مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
از سلسله مباحث استاد محمد شجاعی
گاهی انسان درباره حقیقت غیب که او کیست، از کجا آمده و قرار است به کجا برود، و نیز اینکه اولین مخلوق خداوند نور پیامبر و اهل بیت «علیهمالسلام» بوده و خداوند همه مخلوقات را از نور ایشان خلق کرده است، ذهن و عقلش را قانع میکند و ریشه خودش، که اهل بیت «علیهمالسلام» است را در مییابد. اما زمانی که این حقیقتها جذب جانش میشود قضیه خیلی فرق میکند. وقتی حقیقتاً خودش را فرزند اهل بیت «علیهمالسلام» دانسته، رابطه وجودی پیدا میکند. انسانها با هر چه که نسبت به آن احساس تعلق دارند بیشتر رابطه وجودی برقرار میکنند.
حتی شهر و کشور یا قاره خودشان. عشق به وطن و والدین به عنوان اصل جزء ذاتیات انسان است. زمانی که حبّ محمد و آل محمد «صلی الله علیه و آله» در دل انسان افزایش مییابد دلتنگی هایش هم افزایش مییابد و میل به ملحق شدن به آنها را دارد. اگر عشقی ایجاد شود نمیتوان مانع برقراری اتصال و ارتباط شد. در دوست داشتن حتی از نوع حیوانی زمان و مکان معنا ندارد. اگر انسان چیزی را دوست داشته باشد حاضر است مسافتهای زیاد را طی کرده و وقت بسیاری را اختصاص دهد تا به آن برسد. لذا انسان با یافتن اصلش که خانواده آسمانیاش است قیمت خودش را به دست میآورد. این مطلب که انسان خودش را بشناسد و بفهمد از کجا آمده و قرار است به کجا برود بی نهایت مهم است. مهمترین علامت حیات انسانی شوق خانواده حقیقی را داشتن است و شخص علاقهمند است هر چه زودتر به ایشان ملحق گردد. رفتار و افکار این شخص از رسیدن به مقام و جایگاه اصلی خودش خارج نمیشود و تدبیرش جدای از آن نبوده و انتخابها، ارتباطات، افکار و رفتارش تابع این عشق و الحاق به آن است. مانند جنین که همه فعالیتهایش تابع تولد سالم است. چنین انسانی دوزیست نیست که یک سبک ویژه داشته باشد و علاقههای مذهبی هم در کنارش باشد، بلکه سبک زندگی او متناسب با تعلق او به آسمان است. هیچ کدام از اقشار جامعه سبک زندگیاش مبتنی بر آسمان نیست نه ازدواج، نه تربیت فرزند، نه سیستم اقتصادی و نه هیچ بعدی از ابعاد زندگیشان. هنرمندان که در جامعه ما معمولاً اول باید کار قید آخرت را بزنند و حیا و دین را کنار بگذارند. اگر کسبه ما کسبشان با معیارهای آخرتی باشد روزگارمان خیلی تغییر میکند. مدیران و دانشمندان و سایر اقشار هم همینطور. ما حتی وقتی به قبرستان هم میرویم باور نمیکنیم که ما هم به زودی به آنها محلق میشویم و حاضر نیستیم در سبک زندگی مان تجدید نظر کنیم. علی «علیهالسلام» میفرمایند: «ما اکثر العبر و اقلّ الاعتبار» چه قدر عبرت زیاد و عبرت گیرنده کم است. سبک زندگی مبتنی بر غیب و آسمان سرشار از قدرت، نشاط و آرامش است. انسانها حبّ پادشاهی، عظمت و ریاست دارند. به همین دلیل است در قرآن آمده: «واذا رأیت ثمّ رأیت نعیماً و مُلکاً کبیراً» انسان ملک را هم برای ملک میخواهد با اینکه بهشت هر مؤمن به لحاظ بزرگی به اندازه زمین و آسمانها میباشد ولی اهمیتش از حیث گستردگی میزان قلمرو تحت حاکمیت اوست. انسانها میخواهند پادشاهی عظیم داشته و مثل خدا باشد. اگر مصداق دقیق عزت را پیدا نکنیم در چهار مرحله پایینی (حس، خیال، وهم و عقل) به دنبال عزت میگردیم. لذا به علوّ و چشم و هم چشمی و رقابت و ... میپردازیم. چه بسا افرادی که همه عمرشان صرف مسابقه در کمالات جمادی شده است. بسیاری هم به هنرهای مختلف که کمالات خیالی است پرداختهاند و برخی دیگر به کمالات وهمی مانند مقام و ریاست و ... عمر گذراندهاند. با این معیارها ما میتوانیم خودمان را محک بزنیم. کسی که خودش را شناخته باشد در هیچ کدام از این چهار بخش احساس حقارت نکرده و به دنبال رقابت با دیگران هم نیست و همه عزتش را در بخش فوق عقلانی دیده و سرعت و سبقت مربوط به همین بخش است. چنین شخصی میزان کمالش را در رابطه با الله و سنخیت با خانواده آسمانیاش میداند: «سابقوا الی مغفره من ربکم و جنّه عرضها کعرض السّماء و الارض...» «سارعوا...» در چنین سرعت و سبقتی دعوا وجود ندارد و اتفاقاً شخص سعی میکند دیگران را هم برساند. رتبه معصوم بعد از خداست و در عین حال میخواهند که ما به ایشان برسیم: «... ان یجعلنی معکم فی الدنیا و الاخره...» «... اسئل اللهان یبلّغنی المقام المحمود لکم عندالله ...» والدین به سبب عشقی که به فرزند دارند طالب رشد ایشان بوده حتی حاضرند که از خودشان سبقت بگیرند. اینها رمز آرامش کسی است که خودش را پیدا کرده است. کسی که به خانواده آسمانیاش وصل شده در دریایی از ارتباطات شورانگیز و افتخارآمیز قرار گرفته است و دچار تنهایی، کوچکی و نیاز نمیشود.
به امور دنیاییاش هم میرسد و به هیچ کدام وابسته نیست بلکه در اوج غنا و بی نیازی است. و باز از دست دادن هر کدام پشت او خالی نمیگردد. ناامیدی، ترس، خلاء و دلهره ندارد: «... لا خوف علیهم و لا یحزنون» در کلاس، در مسئله عشق تا مرحله تصدیق و امتناع ذهن پیش میرویم ولی با عاشقی است که این عشق در دل و جانمان مینشیند. چه بسا افرادی که در معرض یکدیگر قرار گرفته و تدریجاً با هم انس گرفته و علاقه پیدا کردهاند. فاصله بین رابطه تصدیقی و رابطه وجودی باید با عمل، پر گردد و در این راه باید عاشقی کرد. تبعیتها هم رنگ خوف و طمع نداشته بلکه عاشقانه است. تا اینگونه نشدهایم عباداتمان از سر رفع تکلیف است. کسی که نیت قربه الی الله میکند باید جدی باشد. باید دقت کنیم که عباداتمان چه قدر در ما تغییر ایجاد کرده و ما چه قدر شبیه شدهایم. ما خانواده آسمانی با آن عظمت را داریم ولی گدا و بدبخت زندگی میکنیم. چون رابطه ما با ایشان حقیقی نیست. به همین دلیل عبادات ما سبب رشد و تعالی ما نشده و بسیاری که این را میبینند از بی نمازی خودشان رنج نمیبرند چون بین خودشان و ما فرقی نمیبینند. بسیاری از کسانی که مسلمان شدند در اثر مشاهده زندگی یک مسلمان حقیقی بوده است. زیرا او را شاد و خوش برخورد و خوش اخلاق دیدهاند. این است که حضرت صادق «علیهالسلام» فرمودهاند: باعث زینت ما باشید نه ننگ. بزرگی حقیقی بزرگی در آسمان و به میزان جذب اسماء الهی است و اینکه در بین خانواده آسمانی، انبیاء، شهدا و صدیقین انسان عزیز باشد. کسی که اینطور بزرگ شده باشد به دنبال بزرگیهای کاذب نمیباشد. با در نظر گرفتن این معیارها میتوانیم خودمان را ارزیابی کنیم. شناخت آسمان باعث دلتنگی و شوق به بازگشت میگردد. هر قدر بزرگیهای چهار بخش پایینی بدون رشد فوق عقل بیشتر شود ما از خانواده مان دورتر میشویم هر قدر هم دورتر شویم بدبخت تر و غریب تر و عصبی تر و پژمرده تر و ... میگردیم. پدر و مادرها باید فرزندانشان را براساس بزرگی بخش پنجم تربیت نمایند. غالب والدین اصرار دارند که فرزندانشان درس بخوانند و به جایی برسند در صورتی که هر چه موقعیتشان بالاتر باشد مسئول تر هستند و امکان دورتر شدن آنها بیشتر است. رد شدن یک شتر از سوراخ سوزن راحت تر از رفتن یک ثروتمند به بهشت است. کسی که چهار بخش پایینی خودش را تابع بخش پنجم کرده باشد هر قدر پیشرفت کند به خدا نزدیکتر میشود. «... الذین ان مکّنّهم فی الارض اقاموا الصلوه و ءاتوا الزکوه أمروا بالمعروف و نهوا عن المنکر...» این افراد هر چه نعمت دارند با معشوق شان از آنها استفاده میکنند. افراد ثروتمندی که ویلاهای چند میلیاردی دارند اصلاً به تنهایی لذت نبرده و محبوبترین کس خود را همراه میبرند. هر کس یک لیلایی (معشوقی) دارد. کسی که بزرگی بخش پنجم را از دست بدهد. هر قدر در مراتب چهارگانه پایینی بزرگتر شود جهنمش وسیع تر و عذابش سخت تر است. یکی از اساتید میفرمودند: انسان در دنیا نوعی حیوان است. (حیوان ناطق) ولی در جهنم انسان خودش یک جنس است که انواع حیوان تحت آن قرار گرفتهاند. حضرت فرمودند: خدا حیوانات مختلف را از خلق انسان آفریده است. اینکه حضرت فرمودهاند امت من به شکل ده حیوان محشور میشوند سخن کلی است. در نظام خلقت اول «الله» است. و بعد خلیفه الله به عنوان شبیهترین موجود به «الله»، بعد فرشتگان و سپس حیوانات و گیاهان و جمادات. هر قدر بدون رشد بخش پنجم، بخشهای پایینی او فعال شود در جهنم گرفتارتر است. ولی اگر بزرگی حقیقی صورت پذیرفته باشد بزرگیهای دیگر را جذب کرده و بزرگتر میشود. در واقع کمال اصلی رشد میکند و همه کمالات در واقع هزینه بالندگی انسانیت میگردد. ثروتمند خیری که هشتاد مدرسه ساخته بود ویلای بسیار زیبا و بزرگی داشت و از آنجا که خیلی به آن علاقهمند بود تصمیم گرفت آن را با خودش ببرد؛ لذا به ایتام بخشید. این شخص پولهایش، قدرت، مقام و حتی شهوتهایش هم تبدیل به نور میشود. اگر ما از خانواده مان جدا شویم بزرگی چهار بخش پایین کاری برای ما انجام نداده و به محض خروج از دنیا غصههایمان آغاز میگردد. هیچ چیز خطرناکتر از این نیست که ما برزخ شویم و بفهمیم چیزی نیاوردهایم.
ما فاصله ای با لحظه ورود به برزخ نداریم. ما الان در دالانی هستیم که انتهای آن دری به سوی برزخ است. تصور کنید که اگر آمادگی نداشته باشیم چه حالی به ما دست میدهد، نه عقاید درست، نه خلقیات مناسب و ... . به برنامه روزانهمان دقت کنیم هر آنچه که رنگ فطرت ندارد را حذف کنیم. چند ساعت در مکان مقدسی مانند مشهد، قم و جمکران و ... خلوت کنیم و تصمیم خودمان را بگیریم. مبنای زندگی مان را بزرگی حقیقی قرار دهیم. این امر، مقیاس دارد باید بعد از مثلاً شش ماه آن را احساس کنیم گویا راهمان به آسمان باز شده است. سر نماز آیه «اهدنا الصراط المستقیم» شما را متوجه راه خانواده آسمانیتان نماید و کمتر از پیامبر و آلش «علیهمالسلام» را نخواهید. این تقاضا حداقل ده بار در روز صورت میگیرد. باید سبک زندگی مان را با ایشان هماهنگ کنیم و در سه مقوله اعمال، اخلاق و عقاید از ایشان الگو بگیریم. تا به بزرگی حقیقی نرسیم پیشرفتمان ما را در زمین سنگین تر میکند و از غیب دورتر میشویم.
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته
کلیدواژه ها:
آثار استاد