مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
از سلسله مباحث استاد محمد شجاعی
در مباحث گذشته، هفت مورد از توصیههای امام رضا به حضرت عبدالعظیم را مورد بررسی قرار داریم؛
1- سلام
2- شیطان
3- صدق
4- امانت داری
5- سکوت
6- زبان
7- ملاقات و دیدار
ایشان بعد از این هفت توصیه، از عبارتی تکان دهنده برای شیعیانشان استفاده مینمایند، که در این جلسه، به توضیح این عبارت میپردازیم؛ «فانّ ذلک قربهٌ إلیّ»
کلام حکیمانه
یکی از اصول سخن گفتن برای یک فرد حکیم و عاقل آن است که با توجه به قیمت، موقعیت و ارزش مخاطب سخن گفته و ظرفیت او و نظام ارزشهایش را کاملاً در نظر بگیرد. امام رضا علیه السلام، در توصیههای خویش به شیعیان در مقام یک پدر رئوف و دلسوز، قطعاً ادبیاتی را در پیش گرفته و به زبانی سخن میگوید که متناسب با شخصیت فرزندانش میباشد.
فراموش نکنیم که رمز برزگِ در فهم معارف قرآن و فرمایشان اهل بیت آن است که توجه داشته باشیم آنها از چه دریچهای به ما نگریسته و با چه نظامِ ارزشی با ما سخن گفتهاند.
بسیار اتفاق افتاده که پای صحبت کسانی نشستهایم و اصلاً گفتار و افکار او را نپسندیدهایم. این عدم پذیرش، نشاندهنده عدم تناسب و سنخیت میان نظام فرهنگی و ادراکیِ ما و سخنانِ گوینده است. اما انسان حکیم که هماره حکیمانه شخن میگوید، در تخاطب دقیقاً شخصیت، حساسیتها، عقاید و هنجارهای شخص مخاطبق را در نظر میگیرد، بخصوص اگر در مقام هدایت و یا برحذرداشتن مخاطب از خطر باشد.
زمانی که معصوم، انسان را از چیزی برحذر میدارد و یا به امری سفارش میکند (مانند هفت مورد گذشته) دقیقاً با فهمِ دقیق جایگاهها و در نظر گرفتن قیمت و شخصیت حقیقیمان است. اما اگر کسی سخن آنان را درک نکرده و در او تأثیری ایجاد ننمود، نشان میدهد که قیمتی را که معصوم، برای او قائل است، با قیمتی که او برای خود در نظر میگیرد، بسیار متفاوت است.
کسانی که برای نماز شوقی ندارند و لذتی از اذکار و ادعیه آن نمیبرند و دائماً تمام عبادات و اعمال برایشان سوال آفرین است. در حقیقت جایگاه هیچ کداماز این اذکار، ادعیه و عبادات را در نفس خویش نشناختهاند و خلائی را به صورت تحمیلی پذیرفتهاند و روزانه 5 بار، این اذکار را بدون فهم تکرار میکنند. این واکنش، علامت آن است که آنها هنوز با الله هم زبان نشده اند.
امام رضا علیه السلام، بعد از 7 توصیه اول، به صورت کاملاً حکیمانه و عقلانی از کلمهای استفاده مینماید، که این واژه (قُرب) تنها زمانی بر روی نفس انسان اثر میگذارد که مخاطب، زبانِ گوینده را بفهمد. در غیر اینصورت این کلمه و کلماتی از این دست، هیچ تأثیری بر نفس نداشته و نه شوقی در آن ایجاد میکنند و نه ترس و برحذر ماندنی!!! به همین دلیل است که اکثر کلاسها و جلساتِ عقیدتی، عرفانی و اخلاقی بر روی غالبِ شنوندگان تأثیر چندانی ندارند. و این نشاندهنده عدم وجود سنخیت و هم زبانی بین نفس شنونده و مفاهیم گوینده است.
از سویی وجود سنخیت میان گوینده و مخاطب، میتواند تأثیرات شگرف و عجیبی را در رشد آنها داشته و به سرعت آنها را به هدفِ مورد نظر برساند. اینکه گاهی بعضی از انسانها با شنیدن یک آیه از قرآن. ناگهان تحت تأثیر قرار گرفته و هدایت میشوند، از مصادیق همین سنخیت میباشد.
در مورد کلام امام رضا نیز وضع به همین منوال است. اگر ما سنخیت و تناسب لازم را با معصوم در خودمان برقرار نکرده باشیم، به سادگی از کنار کلمات و فرمایشات ایشان رد میشویم و کلماتی کاملاً حکمیانه مثل استفاده ایشان از واژه «قرب» نیز هیچ حسی در ما ایجاد نخواهد کرد. توقع ایشان نیز از همه ما آن است که بعد از شنیدن این عبارت، چنان شوقی در ما به وجود آید که به آسانی 70 مورد قبل را رعایت نماییم. اگر این شوقِ مورد انتظار در ما تولید نشد، علامت آن است که هنوز سنخیت و تناسبی میان نفس ما و کلام امام رضا وجود ندارد. اولین قدم برای رسیدن به جایی که تأثیر کلامِ الله و خانواده آسمانی در ما حس شود، آن است که بخش فوق عقلانی وجودمان را که مخاطبِ آنهاست، فعال نماییم.
فعال بودن هر قوهای در انسان، سبب میشود که تمام اموری که مربوط به آن قوه اند، برای او تحریک کننده باشند. به عنوان مثال در کسانی که قوه غالب و فعالشان، قوه عقلی است، مسائل علمی، مطالعات، اکتشافات و ... . ارضا کننده و به شوق آورنده خواهند بود.
هم زبانی با ادبیات الله و خانواده آسمانی
انتخاب کلمه اِله در عبارت لا اله الا الله از سوی رب العالمین، تنها برای تحریک کسانی است که قوه فوق عقلانی آنان، فعال بوده و آنقدر خود را بزرگ می بینند که بتوانند عاشق الله و با او عشق بازی نمایند. داوود علیه السلام است که معنای این جمله خداوند را به خوبی درک میکند؛ «یا داوود، بی ففرح و بذکری فتلذّذ...» این داوود، با من شاد باش و با یاد من، لذت ببر.
اگر قوه فوق عقل در کسی فعال نباشد، اصلاً معنای شاد بودنِ با خدا و لذت بردن از او را نخواهید فهمید. دریافت حقیقتِ این کلام تنها مخصوص کسانی است که قیمتِ حقیقی خود را فهمیده باشد.
لا اله الا الله، قشنگترین، رقصآورترین و تحریک کنندهترین ترانهایست که خداوند سروده است، اما کسی آن را میفهمد که میان ادبیات کلام الله و نفس او، هم زبانی وجود داشته باشد.
امام رضا علیه السلام نیز درست بعد از برشمردن 7 نکته لازم و اساسی، پاداش عظیمی را معرفی مینماید که به واسطه آن قدرت لازم را در شیعیان برای رعایتِ آسانِ آن 7 نکته ایجاد فرماید. اما جالبتر اینکه ایشان بعد از این پاداش، جزائی تهدید کننده را نیز در صورت عدم رعایت این 7 مورد بیان میدارند، و این به سبب زبانِ متفاوت نفس انسانهاست، بعضیها با تشویق، به شوق میآیند و گروهی با تهدید، تن به عمل میدهند.
فانّ ذلک قربهٌ إلیَّ...
امام رضا علیه السلام، رعایت این 7 نکته را، راهی میداند برای رسیدن به قرب خود. و اگر کسی معنای قرب را فهمید، قطعاً سبک زندگی خود را در آن جهت، تنظیم خواهد نمود.
«قُرب»
تقرب به معصومین به معنای سنخیت یا شباهتِ با الله است. معنای واژه قرب، نزدیکی است. نزدیک شدن به یک مربی به معنای دریافت کمالاتِ آن مربی است. درست مثل شاگردی که بعد از مدتها تحصیلِ کمالاتِ استاد، آرام آرام، داراییهای استاد را در خود به وجود آورده و به او شباهت مییابد. به این شباهت تقرب گفته میشود.
تقرب به معصوم، سبب شباهتِ به آنها میگردد. معصومین نیز تجلی کامل الله در قالبِ انسانند، و این شباهت در حقیقت انسان را به الله شبیه نموده و با او هم سنخ می کند. پس عشق به معصوم، همان عشقی است که میان نفس انسان و الله سنخیت برقرار نموده و او را عاشق الله میکند و اینگونه است که او به حقیقت لااله الا الله میرسد.
به مثال زیر دقت کنید؛ از میان کسانی که وارد یک باشگاه ورزشی میشوند، تنها کسانی به مربی نزدیک خواهند شد که کمالات و مهارتهای او را فراگرفته و بتوانند آنها را به نمایش بگذارند. در غیر اینصورت، صِرف قرار گرفتنِ در باشگاه و سرگرم شدن با دستگاههای مختلف و بودن در میان دیگر ورزشکاران، تقربی میان انسان و مربی برقرار نخواهد کرد.
در مسائل انسانی نیز، همین قانون وجود دارد. همه انسانها در باشگاهِ دنیا قرار میگیرند. به این معنا که همه انسانها، روابطِ اجتماعی، روابط خانوادگی، همسرداری، فرزندپروری، مشکالت گوناگون زندگی و ... را تجربه میکنند، اما همه آنها از شرایط این باشگاه برای شباهت به مربی (الله) استفاده نمیکنند و یا اساساً به دنیا با نگاهِ یک باشگاه تمرینی برای رسیدن به باطن انسانی نمینگرند. اصولاً این دسته از انسانها که حقیقتِ ماجرای خلقت را نفهمیدهاند، همسر را برای همسر، فرزند را برای پدر و مادر شدن و ... خواسته و فقط در این محیط تمرینی، مشغول بازی با سرگرمیهای دنیا میشوند.
درست مانند کسی که در یک باشگاه ورزشی، مشغول بازی با دستگاههای مختلف شده و از هدفِ اصلیِ رفت و آمدش به آن باشگاه باز میمانند.
بسیار دیده میشود، کسانی سالیانِ متمادی در مساجد، هیئت مذهبی، جلسات فوق عقلانی و ... شرکت میکنند، اما هیچ شباهتی میان آنان و الله برقرار نمیگردد، چرا که آنان اساساً خود را در باشگاه ندیده و هیچ تمرینی هم در آنها صورت نمیگیرد ... و آنان اصلاً تصمیمی برای رسیدن به عشق نگرفتهاند ...
عاشق شو، وَر نه روزی، کارِ جهان سرآید ناخوانده نقش مقصود در کارگاه هستی
تمام قیمت انسان، به میزان اسمائی است که از خدا دریافت کرده و به الله شباهت یافته است، در غیر اینصورت، هیچ کدام از اعمال عبادی ما، تأثیری در تقرب ما نداشته است.
مستیهای کمالاتِ بخشهای پایینی، قدرتِ رسیدن به قرب را از ما گرفته است. اول باید بیدار شد و هدفِ ماجرایِ خلقت را شناخت. بدون شناختِ خود، محیطهای انسانی قدرتمند نیز برای انسان بیفایده خواهند بود.
اگر انسان در یکی از کمالات پایینتر، گرفتار شده و عاشق باشد، دیگر راه صحیحی به غیب نخواهد بُرد.
خداوند در آیه 24 سوره توبه، تنها کسانی را صاحب باطن انسانی میداند که سه معشوق اصلیاش الله، خانواده آسمانی و جهاد در راه خدا باشد، در غیر اینصورت فاسق است. زمانی که معشوقها به طور صحیح مهندسی گشت و انسان عاشق شد، دیگر رعایت هیچ امری برای رسیدن به الهاش برایش سخت نیست. عدم موفقیت در مهندسی معشوق و نرسیدن به باطن انسانی، قدرتمندترین رحمهای مکانی و زمانی را نیز برای انسان بیاثر خواهد کرد.
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته
کلیدواژه ها:
آثار استاد