www.montazer.ir
پنج‌شنبه 30 ژانویه 2025
شناسه مطلب: 684
زمان انتشار: 28 اکتبر 2014
خانواده آسمانی،جلسه 129 ، 91/05/05

خانواده آسمانی،جلسه 129 ، 91/05/05

از سلسله مباحث استاد محمد شجاعی

خیلی ظرافت به کار رفته که دعای: «... مکّن الیقین فی قلبی...» در زیارت جامعه ی ائمه ی مؤمنین در زمان ملاقات با خانواده‌ی آسمانی بیان شده است. ما به یقین بیش از هر چیز دیگری نیاز داریم. معمولاً افراد درباره ی بازدهی شرکتشان در کلاسهای مختلف از خودشان ارزیابی دارند که مثلاً این مقدار مسائل دینی، اخلاقی، عرفانی و قرآنی و ... آموخته‌اند. البته ملاک اصلی در ارزیابی میزان باوری است که در شخص تحقق یافته است. در واقع ماحَصَل، باید «یقین» باشد. برای مثال ممکن است یک تُن سنگ طلا از معدن طلا خارج شود ولی پس از طی مراحل استخراج نهایتاً چند گرم طلا از آن به دست آید و آنچه که مهم است همان مقدار طلاست. پس تمام اعمال عبادی و طاعاتی که انجام می‌دهیم زمانی ارزش دارند که در قلب ما یقین و ایمان ایجاد کرده باشند. «ایمان» همان «امنیت دل» است. دل برای آنچه تلاش می‌کند به امنیت و آرامش رسیده و به «شهود» نائل شده باشد. وقتی ما به این یقین نرسیم هیچ قدرتی برای عمل نخواهیم داشت. مظهر یقین «شادی و آرامش» است. پیامبر «صلی الله علیه و آله» می‌فرمایند: «من بکی علی الدّنیا دخل النّار» کسی که برای دنیا گریه کند داخل آتش می‌شود. مفهوم آخرت خیلی مهم است، اگر آن را نفهمیم نه می‌توانیم خودمان را برایش آماده کنیم و نه می‌توانیم از آن لذت ببریم. حقیقتاً این‌گونه نیست که برای خلقت ترتیبی قائل شویم که ما الان در دنیا هستیم و بعد به آخرت منتقل می‌شویم بلکه براساس نمودار منحنی خلقت، درست است که عوالم وجود مراتب دارند ولی هر مرتبه‌ای در دل مرتبه‌ی بالاتر است. وقتی می‌گوییم رابطه‌ی دنیا با آخرت مانند رحم مادر است به دنیا، ظاهراً دنیا جلوتر از رحم است ولی رحم در دنیا قرار گرفته و توسط آن احاطه شده است و اساساً به خاطر دنیا تشکیل شده است.

ما همین الان در دل آخرتیم، آخرت بر ما احاطه داشته و دنیا را اداره می­کند؛ همانطور که جنین همه‌ی انرژی و توانایی‌اش را از دنیا گرفته و توسط دنیا اداره می‌شود. علی «علیه‌السلام» می‌فرمایند: «الدّنیا فی الاخره» ما همین الان در آخرتیم. وفات ما صرفاً یک انتقال است. ما بدنی داریم که در خواب، راحت به جاهای مختلف می‌رود و وقتی بیدار می‌شویم با همین بدن دنیایی هستیم. بعضی افراد با اختیار خودشان از بدن برزخی خود استفاده می‌کنند. برزخ تا این حد به ما نزدیک است. اگر نگاهمان را عوض کنیم می‌بینیم که اطراف­مان بسیار شلوغ است و ما از آن غفلت داشته‌ایم. ما در غیب زندگی می‌کنیم و محاصره شده‌ایم و موجودات غیبی با ما ارتباط دارند. ما به دلیل تعلقات سه­گانه‌ی حس، وهم، خیال و عقل (تعلقات حیوانی) از آن‌ها غافلیم و نمی‌توانیم با آن‌ها رابطه برقرار کنیم. همین الان ما در احاطه‌ی آخرت و بهشت و جهنم آن هستیم. ایمان یعنی: غیب را همراه خودمان بدانیم. موسی «علیه‌السلام» خطاب به فرعون می‌فرمایند: «انّ معی ربّی سیهدین» همانا پروردگارم با من است که مرا هدایت می‌کند. کسی که معیت ابدیت را درک می‌کند هیچ حادثه‌ای او را از پا در نمی‌آورد. دنیا به حدی زودگذر و ناپایدار است که قرآن از زبان انسان روز قیامت درباره‌ی میزان حیات آن‌ها می‌فرماید: «...لبثتُ یوماً او بَعضَ یوم...» در صورتی که ما دنیا را جدی گرفته و وارونه عمل می‌کنیم.

«ایمان» یعنی درست دیدن اندازه‌ها. اندازه‌هایی که قرآن ارائه می‌دهد با آنچه که ما عمل می‌کنیم بسیار متفاوت است. تا زمانی که اینگونه هستیم حقمان غصه خوردن و ترسو بودن است. در واقع ثروتمندی هستیم که تا آخر عمر گدایی می‌کنیم.

کسی که خدا، ملائکه الله، انبیاء و... را دارد ولی نمی‌بیند، نه می‌تواند از آن‌ها استفاده کند و نه شاد و آرام باشد و لذت ببرد. پس حقش هم چوب خوردن است. مؤمن واقعی در سلامتی و بیماری، فقر و ثروت و ... آرامش دارد؛ «ألذین إذا أصابتهم مصیبه قالوا إنّا لله و إنّا إلیه راجعون» در این مقام و با این نگاه است که حضرت زینب «سلام الله علیها» بعد از همه مصیبت فرمودند: «و ما رأیت إلا جمیلا» ما که چنان مصائبی را ندیدیم با همین مصیبتهای پیرامون خودمان باید بتوانیم به این دیدگاه برسیم. ما باید آخرت را با اندازه‌اش ببینیم تا دنیا را به راحتی طی کنیم. اگر ما به یقین نرسیم علیرغم اینکه غیب را داریم مانند کسانی که اینگونه نیستند عمل می‌کنیم. در ادامه‌ی دعا می‌فرماید: «... و اجعله اوثق الاشیاء فی نفسی...» و (یقین را) محکم‌ترین چیز در نفس من قرار بده. «ایمان و یقین» همه‌ی هویت انسان است. زیرا ما انسان هستیم و با درس خواندن کلمه‌ی انسان بر ما اطلاق نمی‌شود. کسی که جایگاه انسانی خودش را نشناسد تصور می‌کند با افزایش امکانات و تنوع در زندگی به مطلوب خود که آرامش است دست می‌یابد.

خداوند برای ما چهارده معصومی را قرار داده که فقط یکی از آن‌ها می‌تواند تمام وجود ما را سیر کند و سرشار شویم: «... فما احلی اسمائکم...». طاووس چهارده معصوم «علیهم‌السلام» امام زمان «عجل الله تعالی فرجه الشریف» است. امام سجاد «علیه‌السلام» با یقین کامل می‌فرماید: «... یا نعیمی و جنّتی و یا دنیای و آخرتی». خدا را، نعمت، بهشت، همه‌ی دنیا، آخرت و انگیزه‌ی هر کارش می‌داند. اما کسی که انگیزه‌اش غیر از این و فقط خانواده‌ی زمینی او باشد با نداشتن آن‌ها به راحتی از پا در می‌آید. کسی که با خانواده‌ی آسمانی‌اش زندگی می‌کند، خانواده‌ی زمینی او برایش جذاب و با شکوه هستند و اصلاً از همه‌ی دنیا لذت می‌برد. وقتی با خدا کنار مخلوق او قرار می‌گیریم یک حظّ دیگری می‌بریم، یک گل را بارها می‌بوید و می‌بوسد. وقتی پای عشق در میان باشد همه چیز شیرین می‌شود مانند مادر که این همه پای فرزندان زحمت می‌کشد و صدمه می‌خورد ولی لذت می‌برد. اما اگر کسی بدون وابستگی و دلبستگی به خانواده‌ی آسمانی خود زندگی کند دنیا برایش جهنم می‌شود؛ زیرا اساساً دنیا متن جهنم است. انسان باید با ایشان زندگی کند، گاهی کمک گرفتن است: «ایاک نعبد و ایاک نستعین» ولی گاهی لذت بردن، در این صورت تمام سختی‌های دنیا، شیرین می‌شود.

در روایت داریم: هرگاه طفل شیر می‌خورد در ازای هر مکیدن ثواب آزاد کردن بنده‌ای از فرزندان حضرت اسماعیل «علیه‌السلام» به مادر داده می‌شود. مادری که به غیب تکیه‌ی دارد حتی اگر با فقر فرزندانش را بزرگ کند لذت می‌برد زیرا فقط به ثوابش توجه دارد. کنار خدا مریض شدن هم لذت دارد. ادامه‌ی دعا: «... و اغلبه علی رأیی و عزمی...» (یقین مرا) بر نظر و اراده‌ی من غلبه بده! یقین به ابدیت و عضویت در این خانواده خود به خود تأثیرگذار است. کسانی که در مراسم عروسی و... شئون دینی را رعایت نمی‌کنند مانند افراد فاسق و فاجر هستند، در واقع ابن الدنیا هستند. کسی که اهل آخرت است در همه‌ی تصمیم گیری هایش در کارهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، خانوادگی و ... به وطنش تعلق داشته و براساس آنجا عمل می‌کند؛ این افراد نه به حسادت می‌افتند نه به راحتی رنجیده می‌شوند.

پیامبر «صلی‌الله علیه و آله» کسی که برای دنیا گریه می‌کند را اهل جهنم و آتش می‌داند. باید مسیر را به سمت رسیدن به یقین طی کنیم. اگر به گونه‌ای حرکت کنیم که به تردیدهایمان اضافه می‌شود باید بدانیم هیچ چیز به اندازه‌ی تردید برای ما مُهلک نیست. همه‌ی بدبختی­های انسان از تردید است. زمانی که به اضطراب می‌افتیم اصل خودمان را فراموش کرده‌ایم. دلیل اینکه در تصمیم گیری هایمان دچار تردید می‌شویم برای این است که هویتمان را فراموش می‌کنیم. کسی که قیمت خودش را می‌داند معمولاً در تصمیم گیری ها دچار تردید و شک نمی­شود. بعضی‌ها سال‌ها در یک تصمیم­گیری مردّدند که بالاخره فلان شغل، همسر یا رشته‌ی تحصیلی را انتخاب کنند یا نه! کسانی هستند که در رشته‌ای تا مقطع دکترا پیش رفته‌اند ولی هنوز با آن ارتباط برقرار نکرده‌اند. کسی که مبانی‌اش درست است هیچ چیزی را بد نمی‌داند چون خدا سر راهش گذاشته است اگر از آن لذت ببرد گوارای وجودش می‌شود و اگر رنج می‌کشد کفاره‌ی گناهان یا درجات آخرتی است. در بلاها یا خود شخص مقصر است یا جامعه به او تحمیل کرده و یا از طرف خداست؛ در هر صورت خداوند برای او جبران می‌کند. کسی که با این خدا حاضر است غصه بخورد بی‌ایمان است و هنوز به باور و یقین نرسیده است. کسی در نزد حضرت زهرا «سلام الله علیها» سؤالهای مختلفی از ایشان می‌کرد و وقتی حیاء می‌کرد حضرت فرمودند: تو نمی‌دانی در ازای این صبری که من در پاسخ تو می‌نمایم چه اجری نزد خدا دارم!

در برابر پاسخ هر سؤال، خداوند ثواب انفاق ثروت از زمین تا آسمان را به من می‌دهد. یکی از دلایل جهنم رفتن، راضی نبودن بنده به فعل خداوند در دنیا بوده و دائماً اظهار نارضایتی کرده و شاکر نباشد. خداوند حاضر است آنچه از سختی­ها که در اثر اشتباهات خودمان بوده را هم جبران کند، پس ناسپاسی به چه دلیل است؟ باید توجه داشته باشیم که با صبر بر مشکلات در واقع ابدیتمان را می‌سازیم. برای لذت بردن از آسمان و کمک گرفتن از آنجا نیاز به فهم داریم و این غیر از علم و اطلاعات است. علم اول کار و معرفت آخر کار می‌باشد. معرفت جزئی بوده و شهود و باور است.

 

والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed