مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
از سلسله مباحث استاد محمد شجاعی
در حدیثی از امام رضا «علیه السلام» که خطاب به عبدالعظیم «علیه السلام» میباشد بعد از اینکه به شیعیان سلام میرسانند میفرمایند: «لا تجعلوا للشیطان علی انفسهم سبیلا» نگذارند که شیطان بر نفسهای آنها راه پیدا کند. برای شناخت شیطان، اول باید انسان را بشناسیم تا متوجه ضرورت وجود شیطان باشیم. چهاربخش پایینی وجود انسان ابزار بخش فوق عقل هستند که اله آنها «الله» است.
تمام بخشهای پایینی انسان فقط در صورتی نزد خدا ارزش دارند که در خدمت دل انسان و الله قرار بگیرند. اگر نظر ما غیر از این باشد حتی اگر از ترس هم عبادت کنیم راه به جایی نمیبریم و بین ما و الله فاصله میافتد و نمیفهمیم که خدا چرا شیطان را برای رشد ما خلق کردهاست. انسان مختار است و لازمه چنین موجودی تضاد است که از بین چند راه، راهی که به سوی الله است را انتخاب کند. بدون تضاد انسان به عشق و بهشت راه نمییابد. هر کس به هر کمالی رسیده حتماً با تضاد بودهاست. در عشق به الله هم اگر تضاد و تقابل وجود نداشتهباشد عشق به «الله» معنادار نیست.
باید بر سر راه عاشق موانعی وجود داشتهباشد، تحریکها، هوسها و سختیهایی باید در راه باشند که انسان با غلبه بر آنها به خدا برسد. به همین دلیل خداوند ما را به دنیا که دار تضاد و تقابل است آورد که رشد کرده و با دریافت اسم تشبّه به حق تعالی و تقرب یابیم.
«دلبستگی به مال»، «محدودیت منابع مالی» و نیازهای متعدد باید بر سر راه ما باشد تا ما برای خدا هزینه کنیم و اسم «کریم» و «جواد» را دریافت کنیم. باید کسی ما را آزار دهد تا ما با گذشت از او به اسامی «عفو» و «غفور» برسیم. باید شیطان ما را در افشای اسرار دیگران تحریک کند تا ما با مقاومت نام «ستار» را دریافت کنیم. کسی که از ترس فقر خمس نمیدهد در همان مالش دفن میگردد ولی کسی که به عشق الله خمس مال خود را بپردازد خدا، هم به مالش برکت میدهد و هم دل او از کمالات جمادی عبور کرده و به الله میرسد.
بعضیها میخواهند در زمین به جاودانگی برسند؛ «أخلد الی الارض» در صورتی که زمین محدود است و نمیتواند ما را به جاودانگی برساند. باید در مقابل والدین منیّت را کنار گذاشته و کوتاه بیاییم؛ «واخفض لهما جناح الذّلّ مِن الرحمه» بال ذلت را در مقابل پدر و مادر بگستران. (فروتن باش) شیطان انسان را برای حسادت تحریک میکند و کسی که غلبه کند اوج میگیرد، به قدرت، شادی و آرامش میرسد. او ما را برای عصبانیت تحریک میکند و ما باید به توصیه حضرت مانند جرعهای خشم را بنوشیم تا به آرامش دست یابیم. کسی که عصبانی است و نمیتواند بر آن غلبه کند به اولین کسی که آسیب میزند خودش است و حجم زیادی از فشار قبر برای خودش ذخیره میکند.
خداوند مخصوصاً، کسی که انسان خیلی دوستش دارد را طوری میکند که به دیگران بیشتر محبت کند و معلوم شود که او حسود میگردد یا نه؛ و میپذیرد که حتماً خدا برایش بهتر بوده، و عاطفهاش را از آسمان دریافت میکند نه از محبوبهای زمینی. اگر اطرافیان به ما اهمیت نداده و به ما محبت ننمایند نباید ناراحت شویم و بدجنسی کنیم و از انجام وظایفمان سرباز بزنیم.
یک مرد حقیقی از مهرورزی همسرش به والدین و بستگانش دلخور نشده و واکنش منفی نشان نمیدهد و زن هم همینطور نباید از محبت و هزینه کردن مرد برای خانواده و دوستانش به هم ریخته و اعتراض کند. اصلاً مردی شایسته ازدواج است که عُرضه مهرورزی به والدینش را داشتهباشد. چنین کسی قدر همسرش را هم میداند. شیطان خلاف اینها را به شخصی القاء میکند و زن یک عمر بدبخت توجه انحصاری همسرش میگردد و خوار و ذلیل میشود زن و مرد الهی یکدیگر را ترغیب به احترام و توجه به والدینشان مینمایند و کرامت به خرج میدهند. حتی مرد سفارش میکند که زن به همسایه هم رسیدگی کند.
پیامبر «صلی الله علیه وآله» میفرمایند: به حدی جبرئیل «علیه السلام» درباره همسایه سفارش کرد که من فکر کردم همسایه از همسایه ارث میبرد. حضرت زهرا «سلام الله علیها» به حدی در حق دیگران دعا میکرد که حضرت امام حسن «علیه السلام» تعجب کردند چرا در حق خودشان دعا نمیکنند اما در پاسخ ایشان حضرت فرمودند: «الجار ثمّ الدّار». التجرع للغصه حتی تنال الفرصه
باید با شرایط خاص همسایه زمان شادی و عروسی، عزا و یا بنایی، مدارا کرده و اگر کمکی از دستمان بر میآید انجام دهیم. همسایهداری فقط به اذیت نکردن نیست بلکه تحمل اذیت ایشان است. مؤمن اینگونه «اسم» دریافت میکند. امام حسن «علیه السلام» در تعریف عقل میفرمایند:« التجرّع للغصه حتی تنال الفرصه» عقل، جرعه، جرعه غصه خوردن تا رسیدن فرصت است. (تا کار معقول انجام دهد) یکی از اصول مهم در حرکت به سمت «الله» تکرار عمل و التزام به آن است. کسی که آماده کمک کردن به دیگران است بدون در نظر گرفتن شایستگی و عدم شایستگی، کریم شدهاست. وقتی به فقیر کمک میکنیم دستمان را ببوسیم چون قبل از فقیر دستمان به دست خدا خوردهاست. ما باید از خدا تشکر کنیم که به ما مال و آبرو داده و توفیق داده که در راه او هزینه کنیم. شیطان به ما خیلی خدمت میکند و اگر دشمن است از حیث حریف تمرینی بودن است. دعوت شیطان آشکار است. «إنّه لکم عدوّ مبین» بنابراین انسان وسوسههای شیطان را تشخیص میدهد.
قرآن میفرماید: ما شما را مجهز به تشخیص کارهای فرشتهها از شیاطین نمودهایم. هر جا پای غصه اضطراب، ترس، افسردگی و ناامیدی، در میان است شیطان در کار است. هرجا شادی، قدرت، توکل و آرامش است از جانب فرشتهها و مربوط به خداست. مؤمن باید حملههای چهارگانه شیطان را بشناسد. در باشگاه ورزشی استاد، اول یک حریف را مقابل انسان قرار میدهد و اگر انسان آماده نباشد خیلی آسیب میپذیرد. استاد به شاگرد مقابله با انواع حملهها (چپ و راست، جلو و عقب) را میآموزد و سپس چهار حریف از چهار جهت را با او وارد تمرین میکند تا شاگرد دفاع کند. اگر بخواهیم شیطان را حذف کنیم لازمهاش این است که اختیار را از انسان بگیریم که در این صورت از حیثیت انسانیاش خارج میگردد. زیبایی عمل انسان با وجود و تحریک شیطان هویدا میگردد. آهوهایی که در پارکها رشد کرده و شیر و پلنگ ندیدهاند اصلاً چابکی و هوشیاری آهوان صحرا و کوه را ندارند و اگر با درندهای مواجه شوند راحت شکار میشوند.
آهوی صحرا حریف تمرینی مانند شیر و پلنگ دارد که ورزیده شدهاست. انسان اگر شیطان نداشتهباشد قوایش فعال نمیشود. بعضیها به قدری بیحوصلهاند که از همان اول تسلیم شیطان میشوند. البته شیطان هم حوصله ضعیفها را ندارد. شیطان گاهی حال و لذت زیادی از عبادت را نصیب انسان میکند تا اگر در موارد دیگر شخص چنین لذتی نبرد ناامید شده و هدف شیطان را تأمین کند. بعضیها عبد شیطان هستند و شیطان هم که با عبد کاری ندارد فقط از او برای فریب دیگران استفاده میکند. شیطان وقتی بین دو نفر را به هم میریزد با خیال راحت خوابیده و پا روی پایش میاندازد و میگوید رستگار شدم.
بعضیها تحویل گرفتن شیطان را دوست دارند و عاشق فحشاء و منکرات هستند آنهایی که منتظر تحویل گرفتن شیطان هستند ولی تازهکار و ضعیفند اعمال خلافی را مرتکب میشوند تا قابل توجه شیطان شوند.مثلاً به قدری بیشخصیتی آنها را آزار میدهد که خلاف میکنند تا نامشان در روزنامهها مطرح شود و در زندان وارد بند خلاف کارهای بزرگ شوند. بعضیها عضو خرقه شیطانپرستها هستند و در میان اینها کسانی که خلافهای بزرگ میکنند پذیرفته میشوند. مثلاً قتلی انجام داده و قرآنی آتش زدهباشد و ... این افراد به حدی بدبختند که شخصیتشان را از دشمنشان میگیرند. بعضیها نه تنها مقابل شیطان نمیایستند بلکه به او باج داده و حتی عبادتش میکنند، چون تکیهشان به خانواده آسمانیشان نیست و شخصیت ندارند.
کسانی که احساس خواری و ذلت میکنند خودشان را نشناختهاند. کسی که غنی است انسانها را به بلندای ابدیت دوست دارد و تمنایی از ایشان ندارد. چنین کسانی نه انتظار تشکر از کسی داشته و نه اساساً کار خیرشان را به زبان میآورند. بعضیها دائماً به دیگران خدمت میکنند تا مورد تقدیر و تحسین قرار گیرند.
کسانی که عاشق الله هستند زیباترین خدمات را بدون توقع تشکر، به دیگران ارائه میدهند. البته وظیفه دیگران تشکر است ولی او چنین هدف و انگیزهای ندارد. باید به بچهها بیاموزیم که قدر زحمات والدین را دانسته و در ازای هر خدمتی تشکر کنند کسی که نتواند اینطور باشد حتماً سپاسگزار خدا هم نخواهد بود؛ «من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق» کسی که از مخلوق تشکر نمیکند از خالق هم تشکر نخواهد کرد. ولی ما نباید عاشق دیده شدن باشیم. متأسفانه برخی سر مسئولیت در هیأت با هم دعوا میکنند. کسانی که از حاشیه بودن و مسئولیت و پست نداشتن ناراحت نمیشوند در واقع در متن آسمان هستند. کسی که از نرسیدن به مقامی و یا موقعیتی را که میخواسته به آن نرسد ناراحت میشود تمام دلخوشی او همین کمال وهمی است و اخلاص ندارد. خداوند وقتی از انسان میخواهد که با شیطان درگیر شود خودش را پشتیبان او معرفی میکند. ابراهیم «علیه السلام» را به جنگ نمرودی میفرستد که در تاریخ آمده یک میلیون سرباز داشتهاست. به موسی «علیه السلام» و هارون میفرماید: به جنگ فرعون بروید و من با شما هستم. «اسمع و اری» میشنوم و میبینم. شیطان است که فضا را برای ما باز میکند تا خودمان را به خود و الله ثابت کنیم. انسان اگر بتواند چهاربخش پایینی را به پای خداوند بریزد به قدرت و آرامش میرسد در غیر این صورت احساس خواری و ذلت بر انسان غلبه میکند.
امام علی «علیه السلام» میفرماید: ما رأیت ذلاً مثل اشتغال قلبی بفارغ القلب منی» هیچ ذلتی را بالا تر از این ندیدم که دلم به کسی مشغول باشد، که دل او مشغول من نیست. کسی که با عصبانیت و بی مهری با دیگران برخورد میکند نه با عزت و آزادگی، نهایت ضعفش است. علاقه دو طرفه مناسب است. شیطان صحنههایی را ایجاد میکند که ما بتوانیم با تکیه بر الله و خانواده آسمانی به رشد و قدرت برسیم. باید در نماز حقیقتاً بگوییم: «ایاک نعبد و ایاک نستعین» در روایت داریم: وقتی آماده نماز شدی همین که «الله اکبر» گفتی یعنی خدا آغوشش را باز کرده و زمانی که به سجده رفتی یعنی که سرت را روی پای خدا گذاشتی. ما مزه عشقبازی با خدا را نچشیدهایم و بیشخصیت بار آمدهایم و فقط تحویل گرفتن دیگران ما را خوشحال میکند. باید قدری انسمان را با دیگران کم کرده و با الله انس بگیریم.
«کیف یأنس بالله من لم یستوحش من الخلق؟» چگونه أنس وآرام میگیرد بخدا، کسی که وحشت نمیکند از خلق.
چه بسا کسانی که از بس دعوت خدا را ندیده گرفتند خدا از آنها ناامید شد، «فلمّا آسفونا انتقمنا» زمانی که ما را متأسف کردند انتقام گرفتیم. خدا چهقدر برای انسانها شخصیت قایل شده برایشان پیامبر و کتاب فرستاده، گناه کردند و با آنها قهر نکرده و آغوش گشودهاست. «یا دائم الفضل علی البریّه/ یا باسط الیدین بالعطیه/ یاصاحب المواهب السنیّه...» «یا حبیب من لا حبیب له»، «یا خیر من آوی الیه طرید» زمانی که توفیق ذکر و مناجات پیدا میکنیم در واقع خداست که با ما خلوت کردهاست. در بین نماز شب توجه پیدا کنیم که این خداست که ما را نگه داشته و دستمان را گرفتهاست؛ «و لاکنّه الاول من المذکور و ثانی من الذاکر».
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته
کلیدواژه ها:
آثار استاد
سلام علیکم ممنون از مطالب خوبتون این جمله برای من نامفهوم بود لطف بفرمایید توضیح دهید" شیطان صحنههایی را ایجاد میکند که ما بتوانیم با تکیه بر الله و خانواده آسمانی به رشد و قدرت برسیم.
سلام علیکم، شیطان با حملات چهارگانه انسان را وادار به نافرمانی خداوند و انجام گناه می کند. در هر موقعیتی انسان را وسوسه به گناه می کند. حال اگر انسان با تکیه و توجه بر الله وخانواده آسمانی یعنی اهل بیت علیهم السلام و استمداد از آنها فریب شیطان را نخورد، اینجاست که باعث رشد وقدرت و تعالی انسان می شود. با تشکر از دقت شما موفق باشید.