www.montazer.ir
جمعه 17 می 2024
شناسه مطلب: 799
زمان انتشار: 4 نوامبر 2014
خانواده آسمانی،جلسه 193 ، 92/02/12

خانواده آسمانی،جلسه 193 ، 92/02/12

از سلسله مباحث استاد محمد شجاعی

عرض کردیم: یکی از حملات شیطان، حمله از جلو «آینده» است که ما را درباره وقایعی که رخ خواهد داد نگران می کند. ما باید توجه داشته باشیم که دنیا دائماً در حال تغییر و تحول است. بدن، اموال، دارایی ها، مقامات و سایر اعتباریات اینگونه هستند. دنیا دائماً با ما سخن می گوید و با معرفی ماهیتش به ما پند می دهد که به امور ثابت و ماندگار دل ببندیم. ابراهیم «علیه السلام» با این فرمایش «انّی لا أُحبّ الافلین» همین امر را به ما متذکر می شوند. فقط خانواده آسمانی ما هستند که ما را بیش از پدر و مادر، همسر و فرزند دوست دارند و ما گدای عشق دیگران نیستیم هر چند داشتن این عشقها مانعی ندارد ولی با وجود خانواده ای عزیز و قدرتمند هرگز با از دست دادن آنها تحقیر نمی شویم. اگر دلمان را وارد این دژ محکم کنیم هرگز غصه های دنیا به سراغ ما نمی آید. دژ محکم گزاره «لا اله الا الله» است. کسی که همه فعالیتهای خانوادگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی و ... را با الله پیوند دهد هرگز دچار شکست نمی گردد و هم دنیایش آرام و لذتبخش است و هم آخرتش. در روایت آمده لذتی که مؤمن در دنیا می برد بهشتی در بهشت نمی برد زیرا از همان اول فهمیده که دلش با چه چیزی باید پیوند بخورد؛ «کلمه لا اله الا الله حصنی فمن دخل فی حصنی اَمِنَ من عذابی» خوشا بحال کسی که در جوانی چنین پیوندی برقرار کند. شهدا هم به همین دلیل ره صد ساله را یک شبه طی کردند. انسان باید تدریجاً نفس وحشی خود را آرام کرده و با خدا انس دهد. خداهایی که نتوانسته اند ما را به آرامش برسانند خدای حقیقی نیستند زیرا خدا اولیائش را اینطور معرفی کرده: «لا خوفٌ علیهم و لا هم یحزنون» اگر «الله» را بشناسیم به کسی نیاز نداشته و با نشاط و آرام هستیم.

ما باید خانواده و دوستانمان را خیلی دوست بداریم پیامبر «صلی الله علیه و آله» فرمودند: من از خدا خواسته ام خدیجه «سلام الله علیها» را با من در بهشت قرار دهد؛ «... متّکِئین علیها متقابلین...» کسانی که در دنیا همدیگر را دوست داشتند در بهشت چنین وضعیتی دارند. اگر ما بدانیم گذشتگان ما از اهل بهشت چه فیوضاتی از اهل بیت «علیهم السلام» دریافت می کنند یک لحظه حاضر نیستیم در دنیا بمانیم. علی «علیه السلام» فرمودند: «شوّقوا انفسکم الی نعیم الجنّه تحبّوا الموت و تَمقُتُوا الحیوه» خودتان را مشتاق بهشت کنید تا مرگ را دوست داشته باشید.

اصلاً زمین وطن ما نیست. ما جاودانگی و کمال مطلق را دوست داریم. دنیا اینگونه نیست هم خودش فانی است و هم کمالاتش محدود. دنیا را باید دوست داشته باشیم ولی طبق قاعده ای که خدا معین کرده باید عشقهایمان را مهندسی کنیم تا آسیب نبینیم. دو نفر با مصالح یکسان ممکن است هرکدام ساختمانی بنا کنند ولی به دلیل اختلاف در چینش ها یکی در برابر زلزله ده ریشتری مقاوم و دیگری با کوچکترین حادثه ای فرو می ریزد. خدا برای رسیدن انسان به شادی و آرامش دستورالعمل خاصی برای چینش عشقها داده است و امور مضر را هم نباید دوست داشته باشد.

ترتیب علائق از بالا به پایین چنین است: محبوبهای فوق عقل، معشوقهای عقل، وهم، خیال و حس.

در این صورت است که با افزایش ایمان، انسان از دنیا بیشتر لذت می برد و همه چیز دنیا برایش زیباست.

آدم منکوس (وارونه) به قول امام علی «علیه السلام» کسی است که نظام عشقی او عکس مورد مذکور است یعنی کارهای دینی و فوق عقلی او در پایین ترین رتبه قرار دارد. نماز را هر وقت رسیدیم می خوانیم و اول وقت خواندن از حیث راحت شدن خیال است. به ندرت کسی به عشق زنده است و اصلی ترین برنامه، عبادتهایش می باشد. کسی که وارونه است فوق عقلش را پایین ترین قسمت قرار داده و کودک عزیز روانش در فشار و سختی است و آرامش ندارد زیرا آرامش در گرو پیوند با معشوق «حیّ قیّوم» است. کودک عزیز روان وقتی تحت فشار است نمی تواند الله را یافته و عاشق او شود در اینصورت حتی اگر با او مواجه شویم چون انس نگرفته ایم فرار می کنیم. کسی که از الله، غیب و خانواده آسمانی و رابطه با ایشان می ترسد در واقع هرگز با ایشان رابطه ای نداشته تا الفت بگیرد. اینها حتی وقتی زیارت می روند خودشان را لابلای کتاب دعا گم می کنند چون واقعاً حرفی برای گفتن با ایشان ندارند. بین ما و خانواده آسمانی مان فاصله ای نیست ولی ما در آسمان دنبال ایشان می گردیم و فکر می کنیم دستمان به ایشان نمی رسد. خداوند زیباتر از دل مؤمن جایی را برای حضور پیدا نکرده است؛ «لا یَسعُنی أرضی و لا سمائی و لکن یَسعُنی قلبُ عبدی المؤمن» زمین و آسمان گنجایش مرا نداشتند بلکه قلب بنده مؤمنم ظرفیت مرا دارد. «... فانّی قریب اجیب دعوه الدّاع اذا دعان ...» «... پس همانا من نزدیکم تا آنجا که اجابت می کنم دعوت خواننده ی مرا هنگامی که مرا می خواند...» «نحن أقرب الیه من حبل الورید».

«انّ الله یحُولُ بین المرءِ و قلبه» خداوند بین انسان و قلب او حایل می گردد. اینقدر خداوند به انسان نزدیک است حتی از خود انسان به او. گاهی انسان تصمیمی می گیرد ولی خدا مانع می گردد، این همان شدت نزدیکی خدا به ماست. همین الان معصومین «علیهم السلام» با ما هستند. «انفسکم فی النّفوس...» «ارواحکم فی الارواح» برای ارتباط با ایشان لازم نیست حتماً به زیارتشان برویم آنها در نزد ما و در وجودمان حضور دارند. اگر ما به زیارت می رویم برای تمرکز بیشتر است. چه دختر و پسرهایی که در اروپا رابطه صمیمانه با اهل بیت «علیهم السلام» دارند و عاشقانه مناجات می کنند. شعرها و ترانه هایی که این تازه مسلمانها برای خدا و معصومین «علیهم السلام» می سرایند حاکی از چنین روابط عاشقانه ای است. معشوق ما در وجود خودماست. «القلبّ حرم الله و لا تسکن فی حرم الله غیر الله» با این وجود ما نباید به غیر، دل بدهیم. وقتی با «الله» رابطه برقرار می کنیم داخل دژ می شویم. امکان ندارد انسان با مادیات، همسر، مقام و شهرت و ... به آرامش برسد زیرا اینها ذاتاً متغیرند و قلب انسان با امر ثابت به سکون و آرامش می رسد. قلب یعنی چیزی که دچار دگرگونی می شود و تا به معشوق خود نرسد آرام نمی گیرد. دل بستن به چیزی که قرار نیست برای ما بماند احمقانه است. دنیا خودش را به ما «دارُ مَمَرّ» معرفی می کند. کسی نباید روی معبر و گذرگاه، خانه اش را بنا کند. «المواصل للدّنیا مقطوع» پیوند خورده به دنیا «بریده» است. ما باید با دنیا با توجه با ماهیت عدم ماندگاری اش نزدیک شده و رابطه داشته باشیم. کسانی که به خاطر تعلقات دنیایی از خدا و خانواده آسمانی خود جدا شده اند باید بدانند که تعلقاتشان ماندنی نیستند. فرموده اند: برای انسان هنگام مرگ، حتماً سه صورت متمثل می شوند؛ دارایی، فرزندان و عمل. به مال می گوید: تمام عمرم را صرف به دست آوردن تو نمودم الان برای من چه کار می کنی؟ مال می گوید: از من به قدر یک کفن بردار، به فرزندان می گوید: چه کاری از دستشان برای او بر می آید، آنها می گویند: تا کنار قبر تو را همراهی می کنیم. اما صورت سوم که عمل است نزد او تمثّل یافته و شخص می گوید: من چه قدر درباره تو بی رغبت بودم الآن برای من چه می کنی؟ می گوید: از این جا من با تو هستم. اگر اعمالت خوب باشد بهشت است و اگر خدای ناکرده بد، مار و عقرب و آتش عذاب خواهد بود.

خداوند دائماً کاری می کند که ما ناپایداری دنیا را بفهمیم. قرآن می فرماید: فقط متقین هستند که از انتخابهایشان پشیمان نمی شوند. خیلی کار بدی است که انسان آنقدر مجذوب دنیا شود که آن را به خدا و امام زمانش ترجیح دهد. هزار و صد و هشتاد سال است که ما به امام زمان مان گفته ایم: حالا خدمت تان می رسیم. اگر سه معشوق حقیقی در رأس معشوقهای زمینی ما باشند آسیب نمی بینیم هرقدر هم که بخواهیم می توانیم ابراز محبت کنیم و نیز نداشتن آنها در ما خلاء ایجاد نمی کند. «قل إن کان آباؤکُم و أبناؤُکم و إخوانکم و أزواجُکم و عشیرتُکم و أموال اقترفتموها و تجاره تخشون کسادها و مساکن ترضونها أحبّ إلیکم مِن الله و رسوله و جهاد فی سبیله فتربّصوا حتّی یأتی الله بأمره و الله لا یهدی القوم الفاسقین».

«فاسق» یعنی شخص غیر متعادل. انسان تا وقتی اینگونه است قابلیت هدایت ندارد نه اینکه خدا او را هدایت نمی کند. متعادل کسی است که عشق به خدا و معصومین «علیهم السلام» و جهاد داشته لذا دائماً نشاط دارد. در غیر اینصورت واهمه بر او غلبه می کند. اگر کسی می خواهد مثلاً به مسابقات فوتبال و ... بپردازد باید عاقلانه به آن نزدیک شود، مانند اینکه پدری با فرزندش کشتی گرفته و یا بازی های دیگر می کند ولی اصلاً موضوع را جدی نمی گیرد. خدا دنیا را لهو و لعب معرفی می کند که اینها فقط بازی هایی بود تا انسان تمرین کرده و شبیه خدا شود. خدا کسی را فقیر و دیگری را غنی می کند تا بیازماید که آیا غنی می تواند به اسم «جواد» دست بیابد؟ همه دنیا آزمایش است؛ «... و لنبلونّکم...» همسر خوب یا بد، ثروت و فقر و ... همه چیز برای امتحان است. خداوند اراده می کند که کسی تن بیمار داشته باشد یا دچار فقر شود تا میزان صبر او را آزموده و برخوردش با دیگران را بسنجد. هر چیز و هر کس را خداوند به عنوان امانت به ما داده است و هیچ کدام ماندگار نیستند. «و إنّ دار الاخره لهی الحیوان» فقط خانه آخرت جاودان است. خوش به حال کسی که فهمیده است تمام اضطراب ها و ترس ها چگونه از بین می روند. ما هر آسیبی که دیده باشیم خداوند عوض آن را به ما می دهد. بیماری، کفاره گناهان و مقامات بهشتی است. مؤمن توجه دارد که تلخی دنیا شیرینی آخرت به همراه دارد. ما باید از این بترسیم که همه سهم آخرت را در دنیا به ما بدهند. لذا پیامبر «صلی الله علیه و آله» فرمودند: اگر دیدید در زندگی تان بلا نیست بترسید. برای مشکلاتمان خیلی باید شاکر خداوند باشیم زیرا خدا برای آخرتمان ذخیره می کند و در غیر اینصورت ما چنین عُرضه ای نداریم.

یکی از دوستان ما دچار سرطان کبد شده بود و به شدت می گریست و نگران بود، به او گفتم: تو خوب می شوی و یک روز دلت برای بیماری ات تنگ می شود. بعد از بهبودی به من می گفت: واقعاً الان به همان مطلب رسیده ام. زیرا رابطه ای که در آن حالت با خدا داشتم خیلی زیبا و عاشقانه بود.

هیچ چیز دنیا جدی نیست نباید بترسیم. باید هر چه را از دست می دهیم ذخیره آخرت است. اگر هم از نعمتی برخورداریم شکر خدا را به جای آوریم. امام سجاد «علیه السلام» می فرمایند: خدایا من به نداده هایت به اندازه داده هایت شکر می کنم. خداوند فرموده: من از پانصد هزار مادر به شما مهربان تر هستم. همه چیز با خدا زیباست و بی خدا بهشت هم برای انسان زندان است. تا خداوند در را نبسته عاشق او شویم؛

عاشق شو ور نه روزی کار جهان سر آید                                   ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستی

 

والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed