مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
از سلسله مباحث استاد محمد شجاعی
در ارتباط با پیام حضرت رضا «علیه السلام» به شیعیان به واسطه حضرت عبدالعظیم «علیه السلام»، عرض کردیم که فرمودهاند: در دلهایتان راهی برای شیطان قرار ندهید. قرآن کریم در مورد کید شیطان میفرماید: «إنّ کید الشّیطان کان ضعیفاً» همانا نیرنگ شیطان ضعیف است. یعنی قابل تشخیص و واضح است. یکی از حملههای شیطان، ایجاد اختلاف بین مؤمنان و مسلمانان میباشد.
در قرآن وقتی آیهای با «قُل» آغاز میگردد. یک قاعده مهم در آن نهفته است. در آیه 53 سوره اسری خداوند میفرمایند:.«قُل لعبادی یَقولوا الّتی هیَ أحسن إنّ الشیطان کان للإنسان عدُوّاً مُبیناً» به بندگانم بگو به نحو احسن با هم سخن بگویند که شیطان بین آنها اختلاف میافکند و همانا شیطان برای انسان دشمنی آشکار است. ما شاهد هستیم که در اثر عدم رعایت این قاعده اختلافات، طلاق، جنگ و قتل و ... اتفاق میافتند. در سبک زندگی الهی افراد باید سعی نمایند کلماتی را در گفتگوهایشان انتخاب نمایند که زمینه اختلاف را فراهم نسازد، مثلاً از کلماتی که بار منفی دارند استفاده نکنند از قبیل «خسته نباشید» که بهتر است «خدا قوّت» را جایگزین نماییم. «خدا بد ندهد» هم جمله مناسبی نیست زیرا خدا که به کسی بد نمیدهد. مثلاً در روابط بین دختر و پسر به منظور ازدواج اگر از کلمات و جملات منفی استفاده گردد سبب تنفر میگردد. پس کلمات باید خوب، دلنشین و غیر تحریک کننده باشند یعنی واژگانی که زمینه حمله شیطان نباشند. کلماتی مانند «نَکُنهِ...» مثلِ «نکنه فلان اتفاق بیفتد» سبب حمله شیطان از جلو میگردد. کلمات منفی فرهنگ افراد را چنان تحت تأثیر قرار میدهند که شیطان میتواند روی آن سرمایهگذاری کند. افراد بخصوص دختر و پسرها، زن و شوهرها با هم قرار بگذارند که از کلمات منفی استفاده نکنند مانند توهین، تمسخر و تحقیر و ... . کسی که عادت میکند از کلمات با بار منفی استفاده کند در برابر حملههای شیطان خیلی ضعیف میشود. انتخاب ادبیات مناسب یکی از ارکان سبک زندگی الهی است. دانشمندان ثابت کردهاند تمام ذرات عالم نسبت به کلمات مختلف با بارهای گوناگون واکنش نشان میدهند. ما در جهان هیچ موجودی که به معنای حقیقی بیجان باشد نداریم. اگر لباسمان را با دقت در جای خودش قرار دهیم یا آن را به گوشهای پرتاب کنیم، لباس درک میکند. لباسی که آلودهاست تا زمانی که شسته نشده زجر میکشد. انسان با تمام موجودات حتی اشیاء میتواند ارتباط برقرار کند زیرا مظاهر «حی» «علیم» و «مهربان» و ... خداوند را دارد. در قرآن در مورد زمین میفرمایند: «یومئذٍ تُحدِّثُ اخبارها؛ بانّ ربّک اَوحی لها» روز قیامت زمین به سبب وحی الهی خبرها را بازگو میکند. اشیاء روی رفتار ما حساسند. خودکاری که جوهرش تمام شده را اگر با احترام و مهربانی داخل زبالههای مخصوص قرار دهیم هم روی خودکار اثر دارد و هم روی خودمان. هیچ کلمهای از زبان انسان خارج نمیگردد مگر اینکه روی او مؤثر است.
(آثار لفظی، در بحث اسماءالله) بعضیها اهل نق و غر هستند، شیطان راحت روی این افراد مسلط میشود و زود آنها را به عصبانیت، کفر و درگیری میکشاند. بعضیها شاید مسلمان هم نباشند ولی به اقتضای فرهنگ و تربیتشان از کلمات مثبت استفاده مینمایند. این افراد در زندگی خیلی شاد و آرام هستند. اینکه در روایت آمده: خداوند کافر خوشاخلاق را از مسلمان بداخلاق بیشتر دوست میدارد، یعنی خوشخُلقی تا مرز انسانیت پیش میرود. کافرِ سخاوتمند از مؤمن بخیل در نزد خداوند محبوبتر است. به کار بردن نوع کلمات در هنگام عصبانیت حکایت از بهشتی یا جهنمی بودن انسان دارد. علی «علیه السلام» میفرمایند: «لا یُعرفُ الرّأی الا عند الغَضَب» بعضیها سعی میکنند ظاهرشان را حفظ کنند ولی هنگام عصبانیت خودشان را نشان میدهند. کسی که به واسطه وقایع گذشته عصبانی میشود در واقع حمله از عقب شیطان، در او مؤثر بودهاست. کسی که نگران آینده است «شیطان زده» است.
کسانی که با اندک اختلافی از کلمات تهدیدآمیز استفاده میکنند با جهنم سنخیت دارند.از امام باقر و امام صادق «علیه السلام» نقل شده که می فرمایند: «إنّ مِن خُطُوات الشیطان الحلف بالطلاق» همانا از گامهای شیطان قسم خوردن به طلاق است. حضرت امام «رضوان الله» میفرمودند: حرف مرد یک کلام نیست. کسی که حرفش یک کلام است یعنی با غرور و تکبر روی تصمیمش پافشاری میکند یا عذر دیگران را نمیپذیرد، جهنمی است. توصیه فرمودهاند: اگر کسی عذر آورد ولو به دروغ، بپذیرید. عدم پذیرش عذرکسی مساوی با سقوط در جهنم است. کسانی که اهل مِراء بوده و یا زمینه آن را فراهم میکنند چه به شوخی و چه به جدیت، اهل جهنم هستند. کسی که در مشاجره به راحتی آتش نمیگیرد و از حرفهای منفی استفاده نمیکند بهشتی است و در غیر اینصورت اهل آتش است، چون «نفس ما قبر ماست». کسانی که اهل «سوءظن» هستند همیشه بدترین احتمالات را فرض میکنند. در برخورد با موارد نامطلوب همیشه احتمالات خوب از احتمالات بد بیشتر است. علی «علیه السلام» میفرمایند: اگر رفتار و گفتار ناخوشایند دیگران را نتوانیم توجیه کرده و برایش عذر بیاوریم خودمان مقصریم. «...فالتمس لهُ عذراً...» در وجودت برای عذر طرف مقابل تلاش کن. در ادامه حدیث امام صادق «علیه السلام» اینگونه آمده: «... و النّذُور فی المعاصی...» قسم «زن طلاق» (طلاق دادن زن) که از گامهای شیطان است. در دوران جاهلیت نذر میکردند سر فرزندشان را ببُرند. اگر انسان قصد تنبیه خودش را دارد نذر کند که روزه بگیرد، انفاقی کرده و یا کسی را به حج یا عتبات بفرستد. به هر حال در دوران ناسوت قرار گرفتن از فرهنگ طبیعت است. حتی انبیاء «علیهم السلام» هم نتوانستهاند به طور کامل فرهنگ فطرت را بر فرهنگ طبیعت غلبه دهند چون سلطنت دنیا خیلی قدرتمند است، دنیا از اسماء الهی است و هر اسمی باید سلطنت خودش را بکند، حکومت امام زمان «عج الله تعالی فرجه» هم در آخرالزمان واقع میگردد و حضرت حجت سر این دیو (سلطنت دنیا) را بریده و دوران شیرین فطرتگرایی و انسانیت آغاز میگردد. زندگی بسیاری از ما طاغوتی و مستکبرانه است چرا که حضرت فرمودهاند: اگر کسی گمان کند حتی از یک نفر بهتر است مستکبر است. نمیتوان قضاوت کرد که فلان شخص اهل عبادت از فلان کس که اهل فحشاء و منکرات است بهتر است، فقط خدا میزان آبروی بندگان را میداند. فحشاهای باطنی از فحشاهای ظاهری خطرناکتر و مُهلکتر است. جهنم فحشاهای عقلی و اخلاقی طولانیتر و سوزانندهتر است. افراد متکبر و زودرنج روز قیامت تمام پنجاه هزار سال، مورد بیتوجهی هستند و به صورت مورچه زیر دست و پای اهل محشر تحقیر میگردند. «تخت فولاد» قبرستان با صفایی در اصفهان است که اولیاء الهی در آن مدفون هستند. خیلیها از شهرهای دیگر به اصفهان رفته تا شبی را در آنجا بگذرانند. البته لازم به ذکر است که انس با قبرستان سبب میشود که انسان پیوند بیشتری با «دارالقرار» برقرار نماید لذا سبب تعالی انسان میگردد. بزرگی نقل میکرد: در زمان قبل از انقلاب خیابانی در بین این قبرستان ایجاد کردهبودند که باعث شده بود اسکلت بعضی از اموات از قبور خارج شود. ایشان مشاهده کردهبودند کودکان جمجمهای را برداشته و با آن بازی میکردند و ایشان جمجمه را از بچهها گرفته و در گوشهای دفن کردند. شب در خواب شخصی را دیدند که خیلی از او تشکر میکرد وقتی علت تشکر زیاد او را میپرسند آن شخص میگوید: من صاحب همان جمجمهای هستم که شما آن را دفن کردید. من لایق این بودم که برای جمجمهام این اتفاق بیفتد زیرا من در دنیا خیلی متکبر بودم. اینها تازه شروع عذابهای متکبر است و به قول قرآن «نُزُل» است و به اصطلاح ما تازه پیش غذاست و قبل از پذیرایی است. قرآن درباره زمان جان دادن کفار میفرماید: «یضربُونَ وُجُوهَهُم و ادبارَهُم» ولی در مورد مؤمن در روایت آمده: حضرت عزرائیل مانند یک غلام در زیباترین چهره ایستاده و پنجتن «علیهم السلام» را نشان میدهد و میگوید بفرمایید ایشان آمدهاند که شما را ببرند. درباره آیه اخیر مرحوم آیت الله شاهآبادی «رضوان الله» میفرمودند: فرشتههای دنیا با پسگردنی روح را از جسم جدا کرده و فرشتههای برزخ با سیلی استقبال میکنند. اینها مربوط به شاکلههای خشن و طاغوتی و مستکبر و فرعونی است. «خشونت» میراث طاغوت برای ماست. به حدی فرهنگ ما خشن است که از اختلاف، تعبیر «نمک زندگی» را داریم. کسی که اهل محاسبه نیست سنش افزایش یافته و خُلق و خویی در او نهادینه میگردد که به راحتی تغییرپذیر نیست. در نذرها و یا تنبیه دیگران و سایر قراردادها امور مثبت را انتخاب کنیم و لو سنگین هم باشند.
افراد خشن درباره آینده هم دائماً احتمالات منفی میدهند و اینها «عبد شیطان» هستند در صورتی که خداوند از ما عهد گرفته که شیطان را عبادت نکنیم. «عهد» یعنی همان معرفی شیطان و حملههایش. خوشبینی یا بدبینی در شناسایی ساختار شخصیتی انسان بسیار تعیینکننده است. دانشمندان معتقدند که از هر 60 هزار فکری که روزانه به سراغ انسان میآید 40 تا 45 هزارتای آن منفی است و با این وضعیت انسان از زندگی لذتی نمیبرد. قرآن میفرمایند: مؤمن نه غم دارد و نه اضطراب «لا خوف علیهم و لا هم یحزنون» مؤمن «دائم النشاط» است و به راحتی دچار ترس و اضطراب نمیگردد و اگر بلایی هم گریبانگیرشان شود به راحتی به هم نمیریزند و مسلط و با قدرت برخورد میکنند. چه بسا کسانی که دچار بیماری سرطان شده و در اثر خوشبینی به خدا و آینده بهبودی یافتهاند. ادامه حدیث: «... و کُلّ یمین بغیرالله...» و هر سوگندی که به غیر خدا باشد؛ «قسم به ناموس» و «به جان خود و دیگران» نیز از گامهای شیطان است.
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته
کلیدواژه ها:
آثار استاد