www.montazer.ir
یک‌شنبه 6 اکتبر 2024
شناسه مطلب: 805
زمان انتشار: 4 نوامبر 2014
خانواده آسمانی،جلسه 198 ، 92/03/02

خانواده آسمانی،جلسه 198 ، 92/03/02

از سلسله مباحث استاد محمد شجاعی

عرض کردیم: به تصریح قرآن شیطان از چهار جهت انسان را مورد حمله قرار می دهد و لازمه حرکت در صراط مستقیم رو در رو شدن با شیطان و حمل های اوست. کسی که قصد رسیدن به حق تعای دارد باید از باشگاه شیطان گذشته و او را به عنوان حریف تمرینی بپذیرد. اساساً ربوبیت حق تعالی اقتضاء می نماید که برای رشد انسان او را در معرض این حملات قرار دهد. شادی، آرامش و تخلّق به حق تعالی در گرو خنثی کردن این حملات است. حمله از جلو، ترس از آینده است. بعضی از حملات هم ترکیبی هستند مانند حمله چپ و جلو. مانند اینکه انسان به لحاظ ترس از فقر در آینده از راه حرام کسب روزی نماید. یکی دیگر از حمله هایی که افراد احمق را مورد تهاجم و تأثیر قرار می دهد حمله از عقب (گذشته) است. سه عامل کدورتها، گناهان و شکستها در این حمله مورد توجه انسان قرار می گیرد که حال و آینده او را به خطر می اندازد. کسی که در این حمله مغلوب می شود خیلی دچار حماقت است زیرا گذشته را نمی توان تغییر داد و نباید در حال و آینده او اثرگذار باشد. در مورد گناه باید توجه داشته باشیم که فقط معصومین «علیهم السلام» مرتکب آن نمی شوند و دیگران کم و بیش مبتلا هستند. انسان باید گناهان گذشته را تبدیل به وسیله ای برای تقرّب حق تعالی بنماید.

انسان وقتی مرتکب گناه می شود، خودبزرگ بینی و تکبر او به لحاظ پاکی از گناه، کم می گردد. پیامبر «صلی الله علیه و آله» حالت عُجب را از گناه بدتر و خطرناکتر می دانستند ایشان می فرمایند: «لَو لَم تذنبوا لخَشیتُ علیکم ما هو اکبر من ذلک العُجب العُجب» اگر گناه نکنید من برای شما از بالاتر از عُجب می ترسم. کسی که خودش را پاک و دیگران را آلوده، همچنین خود بالاتر از گنهکاری بداند، خودشیفته است. وقتی حضرت گناه عُجب را بالاتر از گناهان جوارحی می دانند در نتیجه اثر آن و عذابش بیشتر است. کسانی که عذاب گناه جوانحی (قلبی) را نمی دانند، تصور می کنند گناهان جوارحی شدیدترند. لذا اینها اهل فحشاهای ظاهری را گنهکارتر و آلوده تر می پندارند. شخص غیبت کننده، زناکار را آلوده و مطرود دانسته، غافل از اینکه هر یک بار غیبت او بدتر از هفتاد زناست و عذاب او در جهنم شدیدتر خواهد بود. یکی از آثار مبتلا شدن به گناه این است که انسان دیگران را کوچک نشمرده و سرزنش نکند. در روایت آمده: کسی که دیگری را به خاطر گناهی سرزنش کند نمی میرد تا آن گناه یا بدتر از آن را مرتکب گردد. البته این مسئله منافاتی با امر به معروف و نهی از منکر ندارد. در جایی که احتمال اثر می دهیم این دو واجب الهی را عمل کنیم، ضمن اینکه در همان حال حس انجام وظیفه داشته و خودمان را برتر نپنداریم. ما در هیچ حالی نباید خودمان را بهتر و بالاتر از کسی بدانیم بلکه باید آلوده تر و بدتر از سایرین بدانیم. با این نگاه متواضع می شویم.

در قدم بعدی باید استغفار و جبران نماییم یعنی از مسیر اشتباه، بازگشت (توبه) کرده و مسیر درست را بپیماییم. قدم اول در توبه، پشیمانی قلبی است. امام رضا «علیه السلام» می فرمایند: «من استغفر بلسانه و لم یَندَم بقلبه فقد استهزءَ بنفسه» کسی که به زبان استغفار می کند ولی قلباً پشیمان نشده است خودش را مسخره کرده است. پس پشیمانی مرحله اول است: «التوبه ندم» و مرحله دوم بازگشت است یعنی از بین بردن آثار آن.

گناهان یا حق الله هستند یا حق الناس. «حق الله» اگر قابل جبران است مانند نماز، روزه، حج و ... قضا، باید جبران نماییم. در روزه باید قضای آن را انجام داد اگر در توان او نیست کفاره بپردازد و اگر هیچ موردی مقدورش نیست استغفار کند تا زمانی که اگر امکانش فراهم شد قضاء یا کفاره انجام دهد یا برای بعد از مرگش وصیت نماید. درباره حرامهایی که انسان انجام داده باید استغفار کند و ضمناً به خودش سختی داده و ریاضت بکشد، مثلاً برای جبران، صدقات و انفاق بپردازد.

«حق الناس» هم یا فردی است یا اجتماعی. اگر فردی است که حقش را به او بازگردانیم و حلالیت بطلبیم و در صورتی که قابل شناسایی نبوده و یا از دنیا رفته باشد ردّ مظالم بپردازد. در مورد احکام تکلیفی و وضعی در دوران کودکی باید گفت: در احکام وضعی، بزرگسال و کودک یکسان است و حق الناس جزء احکام وضعی است. اگر کسی در کودکی حقی را ضایع کرده باشد ضامن است. بهتر است ردّ مظلمه را در زمان حیات رد کنیم و إلاّ در وصیتنامه مطرح نماییم. چه قدر بزرگانی که بعد از مرگ به خواب آمده که برای من فلان کار را انجام دهید تا حقی از ذمّه اش برداشته شود. در روایت آمده: «یُغفَرُ للشهید کلُّ ذنب الا الدّین» همه گناهان شهید آمرزیده می گردد مگر دِین. پرداختن ردّ مظالم برای اموات بسیار پسندیده و مهم است. حق الناس اجتماعی مانند آسیب هایی که انسان به اماکن و اموال عمومی می زند مانند مساجد، حسینیه ها، اتوبوس و ... که انسان به میلیونها نفر بدهکار می شود.

تماسهایی که شخص از محل کار بدون اجازه زده و یا از اموال آنجا استفاده شخصی نموده است. اگر محل مشخص است که به آنجا باز گرداند و در غیر اینصورت به بانک رفته و به خزانه دولت واریز کرده تا به بیت المال برگردانده شود. قسمت دیگر حق الناس، حق الناس های معنوی است. بداخلاقی ها، آزار و اذیت ها از این دسته هستند و تا خود شخص راضی نشود انسان گرفتار است. این گرفتاری از لحظه مرگ آغاز می شود؛ پیامبر «صلی الله علیه و اله» می فرمایند: «مَن مات فقد قامَت قیامته» اگر کسی از دنیا رفت اولین وظیفه ما پاک کردن دلمان نسبت به اوست. حضرت رسول «صلی الله علیه و آله» می فرمایند: «اُذکُروا امواتکم بالخیر» میت دستش از دنیا کوتاه شده و گرفتار است پاک کردن دلمان از او در آمرزش خودمان هم مؤثر است. حق الناس اجتماعی - معنوی، مانند اینکه انسان مرتکب عمل یا اعمالی شود که حیثیت جامعه را تحت تأثیر قرار داده و مسلمانان یا قشر خاصی از آنها را مورد مظّان دیگران قرار دهد، طلبه ها چنین اند، زنان مسلمان فلان طور هستند. و ... به طوری که آبروی جمع و صنفی از بین برود. حفظ وحدت بین شیعه و سنی هم بسیار مهم است که امام «رضوان الله» فرمودند: امروز بر سر ولایت حضرت امیر «علیه السلام» هم نباید دعوا کنیم. هیچ گناهی بالاتر از تفرقه افکنی نیست به ویژه که امروزه دشمنان به دنبال ایجاد اختلاف هستند. گاهی یک شیعه رفتاری می کند و اهل تسنن را مورد اهانت قرار می دهد، درباره همه شیعیان چنین قضاوتی می شود. البته سنی هایی هستند که نادان و افراطی بوده و شیعه کشی می کنند. حق الناس چه فردی و چه اجتماعی، اعم از مادی و معنوی را حتماً باید علاوه بر استغفار جبران هم نمود.

اگر حرف یا عمل ما باعث گناه و انحراف کسی شود خیلی خطرناک بوده و به راحتی جبران نمی شود. برای عامل نوشتن کتاب گمراه کننده یا تهیه فیلم و عکس مضرّ یا موسیقی های آسیب زا و ... تا قیامت گناه نوشته می شود.

بدعت در دین، سنتهای غلط و ... اینگونه می باشند. باید سعی کنیم «سامرّیِ» گروه و دسته خودمان نباشیم. بنابراین معلوم می شود که اگر احیاناً و ناخواسته گناهی از ما سر بزند اعم از حق الله، یا حق الناس فردی، اجتماعی، مادی و معنوی و ... قابل تدارک است و باید با گناه درست برخورد نماییم. ضمناً ما حق نداریم گناهمان را جایی مطرح کنیم مگر نزد شخص امینی که می تواند ما را در برطرف کردن و جبران گناه یاری نماید. «اعتراف به گناه» به لحاظ سبک شدن بار گناه فقط در نزد حق تعالی جایز است و بس.

اظهار گناه و اقرار به آن نزد دیگران از مصادیق اشاعه فساد و فحشاء است. گناه امری شخصی بین انسان و خدا، یا انسان و کسی که درباره او گناه صورت گرفته است. البته لازم به ذکر است که طلب حلالیت از دیگران در صورتی که مفسده و شرّ نداشته باشد جائز است. انسان تنگ نظر ظرفیت چنین اعترافی را نداشته و ممکن است مشکلات بدتری بیافریند. برای طرف مقابل استغفار کرده و ردّ مظلمه و صدقه به نیت او بدهد. خداوند غفور و غفّار است و آثار عمل ما را بلافاصله متوجه ما نساخته و از طرفی بسیاری را هم می بخشد: «... یَعفوا عن کثیر» بعد از نماز می خوانیم: «الهی ان کان ذنبی عندک عظیماً فعفوکَ اعظم من ذنبی...» خدایا اگر گناه من نزد تو بزرگ است همانا عفوت از گناه من بزرگتر است. بزرگترین گناه بعد از شرک به خدا ناامیدی از خداوند است. شیطان در حمله از عقب چنان گناهان انسان را بزرگ کرده و به رُخش می کشد که انسان نمی تواند توبه کند، و انسان مورد حمله عقب و جلوی (حمله ترکیبی) شیطان واقع می شود و با تصور آمرزیده نشدن، به گناه ادامه داده و حال و آینده اش را خراب می کند، و مانع عمل خیر او هم می شود مثل این که با تصور آلودگی، حرم نرفته و نماز نخوانده و روزه نمی گیرد. بزرگی می فرمود: مسجد و حرم مانند حمام است تا واردش نشویم پاکیزه نمی گردیم. ما باید برای مقابله با شیطان به زیارت رفته، توبه کرده و از آن بزرگان طلب شفاعت نماییم.

یکی از یاران امام رضا «علیه السلام» خدمت حضرت نقل می کرد: شاهد روزه خوری یکی از سرداران مأمون بودم که به او اعتراض کردم ولی او گفت: روزه من چه فایده ای دارد که من به دستور مأمون در همین مکان شصت نفر از شیعیان را گردن زدم. حضرت فرمودند: گناه ناامیدی اش از کشتن شصت شیعه از سادات هم بیشتر است. یعنی انسان تا زنده است امکان جبران گناه را دارد. ناامیدی ریشه در عقیده دارد و کفر است یعنی شخص خدا را از گناهش کوچکتر کرده و خدا نمی تواند او را ببخشد!

 

والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed