www.montazer.ir
دوشنبه 20 می 2024
شناسه مطلب: 735
زمان انتشار: 2 نوامبر 2014
خانواده آسمانی،جلسه 148 ، 91/07/27

خانواده آسمانی،جلسه 148 ، 91/07/27

از سلسله مباحث استاد محمد شجاعی

شعر مرحوم فیض که جلسه قبل عرض شد حاوی عباراتی است که سعی کنید آن‌ها را به خاطر سپرده و در درون خود بیابید. ما با اهل بیت «علیهم‌السلام» شأنی داریم که هر شأنی غیر از آن قلابی است. هر بزرگی به غیر از معدن اهل بیت «علیهم‌السلام» جذب شود کاذب و جهنمی است. ولی اگر بزرگی از کانون خودش جذب شود شرافت حقیقی است. نکته دیگر اینکه از آنجا که اهل بیت «علیهم‌السلام» کانون، اول، اصل، مأوا و معدن و منتهای هر کمالی هستند باید سبک زندگی مان به گونه ای باشد که به ایشان ختم شود. در غیر این صورت دچار خسران می‌شویم هر چه را که کسب می‌کنیم باید تحت حاکمیت فوق عقل ما باشد.

رسا گر نیست دست من به قرب دوست یکتا                               زمهر دوستانش نردبانی کرده‌ام پیدا

اگر ما بخواهیم به کامل مطلق برسیم باید حتماً از طریق جلوه‌های کاملش بشناسیم. شناختن خدا از طریق جلوه ناقص شناختی ناقص خواهد بود. انسان مربی‌های متعدد دارد ولی خدا بالاترین رب ماست لذا در سجده می گوییم: «سبحان ربی الاعلی و بحمده» اگر خدا را با مخلوقاتش بشناسیم هر کدام تا حدی می‌توانند خدا را به ما نشان دهند و فقط معصوم آینه تمام نمای خداوند است: «انما یریدالله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا» بیت اخیر از اشعار مرحوم فیض دلالت بر این معنا دارد که وسیله رسیدن به خدا، اهل بیت «علیهم‌السلام» می‌باشند. ایشان «حبل الله» هستند: «واعتصموا به حبل الله جمیعاً و لا تفرّقوا» و خودشان فرمودند: «نحن حبل الله» در همه روایات شیعه و سنی و در قرآن بالاتر از اهل بیت «علیهم‌السلام» کسی را به ما معرفی نکرده‌اند.

لذا مرحوم فیض مهر اهل بیت «علیهم‌السلام» را نردبان خوانده‌اند و ما از طریق ایشان به «الله» می‌رسیم.

ولای آن پیغمبر بود معراج روح من                             به جز این آسمان‌ها آسمانی کرده‌ام پیدا

ما باید قدرت پرواز در آسمان یکایک معصومین و فرزندان ایشان را داشته باشیم. ساختار ریاضی بحث، از این قرار است: کمال مطلق «الله» است. این وجود بی نهایت است و وجود دومی نداریم زیرا در این صورت این وجود، وجود بی نهایت را محدود کرده و از بی نهایتی ساقط می‌نماید؛ لذا فقط یک وجود مطلق و بی نهایت موجود می‌باشد. همه عوالم و مخلوقات الهی تجلی همین وجود مطلق هستند و اینطور نیست که خدا وجودی مستقل از مخلوقاتش باشد و در واقع مخلوقات او دارای مراتب مختلف هستند که همه ظهورات هستی و وجود مطلق هستند. استاد در وجودش علم، عشق و معرفتی است که اول از مقام ذات به عقل تنزل یافته از عقل به خیال و از خیال به ماده که به صورت صوت به شاگردان منتقل می‌کند. اگر شاگردان طهارت داشته باشند عیناً دریافت کرده و به معرفت و بینش استاد خواهند رسید. ماده (صوت) معرفت کمال استاد نیست بلکه تجلی و ظهور آن است. استاد صوت نیست ولی صورت ظهور استاد است. خدا ماده نیست ولی ماده و سایر مخلوقات خدا، ظهورات او می‌باشند. این مسئله باعث شده که کسانی که این موضوع را خوب نفهمیده‌اند به فیلسوف یا عارفی که این را خوب فهمیده «کافر» و «نجس» بگویند و درباره بسیاری از آیات صرفاً سکوت کنند.

قرآن می‌فرمایند: «فاینما تولّوا فثمّ وجه الله» وقتی به گُل نگاه می‌کنیم در آن حساب و اندازه، زیبایی، لطافت و رایحه خوش می‌بینیم این همان تجلی خداست. «... و باسمائک الّتی ملأت ارکان کلّ شی» هیچ جا نیست که خدا در آنجا غایب باشد بلکه در همه جا حاضر است حضوری با تمام اسماء و صفات. (مراجعه شود به شرح خطبه امام رضا علیه‌السلام) کمال بی نهایت در مقام تجلی باید خود را حد بزند یعنی محدود کند تا پایین‌ترین مرتبه یعنی ماده. استاد حقیقت مجرد را در وجودش به مرحله عقل رسانده بعد در خیال تصورش می‌کند و سپس به صورت ماده (صوت) به گوش شاگرد می‌رساند. شاگرد هم به میزان طهارتش، سیر نزولی استاد را به عکس و به صورت سیر صعودی طی کرده و ماده را تبدیل به مجرد می‌نماید.

استاد در سیر نزولی از مجرد به ماده تجلی می‌کند. در نظام خلقت دائماً فرآیند نزول و صعود انجام می‌پذیرد. قرآن می‌فرماید: «... و انزلنا الحدید...» یعنی آهن یک حقیقت مجرد دارد که وقتی به عالم ماده نزول می‌یابد به صورت آهن ظهور می‌کند. همه مخلوقات خدا همه صورت مجرد را دارند و درباره آب هم می‌فرمایند: «... و انزلنا الماء...» آب صورتی مجرد دارد که می‌فرماید: «... و کان عرشه علی الماء» این نیست که واقعاً عرش خداوند روی آب باشد آب در عالم مجردات حقیقی دارد که صورت نازله آن چیزی است که ما را دچار حیرت می‌کند. لطیف‌ترین و زیباترین مخلوق خداوند است که حیات در آن نهفته است. ظهورات الله، ریاضی است: «ان من شیء الا عندنا خزائنه» «عندنا» که می‌فرمایند برای این است که خدا خودش را با اهل بیت «علیهم‌السلام» جمع می‌کند و فقط خودش را نمی‌گوید.

«انّا خلقنا...» خداوند در قرآن می‌فرماید: «بسم الله الرحمن الرحیم، الرحمن، علّم القرآن، خلق الانسان، علّمه البیان» خداوند آموزش قرآن را قبل از خلقت انسان آورده است. در آیه ای دیگر می‌فرمایند: «ان من شیء الا عندنا خزائنه و ما ننزّله الا به‌قدر معلوم» خزانه‌های علم، قدرت، محبت، ثروت، عاطفه و ... در نزد خداوند است و هر کس هر قدر بیشتر می‌خواهد باید ظرفیتش را بالا ببرد. شب قدر هم برای همین است که قدر را افزایش داده تا دریافت بیشتر داشته باشیم. ما به حدی سرمان شلوغ است که اهل بیت «علیهم‌السلام» در ظرف‌های ما می‌ریزند ولی متأسفانه ظرف ما جا ندارد و به قدری به مشکلات چهار بخشمان می‌پردازیم که خودمان را فراموش می‌کنیم. ما وقتی کربلا می‌رویم خودمان را جا گذاشته و فقط با طبیعتمان می‌رویم. ما باید از خودمان سؤال کنیم که سهم ما از خدا و به طور کلی آسمان چیست؟ ما بی نهایت از خداوند سهم داریم. عشق، محبت، غضب و کینه و .... همه خزانه‌هایی دارند که هر کس هر کدام را بخواهد خدا نازل می‌کند. خداوند اهل بیت و فرشتگان و ... فقط را برای آخرت ما، قرار نداده است بلکه، به «والله» «تا الله» «بالله» خدا آسمان و غیب را برای همین جا و در دنیا گذاشته است و کسانی که سهمشان را صرفاً برای آخرت گذاشته‌اند خیلی بدبخت‌اند. ما باید تلاش کنیم تا آنجا که ممکن است انبساط پیدا کنیم و برای بزرگی‌های بخش فوق عقلانی مان و کودک عزیز روانمان فعالیت کنیم و خودمان را به کانون عشق و آرامش، عزت، قدرت و آبرو برسانیم. کسی که در دنیا به این‌ها نرسیده و استفاده نکند در آخرت هم نخواهد توانست.

امام صادق «علیه‌السلام» می‌فرمایند: «انّ حبّنا اهل البیت ینزله الله من السماء له خزائن تحت العرش کخزائن الذهب و الفضّه و لا ینزله الا به‌قدر...» همانا حب ما، اهل بیت را خدا از آسمان نازل می‌کند که خزائن آن در زیر عرش هستند مانند خزانه‌های طلا و نقره و جز به اندازه آن را نازل نمی‌کند. در این محبت ما چه قدر غنا و یا فقر داریم؟ مهم نیست که در چه موقعیت‌هایی باشیم، مهم میزان برخورداری ما از «الله» و آسمان است. معصومین «علیهم‌السلام» عنصر وجود انسان‌های نیک هستند؛ «عناصرالابرار»، «... و لا یعطیه الا خیرالخلق...» و خدا آن را جز به بهترین خلقش عطا نمی‌کند. آیا تا به حال دو رکعت نماز و شکرانه این نعمت بزرگ به جا آورده‌ایم؟ کسی از فقر نزد امام صادق «علیه‌السلام» شکایت کرد، حضرت فرمودند: خیلی هم ثروتمند هستی تو محبت ما را داری که آن را به هر کسی نداده‌اند. آیا حاضر هستی در مقابل ثروت، آن را از تو بگیرند؟ پاسخ داد: «نه» ولی متأسفانه تا حیوانیت ما آسیب می‌بیند اول خدا را حذف می‌کنیم. در ادامه حضرت می‌فرمایند: «... انّ له غمامه کغمامه القطر...» همانا برای آن ابری است مانند ابر باران. ما باید وجودمان را از شوره زار پاک کرده و تبدیل به زمین حاصلخیزی نماییم و خودمان را در معرض بارش این ابر قرار دهیم.

چقدر دچار حسرت خواهیم شد که خدا و اهل بیت و ملائکه الله به ما بگویند: ما سراغ تو آمدیم ولی تو برای ما وقت نداشتی. حضرت عزرائیل که ملک الموت هستند بارها به نزد ما آمده تا رذایل را در وجود ما بکشد و ما اظهار می‌نماییم که وقت نداریم. میکائیل چه روزهایی که برای ما آوردند و هر چه سعی کردند برای دریافت آن‌ها ما را از خواب بیدار کنند ما مقاومت کردیم. چه بسا معصومین «علیهم‌السلام» به سراغ ما آمده و ما وقت آن‌ها را نداشتیم. فاطمه زهرا «سلام الله علیها» مادر ما هستند و سعی می‌کنند ما را قوی نمایند تا ما محتاج دیگران نباشیم. ما در برزخ باید اول همین گله‌ها را بشنویم. سبک زندگی زمانی تنظیم می‌شود که ما خودمان را سبُک کنیم. تا وقتی برای عشق وقت نداشته باشیم در شوره زار وجودمان تلف می‌شویم. کسی که به مکه، مدینه، کربلا و ... می‌رود و حوصله خدا و معصوم «علیهم‌السلام» را ندارد وجودش مسموم است و در آنجاها مسموم تر هم می‌شود.

 

والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته.

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed