www.montazer.ir
جمعه 22 نوامبر 2024
شناسه مطلب: 772
زمان انتشار: 4 نوامبر 2014
خانواده آسمانی،جلسه 181 ، 91/12/10

خانواده آسمانی،جلسه 181 ، 91/12/10

از سلسله مباحث استاد محمد شجاعی

عرض کردیم: حضرت رضا «علیه السلام» خطاب به حضرت عبدالعظیم «علیه السلام» می‌فرمایند: «یا عبدالعظیم! البغ عنّی اولیائی السّلام، قل لهم ان لا یجعلوا للشیطان علی انفسهم سبیلا...» عبدالعظیم از من به دوستانم سلام برسان و بگو به ایشان که در نفسهایشان راهی برای شیطان قرار ندهند.

خداوند شیطان را برای انبیاء هم قرار داده‌است؛ «و کذلک جعلنا لکلّ نبیّ عدوًّا شیاطین الانس و الجنّ» و اینچنین قرار دادیم برای هر پیامبری شیاطینی از جن و انسان. به هر حال خداوند برای همه دشمنی به نام شیطان قرار داده و از طرفی دستوراتی در برخورد با این دشمن به ما داده‌است؛ «إنّ الشیطان لکم عدوٌّ فاتّخذوه عدوّاً...» (فاطر/6) همانا شیطان دشمن شماست پس او را دشمن بگیرید. در جای دیگر فرموده که شیطان را عبادت نکنید: پس امکان عبادت شیطان در اثر اطاعت و پیروی او وجود دارد. شیطان حضرت آدم و حوا «علیهم السلام» را هم وسوسه کرد.

در ابتدای آیه مذکور خداوند می‌فرماید: ما از شما عهد گرفتیم که عبادت شیطان را نکنید: «ألم أعهد إلیکم یا بنی آدم أن لاّ تعبدوا الشیطان إنه لکم عدواً مبینا...» (یس/60) اینکه چه زمانی از ما عهد گرفته موضوع مهمی است. «عدوٌّ مبین» یعنی دشمنی او پیچیده نبوده و قابل تشخیص است. در سوره مؤمنون آیات 97 و 98 اینچنین می‌فرمایند: «و قل ربّ أعوذ بک مِن همزات الشیاطین و أعوذ بک رب أن یحضرون» در این آیه ما امر به پناهنده شدن به خدا از شرّ این شیطان شده‌ایم. «بگو پروردگارا! به تو پناه می‌برم از وسوسه‌های شیطان و پناه می‌برم به تو از اینکه آنها در نزد من حاضر شوند.» «فإذا قرأتَ القرآن فاستعذ بالله مِن الشیطان الرّجیم» (نحل/98) هنگامی که قرآن قرائت می‌کنی به خدا از شیطان رانده شده پناه بر. یعنی در خلوت ما با خدا شیطان راه پیدا می‌کند. بنابراین شیطان می‌تواند به همه خلوتهای ما حتی با خدا راه بیابد.

«و إمّا ینزغنّک من الشیطان نزغٌ فاستعذ بالله إنّه سمیع علیم» (اعراف/200) هنگامی که شیطان می‌خواهد تو را حرکت دهد (تحریک کند) به خدا پناهنده شو که او شنونده و داناست.

«بسم الله الرحمن الرحیم؛ قل أعوذ برب النّاس؛ ملک الناس؛ إله الناس؛ مِن شرّ الوسواس الخنّاس؛ ألذی یوسوس فی صدور الناس...»، «بسم الله الرحمن الرحیم؛ قل أعوذ برب الفلق؛ مِن شرّ ما خلق؛ و مِن شرّ غاسق إذا وقب؛ و مِن شرّ النّفّاثات فی العقد؛ و مِن شرّ حاسد إذا حسد» در سوره ناس از شیطان به رب پادشاه و اله مردم به خدا پناه می‌بریم. قاعدتاً این سه اسم باید با شیطان رابطه داشته‌باشند یعنی این سه اسم به ما کمک می‌کنند تا در برابر حمله‌های شیطان مقاومت کنیم. «مِن شرّ الوسواس الخنّاس» خنّاس موجودی است که ما را رصد می‌کند که اگر غافل باشیم حمله می‌کند و در صورتی که هوشیار بودیم از ما دست برمی‌دارد. «الذی یوسوس فی صدور الناس؛ مِن الجنّه و النّاس» آن که در سینه‌های مردم وسوسه می‌کند چه از جن باشد چه انسان.

متأسفانه ما به شیطان به عنوان دشمن توجه نداریم در صورتی که ما با او زندگی می‌کنیم و نقش او را نپذیرفته‌ایم. ما اطرافیانمان را باور کرده‌ایم لذا برای آنها وقت ویژه می‌گذاریم ولی موجودی را که می‌تواند ما را تا جهنم ببرد را نشناخته‌ایم. حدود صد آیه در قرآن است که خدا در آنها با ما درباره شیطان سخن گفته‌است. خداوند حکیم است که شیطان را خلق کرده و همه ما حتی انبیاء به او نیاز داریم تا آنجا که برخی بزرگان می‌فرمایند: ما به هر جا که رسیده‌ایم به برکت وجود شیطان است. ما با شیطان است که «اسم الله» دریافت می‌کنیم. «سخّرلکم ما فی السموات و الارض»، «هوالذی خلق لکم ما فی الارض جمیعا» اگر انسان دشمنی مانند شیطان نداشته‌باشد، نمی‌تواند حرکتهای جدی به سمت هدف خلقت داشته‌باشد.

با شیطان در زندگی ما هیجان، جذابیت و قدرت ایجاد می‌شود. شیطان مانند واکسن عمل می‌کند و انسان را با حمله‌هایش فعال و قدرتمند می‌کند. شیطان میکروب ضعیف شده، در مسیر حرکت انسان به سوی خداست؛ «إنّ کید الشّیطان کان ضعیفا» در قیامت شیطان به ما می‌گوید:شما بودید که از من پیروی کرده و عبادتم را می‌کردید و من روی شما تسلطی نداشتم. قرآن هم به این مطلب تصریح دارد: «لیس لک علیهم سلطان» تو هیچ تسلطی بر بندگان من نداری. پس شیطان دشمن مسلط نیست بلکه دشمن ضعیف است و کیدش هم ضعیف می‌باشد. حمله‌های او آشکار است و پیامهایش واضح است.

در مناطقی که حیوانات وحشی هستند بچه‌ها معمولاً قوی و جنگجو تربیت می‌شوند. کسی که در چنین محیطی تنبلی کند اگر گرفتار شود مقصر خودش است.

حریف تمرینی، طوری به انسان ضربه نمی‌زند که او را نابود کند. در این وضعیت اگر انسان همین ضربه‌ها را به موقع دفع نکند آسیب جدی می‌بیند. در تفسیر المیزان ج8 صفحات 51-46، مرحوم علامه «رضوان الله» می‌فرمایند: «موضوع ابلیس نزد ما امری مبتذل و پیش پا افتاده شده که اعتنایی به آن نداریم جز اینکه روزی چندبار او را لعنت کرده و به خدا پناه ببریم و بعضی افکار پریشان خود را که از ناحیه اوست، تقبیح کنیم. (بعضی‌ها فقط لعنت کرده وکاری انجام نمی‌دهند) و لکن باید دانست که این موضوع، موضوعی قابل تأمّل و شایان دقت و بحث است، ولی متأسفانه تا به حال در صدد برنیامده‌ایم که ببینیم قرآن کریم درباره این موجود عجیب که در عین اینکه از حواس ما غایب است تصرفات عجیبی نیز در عالم انسانیت دارد چه می‌گوید، و چرا نباید در صدد شناختن این دشمن درونی و خانگی خود برآییم؟ دشمنی که از روز اول زندگی بشر تا روزی که بساط زندگی‌اش برچیده می‌شود بلکه حتی پس از مردنش دست از گریبان او بر نمی‌دارد و تا در عذاب جاودانه دوزخ در نیندازد آرام نمی‌گیرد.

آیا نباید فهمید این چه موجود عجیبی است که در عین اینکه همه حواسش جمع گمراه کردن ماست عیناً در همان وقت سرگرم گمراه ساختن همه انسانهاست و در عین اینکه از آشکار همه با خبر است از نهان آنها هم باخبر است حتی از نهفته‌ترین و پوشیده‌ترین افکاری که در زوایای فکر و ذهن آدمی جای دارد باخبر است. علاوه بر اینکه باخبر است مشغول دسیسه‌ای در آن و گمراه ساختن صاحب آن نیز هست.

چنین موجودی همیشه همراه ماست و ما را وسوسه می‌کند حتی در هنگام خواب. اینکه خداوند چرا این دشمن را برای ما قرار داده نکته بسیار مهمی است. خداوند اساساً با توجه به ساختار وجودی ما و هدف خلقت ما، به ما می‌نگرد. خداوند به ما چیزهایی می‌دهد که ما در حرکت به سمت هدف خلقت به آنها نیاز داریم اعم از خیر و شر. خداوند انبیاء، اولیاء و فرشتگان را به ما داده و در کنار آنها دشمنی به نام شیطان هم برای ما قرار داده‌است. انسان موجودی مختار است نه مانند فرشتگان که اطاعت از خدا ذاتی آنهاست و امکان گناه، و نفس اماره ندارند. انسان مظهر خدا و خلیفه اوست و باید به سلطنتِ خداگونه برسد. انسان کاملترین مخلوق و نزدیکترین آنها به خدا می‌باشند. خدا در انسان ابعاد جمادی، نباتی، حیوانی فرشته‌ای و الهی را قرار داده‌است لذا او هستیِ جامع است. در عین حال خداوند به انسان امکان مقابله با خدا و عدم اطاعت خود را قرار داده‌است.

در واقع خدا موجودی خلق کرده که در عین حال که می‌تواند مخالفت خدا را بکند، اطاعت او نماید. یکی از قدرتهایی که خداوند به انسان داده‌ این است که حقیقت او را با «لااله الا الله» ساخته‌است یعنی ذات انسان را عاشق خودش خلق کرده‌است و هیچ وسوسه‌ای در این راه مؤثر نیست. هر دو به سوی هم حرکت می‌کنند و اگر انسان حرکت کند حرکت خدا بیشتر است؛ «هر کس به سوی من یک وجب بیاید من یک ذراع می‌آیم و اگر کسی به اندازه یک ذراع به سوی من حرکت کند من یک باع به سوی او می‌آیم. این یک شور و شوق طرفینی بین الله و بنده است. خداوند بنده مخلص و بنده گنهکار (صرف‌نظر از گناهش) دوست دارد: «لو علم المدبّرون کیف اشتیاقی بهم لماتوا شوقاً» اگر کسانی که به من پشت کرده‌اند میزان اشتیاقم را می‌دانستند از شوق می‌مردند. هیچ عاشقی اینگونه با معشوقش سخن نمی‌گوید. در این عشق خدا می‌گوید: وقتی بنده‌ام توبه می‌کند حال من مانند کسی است که در بیابان بدون آب و غذا در حال مردن است. که آب و غذایش را پیدا می‌کند. اگر با این خدا کسی برنگردد لیاقت جهنم را دارد. دیگر کسی نمی‌تواند بگوید که از شدت گناه روی بازگشتن نداشتم. تا منطق خدا را نفهمیم بسیاری از آیات را درک نخواهیم کرد. خداوند برای فهماندن خودش به ما، خود را در حد مردم پایین می‌آورد: «من ذالذی یقرض الله قرضاً حسنا»، «إن تنصرالله ینصرکم...»، او از ما طلب قرض و کمک می‌کند؛ عشقبازی را باید از خدا بیاموزیم. همه عشاق باید از خدا بیاموزند. عشق خدا در اوج بی‌نیازی از بنده است ولی خدا غنی مطلق است: «... انتم الفقرا الی الله و الله هو الغنی الحمید» (فاطر/15) چه‌قدر مهربان است که در اوج بی‌نیازی به ما عشق می‌ورزد. باید به زیردستان خود اینگونه محبت کنیم که معلمان سنگدل به هیچ‌وجه لیاقت ندارند.

اساتیدی که ناز می‌کنند رحمانیت ندارند. خداوند معلمی را به ما می‌آموزد. نمونه بارز این محبت والدین هستند که ضمن بی‌نیازی از فرزندشان همیشه پیشقدم هستند.

کسی نزد امام رضا «علیه السلام» عرض کرد: یکی از سرداران مأمون را در ماه مبارک رمضان در حال نهار خوردن دیدم در پاسخ اعتراض من گفت: من به دستور مأمون شصت نفر از سادات را گردن زده‌ام روزه من فایده‌ای ندارد. امام «علیه السلام» فرمود: به او بگو ناامیدی‌ات از قتلهایت بدتر است. انسان با خدا به بن‌بست نمی‌رسد.

همین امام شیعیانی که اهل کینه‌توزی و اختلاف انگیزی هستند را نفرین می‌کند. قرآن فتنه را بدتر از قتل می‌داند: «...الفتنه اشدّ من القتل...» (بقره/191) این اختلافها و فتنه‌ها آثارش از قتل بدتر است و اگر در نامه عمل ما بماند روز قیامت می‌بینیم که میلیونها نفر به دست ما به قتل رسیده‌اند. در سطوح اجتماع هم وقتی دو مسئول کشوری با هم اختلاف می‌کنند، فتنه‌ای می‌کنند که آثار بسیار شدیدی دارد. گاهی در یک مجموعه و یک اداره، تجاوزات و فضولی‌هایی صورت می‌گیرد که منجر به کینه توزهایی شده که اگر توبه نکنند مورد نفرین امام رضا «علیه السلام» قرار می‌گیرند.

خداوند بر سر راه عشق بنده، خوان می‌گذارد چون هر بنده‌ای نیاز به ابراز عشق دارد و باید بتواند به خدا بگوید: من به عشقهای حسی، خیالی، وهمی و عقلی دعوت شدم ولی فقط تو را اجابت کردم.

شیطان ما را درباره سایر کمالات تحریک می‌کند و فرشته‌ها «الله» و عشق به او را به ما القاء می‌کنند. انسان مختار نیاز به میدان دارد و اگر میدان نداشته‌باشد دچار نفرت می‌شوند. انسان نیاز دارد به خدا بگوید که من به خیلی از عشقها دعوت شدم ولی تو را انتخاب کردم. موجود مختار اساساً نیاز به صحنه‌های مخالف دارد. اگر یک راه در مسیر انسان قرار بگیرد اختیار، معنا نداشت. این زیبایی خلقت است که به ما اختیار داده و راههای مختلفی پیش روی ما قرار داده و راههای مربوط به خودش را تقویت، و راه‌های شیطانی را تضعیف نمود. راه تشخیص حق از باطل را در وجود ما نیز قرار داد: «فالهما فجورها و تقویها» تا با اختیار خودمان مسیر حق را برگزینیم.

 

والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed