www.montazer.ir
پنج‌شنبه 14 نوامبر 2024
شناسه مطلب: 700
زمان انتشار: 30 اکتبر 2014
خانواده آسمانی،جلسه 132 ، 91/05/26

خانواده آسمانی،جلسه 132 ، 91/05/26

در جلسات گذشته عرض کردیم: میزان ارتباط ما با خانواده‌ی آسمانی‌مان و همچنین کمک گرفتن از ایشان بستگی به چگونگی تنظیم ارتباط ما دارد و اینکه انسان معصومین «علیهم‌السلام» و غیب را تا چه اندازه در دلش جای داده است.

ایمان آوردن به اینکه انسان فرزند اهل بیت «علیهم‌السلام» می‌باشد بسیار مؤثر است. اگر همان­گونه که خانواده‌ی زمینی­مان را به رسمیت می‌شناسیم، خانواده آسمانی‌مان را نیز به رسمیت بشناسیم بسیاری از قدرت‌ها، خیرات و برکات در زندگی نصیبمان می‌شود. در این صورت شیرین‌ترین و لذت بخش ترین ارتباط را خواهیم داشت. از آنجا که این رابطه از شرافت بالایی برخوردار است انسان دیگر با چیزهای کوچک تحقیر نمی‌شود. قیمت دل انسان بستگی به دغدغه‌هایش دارد. محرّک و مشوّق انسان، فضایی که انسان در آن قرار دارد را تعیین می‌کند. اگر انسان الله و مظاهرش را محبوب و معشوق دلش بداند به خاطر شرافتشان به حدی انسان را ارضاء می‌کنند که اصلاً به خاطر از دست دادن مراتب پایین احساس فقدان و حقارت نمی‌کند:

چون که صد آمد نود هم پیش ماست.

قرآن تصریح می‌کند: مؤمن قیمت خودش را می‌داند لذا بلاها نمی‌توانند او را از پای درآورند: «... ألذین إذا أصابتهم مصیبه قالوا إنا لله و إنا إلیه راجعون» یعنی در مصائب، انتساب شخصیتی‌شان به «الله» نجاتشان می‌دهد زیرا قیمت دستشان است. البته باور بسیار مهم است. در این صورت اضطراب و غم به سراغ انسان نمی­آید. ممکن است بلایی مانند بیماری جسم انسان را تحت تأثیر قرار دهد ولی امکان ندارد به روح آسیب بزند. وقتی «علوّ» را باور کنیم به پیوند و در نتیجه قدرت می‌رسیم. ما تا با غیب مَحرَم نشویم در غیب به روی ما باز نمی‌شود. این محرمیت ذاتاً وجود دارد ولی ما باید آن را به فعلیت برسانیم. غیب مانند یک زن عفیف است که جز با محارم آن هم با رعایت درجات آن کشف حجاب نمی‌کند.

هر شأنی برای غیب قائل باشیم به همان میزان خودش را بر ما مکشوف کرده و با ما رابطه برقرار می‌کند. ما باید تعیین کنیم با چه هویتی می‌خواهیم با امام زمان «عجل الله تعالی فرجه الشریف» رابطه برقرار کنیم و البته عمل مناسب هم از ما سر بزند تا اینکه حضرت برای ما راه را باز کنند. ادّعا کافی نیست باید این محرمیت را ثابت کنیم. سبک زندگی ما یعنی کلیه ارتباطات، انتخاب‌ها، رفتار و افکار ما تعیین‌کننده است. همانطور که سبک رفتارمان با خانواده و اقوام زمینی بیانگر میزان صمیمیت ما با ایشان می‌باشد. بنابراین کارهای ما چندان مهم نیستند بلکه سبک و سیاق زندگی اهمیت دارد و باید به گونه‌ای باشد که مراحل پایینی (حیوانی) برای انسان تصمیم نگیرند بلکه همه‌ی آن‌ها در خدمت فوق عقل انسان باشند. یعنی همه‌ی تصمیم گیری های انسان با خانواده‌ی آسمانی‌اش هماهنگ باشد. بعضی‌ها دارای اسم مبدل بوده و اگر شغل، رشته‌ی تحصیلی، همسر و ... آن‌ها چنین هماهنگی‌ای نداشتند به گونه‌ای رفتار می‌کنند که برایشان مزاحمتی نداشته باشند و به آن‌ها رنگ فطرت می‌دهد.

کسی که عضویت در این خانواده را به رسمیت می‌شناسد همه‌ی حبّ و بغض‌هایش بر اساس خانواده‌اش تنظیم می‌شود. در جلسه‌ی گذشته حدیثی از امام محمد باقر «علیه‌السلام» بیان کردیم که ناقص ماند، ایشان فرموده‌اند: «لا یبلغ احدکم حقیقه الایمان حتی یکون فیه ثلاث خصال؛ حتی یکون الموت احبّ الیه من الحیوه و الفقر احبّ الیه من الغناء و المرض احبّ الیه من الصحه» قلنا: «و من یکون کذلک»؟ قال: «کلّکم ...» هیچ یک از شما به حقیقت ایمان نمی‌رسد مگر اینکه سه خصلت در او باشد: مرگ را از حیات بیشتر دوست داشته باشد، فقر را از ثروت (بی‌نیازی) و بیماری را از سلامتی، پرسیدیم: چه کسی اینگونه است؟ فرمودند: همه‌ی شما! ... ادامه‌ی حدیث: «ثمّ قال: ایّما احبّ الی احدکم یموت فی حبّنا او یعیش فی بغضنا...»: کدام یک از شما دوست دارد در حبّ ما بمیرد یا در بغض ما زندگی کند؟ (حضرت علی «علیه‌السلام» می‌فرمایند: کسی که عشق ندارد بهتر است بمیرد زیرا هر چه زنده بماند از خداوند دورتر و به جهنم نزدیک‌تر می‌گردد.). کسی که روز به روز به حجم گناهانش اضافه می‌کند بمیرد به مراتب بهتر است تا زنده بماند. در هر ربوبیتی ما انتظار نتیجه داریم، در انجام تکالیف شرعی همچنین انتظاری به جاست. کسی که چند سال نماز می‌خواند ولی هیچ لذتی نمی‌برد و اگر نماز چهار رکعتی اش، دو رکعت شود خوشحال می‌شود، شیفتگی ذکر ندارد به قول علی «علیه‌السلام» مرگ برایش بهتر است. این چه حیاتی است که فقط شئون پایین در انسان شوق و ذوق ایجاد می‌کند؟ این انسان در مسیر صحیح و تولد سالم قرار ندارد و باید به اصلاح و تغییر سبک زندگی بپردازد.

در انجام تکالیف اگر این اشتیاق ایجاد نشود انسان صرفاً حمالی و رفع تکلیف کرده است، پاداش می‌کند و به بهشت می‌رود ولی با خانواده‌ی آسمانی نبوده و اصلاً دل‌تنگ ایشان نمی‌شود. حضرت می‌فرمایند: شیعیان نهایتاً مورد شفاعت قرار گرفته و به بهشت می‌روند ولی امر می‌کنند: «... فتنافسوا فی الدرجات ...» باید برای خودمان ارزش قائل بوده و با اهل بیت «علیهم‌السلام» رابطه‌ی عمیق و صمیمی برقرار کنیم. در دعای روز سه شنبه، عرض می‌کنیم: خدایا ما را از حزبت، لشکرت و اولیائت قرار بده، مانند درجاتی که انسان در دنیا کسب می‌کند. باید ببینیم در حال حاضر نوع رابطه‌ی ما با اهل بیت «علیهم‌السلام» در چه حدی است. اگر از امام زمان «عجل الله تعالی فرجه الشریف» بپرسند ایشان در مورد هر یک از ما چه پاسخی خواهند داد؟ اهمیت و احترام به نگاه حضرت به خودمان خیلی مهم است. در زیارت امین الله میگوییم: «... و اجعلنی محبوبه فی ارضک و سمائک...» در ادامه‌ی حدیثِ امام محمد باقر «علیه‌السلام»، مخاطب حضرت عرض می­کند: «فقلت نموت و الله فی حبّکم احبّ الینا...» پس گفتم بمیریم در حبّ شما والله در نزد ما محبوب­تر است. حضرت می‌فرمایند: «و کذالک الفقر و الغناء و المرض و الصحه» و همچنین است فقر و بی‌نیازی و بیماری و سلامتی. یعنی شیعه حیات، ثروت و سلامتی را به هر قیمتی نمی‌خواهد، بلکه به شرط اینکه از حیات انسانی‌اش برخوردار باشد. امکان ندارد کسی تعلق به اهل بیت «علیهم‌السلام» داشته باشد ولی سال خمسی، انفاق‌های مستحب و جهادی و ... نداشته باشد و تلاش برای ظهور حضرت ننماید و اگر ادعا کند دروغی بیش نیست.

چه بسا افراد خوبی که وقتی گرفتار چرب و شیرین دنیا شدند در مقالاتشان علیه معصومین «علیهم‌السلام» مطلب نوشتند. شمر شیعه‌ی امیرالمؤمنین و جانباز لشکر ایشان بود ولی در اثر مال حرام کارش به آنجا رسید. هیچ کدام از کسانی که در زیارت عاشورا لعن می‌کنیم کافر نبودند. ثروت و تحصیلات تا جایی به درد می‌خورد که انسان را از چادر امام زمان «عجل الله تعالی فرجه الشریف» خارج نکند. کسی که گرفتار کمالات خودش شود مورد حمله‌ی سمت راست قرار گرفته و مقابل معصوم «علیهم‌السلام» می‌ایستد؛ لذا امام صادق «علیه‌السلام» درباره‌ی مظلومیت امام زمان «علیه‌السلام» می‌فرمایند: وقتی حضرت ظهور می‌کنند علماء با حدیث پیامبر «صلی الله علیه و آله» و ... مقابل ایشان می‌ایستند و علیه ایشان احتجاج می‌کنند. هیچ چیز ارزش جدا شدن ما از خانواده‌ی آسمانی­مان را ندارد. در تصریح این مطلب قرآن کریم می‌فرمایند: «قل ان کان ابائکم و ابنائکم و اخوانکم و ازواجکم و عشیرتکم و اموال اقترفتموها و تجاره تخشون کسادها و مساکن ترضوها احبّ الیکم من الله و رسوله وجهاد فی سبیله فتربصّوا حتی یأتی الله بامره و الله لا یهدی القوم الفاسقین» (توبه/24) فاسق کسی است که بی‌نهایت را رها کرده و به سراغ محدود رفته است. مواردی را که حضرت ذکر فرموده‌اند برخی از مصادیق هستند و إلا هر دلبستگی از جمله مقام، ریاست و ... که انسان را از اهل بیت علیهم‌السلام جدا کند برای مؤمن خیر نیست. کارهای علمی، تدریس و خدمت، برخی افراد را از خدا دور می‌کند. همه‌ی کارهای مقدس برای ایشان حجاب شده و از روی عادت انجام می‌شوند. به قول حضرت نماز بعضی از روی عادت است و اگر نخوانند به وحشت می‌افتند.

وظیفه‌ی ما این است که اهل بیت «علیهم‌السلام» را از خودمان راضی بنماییم. گاهی اهل بیت «علیهم‌السلام» زیارت‌های مکرر و شرکت در مراسم عزاداری ایشان را نمی‌خواهند و انتظار دیگری دارند. بزرگی نقل می‌کرد که روزی قصد تمرکز و شعر گفتن برای اهل بیت «علیهم‌السلام» را داشتم از همسرم که اتفاقاً عاشق حرم و زیارت است تقاضا کردم که حرم رفته و مرا تنها بگذارد هر چه سعی کردم نتوانستم، فردای آن روز خدمت یکی از اولیاء الهی رسیدم و به دلیل کاری که کرده بودم مورد مؤاخذه‌ی ایشان قرار گرفتم. عرفان بعضی‌ها با خشونت همراه است و حق دیگران را ضایع می‌کنند. گاهی والدین، همسر، فرزندان و سایر اطرافیان نیاز ویژه‌ای به انسان دارند شخص حق ندارد حتی در مراسم احیاء شرکت کند و خداوند خیر را همان جا نصیبش می‌کند. در چنین شرایطی مستحبات باید تعطیل شوند. مرحوم آیتا... سید حسین قمی می‌فرمودند: همیشه رساله به درد ما نمی‌خورد بلکه آنچه مهم است تشخیص اهمّ و مهم است و نیز می‌فرمودند: من امام جماعتی که همیشه به موقع در مسجد حاضر می‌شود را به عدالت قبول ندارم. مگر ممکن است هرگز برای او کار مهم‌تری پیش نیاید؟ پیامبر «صلی الله علیه و آله» به خاطر چند بچه نماز جماعت را به تأخیر می‌اندازد. شخصی سال‌ها صف اول نماز جماعت بود همیشه جای او حفظ بود این سرقفلی‌های معنوی خیلی ناپسند است. وقتی یکبار از اینکه جایش را کسی گرفته بود متأثر شد ناگهان به خودش آمد، اخلاصش را زیر سؤال برد و چهل سال نمازش را قضا کرد. گاهی شخص دچار بیماری شده و امکان شرکت در مراسم عزاداری اهل بیت «علیهم‌السلام» را ندارد و در بیمارستان بستری است، اطرافیان هم گرفتار او می‌باشند خداوند می‌خواهد او و اطرافیانش را امتحان کند. خداوند می‌داند بعضی از بندگانش باید فقیر یا بیمار باشند تا عاقبت شان به خیر شود. ولی بعضی از بندگان با بیماری یا فقر دینشان را از دست می‌دهند. به هر حال در هر صورت ما باید وظیفه‌مان را بشناسیم. اگر شیفته‌ی وظیفه‌مان باشیم روح سالم و متعادل داریم و اگر گرفتار صورت‌ها باشیم بیچاره‌ایم. (به بحث شیطان و صور مقدس رجوع گردد). شیطان خیلی جاها با صورت­های مقدس و مذهبی شخص را منحرف می‌کند. زمانی پیامبر «صلی الله علیه و آله» دستور داد: مسجد را آتش بزنند، یا حج نروند باید به عنوان نماینده‌ی خداوند از او اطاعت کرد. مراجع تا حدی موسیقی را تأیید می‌کنند ما نباید از آن‌ها مقدس­تر باشیم. زمانی امام معصوم «علیه‌السلام» به علی بن یقطین دستور داد: کار در حکومت را بپذیرد و به شیعیان کمک کرده و مشکلاتشان را حل کند. به شخص دیگر امر می‌کنند: خودش را به جنون بزند. در عشق انسان گرفتار صورت نیست بلکه شیفته‌ی اقتضای عشقش است. به تصریح قرآن ما دائماً امتحان می‌شویم. اگر خدا به ما بیماری داد راضی باشیم و فقط از خدا بخواهیم که از او جدا نشویم. شیطان گرفتار صورت بود که به خدا گفت فقط از من نخواه آدم را سجده کنم من طوری عبادتت می‌کنم که تا به حال هیچ کس تو را عبادت نکرده باشد. خداوند از شیطان اطاعت می‌خواست نه عبادت. اطاعتی که ما را به اهل بیت «علیهم‌السلام» نزدیک می‌کند بهتر از عبادتی است که ما را دور می‌کند. همیشه عبادت، اطاعت نیست. هیچ صورت مقدسی نداریم که همیشه طاعت باشد. کسی که گرفتار صورت می‌شود دینش دچار آفت می‌شود. ما نباید برای خدا شرط بگذاریم. شیطان برای خدا «سجده نکردن بر آدم» را شرط عبادت قرار داد. چنین عبادتی، شهوت است در صورتِ عبادت. فرقی نمی‌کند ما چه کاری انجام می‌دهیم مهم این است که در رحم اهل بیت «علیهم‌السلام» باشیم. حضرت موسی «علیه‌السلام» از خداوند خواستند: هم‌نشین خود در بهشت را ببینند، خداوند نشانی جوان خیلی معمولی را به او داد که از مادر بسیار پیر خود نگهداری می‌کرد. اگر کسی به وظیفه‌اش عمل کند هم­درجه‌ی پیامبر «صلی الله علیه و آله» و امیرالمؤمنین «علیه‌السلام» می‌شود. این امر بعیدی نیست.

در قنوت نماز عید فطر می‌خوانیم: «... اللهم ادخلنی فی کلّ خیر ادخلت فیه محمداً و آل محمد و اخرجنی من کلّ سوءٍ اخرجت فیه محمداً و آل محمد (صلی الله علیه و آله) ...» روایتی که در این دو جلسه توضیح دادیم در روابط ما با خدا و اهل بیت «علیهم‌السلام» بسیار تعیین کننده است.

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed