مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
از سلسله مباحث استاد محمد شجاعی
اولین توصیه امام رضا«علیه السلام» به حضرت عبدالعظیم«علیه السلام»: به دوستان ما بگویید که برای شیطان بر خودشان راهی قرار ندهند.
اولین حمله از زبان قرآن: حمله از جلو است که شیطان نسبت به آینده دلشورههایی را در انسان ایجاد میکند.
دلشورههای معقول و منطقی اشکال ندارد. اما دلشورههایی هست که ریشه عقلانی ندارد یا اگر هم دارد قوه واهمه بیش از حد اندازه، آن نگرانی را در دل انسان ایجاد میکند. مثل وسواس که قاعده عقلانی و ریاضی داریم اما قوه واهمه عددها را تغییر میدهد.
بعضی اوقات والدین میخواهند فرزندانشان از فرزندان فامیل برتر باشند به همین دلیل فرزندشان را مجبور میکنند تا در رقابتهای جهنمی بیفتند و در درس خواندن دچار اضطراب میشوند.
گاهی اوقات با وجود اینکه قاعده دستت شماست شیطان در شما ناباوری، شک، تردید و بدبینی ایجاد میکند تا به آن قاعده احترام نگذارید. این توهم زدگی است.
حضرت سیدالشهداء«علیه السلام» در دعای عرفه به خداوند عرض میکند: خدایا من آن زمانی که نطفهای بیش نبودم و هیچ توانی از خودم نداشتم تو مرا در قرار مکین بردی و در رحم مادر مرا بین ظلمات خون و گوشت و استخوان حفظ کردی و در تاریکیهای رحم به یاد من بودی و... پدر و مادر را نسبت به من مهربان کردی.
واقعا چه کسی میتواند بگوید من با عُرضه و توان خودم به اینجا رسیدم؟
قرآن میفرماید: «له معقّبات من بین یدیه و من خلفه یحفظونه» از جلو و پشت شما فرشتگانی هستند که از شما مراقبت میکنند.
چرا انسان باید ایمانش به عوامل طبیعی بیشتر از خدا باشد؟ مگر نه این که همین عوامل طبیعی را خدا ایجاد کرده است؟
گاهی وقتها شیطان وظایف را خطرناک جلوه میدهد؟ همینطور دائماً تفکرات منفی در آدم ایجاد میکند.
جذب آرامش ما به امکانات دنیایی، خیلی بیشتر از ایمانمان به صاحب این نعمتهاست. به نعمت بیشتر اعتماد داریم تا صاحب نعمت.
فرق نعمت و صاحب نعمت در این است که نعمتها متغیرند اما صاحب نعمت ثابت است. وقتی به صاحب نعمتی تکیه کنیم که حتی یک لحظه از ما غافل نیست، خیلی بهتر از همسر و فرزند و... که دائما در حال از بین رفتن هستند، میباشد.
وقتی ما وجه کریم «الله» را داریم برای چه دلشوره داشته باشیم؟
سوره بقره، آیه ۶: « الشَّیْطَانُ یَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَیَأْمُرُكُم بِالْفَحْشَاء وَاللّهُ یَعِدُكُم مَّغْفِرَةً مِّنْهُ وَفَضْلاً وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ»؛ شیطان به شما وعده فقر و بدبختی میدهد (حمله جلو) و به فحشاء امر میکند (حمله چپ)
حملات چهارگانه شیطان با همدیگر ارتباط دارند. یعنی میتواند یک حمله ترکیبی جلو و عقب به انسان داشته باشد. جلو+راست، جلو+چپ هم میتواند داشته باشد. این حمله جلو+چپ است که در آن اول وعده فقر میدهد بعد امر به فحشا میکند. چون اگر اول به فحشاء امر کند انسان نمیپذیرد بهخاطر همین اول وعده فقر میدهد زمانی که شخص میبیند ناچار است، این گناه را انجام میدهد. بیماری معروف زمان ما، همین حمله جلو+چپ است.
فحشا در اینجا معنای اختلاس، ربا و... میدهد. شخص از ترس اینکه خودش و خانوادهاش بعداً کمپول شوند دست به این کارها میزند.
امکان ندارد ربا در زندگی انسان بیاید و بدبختی و نکبت و مریضی گریبان انسان را نگیرد. مشکلش هم موقتاً حل میشود ولی کامل خوب نمیشود.
خیلی وقتها امکاناتی در زندگی انسان ضروری نیست ولی انسان خودش را به فشارهای سنگین و دلشوره وادار میکند تا آنها را تهیه کند.
در ازدواج میشود دو طرف باهم کنار بیایند و سختگیری نکنند و بیخود خرجتراشی نکنند.
مهریه بالا خشم خدا را میآورد. چون اثر وضعی دارد منتظر دعوا و درگیری و... باشید.
بعضیها به مال خودشان برای شب اول قبرشان بیشتر نیاز دارند ولی اموالشان را جمعآوری میکنند تا به فرزندانشان برسد.
«الشیطان یعدکم الفقر و یأمرکم بالفحشاء»؛ چهقدر آدمها هستند که گرانفروشی، کمفروشی و رشوه در زندگیشان وارد میکنند برای اینکه میترسند آینده خانوادهشان بهخطر بیفتد. پس اضطراب باعث میشود انسان معصیت کند.
«الغیبه جهد العاجز»؛ چرا یک شخص اقدام به غیبت میکند؟ برای اینکه میگوید جلوتر یک چیزهایی در مورد او بگویم که موقعیت خودم حفظ شود.
دروغگویی فحشایی است که بهخاطر ترس از آینده گفته میشود.
ترکیب حمله جلو+چپ؛ چهقدر ریاضیات دقیق است. اضطراب از آینده نباید ما را وادار به معصیت الهی کند. وقتی خدا را نبینی خدا هم تو را واگذار میکند به همان نعمت و همان کسی که به خاطرش معصیت کردی.
«والله یعدکم مغفره منه و فضله والله واسع علیم»؛ خداوند وعده مغفرت به شما میدهد. خداوند میفرماید: من بندگانم را با هر درجه از گناه میپذیرم.
فضل یعنی زیادی. میگوید: برای خرج کردن در خانواده بخل نکنید. اگر مرد بتواند به پدر و مادرش کمک کند، همسرش نباید بخل کند و بهخاطر ترس و اضطراب از آینده مانع او شود.
خلاف مروت و مردانگی است که مرد به همسرش فشار بیاورد تا درآمدی که دارد را در مخارج خانه هزینه کند. زن هم نباید بیش از درآمد و توانایی مرد برای او هزینهتراشی کند.
شرعاً وقتی انسان مبلغی پول دارد و با آن نیاز خود و خانوادهاش تأمین میشود نباید این پول را ذخیره کند. انفاقات واجب در جامعه وجود دارد که نیازمندان با همین کمکها میتوانند زندگی خود را سرپا نگه دارند. خداوند میفرماید: حتی فقرا هم نمیتوانند پول را نگه دارند. ثروتمند به اندازه ثروتش باید انفاق کند حتی فقیر هم باید انفاق کند. بارها پیش آمده که به افرادی کمک شده که نیازمند بودند ولی همان شخص رفته و یک شخصی که از خودش نیازمندتر بوده پیدا کرده و به او کمک کرده است. (انفاق در فقر)
انفاق فرهنگی هم از انفاقهای واجب محسوب میشود.
«والله یعدکم مغفره منه و فضلا»؛ خداوند میفرماید: من حداقل دو برابر و حداکثر هفتصد برابر به شما برمیگردانم.
ما به بندگان خدا و نعمتهای خدا بیش از خدا ایمان داریم. پولها را در بانک با پیشنهاد درصدهای ... پسانداز میکنیم ولی به وعده خدا توجه نمیکنیم.
هر وقت حساب در قرآن آمد یعنی فکرهای باطلی کردید.
قرآن میفرماید: «ولا یحسبنّ الذین یَبخلون بما آتاهُمُ الله مِن فضله هو خیراً لهم بل هو شرّ لهم سیطوَّقون ما بخِلوا به یوم القیامة ولله میراث السماوات والأرض والله بما تعملون خبیر»؛ به هیچ وجه خیال نکنند آنهایی که بخل کردند نسبت به پرداخت آن مالی که خدا از فضلش به اینها داده در راه خدا پرداخت نکردند، فکر نکنند که به نفعشان است، بلکه به ضررشان است. با همین اموالشان طوقهایی از آتش به گردنشان میافتد از همان مالی که پرداخت نکردند. همه اموال دنیا و میراث آسمان و زمین مال خداست. خدا به آن کارهایی که شما میکنید آگاه است. خدا میداند که شما میتوانستید ببخشید و نکردید. میتوانستید به امام زمانتان کمک کنید و نکردید. شیطان شما را از نداشتن و فقیر شدن میترساند.
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته
کلیدواژه ها:
آثار استاد