروت فراوان فقیرانه زندگی می کند. و دلیل باز نکردن نامه ی اعمال محب علی «علیهالسلام» این است که به حدی این شخص احترام دارد که با او حساب و کتاب نمی کنند. انسان کریم وقتی به او مثلاً گفته می شود که غیبت شما را کردیم حلال کنید بدون اینکه سئوال کند که چه گفته اید؟ حلال می کند. خدا انسان را طوری از گناه پاک می کند که حتی خود شخص هم فراموشش می کند که چه گناهی مر تکب شده است. در دعای کمیل خطاب به خدا عرض می شود که خدایا تو بعضی گناهان مرا حتی اجازه نمی دهی فرشتگان از آنها آگاه شوند. قاعده ی عشق و محبت همین است.
در قیامت که پنجاه هزار سال شخص معطل سئوال و جواب می شود حضرت فرمودند که شما به اندازه ی خواندن یک نماز عصر معطل می شوید. البته اینها برای افراد عاشق است نه اهل حساب و مزد و پاداش، یعنی کسانی که در مقابل عشق و دلدادگی ما به ازاء نمی خواهند. هر کس با خدا قمار می کند حتما برنده است. استاد ما می فرمودند که شما در تمام عمرتان فقط یک بازی بکنید و آن هم «خدا بازی» است. و تنها بازی است که ما همیشه برنده می شویم. اگر کسی عاشقانه برای خداوند وقت گذاشت و پول خرج کرد خدا هم حساب را از او بر می دارد. مرحوم میرزا می فرمودند که وقتی به همسرتان محبت می-کنید نیت محبت به حضرت زهرا «سلامالله علیها» را بکنید زیرا قبل از همسرتان ایشان دریافت می کنند. و زن قبل از اینکه خدمتش به شوهر او برسد به دست امیرالمؤمنین «علیهالسلام» می رسد. بوسه ی به فرزندتان را برای خدا بفرستید، می بینید که خداوند دریافت می کند. هنگامی زن و شوهر دست هم را می گیرند گناهانشان از بین انگشتانشان می ریزد: « و اذا اخذ بکفها و اخذت بکفه تساقطت ذنوبهما من خلال اصابعهما» و البته این بین دوستان و ... هم صادق است. در روایت آمده وقتی دو نفر به هم دست می دهند دست خدا در دست یکی از دو نفر است و آن کسی است که در دلش محبت بیشتری است. (البته اینها به شرطی است که محبت، فی الله باشد) وقتی ضریح، قرآن ، مفاتیح، پرچمهای متبرک و ... در آغوش گرفته و می بوسیم گناهانمان می ریزد. اینها همه روابط ریاضی و هندسه ی وجودی دارند. و آن اینکه در عشق محاسبه وجود ندارد. مرحوم دکتر مهدوی در زمان حیاتش اعلام کرد که من و همسرم و چند تن از همکاران حاضریم در مؤسسه رایگان طبابت کنیم. خداوند فرمود:« انا عند ظن عبدی المؤمن» من نزد گمان بنده ی مؤمنم هستم. بنده ی عاشق دیگر با میزان هم سنجیده نمی شود. میزان درباره ی چیزهای قابل اندازه گیری است. ولی اگر کسی بی حساب به پای خدا و ائمه عشق ریخت از میزان و اندازه-گیری خارج می شود. مرحوم آیته الله بروجردی زمانی مقداری اسکناس سر نماز به همراه داشت که روی زمین گذاشته بود، باد زد و اسکناسها بین جمعیت پخش شد آقا از گرفتن آنها امتناع کرده و فرمودند هر کس هر چه برداشته برای خودش باشد چون «باد» را ملائکه الهی ترجمه کردند . یکی از بزرگان در مسجد اسکناسهایی از دستش به زمین ریخت یکی از آنها را باد به شخصی رساند آن بزرگ از او پس نگرفتند و گفت که این مال تو بوده است مرحوم میرزا وقتی می خواستند برای کسی با قرآن استخاره کنند می فرمودند که همه¬تان نیت کنید. کسی از حضرت در میدان جنگ سئوال می کند که چه کند تا خدا را بخنداند؟ حضرت فرمود که زره ات را در بیاور و اینگونه وارد میدان شو. امیر المؤمنین «علیهالسلام» وقتی از کربلا عبور می کردند فرمودند «هنا مصارع العشاق» اینجا جایی است که عشاق به زمین می افتند. هفتاد و دو نفری که کارشان در محاسبات عادی نمی گنجد. حضرت زینبی که تمام عزیزانش تکه تکه شده ولی می فرمایند که « ما رأیت الا جمیلا» کسی که به حضرت مریم (س ) می فرماید: «ان الله ترزق من تشاء بغیر حساب» و ذکریا با این فرمایش حضرت رمز را دریافت می کند: «هنالک دعا ذکریا ربه» و این مربوط به زمانی بود که زکریا «علیهالسلام» در نزد مریم «سلامالله علیها» میوه هایی را دید که فصل آنها نبود و تعجب کرد «انی لک هذا؟» و حضرت پاسخ دادند: «هذا من عندالله» و دلیل ریاضی آن را هم بیان می فرمایند: «ان الله ترزق من تشاء بغیر حساب» و البته نه هر کس بلکه کسی که او هم با خدا اهل حساب نیست، کسی که وقتش، قلمش، هوشش، پولش و ... در اختیار خداست. والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته .
کلیدواژه ها:
آثار استاد