www.montazer.ir
جمعه 31 ژانویه 2025
شناسه مطلب: 814
زمان انتشار: 4 نوامبر 2014
خانواده آسمانی،جلسه 205 ، 92/03/23

خانواده آسمانی،جلسه 205 ، 92/03/23

از سلسله مباحث استاد محمد شجاعی

بحث ما درباره حمله سمت چپ شیطان یعنی گناه بود. «...حبّب الیکم الایمان و زَیّنَهُ فی قلوبکم و کرّه الیکم الکفر و الفسوق و العصیان اَولئک هم الرّاشدون» خداوند ایمان را نزد شما محبوب کرده و آن را در قلبهایتان زینت داده است و کفر و فسق و گناه را مکروه شما قرار داده، این افراد رشد یافتگان هستند.

کسانی که بعد از سالها دینداری، از دین بر می گردند به این دلیل است که آنها دین را حمل می کنند یا به عبارتی صورتهای دینی را تحمل کرده و نپذیرفته اند. انسان اگر چیزی را قلباً قبول کرده باشد و از آن لذت ببرد حاضر است سختیهای آن را تحمل نماید مانند مادر که به عشق فرزندش دشواریهای رشد و نگهداری اش را به جان می خرد یا خانمی که زیورآلات سنگین را به خاطر زیباییش ترجیح داده و سختی اش را تحمل می کند. از طرفی خداوند کفر و فسق و گناه را مکروه انسان قرار داده است. این امر خیلی نعمت بزرگی است که اگر انسان فاقد آن شود گناه را کسب و جذب می کند. مؤمن ممکن است که مرتکب گناه شود ولی از اول تا آخر دچار عذاب وجدان است. خدا نکند کسی به راحتی غیبت کرده و غیبت بشنود و احساس ناراحتی هم نکرده و راحت خوابش برود. کسی نقل می کرد: در خواب دیده که دوستش مرده و او در حال خوردن گوشت اوست و من آیه ای که به امر غیبت تصریح کرده (غیبت = خوردن گوشت برادر مرده) را به او نشان دادم. کسی که گناه برایش عادی شود حتماً در ارتباطات، انتخابها، افکار و رفتار با شکست مواجه می شود. بدنی که از سلامت برخوردار است با کوچکترین آلودگی دچار مسمومیت می شود و بدنی که پر از عفونت و کثیفی است نسبت به میکروب واکنش نشان نمی دهد.

کسانی که جادو و سحرهای خبیثانه می کنند باید مدتها چیزهای آلوده خورده و کارهای کثیف مرتکب شوند تا آماده این اقدامات شوند. قرآن کسانی را اهل رشد معرفی می کند که ایمان را دوست داشته و در قلبش زینت دارد. چنین شخصی از همه مظاهر ایمان لذت می برد و هر جای دنیا که برود ایمانش را حفظ می کند. مردی که حاضر است همسرش با آرایش و زینت در ملاء عام دیده شود ترس ندارد از اینکه هزاران نفر با همسرش زنای چشمی کنند. رابطه بدنی صرفاً باعث زنا نمی شود مهم این است که روح این رابطه را طلبیده و می پذیرد. این همان راضی شدن نفس به انحراف و آلودگی است. فحشای ظاهری نتیجه فحشاهای باطنی می باشد. کسانی که از فرزندان شان به لحاظ بی نمازی و بی حجابی شکایت دارند لازم نیست دائماً به آنها تذکر بدهند باید روی ایمان ایشان کار کنند؛ «الظّاهر عنوان الباطن» کسی که باطنش مشکل دارد از انجام ندادن واجبات و ارتکاب محرمات اذیت نمی شود و زمانی به خود می آید که کار از کار گذشته است. انسان سالم کسی است که وقتی مرتکب گناهی می شود نفس لوامه در او فعال شده و از گناه ناراحت و متأثر است. عرفا کسی را برای سیر و سلوک انتخاب می کنند که در درجه اول رابطه اش با خانواده حسنه باشد. آقای مجاهدی با مرحوم شیخ جعفر آقای مجتهدی خیلی صمیمی بود و در بزم های عارفانه ایشان شرکت می کرد هنگامی که ازدواج کرد آقای مجتهدی به ایشان اجازه نمی داد که تا دیروقت نزد وی باشند و می فرمودند: قبل از ساعت ده شب به نزد همسرش برود. زن و شوهرهایی که درس می خوانند اگر بیش از چهارده واحد در هر ترم بردارند در حق خانواده ظلم می کنند. امام صادق «علیه السلام» لقمه کسی را که شب کار اضافه انجام داده و حق چشمش را ادا نمی کند، حرام می دانند. (البته کار برای خدا بحث دیگری است) بعضی ها در وظایف واجبشان درمانده اند و به زعم خودشان برای خدمت به مردم عضو کاندیداهای شورای شهر و نمایندگی مجلس می شوند. البته بعضی ها تلاش لازم را می کنند ولی اعضای خانواده قابلیت لازم را ندارد در این صورت شخص کوتاهی نکرده و مسئول نیست. بعضی ها در کلاس شرکت می کنند ولی هر روز بداخلاق تر می شوند و دیگران می پندارند که اثر کلاسها اینطور است در صورتی که تأثیرپذیری یک شاخصه قرآنی دارد: شادی و آرامش. در تربیت ریشه ای فرزندان، باید باطن را با معیار قرآنی تربیت کنیم؛ علاقه به ایمان و تنفر از کفر و عصیان. مطالعه کتاب «ثواب الاعمال و عقاب الاعمال» شیخ صدوق در گناه شناسی بسیار موثر است. شناسایی آفتهای راه، بسیار مهم است.

کسانی که تیزهوش هستند اگر سایر بخشهایشان به همان میزان رشد نکنند بسیار خودشیفته می شوند. این افراد باید متواضع تربیت شوند. اینکه بعضی فرزندان به لحاظ تدیّن در رتبه خاصی قرار دارند همیشه خوب نیست اگر خیلی در نظرها بزرگ شوند متکبر شده و سایرین را فاسق و فاجر می دانند و منّت دینداری شان را بر سر دیگران می گذارند کسانی که ادعا می کنند در کشور کار فرهنگی خواهند کرد اصلاً اطلاعات فرهنگی ندارند و خودشان بی نهایت مشکل دارند. کتابهای دینی مدارس ضعیف و غیر تخصصی هستند که حاصل کار آن افراد ضعیف به لحاظ دینی می باشند.

اسلام توصیه به نیکی در حق دیگران کرده است که حتی درباره کفار هم این موضوع تأکید شده است. باید مانند باران باشیم و بر همه بباریم. البته به استثنای کسانی که خوبی را با بدی پاسخ می دهند که احسان را ضایع می کنند. این واکنش ممکن است ناشی از کینه، دشمنی و حسادت باشد. به این افراد نه باید محبت کرد و نه توقع محبت از ایشان داشت.

ذلتی بالاتر از این نیست که قلب مشغول کسی باشد که قلبش فارغ از انسان است. در این موارد ابراز محبت بیشتر تولید انزجار می کند. امام صادق «علیه السلام» چهار چیز را هدر رفته می دانند؛ بذر کاشتن در شوره زار، چراغ در نور ماه، غذا خوردن با شکم سیر و خوبی کردن به کسی که شایسته نیست.

خیلی ها اسیر مزه هستند و علیرغم اینکه اشتها ندارند اقدام به خوردن می کنند. البته غذای خوشمزه و مطبوع خوردن خیلی هم مطلوب است ولی اندازه خوردن و اسیر نشدن خیلی مهم است. هر حلالی بیش از اندازه دریافت شود ضایع کردن محسوب می شود. بعضی ها با محبت بیشتر لجاجت و بدرفتاری شان بیشتر می گردد. به بچه بی ادب و خلافکار هر چه بیشتر رسیدگی شود میزان اهانت و بی ادبی او افزون می شود، لذا در این صورت پدر و مادر جنایت کرده اند و مسئول عاق والدین فرزندشان هستند. «المعروف کنز فانظر عند من تُودعه؛ الاصطناعُ ذُخرٌ فارتد عند من تضعه.....» خوبی کردن گنجی است بنگر (مراقب باش) که آن را نزد چه کسی می سپاری. احسان اندوخته ای است مراقب باش درباره چه کسی انجام می دهی. البته لازم به ذکر است که اکثریت انسانها قابلیت محبت را دارند. و این فرمایش علی «علیه السلام» شامل افراد قلیلی می شوند. در فرمایش دیگر آمده که حضرت می فرمایند: «لا خیر فی المعروف الی غیر معروف» خیری نیست در خوبی که درباره شخص حق شناس است.

نکته قابل تأمل این است که محبت را بدون توقع باید نثار دیگران کرد ولی این دلیل بر ناسپاسی دیگران نیست. «...لا نُریدُ منک جزاءً و شکوراً» «یُطعمُون الطّعام علی حبّهِ مسکیناً و یتیماً و اسیراً» علی «علیه السلام» و خانواده شان سه روز غذای خودشان را به فقیر و یتیم و اسیر بخشیدند و فرمودند: «انّما نطعمکم لوجه الله».

قرآن رمز آموزش مذهبی را به ما می آموزد و از ما می خواهد کاری کنیم که فرزندانمان از ایمان خوششان بیاید. اول باید فلسفه وجودی آنها و خود حقیقی شان را به آنها بیاموزیم و اینکه دنیا رحم کوچکی است برای رسیدن به جاودانگی آخرت. بدون این آموزش صِرفِ امر و نهی تأثیری ندارد. تازه مسلمانها خیلی بهتر از ما دینداری می کنند زیرا با معرفت شروع کرده اند.

باحجابهای آنها به حجابشان افتخار کرده و خدا را شاکر هستند. کراهت داشتن از کفر و گناه یعنی انسان بتواند آتش ناشی از گناه را ببیند. امام علی «علیه السلام» می فرمایند: «کیف ینتفعُ بالنصیحه من یلتذّ الفضیحه؟» چگونه سود می برد از نصیحت، کسی که از گناه لذت می برد؟ کسی که در آمدش ناشی از کم فروشی، احتکار و ... حاصل می گردد رزقش آلوده است. سر سفره ای به ولی خدایی گفتند: چرا غذا نمی خورید؟ برنج را در مشتش فشرد و دیدند چرک و خون از آن خارج می شود این همان باطن لقمه آلوده است. ترس از گناه خیلی مهم است، گنهکاری که ترس هم دارد به نجات نزدیکتر است تا کسی که عبادت می کند ولی پروایی از گناه ندارد. (فعال بودن نفس لوامه خیلی مهم است) قرآن به نفس لوامه قسم یاد کرده است.

«فلا اُقسم بنفس اللوّامه» لذا فرمودند: هر کس در درونش یک قاضی نداشته باشد عبادتهایش به درد نمی خورد و آن وجدان است؛ مؤمن به چند چیز نیاز دارد که یکی از آنها واعظی در نفسش است. اگر این واعظ درونی خاموش شود خطرناک است. چنانچه وقتی بدن در هنگام بیماری تب کند باعث امیدواری پزشکان می شود؛ چون تب واکنش بدن و علامت سلامت سیستم کلی آن می باشد ولی اگر چنین واکنشی از بدن صادر نشود پزشکان از بیمار قطع امید می کنند. علی «علیه السلام» می فرمایند:‌«الذنوب الدّاء و الدواء الاستغفار» گناهان بیماری است و استغفار داروست. استغفار در حکم حمام روح است. در شبانه روز حتماً باید هفتاد یا صد مرتبه استغفار را داشته باشیم. ذکر استغفار را می توان هنگام خواب در رختخواب گفت و آنجا را تبدیل به محراب (محل حرب با شیطان) قرار داد. در نماز با گفتن تکبیره الاحرام در واقع همه چیز را کنار گذاشته و خدا را از همه چیز و همه کس بالاتر می دانیم و با او خلوت می کنیم. حضرت در ادامه حدیث می فرمایند: «و الشّفاءُ ان لا تعود» شفا هم در باز نگشتن (به گناه) است.

 

والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed