www.montazer.ir
جمعه 20 سپتامبر 2024
شناسه مطلب: 773
زمان انتشار: 4 نوامبر 2014
خانواده آسمانی،جلسه 182 ، 91/12/17

خانواده آسمانی،جلسه 182 ، 91/12/17

از سلسله مباحث استاد محمد شجاعی

عرض کردیم امام رضا «علیه السلام» به شیعیان پیام داده که برای شیطان در قلبهایشان راهی قرار ندهند و فلسفه وجودی شیطان را هم توضیح دادیم.

شیطان در حکم واکسن برای بدن است که باعث آزاد شدن و فعالیت گلبولهای سفید می‌گردد. انسان برای تقویت نیاز به درس، امتحان و فراز و نشیب داشته و به عنوان یک موجود مختار، بدون تضاد و تقابل، شیطان و باشگاه، هیچکدام از اسماء را دریافت نمی‌کند. و میزان قرب به حق تعالی وابسته به میزان اسمهایی است که شخص می‌تواند دریافت کند. انسان به زمین آمده تا به اخلاق الهی متخلق شود. «لقد خلقنا الإنسان فی احسن تقویم ثمّ رددناه اسفل السّافلین» (تین/4و5) حق انسان این است که به همان مقامی که قبل از دنیا داشته برسد و تا به عالی‌ترین حد توانایی نرسد آرامش نمی‌یابد و برای رسیدن به چنین مقامی جز آموزش و تمرین راه دیگری ندارد. داستان آمدن انسان به زمین داستان عشق، با داشتن زمینه «لا اله الا الله» است. همه انسانها تلاش می‌کنند که از محدودیت رها و به نامحدود برسند.

علامت درس خواندن در دانشگاه الهی نزدیک شدن به «الله» شادی و آرامش است زیرا انسان اسم و قدرت جذب می‌کند. خداوند شاد است و کسی هم که به او نزدیک می‌شود از شادی برخوردار می‌شود؛ لذا حضرت زینب «سلام الله علیها» با وجود آن همه مصائب می‌فرمایند: «و ما رأیت إلاّ جمیلا» عشق و مهربانی هم نشانه نزدیک شدن به خداست و کسی که تیزی و هاری و خشونت دارد به اسم «الرحمن» نزدیک نشده‌است. چون پیامبر «صلی الله علیه و آله» فرمودند: هر قدر ایمان بیشتر می‌شود علاقه به زنان افزایش می‌یابد. شخص مهربان راحت‌تر می‌تواند آزارهای دیگران را تحمل کند. اما کسی که تحمل می‌شود از «الله» دور است.

رمز همه معارف دینی انسان‌شناسی است و بدون انسان‌شناسی، خدا و رسول و امام و معاد و ... شناخته نخواهند شد. کسی که فوق عقلش فعال نیست، مفهوم تخلق به اخلاق الهی، شیطان و ... را نمی‌فهمد زیرا بخشهای پایینی با خدا سازگار نیستند. شیطان برای این است که انسان در درگیری با او فوق عقلش فعال گردد. بدون او هیچ کس نمی‌تواند تقرب به «الله» پیدا کند. در همه علوم دنیایی همه متحمل زحمت بسیار می‌شوند. در مهارتها و حرفه‌ها هم تلاش ویژه لازم است. فوق عقل هم باشگاه و استاد خاص خودش را می‌طلبد تا رشد و تقرب پیدا کند. شیطان نقاط ضعف و قوت ما را، به ما می‌شناساند. شیطان به حدی لازم است که حتی انبیاء «علیهم السلام» به آن نیاز دارند؛ «و کذلک جعلنا لکلّ نبیّ عدوّاً شیاطین الإنس و الجنّ » (انعام/112) «اشدّ الناس بلاء الانبیاء ثمّ الامثل فالامثل» شدیدترین مردم به لحاظ ابتلا پیامبران هستند و بتدریج هر کسی که به ایشان شبیه‌تر است. به میزان شباهتی که انسان به ایشان دارد امتحاناتش سختتر است. انسان تا به عالی‌ترین مقام نرسد آرامش نمی‌یابد. یکی از اولیاء خواب دیده‌بودند که به بهشت رفته‌اند و درجات را طی می‌کردند تا در جایی متوقف شدند و از اینکه نمی‌توانستند به مقامات بالاتر بروند ناراحت شده‌بودند هر چند که همه آن مدارج را طی کرده‌بودند. شما تصور کنید که به ما اجازه پیشرفت در علم و زیبایی و ... ندهند، از غصه دق می‌کنیم.

تمام دلخوشی انسان به رشد و پیشرفت در انواع کمالاتش است؛ اعم از تجار، هنرمندان، رجال سیاسی، دانشمندان و ... اگر راه برای توبه انسان بسته شود که امید همه ناامید می‌شود اما خداوند این در و راه را بی‌نهایت باز گذاشته تا هر کس تا هر جایی که می‌خواهد، بتواند راه بیابد. قرآن می‌فرماید: هر کس در هر مسیری اعم از دنیایی و آخرتی تلاش کند به میزان تلاشش پیشرفت می‌کند. برای هر رشدی تمرین و ممارست نیاز است. وقتی پیامبران به شیطان نیاز دارند ما به طریق اولی نیازمندتریم. «کذلک جعلنا لکلّ نبیّ...» در قرآن هر جا «کذلک» بیاید، فرمولی مورد نظر است. «و ذالنّون ... و کذالک ننجی المؤمنین» اگر مؤمنین هم مانند یونس «علیه السلام» عمل کنند ما نجاتشان می‌دهیم. این یک فرمول و قاعده است. «و کذلک نری إبراهیم ملکوت السموات و الارض...» (انعام/75) اینچنین به ابراهیم ملکوت آسمان و زمین را نشان دادیم. فرمول یعنی اینکه برای همه دستیابی به چنین چیزی از این قاعده و راه مشخص ممکن است. اگر دشمن و مانع نداشته‌باشیم به جایی نمی‌رسیم. ورزشکار هزینه کرده که به باشگاه رفته و در آنجا مانع و حریف داشته‌باشد. هیچ ورزشکاری حاضر نیست بدون تمرین و امتحان و مسابقه مدال طلا دریافت نماید. بهترین کلاسهای کنکور، آنهایی هستند که امتحان و تست زدن بیشتری دارند.

کسی که عاشق رسیدن به الله است بیشتر میل به امتحان دارد تا فرصت شناخت نقاط ضعف و قدرت خود را داشته باشد و ورودش به برزخ مبارک باشد. اینکه امام رضا «علیه السلام» فرموده‌اند: شیعیان راه برای شیطان در دل خود باز نکنند یعنی حریف را زده و از او غفلت نکنند. ما باید توجه به حریفمان داشته‌باشیم و آماده ضربه خوردن و دفاع باشیم که اگر بدون آمادگی باشد ضربه، آسیب جدی وارد می‌کند. درست است کید شیطان ضعیف است ولی اگر ما آماده نباشیم دچار آسیب می‌گردیم. زمانی که حواسمان جمع باشد ارتفاع چندمتری را پریده و به قدرت می‌رسیم در صورتی که اگر غافل باشیم ممکن است یک ارتفاع کوتاه مثلاً پله پانزده سانتی‌متری برای ما فاجعه بیافریند. خدا اول ما را امر به آموختن دین کرده و بعد فرموده که حین آموختن و تمرین در تمام زمینه‌ها از ما امتحان می‌گیرد.

حمله‌های شیطان آشکار است: «عدوّ مبین»؛ البته هر قدر انسان قدرتمندتر می‌شود حمله‌ها مخفی‌تر می‌شوند ولی شخص قوی قادر به تشخیص است. «إنّ الإنسان علی نفسه بصیره» انسان می‌داند دارد چه کار می‌کند. «و ما کان له علیهم مِن سلطان» (سباء/21) شیطان به انسان تسلطی ندارد. شیطان فقط دعوت می‌کند و نمی‌‌تواند کسی را وادار کند. «مالک علیهم من سلطان» تو بر ایشان سلطه نداری. شیطان فقط وسوسه می‌کند: «یوسوس فی صدور الناس» تسلط انسان در همین حدّ است: «لنعلم مَن یُؤمن بالآخره ممّن هو منها فی شکّ و ربّک علی کلّ شی حفیظ» برای اینکه بدانیم چه کسی به آخرت ایمان و چه کسی شک دارد....»

امام «علیه السلام» توصیه به راه ندادن شیطان به دل، فرموده اند یعنی ما باید شک‌هایمان را برطرف کنیم؛ و این مهمترین وظیفه ماست. هیچ سؤالی نداریم که بدون جواب باشد. یکی از وسوسه‌های شیطان این است که سؤال داشتن ما را تقبیح می‌کند. کسی که شک دارد به راحتی وسوسه‌های شیطان را می‌پذیرد. چه شبکه‌هایی دائماً از خدا و معارف شک و شبهه به مردم القاء می‌کنند و کسی که استاد و پایگاهی نداشته‌باشد که مطرح و برطرف کند تحت تأثیر و پذیرش قرار می‌گیرد. این شبکه‌ها هرگز اجازه نمی‌دهند که در همان جا کسی به شبهات پاسخ دهد. روحانی‌های مسجد غالباً قادر به پاسخگویی تخصصی نیستند زیرا صرفاً دوره عمومی معارف را گذرانده‌اند. باید متناسب با سؤال، به متخصص اعم از فقیه، فیلسوف، حدیث‌شناس، متخصص علوم قرآنی، و ... مراجعه نماییم. ما باید کفر آمیزترین سؤالاتمان را از متخصصین بپرسیم تا راه نفوذ شیطان به دلمان را مسدود کنیم. وقتی از ناحیه چشم بیمار می‌شویم به متخصص چشم پزشک مراجعه می‌کنیم و اگر از آن بالاتر را بخواهیم به فوق تخصصهای قرینه، شبکیه و ... مراجعه می‌نماییم. صدها عالِم و متخصص در زمینه علوم مختلف در حوزه‌ها، آماده پاسخگویی به انواع شبهات هستند. از طریق سایت هم می‌توانیم با ایمیل، سؤالاتمان را مطرح کنیم. وسوسه‌های شیطان برای محک خوردن عقاید ماست که آیا آنچه پذیرفتیم را حقیقتاً باور و قبول داریم یا نه. بعضی‌ها پایشان به خارج از کشور وحتی کیش که می‌رسد حجابشان را کنار می‌گذارند معلوم می‌شود که قلباً نپذیرفته‌اند. کسی که در جمع طبیعت‌گراها نمازش را کنار می‌گذارد معلوم می‌شود که نماز را به عنوان حیات قلب نمی‌خوانده و صرفاً نمازش تقلیدی است. خداوند برای ما محکم و متشابه قرار داده‌است. مانند استادی که بعد از تدریس تست می‌دهد و شاگردان باید گزینه مناسب را علامت بزنند. فلذا شاگرد دچار مشکل می‌گردد و این همان متشابه است. یعنی اشتباه گرفتن، که دانش آموز بین پاسخهای متعدد که شبیه هم هستند درمی‌ماند ولی فقط یک پاسخ صحیح است.

خداوند ما را مجهز به فطرت کرده و پیامبران و کتب آسمانی و علماء را در اختیار ما قرار داده‌است. اول در محضر خدا بودن به ما ثابت می‌شود:«الم یعلم بانّ الله یری؟» سپس شیطان به ما پیشنهاد گناه در خلوت می‌دهد؛ یعنی در واقع باور محضرِ خدا را مورد آزمایش قرار می‌دهند. محکم آن است که ما علم به حضور در محضر خدا داریم و تشابه این است که شیطان ما را به گناه دعوت کرده و القاء می‌کند کسی تو را نمی‌بیند. ما باید بین عقل و توهم، عقل را برگزینیم. اگر«محکم» در ما نهادینه شده‌باشد شیطان هیچ کاری نمی‌تواند بکند. مثلاً در قاعده «دو دوتا چهارتا» شیطان نفوذی ندارد چون باور شده‌است. عقل به ما می‌گوید: مرده با ما کاری ندارد ولی واهمه ترسیدن از آن را به ما القاء می‌کند و کسی که می‌ترسد واهمه‌اش بر عقل او غالب شده‌است. تاریکی هم عقلاً ترس ندارد ولی واهمه انسان را می‌ترساند. رساله اول محکمات یعنی اعداد، مانند دوبار آب کشیدن نجاسات را به ما می‌آموزد ولی شیطان ما را تحریک به افزایش دفعات می‌نماید و این همان متشابه است. شخص وسواسی عبد شیطان است. قرآن می‌فرماید: افراد مریض سراغ متشابهات می‌روند. متشابه در قرآن برای امتحان ماست. کسی که احکام را می‌داند باید عیناً عمل کند و با القائات شیطان روشش را تغییر ندهد. خانمی دچار وسواس بود و زیر بار توصیه‌های لازم نمی‌رفت بلکه اظهار می‌داشت پایان‌نامه‌اش «راههای درمان وسواس» بوده‌است. این شخص عبد شیطان است. «ألم أعهد إلیکم یا بنی آدم أن لاّ تعبدوا الشیطان إنّه لکم عدو مبین»(یس/60) هر چیزی را می‌سازند در عملکرد، آن را امتحان می‌کنند مثلاً به ظروف بلور و چینی و ... ضربه می‌زنند. اول به انسان می‌آموزند که خدا حاضر و شاهد اعمال است بعد در خلوت این باور را امتحان می‌کنند.

 

والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed