مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
از سلسله مباحث استاد محمد شجاعی
فهم هدف خلقت = نیاز به یک راهنمای متخصص
اساساً هر انسانی زمانی به حقیقتِ انسانیت رسیده و باطن انسانی مییابد که اولاً این سؤال در ذهن او به وجود آید که من برای چه آفریده شدم و روی زمین چه میکنم؟ و دوماً بعد از یافتن پاسخ این سؤال و کشف هدف خلقتش، به سمت آن حرکت نماید. قرآن کریم دائماً به انسانها تذکر میدهد که شما بیهوده خلق نشدهاید و مسیری کاملاً تخصصی در پیش دارید. از سویی در چند موضعِ مختلف، خلقت تمامِ موجودات عالم را کاملاً ریاضی معرفی کرده و همهی این مخلوقات را تنها برای انسان و بهرهبرداریِ او میداند. پس بسیار روشن است که هدف خداوند از خلقت تمامِ مخلوقات عالم، انسان و رفع نیازهای او میباشد. و درست در این لحظه است که این سؤال اساسی رخ مینماید؛ پس انسان برای چه آفریده شده است؟
خداوند بندگانی را که هرگز به این سؤال نرسیدهاند و هیچ گاه در هدف خلقتشان تفکر ننمودهاند، منفورترین بندگانِ خود معرفی نموده و آنان را به شدت توبیخ میکند. (الذین لا یعقلون)
به محض آنکه این سؤال اساسی در ذهن انسان تولید میشود، او به دنبالِ یافتنِ پاسخ حرکت کرده و بعد از یافتن پاسخِ آن، آرام آرام به تصویرِ روشنی از خود به عنوان یک انسان دست خواهد یافت. او میفهمد که قوهای به نام فوق عقل (فوق تجرد) در وجودش نهفته است که عاشق بینهایت (الله) میباشد و غایتِ او شبیه شدن به الله است. اگر این موضوع، حقیقتاً در ذهن او حل شده و در آن به باور برسد، جای یک راهنمای راه بلد را که خودش به این غایت رسیده و میتواند او را در این مسیر تخصصی و پیچیده هدایت کند، در زندگیِ خویش خالی میبیند.
خداوند در سوره اعلی مراحل خلقت همهی موجودات را به چهار مرحله زیر تقسیم بندی میفرماید:
«سبّح اسم ربّک الاعلی، الّذی خلق فسوّی، والّذی قَدَّر فهدی»
1- خلق 2- تسویه 3- تقدیر (اندازه گیری) 4- هدایت
انسان نیز مشمول این چهار مرحله میباشد، اما «هدف نهایی» او آنقدر عظیم است که هدایتِ (مرحله چهارم) او به سمتِ این هدف، بدون یک «متخصص معصوم» امکانپذیر نیست. اینجاست که قرآن میفرماید: «اتّقواالله و کونوا مع الصّادقین» همراهی با صادقین است که انسان را به تقوا خواهد رساند. صادقین کسانی هستند که وجودشان عینِ صدق است و سخنانشان عینِ حقیقت. و هر آنچه را که ما در این مسیر به آن نیاز داریم، در اختیار ما قرار میدهند.
بازگشت سالم به آغوش الله در گروی انتخابِ مربّی متخصص
خداوند بارها در قرآن تأکید میکند که بدون مربّی معصوم نمیتوانید به نزد من بازگردید. این بازگشتن به چه معناست؟
انّالله و انّا الیه راجعون ... رجوع یعنی چی؟
فراموش نکنیم که حرکت ما در رجوع مثل حرکت جنین در رحم مادر است. اسپرم بیرون از رحم زندگی میکند، و به صورت بالقوه، خصوصیاتِ تبدیل شدن، یک انسان کامل را دارد. اما زمانی که در رحم قرار گرفته و با تخمک لقاح مییابد، تمام مسیر را به سمت تبدیل شدن به یک انسان طی کرده و این بار متناسب با شرایط زیستیِ دنیا، به آغوشِ دنیا باز میگردد.
حال اگر این نوزاد تازه متولد شده، همه کمالات را به طور کامل تحصیل نکرده باشد، نمیتواند از شرایط موجود در دنیا استفاده نموده و لذت ببرد. به طور کلی اگر اسپرم در رحم (قرار مکین) قرار نگیرد، به سرعت نابود شده و هرگز به انسانِ کامل تبدیل نمیگردد، زیرا تنها رحم، قابلیت تربیتِ اسپرم را برای استفاده از شرایط دنیا داراست.
روح ما نیز از جنس الله است (و نفختُ فیه من روحی)، از نور محمد و آل محمد «صلی الله علیه و آله». روح ما باید در رحم دنیا (قرار مکین) طبق یک قوانین مشخص تربیت شده و استعدادهای بالقوهی خود را به فعلیّت برساند تا بتواند به جایگاهِ حقیقیِ اولیهاش (در نزد الله) رجوعِ سالمی داشته باشد. در این رحم انسانِ بدون مربّی، حتماً هلاک خواهد شد. امام سجاد «علیه السلام» میفرماید: «هلک من لیس لَهُ حکیمٌ یُرشده؛ هلاک میشود کسی که، مربیای ندارد تا او را ارشاد نماید.»
بهترین مربّی برای انسانها، ربّ عظیم آنها، خداوند بزرگ است که خود ربوبیّت تمام بندگانش را بر عهده دارد. بعد از الله، بهترین پرورش دهندهی انسانها متخصصانِ معصومی اند که خود جلوههای کاملِ الله در قالبِ انسان بوده و میتوانند انسان را به بلندای ابدیّت هدایت و تربیت نماید.
آیهی «کونوا مع الصادقین» یعنی انسان نیاز به همراهی متخصصی دارد که تمام سخنهایش، صدق محض است و دروغ و اشتباه در او راه ندارد. هرگز نمیتوان تحت هدایت یک مربّی خطاکار، تا الله رفت. حتی احترام به علما و درس گرفتنِ از آنان تنها به این دلیل است که آنان علمِ معصومین «علیهم السلام» را در اختیار ما قرار میدهند. و اساساً اهل بیت «علیهم السلام» از ما خواسته اند که علمشان را از علمای دین دریافت نماییم. ما برای دریافت اطلاعاتِ از غیر معصومین «علیهم السلام»، باید یقین داشته باشیم که این اطلاعات به امضای الله و معصوم «علیه السلام» رسیدهاند. در غیر این صورت تنها اتلافِ وقت نموده و خود را ارزان فروختهایم.
فهم مواردی که تا کنون پیرامونِ آن بحث نمودهایم. برای غالبِ مردم کار آسانی است، اما پذیرشِ آن و دل سپردن به آموزههای معصومین «علیهم السلام» و تنظیم سبک زندگی براساس سبک زندگی آنان، کار بسیار مشکلی به نظر میرسد. اگر کسی در این مرحله تسلیمِ مربیان معصوم نشده و در انتخابها، ارتباطات، رفتار و افکارش از آنها الگو نپذیرند، از مسیرِ تولد سالم خارج شده و دیگر توان استفاده از شرایط لذت بخش برزخ را نخواهد داشت.
زمانی که انسان الله «جلّ جلاله» و معصوم «علیه السلام» را در تنظیم سبک زندگی خویش حذف نموده و انسانهای دیگری را به عنوان الگو برگزیند، میزان لیاقتِ خود را با این انتخاب نشان میدهد. لذا با همین الگو نیز محشور خواهد شد.
پیروی از امام ستمگر= ابتلا به عذاب خداوند
امام باقر «علیه السلام» از قول خداوند بزرگ میفرمایند:
حتماً عذاب میکنم هر رعیتی را که در اسلام با پیروی از امام ستمگری که از جانب خدا نیست، دینداری کنند. اگر چه آن رعیت نسبت به اعمال خود نیکوکار و پرهیزگار باشد. و قطعاً در میگذرم از هر رعیتی که در اسلام با پیروی از امام عادلی که از جناب خداست، دینداری کند، اگر چه آن رعیت نسبت به خود ستمگر و بدکردار باشد.
خداوند انسان را به عنوان مظهر و خلیفهی خویش آفریده و تمام اسماء صفات خویش را به صورت بالقوه در او قرار داده است. پس یک انسان کامل را به عنوان مربّی متخصص به او معرفی مینماید تا بتواند به کمک این مربّی اسماء بالقوه خویش را به فعالیت رسانده و تا مقامِ این انسان کامل پیش رود.
اما چرا خداوند در روایت بالا تعبیر ستمگر را برای الگوهای غیر معصوم به کار میبرد؟ در پاسخ باید گفت که، اساساً هر کسی که خود را الگوی مردم معرفی نماید ظالم است، حتی اگر مردم او را انتخاب نموده باشند. چرا که او خود را خوب میشناسد و میداند که هرگز نمیتواند الگوی مناسبی برای مردم باشد. تمام فرقههای گوناگون از ستمگری امامهای آنان به وجود آمده اند.
قرآن تنها یک گروه را به عنوان مربی معرفی مینماید؛
«انّما ولیّکم الله و رسولُه و الذین یقیمون الصّلاه و یؤتون الزکوه و هم راکعون»
تمام منابع اهل سنت و شیعه مقصود از قسمتِ انتهایی آیه را حضرت علی «علیه السلام» معرفی مینمایند.
چندین آیه در قرآن به گله و شکایت کسانی اختصاص داده شده که تحت ولایت مربّیهای غیر معصوم قرار گرفته اند و از خداوند برای الگوهای خود، طلبِ عذاب میکنند. اما خداوند هر دو گروه را اهل عذاب میداند. گروه اول به سبب عدم به کارگیری قدرت تعقل شان و گروه دوم به سبب ستمی که بر مردم برای ارضاء شهوات خود وارد نمودند.
عقل حجّت خداوند در درون انسانهاست و خداوند نیز مردم را با عقلشان مؤاخذه مینماید. همین عقل، انسانها را برای انجام هر کاری به سمت متخصص آن هدایت میکند، چگونه در برخورد با منِ الهی و رسیدن به هدف نهایی خلقت، به سمت یک متخصص کارشناس دعوت نمینماید؟ قران این گروه از انسانها را اهلِ بدترین جایِ جهنم میداند.
انسان هر قدر هم پرهیزکار باشد، اگر امام را که مُهر تأیید از سوی خداوند ندارد، بپذیرد، حتماً مورد عذاب قرار خواهد گرفت. اما به راستی منظور از عذاب در این روایت چیست؟
همانگونه که سپردن کاری از اموراتِ دنیا به غیر متخصصِ آن کار، سببِ شکست و بروز خسارات بسیاری میگردد، تمام بدبختیها و نکبتهای زندگیِ انسانها نیز درست از جایی آغاز میشود، که سبک زندگی آنان با سبک زندگی معصوم «علیه السلام» تنظیم و هماهنگ نیست. همسرداریها، فرزندپروریها، روابط خانوادگی، فعالیتهای اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و ... که رنگی از آموزههای معصومین «علیهم السلام» ندارند، قطعاً با شکستهای جبرانناپذیر و خسارات سنگینی روبرو خواهد شد. بسیاری از آداب و رسومِ ما، آدابی است که الله و معصوم تأیید شان نمیکنند، مانند مهریههای سنگین، شیربها (که از نظر اسلام حرام است) و ... به همین سبب مشقّتهای بسیاری در زندگی دنیا و آخرتِ انسان به بار خواهند آورد و این مصداقی از عذابِ خداوند است.
حضرت عبدالعظیم از امام صادق «علیه السلام» نقل میکنند؛
هر کس خدا را بدون شنیدنِ از راستگویی (صادقین) اطاعت کند، خداوند او را دچار مشقّت میکند. و کسی را که مدعی شنیدن حقایق دین، به غیر از دَری شود که خدا آنرا گشوده، مشرک میداند.
میدانیم که اگر بهداشت بدن رعایت نشود و شرایط لازم برای سلامتیِ آن تأمین نگردد، این بدن بیمار شده و سلامتیاش را از دست خواهد داد و چه بسا به نابودی کشیده شود. نحوهی رفتار با روح نیز دقیقاً مانند بدن است. اگر با روح خود، تخصصی رفتار ننموده و شرایط لازم را برای سلامتیِ آن رعایت نکنیم، دچار افسردگی، پژمردگی و بیماریهای گوناگون شده و در نهایت نابود خواهد شد. کسی که روحِ انسانیِ خود را تحت ولایت معصوم «علیه السلام» قرار میدهد، در حقیقت با آن تخصصی برخورد نموده و آدابِ سالم نگه داشتنِ آن را رعایت میکند. بنابراین روح او همیشه در دو حالت شادی و آرامش قرار خواهد داشت. مَحال است روح چنین انسانی به پژمردگی، افسردگی و بیماریهای دیگر مبتلا گردد، مگر آنکه از آموزههای مربّی حقیقیِ خود پیروی نکرده باشند.
صِرفِ رعایت حجاب و نماز خواندن و روزه گرفتن، انسان را به ایمان نخواهد رسانید. ایمان امری قلبی است و باید آن را باور کرد. اگر ایمان در قلبی وارد شود، روح او هرگز بیمار نخواهد شد.
آموزههای دین، هماهنگ با ساختار فطرت
«فاقم وجهک للدّین حنیفا، فطرت الله الّتی فطرالنّاس علیها» (سوره؟ آیه؟)
ترجمه:
این آیه نشان میدهد که دین، کاملاً با فطرتی که خداوند انسان را براساس آن خلق نموده است، هماهنگ است و اطاعت از آن نیازهای فطری انسان را کاملاً تأمین نموده و آن را آرام و شاد نگه خواهد داشت.
حضور امام معصوم در سبکِ زندگیِ هر کس، به معنای پیش رفتنِ او در جهتیِ کاملاً هماهنگ با فطرتش میباشد و این موجب حذف مشکلات و مشقّتهایی میگردد که به علت عدم هماهنگیِ انسان با مسیرِ فطریاش برایش به وجود میآید. اطاعت از غیر معصوم انسان را در جهتی ناهماهنگ با فطرتِ او و هدف نهایی خلقت او پیش برده و او هرگز متناسب با ساختار بهشت در دنیا تربیت نمیشود، بنابراین جایگاهش، جایی غیر از بهشت (جهنم) خواهد بود.
زندگی به سبک پیامبران و مرگ به رسم شهیدان!
امام باقر «علیه السلام» از قول رسول خدا «صلی الله علیه و آله» میفرمایند:
هر کس بخواهد مانند پیغمبران زندگی کند و مانند شهیدان بمیرد و در بهشتی که خدای رحمان آفریده ساکن شود، باید از علی پیروی کند، و با دوستِ او دوستی کند و به امامان پس از وی اقتدا کند، زیرا ایشان عترت من هستند و از طینت من آفریده شده اند. خدایا فهم و علم مرا به ایشان روزی کن. وای بر کسانی که از امّت من که مخالف ایشان باشند، خدایا شفاعت مرا به ایشان مَرسان.
اما به راستی چرا اگر کسی به دنبال متخصص معصوم رفت و با او سبک زندگیاش را تنظیم نمود، مثل پیامبران زندگی میکند و مانند شهیدان میمیرد؟ زیرا انسان با انتخاب الگوی خود، نوع الحاقِ خود به آخرت را مشخص میکند، انسان با کسی محشور شده و هم درجهی کسی خواهد بود که او را به عنوان الگو انتخاب نموده است.
مهمترین مسئله زندگی هر انسان باید انتخاب الگوی زندگیاش باشد، زیرا دینداری بدون معصوم «علیه السلام» قطعاً او را به جهنم خواهد رساند. باید خدا را شاکر باشیم، که نور اهل بیت «علیهم السلام» در قلبهای ما روشن است، چرا که نعمت ولایت آنان به همه انسانها داده نشده است. وظیفهی ما، آن است که تمام انسانهای زمین را با الگوهای حقیقیشان آشنا کنیم، تا آنها را بشناسند و بپذیرند و تنها بدین وسیله زمین از این همه نکبت رهایی خواهد یافت.
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته
کلیدواژه ها:
آثار استاد