مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
از سلسله مباحث استاد محمد شجاعی
در جلسات قبل گفتیم: عالم غیب ما را احاطه کرده و ما در غیب زندگی میکنیم. همانطور که جنینِ درون رحم، در دنیاست و حیات رحم وابسته به دنیاست و همه ی قدرت و توانش را از دنیا میگیرد، ما هم در رحم دنیا، درون آخرت و غیب قرار گرفتهایم. گاهی اتفاقاتی مانند خواب دیدن پرده را از دیدگان ما کنار میزند و گاهی هم برخی افراد با پاک کردن دلشان راهی به غیب پیدا میکنند. برای تقویت ارتباط با خانواده ی آسمانیمان، باید با غیب بیشتر رابطه برقرار کنیم.
در شبهای قدر که قَدَر ما معلوم میشود باید کاری کنیم که قَدَر ما از خانواده ی آسمانیمان بیشتر شود. برای همه ی افراد مهم است که در نزد خانوادههایشان جایگاه خوبی داشته باشند و خانواده برای آنها ارزش قائل باشد. ما باید این حساسیت را دربارهی خانوادهی آسمانی خود داشته باشیم که بدانیم نگاه انبیاء و ائمه «علیهمالسلام»، اولیاء، صدیقین و شهدا و ... به ما چگونه است و اساساً نزد ایشان و خداوند تبارک و تعالی، چقدر ارزش داریم. البته این مسئله برای کسانی اهمیت دارد که خودشان را عضو این خانواده میدانند. در زیارت «امین الله» میخوانیم: «... اجعلنی محبوبه فی ارضک و سمائک...» مرا در زمین و آسمانت محبوب قرار بده. بعضیها خودشان را مؤمن و خوش اخلاق و محترم جلوه میدهند ولی در خانواده بداخلاق، حسود، متکبر، متجاوز و ... هستند. به قول علی «علیهالسلام» با زبان آخرت حرف میزنند ولی عملشان دنیایی است و اهل رغبت به دنیا میباشند. گریه و شادیشان فقط برای دنیاست. اساساً برای هر چه میگرییم یا شادی میکنیم قیمتمان همان است. کسی که به غیب ایمان آورده باشد به قیمتش در غیب اهمیت میدهد.
بعضیها اصلاً برای خود آبرو و شخصیت قائل نیستند و برایشان مهم نیست که چه رفتاری کرده و دیگران اعم از اهل زمین و آسمان چه نظری نسبت به آنها دارند. بین بداخلاقی و بیحیایی با دینداری منافات است. دیندار حقیقی نمیتواند بیحیاء و بداخلاق باشد. به پیامبر «صلی الله علیه و آله» خبر دادند: فلان خانم خیلی اهل عبادت است فقط بددهن است. حضرت فرمودند: «لا خیر فیها، هی اهل النار» در او خیری نیست، او اهل جهنم است.
کسی که میتواند به راحتی با زبانش دیگران را بیازارد و از خودش خجالت نمیکشد قطعاً نگاه دیگران برایش مهم نبوده و قضاوت اهل آسمان و امام زمان «عجل الله تعالی فرجه الشریف» هم برایش اهمیتی ندارد. البته ممکن است از شخص مؤمن هم گناهی سر بزند ولی به یاد خدا که میافتد به خود آمده و استغفار میکند. «... و الذین اذا فعلوا فاحشهً او ظلموا ذکرالله فاستغفروا لذنوبهم» کسانی که وقتی گناهی مرتکب شده یا ظلمی کردند همین که یاد خدا افتادند طلب مغفرت از گناهانشان میکنند. این افراد از آسمان و اهل زمین و خودشان حیا میکنند. البته این امر با ظاهرسازی و شرک فرق میکند زیرا اگر انسان کار حقی انجام میدهد نظر مردم اهمیتی ندارد. انسان وقتی مرتکب گناه میشود آلودگیهای آن به دیگران میرسد. علی «علیهالسلام» میفرمایند: خودتان را با استغفار معطر کنید تا بوی بد گناه شما را مفتضح نکند. قرآن کریم میفرماید: «یا حسرتا علی ما فَرَّطتُ فی جنب الله...».
در روایت داریم: یکی از عالیترین مصادیق «جنب الله»، امام معصوم «علیهالسلام» است. امام زمان «عجل الله تعالی فرجه الشریف» نمایندهی خدا در روی زمین است. ما برای قوی شدن باید خودمان را در محضر ایشان دیده و در نظر بگیریم که چه کارهایی در پیشگاهشان از ما سر زده است و افکار و نیّات ما چگونه است؛ لذا عرض میکنیم: «... محبوبه فی ارضک و سمائک...». کسی که این مطلب (محبوبیت در خانوادهی آسمانی) برایش مهم است خیلی در نزد خدا آبرو دارد. اینکه حضرت زهرا «سلام الله علیها» با آن محبت الهی غیر قابل وصف میفرمایند: بعضی از شماها کاری میکنید که در قیامت سیصد هزار سال طول میکشد تا دست ما به شما برسد، معلوم میکند که فاصله داشتن از خانوادهی آسمانی چه فجایعی در ما و حیات ابدیمان پدید میآورد. فقط کسی میتواند دل خانوادهی آسمانی خود را به دست آورد که عضویت خود را در این خانواده به رسمیت شناخته باشد. خودشیرینی کردن نزد ایشان خیلی پسندیده است. اگر در زندگی بسیاری از اولیای الهی مطالعه کنیم متوجه میشویم که بسیاری از آنها با همین خودشیرینی برای خودشان چنین جایگاهی را باز کردهاند. یکی از اولیای الهی به شاگردش توصیه کرده بود: کاری کند والدینش ذوق زده شوند که در این صورت امکان باز شدن درهای آسمان به رویش بسیار زیاد است. شاد کردن دلِ شخصِ تنها، غمگین و گرفتاری در باز شدن درهای آسمان خیلی مؤثر است. البته در رسیدگی به افراد باید اولویتها هم لحاظ شود. ممکن است در اثر آزار یک حیوان انسان در آسمان را به روی خودش ببندد، چه رسد به اینکه انسان بندگان خدا را بیازارد. پس باید برای ما قضاوت آسمانیها اهمیت داشته باشد و در نظر بگیریم که ما چه عضوی از خانوادهی حضرت حجه «عجل الله تعالی فرجه الشریف» میباشیم، آیا فرزند پر دردسری هستیم و یا اینکه اعمال ما ایشان را خشنود میکند؟ در احوالات مرحوم آیت الله شاه آبادی استاد حضرت امام «رضوان الله تعالی علیهما» آمده: ایشان به قدری حیا داشتند که اگر دختر بچهی کوچکی هم با ایشان کاری داشتند حتماً کار ایشان را انجام میدادند و بعد میرفتند. اگر ما حیا داشته باشیم از خودمان هم حیا میکنیم که رفتار بدی از ما سر بزند، حتی ملاحظهی فرشتههای همراه خودمان را هم میکنیم و با بوی گند گناه آنها را آزار نمیدهیم.
در خانوادهای که صداقت و محبت نیست و همه یکدیگر را میدرند و در جایی که ماهواره و ... وجود دارد فرشتگان الهی واقعاً چه گزارشی خواهند داد؟! ما باید از فرشتگان همراه خود عذرخواهی کنیم به دلیل آزاری که از طرف ما متوجه ایشان شده است. «عبادٌ مکرمون» همان ملائکه الله هستند که در درگاه الهی ارج و قرب فراوان دارند. گاهی ایشان را با صلوات میهمان کنیم تا جبران آزاری که به آنها رساندهایم را بنماییم. ما حتی با کارهایمان خداوند را اذیت میکنیم: «فلمّا اسفوانا...» ما باید اعمالی را که آسمان و ملکوت را به غضب وا میدارد شناسایی کرده و از آنها بپرهیزیم. وقتی عضویتمان در خانوادهی آسمانی را به رسمیت میشناسیم باید با ایشان دوست باشیم. اگر کسی برایش مهم باشد که خانوادهی آسمانی دربارهی او چه قضاوتی میکنند بسیاری از دغدغههای زمینیاش برطرف میشود و دیگر لازم نیست برای حرف دیگران خانوادهی آسمانیاش را به خشم بیاورد. اگر همسر خانمی راضی نیست او به مسجد و حسینیه برود برایش حرام است که برود. لازم نیست حتماً کار یا جای مناسبی نباشد بلکه اگر از شرکت در بعضی مراسم و کارهای خوب او، همسرش ممانعت میکند نباید سرپیچی کند. اگر همسر انسان مقیّد نباشد و اصرار داشته باشد که خانمی در مجلس عروسی که در آنجا فسق و فجور است شرکت کند مراجع به زن اجازه دادهاند تا از مفسدهی نزاع جلوگیری شود. چون زن اهل این کارها نیست برایش گناهی منظور نمیشود. حضرت میفرمایند: یک شب با پدر و مادر بودن و انس گرفتن با ایشان از جهاد در راه خدا بالاتر است. ما باید در کارهایمان رضایت خانوادهی آسمانیمان را هم در نظر بگیریم ممکن است کاری ظاهراً بد نباشد ولی اگر خوشایند ایشان نمیباشد باید آن را ترک کرد.
امام باقر «علیهالسلام» میفرمایند: «لا یبلغ احدکم حقیقه الایمان حتی یکون فیه ثلاث خصال حتی یکون الموت احبّ الیه من الحیاه و الفقر احب الیه من الغنی و المرض احبّ الیه من الصّحه» هیچ کدام از شما به حقیقت ایمان نمیرسد تا اینکه سه خصلت در او باشد اینکه مرگ را از حیات، فقر را از غناء و بیماری را از صحت بیشتر دوست داشته باشد. از حضرت پرسیدند: چه کسی اینگونه است؟ حضرت فرمودند: «همهی شما» (البته این حدیث منافاتی با آن حدیثی ندارد که جابر در پاسخ حضرت که چگونه صبح کردی؟ گفته بود در حالی که مرگ را بیشتر از زندگی، فقر را بیشتر از غنا و بیماری را بیشتر از سلامتی دوست دارم و حضرت فرمودند: ما اهل بیت آنچه را که خدا برای ما میپسندد دوست داریم. و فهم این عدم منافات نیاز به حدیث شناسی دارد.) انسان ممکن است گاهی گناهانی را مرتکب شود که تصور کند از خانوادهی آسمانیاش جدا شده در حالی که اهل بیت «علیهمالسلام» اینگونه نیستند. آنها والدینی هستند که فرزندانشان را خیلی بیشتر از اینها دوست دارند. حضرت در این حدیث ملاکی به ما میدهند که قدرتمند در مقابل شیطان بایستیم. چنان اعتماد به نفس به شیعیان میدهند و آنها را بالا میبرند که در آنها قدرت زیادی ایجاد میشود. اینکه انسان به مرگ علاقه دارد نه اینکه خودکشی کند و از خدا مرگش را بخواهد بلکه منظور اشتیاق به برزخ و خانوادهی آسمانی میباشد. در بیماری اتلاف وقت نیست زیرا بیمار تا زمانی که درد میکشد در هر حالتی که باشد مأجور است. ولی در سلامتی انواع اشتباهات و گناهان متوجه انسان میشود. اما در عین حال حق نداریم که بیماری را از خدا بخواهیم. اگر از ما بپرسند جرأت نداریم بگوییم ما اینگونه ایم، ولی امام «علیهالسلام» به حدی به ما اعتماد به نفس میدهند که میفرمایند: شما همه اینطور هستید، یعنی ما همهی شما را تا این حد مؤمن میدانیم. مردم ایران به حدی در نزد خدا قیمت دارند که خداوند دربارهی ایشان میفرمایند: ن... یحبّهم و یحبّونه...» خداوند آنها را دوست داشته و آنها خدا را دوست دارند. پیامبر «صلی الله علیه و آله» دربارهی مردم ایران میفرمایند که ایشان نه مرا دیدهاند و نه اوصیای بعد از من را ولی به نوشته سیاه روی کاغذ سفید ایمان آوردهاند. (یعنی لجوج نیستند)
متأسفانه بعضیها در کتابهایشان از احادیث استفاده کردهاند ولی اقدام به حذف آنها و چاپ مجدد مینمایند. امیرالمؤمنین «علیهالسلام» در آن زمان خطاب به اعراب می فرمودند که شما امروز به خاطر ایمان به نزول قرآن به سر ایرانیها شمشیر میزنید و دنیا به پایان نمیرسد مگر اینکه ایرانیها به سر شما شمشیر میزنند تا شما را به دین برگردانند. با این وصف انسان باید حیا کند که حسود، زودرنج، متکبر و ... باشد. حضرت در ادامهی حدیث میفرمایند: (در تأیید فراگیر بودن فرمایششان) شما دوست دارید در محبت و عشق ما بمیرید یا اینکه زنده باشید ولی در بغض ما باشید؟ شخص (راوی) در پاسخ گفته بود: «اینکه در راه شما بمیریم نزد ما محبوبتر از این است که با بغض شما زندگی کنیم.»
همه حاضریم به استقبال حضرت حجه «عجل الله تعالی فرجه الشریف» برویم. شیعه ممکن است دچار فراز و فرودی بشود ولی دریغ ندارد از این که جانش را برای اهل بیت «علیهمالسلام» بدهد. ادامهی حدیث: «شما در راه ما حاضرید فقر را تحمل کنید و غنای آلوده به بغض ما را نمیخواهید... (ادامه حدیث در جلسهی آینده بیان خواهد شد.)
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته
کلیدواژه ها:
آثار استاد