مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
این نوشتار به اهمیت (حیا) و آثار ارزشمند آن می پردازد. آنچه در این مقاله به شرح و توضیح و تبیین آن پرداخته می شود عبارتند از:
*مفهوم حیا
*حیا از منظر قرآن کریم و روایات
*برخی از اسوه های حیا و پاکدامنی
*حیا در زندگی خانوادگی و توصیه های ارزنده به پدران و مادران در خصوص فرهنگ سازی حیا در کانون خانواده
*حیای نابجا و بررسی انواع حیاهای منفی
*دستاوردهای حیا با استناد به فرمایشات نبوی
*بهترین حیاها کدامند؟
همواره یکی از دغدغه های فکری شخص مسلمان این است که چگونه کرامت توأم با عزّت نفس پیدا کند یا به عبارتی با استفاده از چه راهکارهایی خود را به فضائل اخلاقی متصل و چگونه از زشتی ها و عیوب مختلف دور نماید، و یا با استفاده از چه فاکتورها و اهرم هایی می تواند، روابط فردی و خانوادگی و اجتماعی را توأم با (وزانت) و (وقار) و (اخلاق اسلامی) نمود. بدیهی است که یکی از مهم ترین راه های رسیدن به کرامت و عزت نفس (حیا) است که صفت زیبای الهی و انبیاء و حضرات معصومین (علیهم السلام) و بندگان صالح و شایسته حضرت حق بوده و هست و خواهد بود. انسان های صالح و پیوسته با رفتارهای عملی و اخلاقی خود دیگران را به (رعایت حیا) توصیه می نمودند. در صورت پدیدار شدن صفت زیبای حیا در ارکان مختلف زندگی چه آثار و برکات ارزشمندی به همراه خواهد داشت؟ چگونه می توان در کانون خانواده و اجتماع حیا را حاکم نمود. مجموعه این عوامل و سؤالات مرا واداشت تا به موضوعی تحت عنوان (حیا از منظر قرآن و روایات) بپردازم. به امید آن که مورد رضایت قادر متعال و ساحت مقدس رسول الله (ص) و علاقمندان به خاندان عصمت و طهارت و مکتب علوی قرار گیرد.
مفهوم حیا:
حیا در لغت به معنی (شرم) و (آزرم) آمده است و به عبارتی پرهیز و خودداری از این که دچار بیم ملامت دیگران واقع نشویم. برای تحقق حیا زمینه هائی لازم است که عبارت است از حالت استحیاء و اعتقاد به اموری که حیا از آن ها لازم است. حیا نوری است که گوهر آن سینه ایمان است و معنای آن این است که در برابر هر آنچه با توحید و معرفت ناسازگاری است
خویشتنداری کنی (مصباح الشریعه / 510) حیا خوی زیبائی است که موجب رسیدن انسان به نیکی ها و کمالات می شود و حیا رأس مکارم و خوبی هاست و زمینه مطلوبی برای پاکی و جوانمردی است و رابطه تنگاتنگی با ایمان دارد به طوری که اگر ایمان نباشد حیا هم نخواهد بود. (میزان الحکمه، باب حیا، ج 3)
حیا از منظر قرآن کریم و روایات:
هنگامی که خداوند متعال انسان را آفرید، او را به حال خود رها ننموده و از مکتب انبیاء الهی که نشأت گرفته از سرچشمه ی وحی الهی است بهره مند نمود. در این راستا، پیامبران (صراط مستقیم) و یا به عبارتی راه سعادتمندی و تقرّب به خداوند را به او نشان داده و در این مسیر مشغول هدایتش و پیوسته مقصد نهایی که در یک کلمه (قرب الی الله) است را برایش بازگو می نمودند. علاوه بر مکتب نبوت خداوند بر انسان منت نهاد و مکتب امامت که دنباله رو مکتب انبیاء و پیامبر عظیم الشأن اسلام است، برای هدایت و سعادتمندی او قرار داد. از سوی دیگر علاوه بر هدایت بیرونی، خداوند انسان را به قوای در درون مجهز ساخت، که در صورت
بکارگیری آن و استفاده صحیح از آن، گام مهمی در جهت به کمال رسیدن و سعادتمندی او می باشد. از جمله این قوا و سرمایه ی ارزشمند که ریشه در فطرت آدمی دارد، (حیا و شرم) است.
در قرآن کریم آیات متعددی اشاره به این گوهر ارزشمند و موهبت الهی دارد و خداوند عزیز برای اعتلای شخصیت انسان ها و سلامت و امنیت خانواده و جامعه و رسیدن آنان به کمال دعوت به حیا نموده که پاره ای از آیات شریفه را بر می رسیم.
هنگامی که شیطان آدم و همسرش را وسوسه کرد در قرآن کریم چنین آمده است: (و به این ترتیب، آن ها را فریب (از مقامشان) فرود آورد و هنگامی که از آن درخت چشیدند، اندامشان (عورتشان) بر آن ها آشکار شد و شروع کردند به قراردادن برگ های (درختان) بهشتی بر خود، پروردگارشان آن ها را ندا داد که: (آیا شما را از آن درخت نهی نکردم؟ و نگفتم که شیطان برای شما دشمن آشکاری است ) (اعراف / آیه 22) یکی از آن دو زن که به حالت حیا راه می رفت نزد موسی آمد و گفت: پدرم (شعیب) تو را می خواند تا مزد آب دادنت را بدهد (قصص / آیه 25) (فجاءته احداها تمشی علی استحیاء)
از جمله نتایج و بازتاب های مهم که شرط اول حیا می باشد، این است که انسان می خواهد خود را از زشتیها بپوشاند و عیبهای خود را مخفی نماید و یا به عبارتی از اینکه زشتیهایش آشکار شود، خجالت می کشد و در این صورت حالت (حیا و شرم) در او پدیدار می گردد. البته حالت استحیاء و حیا ورزیدن به کلیه افعال و جوارح انسان مربوط می شود و شامل راه رفتن، سخن گفتن، نگاه کردن، غذا خوردن، خوابیدن و عبادت کردن نیز می گردد.
* اما یکی از مصادیق حیا در کلام مقدس الهی که دستوری برای تمامی انسان هاست (پوشاند شرمگاه) است.
از جمله آموزه هایی که در قرآن کریم مورد تأکید قرار گرفته و از نشانه های امنیت و بقای خانواده و استحکام جامعه و بنیان ارزش ها و هنجارهای اسلامی به حساب آمده مسئله ی (حجاب و پوشش) می باشد. شایان ذکر است مسئله حجاب و پوشش تنها اختصاص به زنان ندارد، بلکه از آن جایی که ساختار وجودی و خلقت زن توأم با ظرافت های ویژه ای است، رعایت آن در مورد بانوان از حساسیت و منزلت و جایگاه رفیعی برخوردار است. در عین حال مردان نیز موظف به رعایت پوشش صحیح اسلامی هستند و این نشانگر حیا و شرم در آن ها از خدا و بندگان خداست.
در این راستا در قرآن کریم چنین آمده است (به مومنان بگو چشم های خود را ( از نگاه به نامحرمان) فرو گیرند، عفاف خود را حفظ کنند، این برای آنان پاکیزه تر است، خداوند از آنچه انجام می دهند آگاه است) (سوره نور / آیه 30)
همچنین می فرماید:
(و به زنان با ایمان بگو چشم های خود را (از نگاه هوس آلود) فرو گیرند، و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را، چیز آن مقدار که نمایان است، آشکار ننمایند، و اطراف روسری های خود را بر سینه خود افکنند (تا گردن و سینه با آن پوشانده شود) و زینت خود را آشکار نسازند، مگر برای شوهرانشان...) (سوره نور / آیه 31)
اظهار و مراد از زینت زنان، مواضع زینت است، زیرا که اظهار خود زینت از قبیل گوشواره و دست بند حرام نیست، پس مراد از اظهار زینت، اظهار محل آن ها است. (1)
در خصوص (حیای چشم) رسول الله (ص) فرمودند: (نگاه به نامحرمان، تیری زهرآلود از ناحیه ی شیطان است، هرکس از ترس خدا آن را ترک گوید، خدا به او ایمانی می دهد که شیرینی اش را در دل احساس کند). (2)
و باز می فرماید: (هرگز زنی با مردی خلوت نکند، جز این که نفر سوم آن ها شیطان خواهد بود).(3)
امام علی (علیه السلام) در خصوص کنترل نگاه فرمود (حفظ نگاه مایه ی آرامش دل و کاهش حزن و اندوه است)؛(4)
امام صادق (علیه السلام) در خصوص لباس فرمودند: (جایز نیست زن هنگامی که از منزل خارج می شود، لباس هایش براق و جذاب باشد).(5)
داشتن حیا و شرم یک حالت روان شناختی است که در فطرت انسان ها بودیعه نهاده شده و رعایت آن برای همه انسان ها زیباست، اما برای زنان، فوق العاده زیباست.
در این راستا نبی مکرم اسلام (ص)فرمود: (همانا داشتن شرم و حیا برای هر کسی نیکو است ولی برای زنان نیکوتر و زیباتر است).(6)
و نیز فرمودند: (هر دینی مَنشی دارد و مَنش اسلام حیا است).(7)
و فرمود: (حیا ده جزء دارد که نه جزء آن در زنان است و یک جزء در مردان). (کنز العمال / 5769)
با توجه به کلام مقدس الهی و سخنان حضرات معصومین (علیهم السلام) آشکار نکردن مواضع زینت از سوی زنان، از جمله نشانه های حیا و حفظ عفاف و پاکدامنی و پرهیز از نگاه های آلوده نیز هم به مردان و هم به زنان توصیه شده است.
*از مصادیق و آموزه های قرآنی، حیا در گفتار و زبان است. و یا به عبارتی زبان آینه تمام نمای روحیات انسانی است و نبایستی جز در راه حق و خشنودی خداوند، از آن استفاده نمود. اگر زبان در مسیر نیکی ها و خیرات و حسنات قرار گرفت، موجبات اعتلای شخصیت و خشنودی حضرت حق را به ارمغان می آورد. و اگر از کنترل و مهار انسان خارج شد فجایع و مصیبتها و گناهان بسیاری به همراه خواهد داشت. در این راستا قرآن چنین می فرماید:
(...به گونه ای هوس انگیز سخن نگویید که بیمار دلان در شما طمع کنند وسخن شایسته بگویید.) (احزاب / آیه 32)
به هنگام سخن گفتن، جدّی و خشک و به طور معمولی سخن بگوئید، نه همچون زنان کم شخصیت که سعی دارند با تعبیرات تحریک کننده که گاه توأم با ادا و اطوار مخصوصی است که افراد شهوت ران را به فکر گناه می افکند سخن بگوئید. شایان ذکر است که غریزه جنسی در حد تعادل و مشروع عین سلامت است، اما گاهی که از این حد بگذرد نوعی بیماری خواهد بود تا آن جا که گاه به سر حد جنون می رسد که از آن تعبیر به (جنون جنسی) می کنند.(8)
در ارتباط با حیای زبان، روایات زیادی از حضرات معصومین (علیهم السلام) به ما رسیده است از جمله: حارث گفت: از امیرالمومنین (علیه السلام) شنیدم که فرمود: (هیچ چیزی به زندانی شدن طولانی، سزاوارتر از زبان نیست) (9) هر چه کمتر سخن بگویی کمتر گناه کنی.
از رسول خدا (ص) آمده است و فرمود: (زبانت را نگهدار، که آن برای تو صدقه هست) و فرمود: (بنده ای به حقیقت ایمان نمی رسد مگر این که زبانش را نگهدارد.) (10)
امام صادق (علیه السلام) فرمود: (نجات مؤمن در نگاهداری زبانش است) (11) و همچنین علی (علیه السلام) فرمود: (هر که زبان خویش را نگه دارد، خداوند عیبش را بپوشاند)(12) امام سجاد (علیه السلام) در خصوص گناهان زبان فرمود: (بارالها به جای آنچه شیطان از آرزو و گمان بد و حسد به دلم می افکند، یاد عظمت و اندیشه در قدرت و چاره سازی بر دشمنت را در جانم قرار ده و هر سخن زشت و بیهوده و دشنام به آبروی کسی یا شهادت نادرست یا غیبت از مؤمنی غایب، یا ناسزاگوئی به کسی که حاضرا ست و مانند آن، که شیطان بر زبان من جاری می کند، تو آن را به حمد و سپاس خود، و افزونی در ثنای خود، و بیان مجد و عظمت خود، و سپاس نعمت خود، و اعتراف به احسان خود و شمارش نعمت هایت بدل فرما.) (13)
*در کلام مقدس الهی در راستای صفت پسندیده حیا حتی در راه رفتن و گام برداشتن به بانوان توصیه می نماید که با وقار راه بروید و به حیای دختر شعیب اشاره می نماید. (ناگهان یکی از آن دو زن به سراغ او (موسی) آمد در حالی که با نهایت حیام گام برمی داشت. گفت پدرم از تو دعوت می کند تا مزد آب دادن (به گوسفندان) را که برای ما انجام دادی به تو بپردازد...)(14) رسول خدا (ص) در ارتباط با ارزش و فضیلت حیا فرمود: (با فضیلت ترین جوانمردی ها حیا است و میوه و ثمره حیا عفت و پاکدامنی است)(15)
امیرالمومنین علی (علیه السلام) خطاب به جوانی از جوانان بصره فرمود: (سه خصلت است که در هر کس باشد دنیا و آخرت برایش صاف و سالم بماند، آن کس که به کار نیک فرمان دهد و خودش نیز بدان گردن نهد، و از کار زشت باز دارد و خودش نیز از آن دست کشد، و بر حدود و دستور خداوند محافظت نماید.)(16)
*در ارتباط با اهمیت حیا و شرم و پرهیز از روابط ناسالم جنسی در کلام مقدس الهی هشدارهای لازم داده شده و یکی از نشانه های بندگان صالح و عفیف را چنین ذکر نموده
(...و زنا نمی کنند، وهر کس چنین کند، مجازات سختی خواهد دید) (سوره فرقان/ آیه 63)
و حتی هنگامی که شرایط ازدواج بنا به دلایلی مانند، نداشتن کسب و کار و یا نداشتن خانه و سایر مسائل مالی و اقتصادی، برای عده ای میسر نیست، توصیه به تقوی و پاکدامنی نموده است. و کسانی که امکانی برای ازدواج نمی یابند، باید پاکدامنی پیشه کنند تا خداوند از فضل خود آنان را بی نیاز گرداند...) (سوره نور / آیه 33)
در این راستا نبی مکرم اسلام (ص) فرمود: (حیا کلید رسیدن به همه خوبیها و مانع زشتکاری هاست)(17) امام علی (علیه السلام) فرمود: (به وسیله عفاف اعمال پاک می شود)(18) امام صادق (علیه السلام) فرمود: (کسی که حیا ندارد ایمان ندارد)(19)
گفتنی است که سه واژه (ایمان)، (حیا)، (عقل) با یکدیگر توأم و در ارتباط هستند و یا به عبارتی انسان هایی که در وجودشان ایمان الهی و اعتقاد به خداوند، مملو شده، از این که خود را به ورطه گناه و آلودگی کشانند، بیزارند و با برخورداری از عقلانیت معنوی همواره در این فکر فرو می روند که (خدا چه چیزی را زشت و گناه می داند) پس نباید مرتکب گناه و معصیت شویم و اینان، سر بر آستان بندگی حق می سایند و به وضوح این مسئله را دریافته و به آن یقین دارند که (عالم محضر خداست پس در محضر حق معصیت نکنیم).
شایان ذکر است که حیا و پایبندی به آن مربوط به سن خاصی نیست، بلکه هر چقدر به معرفت و بصیرت انسان افزوده شود، قطعاً نجابت و حیای آن فزونی می یابد، پس همگان موظف به رعایت حیا هستند. حتی در کلام مقدس الهی اشاره شده که زنان سالخورده ایی که امید به ازدواج ندارند، نبایستی در برابر مردم خودآرایی کنند و پوشش برای آن ها برتر است (سوره نور / آیه 60). رسول گرانقدر اسلام (ص) فرمود: (من بعد از خودم، از سه چیز برای امت خود می ترسم: (یکی گمراهی بعد از شناخت و معرفت، دیگری فتنه های گمراه کننده، و شهوت شکم و دامن).(20)
*از مصادیق بسیار مهمی که نقش ارزنده ای در سلامت فرد و اجتماع دارد و به فزونی حیا کمک زیادی می نماید، مسئله ازدواج است که در فرمایشات الهی و سنت نبوی به آن تأکید زیادی شده است. بدیهی است که، اگر در امر ازدواج مطابق دستور خدا و حضرات معصومین (علیهم السلام) عمل نمائیم، از یک سو روابط جنسی، مشروع و ارضاء آن به نحوی خداپسندانه صورت می گیرد و از دوم سو از اختلاط زنان و مردان و روابط ناسالم جنسی جلوگیری می شود و از سوم سو بر استحکام کانون خانواده همراه با نسلی سالم و پویا افزوده خواهد و از چهارم سو به گسترش فرهنگ حیا عمق بخشیده ایم.
پس اگر شرایط ازدواج دختران و پسران را مهیا نمائیم و از مهریه های سنگین و تجملات بی مورد و اسراف های رایج در این زمینه، خودداری نموده و امر مقدس ازدواج را به صورتی آسان درآوریم، کمک بزرگ و خدمت خداپسندانه ایی انجام داده ایم. در این راستا در کلام گوهر بار الهی چنین آمده است:
(مردان و زنان بی همسر خود را همسر دهید، همچنین خادمان صالح صالحه و درستکارتان را، اگر فقیر و تنگدست باشند همسر دهید، خداوند از فضل خود آنان را بی نیاز می سازد، خداوند گشایش دهنده و آگاه است) (سوره نور / آیه 32).
امام علی (علیه السلام) فرمود: (ازدواج کنید، که ازدواج سنت رسول خدا (ص) است، زیرا که آن حضرت فرمود: (هر که دوست دارد از سنت من پیروی کند، از جمله سنت من ازدواج است).(21)
*از مصادیق دیگر حیا که شرط ادب و نشانه ی شخصیت انسان های عاقل و مؤمن است، کسب اجازه در ورود به خانه های دیگران است. خداوند در این باره می فرماید:
(ای کسانی که ایمان آورده اید، در خانه های غیر از خانه خود وارد نشوید تا اجازه بگیرید و بر اهل آن خانه سلام کنید، این برای شما بهتر است، شاید متذکر شوید) (سوره نور / آیه 27). (و اگر کسی را در آن نیافتید، وارد نشوید، تا به شما اجازه داده شود، و اگر گفته شد، باز گردید، باز گردید، این برای شما پاکیزه تر است و خداوند به آنچه انجام می دهید، آگاه است) (سوره نور / آیه 28).
همچنین خداوند می فرماید:
(ای کسانی که ایمان آورده اید در خانه های پیامبر (ص) داخل نشوید، مگر به شما برای صرف غذا اجازه داده شود، در حالی که (قبل از موعد نیایید و) در انتظار وقت غذا ننشینید، اما هنگامی که دعوت شدید، داخل شوید، و وقتی غذا خوردید پراکنده شوید، و (بعد از صرف غذا) به بحث و صحبت ننشینید، این عمل، پیامبر را ناراحت می کند، ولی از شما شرم می کند (و چیزی نمی گوید)، اما خداوند از بیان حق شرم ندارد...) (سوره احزاب / آیه 52).
این حکم در حقیقت تأکید و تکمیلی بر حکم گذشته است، نه بی موقع به خانه ای که دعوت شده اید وارد شوید، و نه اجابت دعوت را نادیده بگیرید، و نه پس از صرف غذا برای مدتی طولانی درنگ کنید. بدیهی است تخلف از این امور موجب زحمت و دردسر برای میزبان است و با اصول اخلاقی سازگار نیست).(22)
در حالات رسول خدا (ص) می خوانیم که وقتی می خواست وارد خانه دخترش فاطمه (سلام الله علیها) شود بیرون در می ایستاد و اجازه می گرفت، و یک روز جابر بن عبدالله با او بود پس از آن که برای خود اجازه گرفت برای (جابر) نیز اجازه گرفت).(23)
*یکی دیگر از مصادیق حیا، احترام به سالخوردگان و پیران می باشد. در این راستا رسول خدا (ص) فرمود: (هر جوانی که به یک پیرمرد احترام بگذارد، خداوند در هنگام پیری او کسی را می فرستد که از او احترام کند. و فرمود: خداوند شرم دارد از این که پیرمردی را عذاب کند و می فرماید: از ما نیست کسی که به صغیر ما رحم نکند و به کبیر ما احترام نگذارد و فرمود: از مشایخ احترام کنید، تعظیم مشایخ احترام به خداوند متعال است و هر کسی از پیرمردان احترام نکند از ما نیست).(24)
برخی از اسوه های حیا و پاکدامنی:
قرآن کریم یکی از قهرمانان و اسوه های حیا را حضرت یوسف (ع) عنوان کرده است، همسر عزیز مصر علت زندانی نمودن یوسف (ع) را تقاضای نامشروع و مراوده با او می داند، در حالی که یوسف (ع) عفت و پاکدامنی را برگزید و در چنان شرایطی به خداوند متعال پناه برد، در سخن گرانمایه الهی چنین آمده است:
(یوسف گفت: پروردگارا، زندان نزد من محبوب تر است از آنچه اینها مرا به سوی آن می خوانند و اگر مکر و نیرنگ آن ها را از من بازنگردانی، به سوی آنان متمایل خواهم شد و از جاهلان خواهم بود، پروررگارش دعای او را اجابت کرد، و مکر آنان را از او بگردانید چرا که او شنوا و داناست).(25)
از دعای حضرت یوسف به درگاه خداوند نکاتی در ذهن متبادر می گردد.
انسان بایستی همیشه و همه جا خداوند را حاضر و ناظر اعمال خود ببیند.
انسان در همه عرصه ها به خداوند نیازمند است، به ویژه در عرصه های خطرناک، نیازمندیش مضاعف می گردد.
اگر انسان یاد خداوند را در همه امور مد نظر قرار دهد، یقیناً خداوند دعایش را مستجاب و زمینه ی عاقبت به خیری اش را فراهم می نماید.
حیای پیامبر اکرم (ص):
درونمایه جلسات و نُقل جلسات محافل، گاهی بیان کاستی ها، زشتی ها و عیوب دیگران است و به استناد از این و آن سپری می شود و حریم ها مراعات نمی گردد. به روایت امیرالمؤمنین (ع) مجلس پیامبر (ص) مجلس بردباری، شرم و حیا، صدق و امانت بود، سرو صدا و فریاد در آن مجلس شنیده نمی شد، حرمت افراد مورد هتک قرار نمی گرفت و در پی لغزش دیگران و عیب جویی از آنان نبودند، همه اهل پیوند و صفاو ارتباط بر محور تقوا بودند، بزرگان و سالخوردگان مورد تکریم و احترام قرار می گرفتند، به خرد سالان، ترحم و شفقت می شد و افراد نیازمند و مراجعانی را که کار داشتند، مراعات می کردند و پناهگاه و مأمنی برای غریبان بودند. بدیهی است که چنین مجلسی، زمینه ساز تربیت روحی و ادب اجتماعی است.(26)
امیرالمؤمنین علی (ع) به مردی از قبیله سعد فرمود: (... صبح یکی از روزها رسول خدا (ص) به سراغ من و فاطمه (س) آمد و ما هنوز در بستر خواب بودیم، فرمود: سلام بر شما. ما در آن شرایط حیا کرده، جواب ندادیم. بار دیگر فرمود: سلام بر شما باز جواب ندادیم بار سوم فرمود: سلام بر شما، ما ترسیدیم که اگر جواب نگوئیم آن حضرت باز گردد، زیرا عادت حضرتش چنین بود که سه بار سلام می کرد، اگر جواب می شنید داخل می شد وگرنه باز می گشت. پس گفتیم: و سلام بر شما ای رسول خدا (ص) بفرمائید، و حضرت داخل شد...).(27)
با توجه به این که پیامبر اکرم (ص) مصداق حیا و مکارم عالی اخلاقی بودند، از ظلم ها و ستم ها و جسارت ها و بی ادبی هایی که مشرکان در حق حضرت روا داشتند، با بزرگواری تمام آنان را عفو و مورد بخشش قرار دادند. از جمله در جریان فتح مکه با نهایت بزرگ منشی، مشرکان را مورد عفو قرار داد و فرمود: (پس هم اکنون به شما چنان می گویم که برادرم یوسف گفت: امروز سرزنش بر شما نیست ... و سپس فرمود (فاذهبوا فانتم الطلقاء) بروید که شما آزادشدگانید).(28)
شایان ذکر است که این برخورد عالی پیامبر (ص) زمینه را برای گرایش مشرکان به سمت اسلام مهیا نمود.
در خصوص حیای زیبای پیامبر (ص) آمده است، جابر گوید: هرگز نشد کسی از حضرت چیزی بخواهد و ایشان نه بگوید. ابن عتیبه گوید: اگر چیزی حاضر نداشت وعده آن را می داد. رسول خدا (ص) فرمود: (هر که از ما چیزی بخواهد اگر آن را داشته باشیم از وی دریغ نمی کنیم).(29)
*حیای حضرت زهرا (سلام الله علیها):
امیرالمؤمنین علی (ع) فرمود نابینایی اجازه خواست و بر فاطمه وارد شد. فاطمه خود را پنهان کرد و رسول خدا (ص) به فاطمه فرمود: از چه رو در حجاب رفتی و حال آن که این مرد نابینا تو را نمی بیند؟ عرض کرد: اگر او مرا نمی بیند من او را می بینم و او می بوید. سپس پیامبر (ص) فرمود گواهی می دهم که تو پاره تنی منی.(30) حضرت زهرا (س) سمبل و نمونه یک همسر شایسته و یک همتای بایسته و یک شریک زندگی برازنده و یک همراه و همراز آزاده و بزرگ در راه تقرب به خدا و طالب خشنودی او بود و در این راه از هیچ مهر و ایثار دریغ نمی ورزید و دیگران را بر خود مقدم می داشت و با سختی های زندگی دلیرانه رو به رو می گردید تا گرد و غبار اندوه و رنج زندگی بر دل مصفای همتای زندگی اش امیرالمؤمنان و فرزندان ارجمندش ننشیند. در جواب امیرالمؤمنان که پرسید: فاطمه جان، چرا نگفتی چیزی در خانه نیست تا فراهم آورم؟ گفت: علی جان من از پروردگارم حیا می کنم که چیزی را که تو بر فراهم آوردن آن توان نداری، آن را از تو بخواهم و فراهم آوردن آن را از شما درخواست کنم)(31) در خصوص حیا و عفاف والای حضرت زهرا (سلام الله علیها) آمده است: (هنگامی که ایشان در آستانه شهادت بود، دوست نداشت بعد از مرگ جسمش را در منظر دیگران قرار دهند و از این که جنازه او را روی پاره تخته ای قرار دهند ناراحت بود و این ناراحتی را برای اسماء دوست و پرستارش گفت، اسماء به حضرت فاطمه (س) عرض کرد: زمانی که در حبشه بودم، دیدم آنان برای این منظور چیزی می ساختند، اگر خواستید برای شما بسازم؟ حضرت فرمود آری، آنگاه اسماء تختی طلبید و آن را واژگون کرد و سپس شاخه های خرما طلبید و بر پایه های آن بست و جامه بر آن افکند و گفت: آن ها را این طور دیدم که تابوت می ساختند. فاطمه (س) فرمود: مانند این برای من بساز، که مرا بپوشاند، خداوند تو را از آتش حفظ کند.(32)
حیا در زندگی خانوادگی:
وجود مقدس پیامبر (ص) می فرماید: (همانا من برای اتمام مکارم اخلاقی مبعوث شدم) بدیهی است که یکی از مهم ترین مکارم اخلاقی پایبندی به صفت حیا و شرم است. این صفت به طرق مختلف در زندگی انسان بروز می یابد و انسان بایستی بر اساس (حیا) در ابعاد مختلف زندگی، رفتارهای اجتماعی و خانوادگی خود را تنظیم نماید.
یکی از مهم ترین کانون های ارزشمند، کانون خانواده است. اگر بخواهیم این کانون در راستای رضا و خوشنودی الهی و دستورات او انجام گیرد، لزوماً بایستی حیا را در آن کانون رعایت کنیم. مسائلی از قبیل روابط جنسی میان پدر و مادر در کانون خانواده بایستی در زمان های معینی و در یک خلوتگاه خاص صورت پذیرد و فرزندان به هیچ وجه به خلوتگاه آنان وارد نشوند و از روابط زوجین مطلع نگردند. در کلام مقدس الهی در آیه 58 سوره نور به این مسئله اشاره شده است که بدون اجازه به خلوتگاه وارد نشوید. فرزندان بالغ در خانواده نیز موظفند در هر وقت بدون اجازه در اطاقی که دو همسر قرار دارند، وارد نشوند، حتی کودکان نابالغ که مرتباً نزد پدر و مادر هستند، نیز آموزش داده شوند که لااقل درسه وقت (قبل از نماز صبح و بعد از نماز عشاء و هنگام ظهر که پدران و مادران به استراحت می پردازند) بدون اجازه وارد نشوند. بر خلاف آن چه بعضی از ساده اندیشان فکر می کنند که کودکان سر از این مسائل در نمی آورند، ثابت شده است که کودکان (تا چه رسد به بزرگسالان) روی این مسئله فوق العاده حساسیت دارند و گاه می شود سهل انگاری پدران و مادران و برخورد کودکان به منظره هائی که نمی بایست آن را ببینند، سرچشمه ی انحرافات اخلاقی و گاه بیماری های روانی شده.(33)
لذا به پدران و مادران توصیه شده که این مسئله را جدی بگیرند، و فرزندان خود را عادت به گرفتن اجازه ورود بدهند، و همچنین از کارهای دیگری که سبب تحریک فرزندان می گردد از جمله خوابیدن زن و مرد در اطاقی که بچه های ممیز می خوابند تا آن جا که امکان دارد پرهیز کنند و بدانند این امور از نظر تربیتی فوق العاده در سرنوشت آن ها مؤثر است.
پیامبر (ص) در حدیثی فرمود: (مبادا در حالی که کودکی در گهواره به شما می نگرد آمیزش جنسی نکنید).(34) شایان ذکر است که صفت شرم و حیا و رعایت آن خصوصاً در کانون خانواده، از جانب پدر و مادر و همچنین به فرزندان توصیه شده است تا جایی که در حدیثی از وجود مطهررسول خدا (ص) آمده است: (پسر از پسر، پسراز دختر، و دختر از دختر، وقتی به ده سالگی رسیدند، حتماً باید خوابگاهشان از هم جدا شوند).(35)
در خصوص بوسیدن، وجود منّور رسول الله (ص) فرمود: (دختربچه شش ساله را، پسربچه نبوسد و همچنین زن ها ازبوسیدن پسربچه ای که سنش از هفت سالگی تجاوز کرده است، خودداری کنند).(36)
امیرالمؤمنین علی (ع) نیز می فرماید: (وقتی دختربچه، شش ساله شد مرد نامحرم حق ندارد او را ببوسد و همچنین نمی تواند او را در آغوش بگیرد).(37)
امام صادق (ع) نیز یادآور می شوند که: (وقتی دختربچه به سن شش سالگی رسید برای تو شایسته نیست او را ببوسی).(38)
امام محمد باقر (ع) در خصوص خواب فرزندان فرمود: (بایستی بستر خواب پسربچه ده ساله را از زن ها جدا کنید).(39)
و همچنین فرمود: (بپرهیز از روابط جنسی در جایی که کودک ممیزی تو را می بیند و رفتارت را آنچنان درک می کند که قادر است به خوبی برای دیگران توصیف و تشریح نماید).(40)
امام صادق (ع) نیز فرمود: (موقعی که در اتاق، کودکی حضور دارد، مرد با همسر خود نیامیزند، زیرا این عمل، طفل را به راه بی عفتی و زناکاری سوق می دهد).(41)
در تحقیقی که براساس چهارصد نامه ارسالی از نوجوانان و جوانان به رادیو (به عنوان برنامه آینده سازان) به عمل آمده است، در موارد متعددی نوجوانان و جوانان، علت اصلی خودارضائی را در جریان قرار گرفتن مسائل خاص والدین یا مشاهده این عمل ذکر کرده اند، به گونه ای که ضربات جبران ناپذیری بر سلامت روانی و اخلاقی آن ها از این طریق وارد شده است).(42)
نوجوانی از تهران بدون ذکر سن و مقطع تحصیلی خود نوشته است: (دختری شاد و شاگردی ممتاز بودم، اما با رسیدن سنین بلوغ بدبختی های من آغاز شد ...(در این قسمت از نامه او به نحوه اطلاع یافتن از آمیزش پدر و مادر خود اشاره می کند که در اثر بی مبالاتی و بی احتیاطی آنان در این امر صورت گرفته بود و این عمل آنان، فشار روحی و روانی شدیدی به او وارد ساخت و سپس ادامه می دهد که ... به مرور زمان تاب و تحمل خود را از دست داده بودم و به طور کلی حالم دگرگون شده بود. احساس می کردم که تمایلات خفته ای در من بیدار شده است که نمی توانستم با کوشش فراوانی که در قبال آن انجام می دادم، جلوی آن ها را بگیرم و همین مسئله باعث شده که من مبتلا به (خودارضایی) شوم و بعدها بر اثر این عمل زشت به بیماری های گوناگون مبتلا شدم که نمی دانستم اثرات آن خودارضائی می باشد. اما بعدها با پی بردن به اثرات شوم آن و این که این عمل از گناهان کبیره است آن را ترک کردم و در مقابل خداوند توبه کردم اما هرگز تصور نمی کنم که خداوند مرا ببخشد).
نامه فوق، نمونه ای از موارد متعددی است که به دلیل بی بند و باری والدین و عدم حساسیت نسبت به مسئله بلوغ؛ انحراف خودارضایی را در نوجوان به وجود آورده است. خانواده آسیب زا، از سویی با عدم محافظت اخلاقی از روابط زناشویی بین خود، به احساسات ملتهب و پرقدرت بلوغ دامن می زنند و آن ها را بر حسب تحریک غریزه جنسی، به خودارضایی و سایر انحرافات سوق می دهند و از سوی دیگر با عدم رعایت وظایف اخلاقی و الهی خود، در قبال فرزندان، به رابطه معیوب و نامطلوب شکل می دهند.(43)
با توجه به آنچه در خصوص حیا در زندگی خانوادگی ارائه شد، مسائلی در ذهن متبادر می گردد که به شرح ذیل است:
1- پدر و مادر در کانون خانواده، نقش بسیار سرنوشت سازی دارند که اگر به درستی به وظایف الهی و شرعی خود عمل نمایند، می توانند موجبات رشد و اعتلای خانواده را مهیا نمایند و اگر خدای ناکرده از وظایف الهی و شرعی غفلت نمایند موجبات تزلزل و سستی ارکان خانواده را فراهم نموده و قطعاً در پیشگاه خداوند و فرزندانشان مسوولند.
2- پدر و مادر در کانون خانواده، بایستی مکارم اخلاقی و تربیتی را با توجه به دستورات قرآن و سیره حضرات معصومین (ع) و سخنان ارزنده ی آنان، به فرزندان خود آموزش داده و هر کدام به عنوان یک الگو برای فرزندانشان باشند. بدیهی است رفتارهای غلط و نابجا و دور از ادب پدر و مادر، تأثیرات منفی و ناهنجاری روی فرزندان بجای می گذارد و موجبات بی حیایی آن ها را فراهم می نماید.
3- عمل به دستورات خداوند و حضرات معصومین (علیهم السلام) به ویژه در راستای مسائل خانواده، از یک سو موجب تحکیم خانواده و مبانی آن و از دوم سو پایبندی به ارزش ها و فزونی حیا و از سوم سو موجب تحکیم جامعه و سلامت آن می گردد. زیرا جامعه تشکیل شده از خانواده های متعدد است، پس سلامت خانواده به سلامت اجتماع کمک بسیاری می نماید.
4- پدر و مادر باید در خصوص تعلیم و تربیت فرزندان مطابق دستورات الهی و حضرات معصومین (علیهم السلام) عمل نمایند که در این صورت پاداش عظیمی در پیشگاه خداوند متعال دارند. حضرت رسول اعظم (ص) فرمود: (کسی که دختری داشته باشد و او را نیک تربیت نماید و از نظر علم خوب تعلیمش دهد، همانا چنین دختری مانع رسیدن آتش جهنم به والدین خود خواهد بود).(44)
حیای نابجا:
گاهی اوقات مسائلی برای انسان رخ می دهد که ممکن به علت عدم آگاهی و شناخت، نداند که آیا باید حیا پیشه کند یا واقعاً جای حیا کردن نیست. این که کجا صفت حیا ممدوح است نمونه هایی از آن را که در قرآن و فرمایشات حضرات معصومین (علیهم السلام) به آن اشاره شده را در صفحات قبل آوردیم. اما این که در چه مواردی حیا مذموم است و یا به عبارتی حیای منفی چه مواردی هستند، جای تأمل و بررسی است. در مجموع حیا بستگی به اهداف عالیه اخلاقی انسان دارد و رعایت اعتدال در آن عقلانی است یعنی نباید به مرحله ی افراط کشیده شود و نه مرحله ی تفریط ، به طوری که بعضی از اوقات انسان چیزی را عیب می داند که زشت نیست و کمبودی برای آن محسوب نمی گردد و یا خیال می کند که ضعفی دارد اما در واقع ضعف نیست. رسول گرانقدر اسلام (ص) فرمود: (حیا بر دو قسم است: حیای عقل و حیای حمق، حیای عقل علم است و حیای حمق جهل است).(45) در ذیل به نمونه های حیای منفی و نابجا می پردازیم.
الف) حیا در کسب علم: اولین موردی که حیا در آن روا نیست، کسب علم است. اگر لازم شد برای یادگیری مطلبی از کسی سؤال بپرسید، دیگر حیا معنایی ندارد چرا که حیا در کسب علم محرومیت به دنبال می آورد.
ذکر مثال: گاهی لازم است، انسان برای بیان حرف حقی از مثالی در سطح پائین استفاده کند که برای همه ملموس باشد، اما حیا می کند و آن را دون شأن خود می داند. مثال رکیک و زشت نیست، اما در سطح مردم کوچه و بازار است این هم حیای حمق است.
*1) اقرار به جهل: مورد دیگری که از حیا نسبت به آن نهی شده، مربوط به اساتید، معلمان و روحانیون است که اگر چیزی را نمی دانستند، قاطعانه بگویند (نمی دانم) و از گفتن این کلمه شوم نکنند
*2) مشورت: آگاهی انسان در کاری که می خواهد انجام دهد، دچار شبهه یا مشکلاتی می گردد ولی به خاطر آن که دیگران او را بی عرضه و نالایق نخوانند، حیا می کند مشکش را با کسی در میان بگذارد و چه بسا این امر باعث خسارت و مشکلات بزرگتری می گردد.
*3) خطابه: انسان گاهی برای ارشاد یا دفاع از حق یا تبیین مطلبی باید در جمعی سخنرانی کند و چه بسا با عکس العمل های مختلفی در جمع روبه رو شود که اینجا باید با تسلط سخن بگوید و از این که در حضور جمعی سخن می گوید حیا نکند.
*4) مخالفت با رسم غلط: گاهی آداب و رسوم غلطی در جامعه جا افتاده است که خلاف حکم خداست و اینجا انسان باید با آن آداب مخالفت کند و این که بگوید حیا کردم و مجبور شدم این آداب غلط را بپذیرم، پذیرفته نیست.
*5) صدقه دادن: بعضی به خاطر آن که پول اندکی دارند از صدقه دادن حیا می کنند. در روایات چنین حیایی هم نفی شده است. در روایتی از امیرالمؤمنین علی (ع) می خوانیم (که از بخشش کم شرم نکن، چرا که محروم کردن سائل کمتر از آن خواهد بود).
*6) کار خیر: مورد دیگری که حیا کردن در آن ممنوع است حیا در انجام دادن عمل خیر است. روایت زیبایی است که هم از امیرالمؤمنین و هم از امام زین العابدین (علیه السلام) نقل شده که فرمودند: (مومن عمل خیر را از روی ریا انجام نمی دهد و به خاطر حیا آن را ترک نمی کند).
*7) اشتغال های معمولی: مورد بعدی که حیا نسبت به آن نکوهش شده است، در مورد کارهایی است که به غلط و از روی تکبر آن را دون شأن خود می دانیم. مثلاً یک پزشک بر خود عار می بیند که در یک روستا در مناطق دور افتاده به طبابت بپردازد. امیرالمؤمنین علی (ع) می فرمایند: (حیای بی مورد، مانع رزق می شود).
*8) همنشینی با مستضعفان: برخی در شأن خود نمی بینند با انسان های محروم هم صحبت شوند و از این کار حیا می کنند. (که این همان حیای حمق و نشأت گرفته از کبر و غرور است).
*9) ساده زیستی: مردان الهی از پوشیدن لباس های ساده و معمولی شرم نمی کردند.
*10) خدمت به میهمان: آدمی هر چند هم منزلتش بالا باشد، نباید نسبت به خدمت کردن به میهمان خود حیا کند. امام علی (ع) می فرمایند: (در سه چیز نباید حیا کرد، اول خدمت به میهمان).
*11) احترام به پدر و مادر و معلم: انسان نباید به خاطر این که بزرگ شده و به جایی رسیده و از نظر علمی و اجتماعی، وزانتی پیدا کرده، از احترام گذاشتن به پدر و معلم حیا کند. امیرالمؤمنین علی (ع) یکی دیگر از موارد که نباید از آن حیا کرد را برخاستن پیش پای پدر و معلم می دانند.
*12) دفاع از حق: گاهی انسان حقی دارد و به آن هم نیازمند است، ولی کم روئی او، نه گذشت و ایثار، باعث می شود حق خود را مطالبه نکند. این باز از مواردی که نباید حیا کرد.
*13) درخواست از خدا و اولیایش: از دیگر جاهایی که حیا جایز نیست، درخواست از خداوند و واسطه های فیض یعنی معصومین (علیهم السلام) است. انسان در درخواست از همنوعان خودش باید حیا را رعایت کند اما در مورد منابع فیض و رحمت دیگر حیا جایگاهی ندارد. (46)
دستاوردهای حیا:
در حدیثی از وجود مقدس رسول خدا (ص) آمده است که دستاوردهای حیا: (نرمخویی، مهربانی، خدا را ناظر دیدن در نهان و عیان، سلامت (روحی و جسمی)، دوری کردن از بدی، خویش رویی، بخشندگی، پیروزی و خوشنامی در میان مردم، این ها فوایدی است که خردمندان از حیا می برند، پس خوشا به حال کسی که اندرز خدا را بپذیرد و از رسواگری او بیم می کند).(47)
بهترین حیاها:
1-حیا از وجود خداوند:
اگر انسان عظمت خداوند را درک کند و توجه به حضور او داشته باشد و یا به عبارتی او را حاضر و ناظر اعمال خود بداند، از کارهای زشت و از گناهانش بیشتر خجالت می کشد و این یکی از بالاترین نوع استغفار است. استغفار از روی حیا یکی از بهترین انواع استغفارهاست و لذا بهترین حیا، حیا از خداست. در حدیث قدسی آمده است که: (ای فرزند آدم، هیچ روز جدیدی نیست مگر این که از ناحیه من روزی جدیدی به تو می رسد و هیچ شبی نیست مگر این که ملائکه من عمل قبیحی از ناحیه تو به من گزارش می کنند، رزق مرا می خوری و نافرمانی مرا می کنی و هر وقت مرا بخوانی درخواست تو را اجابت می کنم. خیر من به سوی تو سرازیر است و حال آن که شر تو به سوی من بالا می آید. چه خوب مولائی هستم من، و چه بد، بنده ای هستی تو. هرگاه از من خواسته ای داشتی به تو عطا کردم و بدی های تو را یکی پس از دیگری می پوشانم، من از توخجالت می کشم ولی تو از من حیا نمی کنی).(48)
2-حیا از ملائکه:
مومن به وجود ملائکه ایمان دارد و به خصوص از ملائکه ای که مُوکل انسان هستند، حیا می کند.
امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: (هر کس در خلوت زمینه گناه برایش فراهم گردید و خداوند را مراقب خود بداند و از فرشتگان نگهبان حیا کند، خداوند همه گناهان او را می آمرزد. هرچند به اندازه ی گناهان جن و انس باشد. اصلاً از فلسفه های وجود این ملائکه حیای بندگان از گناه است. حضرت می فرمایند: (بدان که همراه تو فرشته ای گرامی است که بر تو گماشته شده است تا آنچه را انجام می دهی، ثبت کند و بر سری هم که از مردم پنهان می داری، آگاه است، پس شرم کن).(49)
3-حیا در حضور ائمه اطهار (علیهم السلام):
ما ائمه را شاهد و ناظر بر اعمال می دانیم. آن ها شاهدان و گواهان دنیای فانی هستند و کسی که متوجه باشد در هر حال در حضور ائمه است، دیگر از هر گونه گناه و خطا و کم کاری و ترک وظیفه حیا می کند. در روایت داریم آن گاه که فرشتگان بخواهند عملی را به سوی خداوند بالا ببرند، نخست بر امام زمان (عج) عرضه می کنند و سپس بر تک تک ائمه اطهار تا این که بر رسول خدا (ص) عرضه می شود و پس از آن بر خدا عرضه می گردد.(50)
نتیجه:
با توجه به آنچه پیرامون بحث حیا گفته آمد، ارزش والای آن پدیدار گردید. در واقع توجه به صفت زیبای حیا که از آن تعبیر به لباس اسلام شده است، زمینه ی اعتلا و معرفت و تقرب یافتن به محضر حق که کمال شایسته ی انسان است را برای او هموار می نماید. حیا به عنوان یک دستور الهی است و تأکید بسیاری در فرمایشات حضرات معصومین (علیهم السلام) در خصوص آن شده، پس بایستی ابتدا در نهاد خانواده و سپس اجتماع فرهنگ سازی شود تا از آثار ارزشمند آن همچون، روابط سالم اجتماعی، دینداری و پایبندی به حدود الهی، حجاب و پوشش صحیح، کنترل نگاه و زبان، احترام متقابل به یکدیگر، رعایت حقوق انسانی و شهروندی و ... برخوردار شویم. در صورت شکوفائی فرهنگ حیا و استفاده صحیح و بجا و خداپسندانه از آن، گذشته از آن که کانون خانواده را به سعادتمندی و مهرورزی توأم با عواطف شایسته ی انسانی می رسانیم، زمینه ی شکوفائی یک جامعه سالم و پویا و سعادتمند و مترقی و برخوردار از علم و دانش و تعهد و تخصص را مهیا می نمائیم.
نویسنده: سید حسین حر (استاد دانشگاه آزاد خمینی شهر)
منابع
1- ترجمه تفسیر المیزان، ج 15، ص 152
2- بحارالانوار، ج 104، ص 38
3- مستدرک الوسائل، ج 14، ص 266
4- بحارالانوار، ج 100، ص 252
5-الکافی، ج 5، ص 183
6- ارشادالقلوب، ج 1، ص 193
7- منتخب میزان الحکمه، ص 173
8- تفسیر نمونه، ج 17، ص 289
9- شیخ صدوق، خصال، ج 1، ص 31
10- مشکاة الانوار، ص 166
11-ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص 419
12- همان، ص 419
13-صحیفه کامل سجادیه، دعای شماره 20، ص 173
14-سوره قصص، آیه 25
15-وسائل الشیعه، ج 14، ص 22
16-شیخ مفید، امالی، ص 131
17-منتخب میزان الحکمه، ص 171
18-غررالحکم، ص 363
19-بحارالانوار، ج 100، ص 252
20-الکافی، ج 2، ص 79
21-سنن النبی، ص 82
22-تفسیر نمونه، ج 17، ص 400
23-همان، ص 399
24-مشکاة الانوار، ص 159
25-سوره یوسف، آیات 32 و 33
26-محدثی، سیره اخلاقی پیامبر اعظم (ص)، ص 48
27-سنن النبی، ص 34 و 35
28-تاریخ یعقوبی، ج 1، ص 420 و 421
29-سنن النبی، ص 51 و 52
30-ریحانة النبی (ترجمه ج 43 بحارالانوار)، 235
31-کرمی، سیره و سیمای ریحانه پیامبر (ص)، ص 372 به نقل از بحارالانوار
32-ریحانة النبی، ص 493 و 495
33-تفسیر نمونه، ج 14، ص 544 و 545
34-همان منبع، ص 546
35-الفقیه، ج 3، ص 436
36-مکارم الاخلاق، ص 115
37-وسائل الشیعه، ج 5، ص 28
38-همان منبع، ص 28
39-مکارم الاخلاق، ص 115
40-وسائل الشیعه، ج 5، ص 28
41-همان منبع
42-شرفی، دنیای نوجوان، ص 156
43-همان منبع، ص 156 و 157
44-کنز العمال، ج 165، ص 452
45-مشکاة الانوار، ص 219
46-امیرحسین بانکی پورفرد، حیا، حیای منفی
47-تحف العقول، ص 32
48-امیرحسین بانکی پورفرد، حیا، حیای منفی
49-همان منبع
منبع:كوثر 33
/ن
کلیدواژه ها:
آثار استاد