www.montazer.ir
پنج‌شنبه 28 نوامبر 2024
شناسه مطلب: 3212
زمان انتشار: 2 اوت 2015
خاموش کردن چراغ

خاموش کردن چراغ

حارث گوید: شبی در خدمت امیر مؤمنان (ع) به صحبت و گفتگو می پرداختیم، پس در میان سخن عرض کردم برای من حاجتی پیش آمده است.

امام فرمود: ای حارث! آیا مرا برای بیان نمودن حاجتت شایسته می دانی؟

عرض کردم البته یا علی (ع)! خدا شما را جزای خیر عنایت کند.

ناگهان امام از جای برخواست، چراغ را خاموش کرد و با ملاطفت و مهربانی هر چه بیشتر مخصوص به خود، پهلو به پهلوی من نشست و فرمود: میدانی چرا چراغ را خاموش نمودم؟! برای اینکه بدون ملاحظه و رودربایستی، هر چه در دل داری بگوئی، من ذلّت احتیاج را در چهره ات نبینم اکنون هر حرفی داری بزن، که شنیدم پیامبر (ص) می فرمود: در صورتیکه حوائج مردم بر دل دیگری سپرده شود یک امانت الهی است که باید آن را از دیگران پنهان داشت، و کسیکه آن را فاش نکند ثواب عبادت به او می دهند، و هر گاه افشاء گردید، بر هر کس که می شنود شایسته است که به کمک حاجتمند برخیزد و برای او کار سازی نماید!(2)

2. با مردم اینگونه برخورد کنیم ص 95- وافی 6/59

منبع : یکصد موضوع 500 داستان ، ج1 ، نوشته ی سید علی اکبر صداقت ، نشر ناصر

 

کلیدواژه ها: حاجت ،

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed