مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
بسم الله الرحمن الرحیم
آفت شناسی مهمتر از فضیلت شناسی
جایگاه گناه شناسی در دین ما بسی بالاتر و مهم تر از ثواب شناسی است. همانگونه که حضرت علی علیه السلام فرمودند: "اِجتِناب السَیئات، اولی مِن اِكتسابِ الحَسَنات" دوری از گناه، بالاتر از كسب حسنات است.
بنابراین وظیفه ما ایجاب میکند که برای دیندار زیستن،ابتدا نسبت به آفات دینداری و موانع آن، شناخت پیدا كنیم.همانگونه که همه ما به یقین میدانیم؛ شیطان از بزرگترین موانع و اصلی ترین دشمنان ما برای سالم زیستن به شمار میرود و به تعبیر قرآن برای ما یک -عَدُوٌ مُبین- دشمن آشکار است. پس در آغاز باید بر این دشمن خطرناک، حملات او و راههای دفع حملاتش شناخت پیدا كرده و سپس تلاش کنیم با مبارزات پیروزمندانه ای در مقابل او، خود حقیقی مان را بر صراط مستقیم (زندگی مطابق با دستورات خداوند) ثابت نگه داریم.
حركت ممتد انسان از دنیا تا بی نهایت
انسان بعد از تولد سیری ممتد و بی نهایت از دنیا تا عالم برزخ و قیامت دارد. بنابراین هر كدام از ماانسانها برابر با یك بی نهایتیم و حركتمان هرگز متوقف نمی گردد. درست همانگونه که حضرت علی علیه السلام می فرمایند: خداوند شما را برای باقی ماندن خلق نموده است نه برای فانی شدن.
از طرفی زندگی آخرت بسیار پیچیده تر و متكامل تر از زندگی دنیاست، بطوریکه همه كمالات و زیباییها در دنیا عصاره ای از حیات برزخی اند. در مثال میتوان گفت که زندگی انسان در دنیا نسبت به آخرت، مانند رحم مادر(برای جنین) نسبت به دنیاست. بنابراین انسان سالم و عاقلی كه یقین دارد ماندنی نیست، همه برنامه های زندگی اش را بر اساس ابدیت و آخرتش تنظیم می كند. اما به فرموده قرآن انسانهای نادان، كر و كور کسانی هستند که تمام برنامه های زندگی خود را برای سالهایی تنظیم میکنند که احتمال میدهند عمر دنیایی شان به طول می انجامد.
شیطان؛ دشمنی حقیقی و خارجی
خداوند كه خالق انسان بوده و بر تمام جوانب وجودی او احاطه دارد، در قرآن تاکید می فرماید كه شما در مسیر خود به سمت ابدیت یك دشمن حقیقی با موجودیت خارجی به نام شیطان دارید که لحظه ای تنهایتان نخواهد گذاشت.
در قرآن بارها داستان رانده شدن شیطان را مرور کرده ایم. زمانی که شیطان از درگاه خداوند طرد شد، سوگند یاد کرد که در مسیر صحیح زندگی انسانها که به تعبیر قرآن صراط مستقیم نام دارد، کمین گرفته و بندگان خداوند را گمراه خواهد کرد. بنابراین بسیار روشن است که شیطان به صراط های دیگر كه به جهنم ختم می شوند، کاری نخواهد داشت، چرا که آنها کاملاً در مسیر اهدافش قرار دارند.
بنابراین باید هوشیار باشیم که اگر مورد حمله او قرار میگیریم نشاندهنده آن است که در مسیر مستقیم قرار داریم، فقط باید کاملاً تیزهوشانه از شکست در مقابل حملات او جلوگیری کرده و مانع انحرافمان از این مسیر گردیم. یادمان باشد که به محض منحرف شدن از صراط مستقیم، دیگر عبد شیطان شده ایم، و این یعنی تحقق اهداف او.
همانطور كه مرحو علامه در المیزان فرمودند: حملات شیطان محسوس نیست، بلكه کاملاً متوجه ذهن و افكار انسان است.
خداوند در قرآن حملات شیطان را در چهار گروه حمله از سمت راست، چپ، عقب و جلو معرفی می نماید که در همین بحث به توضیح آنها خواهیم پرداخت.
شیطان؛ موهبتی برای اوج انسان
شیطان حقیقتاً خادم انسان خلق شده است که بدون حضور او هیچ رشدی به سوی بركات بی نهایت الهی صورت نخواهد پذیرفت. او به عنوان یك عامل منفی عمل کرده و هر بار که ما را به مقابله با خود میخواند، تمرین جدیدی برای قدرت یافتن مان به شمار میرود. اینگونه است که بعد از هر بار پیروزی در برابر او به رشد فزاینده ای دست یافته و بر میزان تقربمان به پروردگار افزوده میگردد.
انسان بدون قرار گرفتن در معرض نیروی مخالف، مانند فرشتگان خواهد زیست و اساساً هیچ امتیازی نسبت به آنها نخواهد داشت. در حالیکه او به عنوان سرآمد آفریدگان خداوند و تنها مسجود فرشتگان، برای طی مسیری بی نهایت خلق شده است، تا جاییکه می تواند آینه تمام نمای حضرت حق باشد.
حرکت در چنین مسیر والایی نیازمند مبارزه ای هیجان انگیز و قدرتمند میان دو بخش اصلی در وجود انسان یعنی طبیعت و فطرت است. در پیروزی فطرت بر طبیعت است که انسان اوج گرفته و به رب الارباب تشبه می یابد. درست مانند موج سواری كه از جریانات سنگین امواج برای خلق صحنه های زیبا استفاده كرده و هنرش را به نمایش می گذارد. بنابراین اگر دریا آرام باشد، هرگز موج سواری نیز وجود نخواهد داشت. اگر مقوله ای به نام نفس وجود نداشته، و ما در مبارزه با آن برای سالم زیستن تلاش نمی کردیم، تفاوتمان با فرشتگان در چه بود؟ بزرگان و اولیاء خدا که به مقامات بلند انسانی رسیده اند، تمام امتیازهای عالی عمرشان را در لابه لای همین کشمکشهای سنگین که میان فطرت و طبیعت وجودشان رخ داده است کسب کرده اند.
حملات شیطان از جلو:
1- ایجاد نگرانی نسبت به آینده
حقیقت سعادت انسان در آینده، لقاء خداوند و هم آغوشی با او در ابدیتی بی منتهاست. از همین رو شیطان، به قدری ذهن انسان را نگران آینده امورات دنیوی اش می كند كه آخرت خویش رااز یاد می برد، تا جایی كه تمام هم و غم زندگیش را مسایل دنیایش تشکیل می دهد.
در چنین حملاتی انسان دایماً نگران آینده خود، خانواده، آینده شغلی، اقتصادی و... شده و آنها را چنان تاریك و نا امید كننده می بیند که مجالی برای اندیشیدن به ابدیت و زندگی آخرتش نمی یابد. چنین تصوراتی انسان را از مرگ، که نزدیكترین پدیده به انسان است، غافل نموده و زمانی به خود می آید كه تمام زحماتش را برای همسر و فرزندان و... صرف نموده و پیش فرستاده ای برای خویش در محضر خداوند ندارد.
هر چقدر انسان بیشتر به جنبه طبیعی و خواسته های نفسانی اش بپردازد، آینده فطری اش را نابودتر می کند، چرا که خواسته های طبیعت نا محدودند و هرگز به طور مطلق ارضا نمی شوند. از همین رو دائماً بر میزان غم و اضطراب این گروه از افراد افزوده شده و هرگز به آرامش واقعی نخواهند رسید.
شیطان با بزرگ جلوه دادن آینده دنیایی، ابدیت را از انسان گرفته و موجب فراموش کردن خود واقعی اش كه نفخه ای الهی است می گردد. از سویی خداوند نیز در قرآن یادآوری نموده است که در روز قیامت کسانی را که او را فراموش کرده و در واقع به نفس خویش خیانت نموده اند را از یاد خواهد برد.
2- اضطراب در کسب رزق
یکی دیگر از این انواع حملات شیطان، تولید نگرانی و اضطراب برای بدست آوردن روزی و گذران اقتصاد زندگی است. قرآن برای دفع چنین حملاتی، شاه کلید توکل را توصیه فرموده و متذکر می شود که روزی تان بدست خداوند بوده و هم اوست که برایتان میزان آن را مقدر می سازد. بنابراین طمع ورزیدن برای کسب روزی تا جایی که انسان را از پرداختن به آخرت بازدارد کاری بسیار کودکانه است.
در واقع میزان پس انداز حقیقی ما همان مقداریست که به وسیله آن لبخند رضایت خداوند را خریده ایم. و در غیر اینصورت حتی ذره ای از اموالمان سودی برایمان نخواهند داشت.
باید یاد بگیریم عفیفانه برای طلب روزی حركت كرده و مراقب باشیم که شیطان حریصمان نكند، تا برای آینده تاریکی که در ذهنمان ساخته آنقدر تلاش كنیم كه روح، فطرت و خوراک حقیقی مان را از یاد ببریم.
در تجارت نیز می بایست هوشمندانه عمل کرد. درست است که پیامبر صل الله علیه و آله فرمودند؛ بركت در تجارت است، اما تجارت نباید بر جوانب اخروی زندگی سایه گسترده و هویت انسانی را به دست فراموشی بسپارد.
هوشیار باشیم که خداوند هرگز باب روزی را به روی ما نخواهد بست، بلکه اشتباه از ماست که به جز او به دنبال راه دومی برای کسب روزی می گردیم.
3-ایجاد دغدغه های كاذب ذهنی و فكری
گاهی شیطان با ایجاد دغدغه های کاذب در امور مختلف زندگی، چنان ذهن انسان را درگیر نموده و افكارش را متوجه چنین موضوعاتی میسازد كه فرصتی برای پرداختن به رشد انسانی اش ندارد. این دسته از مشغله ها آنچنان ذهن را درگیر خویش مینمایند که در مدت زمانی طولانی حتی فرصت یك نماز با حضور قلب را به انسان نمی دهند.
در این نوع حملات، جنبه های طبیعی وجود انسان به قدری تقویت شده و اصالت میگیرند که بر بخش انسانی اش سایه افکنده و شان حقیقی اش را کمرنگ کرده و یا نابود میکنند.
4- لذت نبردن از زمان حال
شیطان در این تاکتیک به شما اجازه نمی دهد تا از زمان حال استفاده نموده یا از آن لذت ببرید. دائماً یا نگران آینده اید یا به حرفها و رفتار های دیگران فكر كرده و تحلیل منفی می كنید. برای دفع این خطر باید شروع به سازندگی كرده و بدون تكبر، به اشتباه خود اعتراف نمود. علامه جعفری فرمودند: اگر نفس را مشغول نكنید، او شما را مشغول خود نموده و آنقدر نجوا می كند تا محزون شوید و نتوانید از نعمتهایی كه دارید استفاده كرده و لذت ببرید. و به این ترتیب نمی توانید حركت موفقی داشته باشید.
یقیناًاگر نتوانیم از كمالات دنیا كه تجلی کمالات برزخی هستند استفاده كنیم، قطعا از کمالات برزخی و آخرتی نیز بی بهره می مانیم. برای استفاده از نعمتهای بهشتی، باید روحی آرام و قوی کسب کنیم. اگر اینجا مبارزه نکرده و آماده نشویم، تولدی دردناك در انتظارمان خواهد بود.
حملات شیطان از سمت عقب:
1-یادآوری گذشته گناه آلود و حذف انگیزه حركت
در این گروه از حملات، شیطان با به رخ کشیدن گذشته های گناه آلود و تلخ، حذف بسیاری از باورهای اعتقادی از قبیل پذیرفته شدن توبه برای جبران گذشته، ناتوان جلوه دادن فرد برای شروع حرکتی جدید به سمت خداوند و ... امكان هر حركت مثبت و سازنده ای را از او می گیرد.
در اینصورت فرد چنان مشغول گذشته و زیر و رو کردن گناهانش میشود که مدام از خودسازی،آرامش و لذات معنوی محروم می ماند. و یا اینکه حركتش متوقف یا كند شده و حتی امكان عقب گرد دارد.
گاهی شیطان آنقدر در مقام یك موعظه گر، زیبا ایفای نقش میکند كه گمان می كنیم افكارمان کاملاً الهی است. آن زمان است که خودمان را به قدری آلوده می بینیم كه فرصت عبادات را از خویش گرفته و رفته رفته میان ما و خداوند فاصله می افتد تا جایی که بعد از مدتی تمام توجه و ارتباطمان با او قطع می گردد. درست در همین لحظات نکبت بار است که شیطان در گوشه ای به نظاره نشسته و ما را به سخره خواهد گرفت.
فراموش نكنیم روند حرکت ما به سوی كسب خوشبختی، با سعی و خطا همراه است. زمین خوردن و آلوده شدن گناه نیست، بلکه بلند نشدن و آلوده ماندن معصیتی بزرگ است. قانون زندگی این است؛ آنها كه با جسارت به استقبال مشكلات می روند، شادترند.
تلاش کنیم تا از آینده و كارهای خیر نترسیم. منفی بافی نكنیم، حتی اگر به همه آنچه كه خواسته ایم نرسیده باشیم. چرا که حرکت و تلاش همواره پسندیده تر از سکون و توقف بوده است.
اگر در روابطتان با دیگران و خدا دچار افكار شیطانی شدید، اجازه ندهید كه این تلخی ها مانع از آشتی كردن و توبه حقیقی تان گردد. خداوند بسیار فرموده است: زمانی كه بنده ام حقیقتاً توبه كند، گذشته اش را می بخشم و گناهانش را به حسنات تبدیل می كنم.
فراموش نکنیم که خدای مهربان برای هدایت ما هزینه های گزافی را مانند آزار دیدن پیامبرانش، شهادت معصومین علیهم السلام ، خون دل خوردن علما و بزرگان پرداخت نموده است. یاد بگیریم که این هزینه های سنگین را ارج نهیم.
2- ایجاد سوء ظن و تنفر كاذب
در این حمله، شیطان دائماً گذشته های تلخ را در روابط با دیگران یاد آوری كرده و تولید سوء ظن می كند. نتیجه تدریجی این سوء ظنها نیز تولید نفرتهای كاذب است. گاهی نبز بغض و كینه های قدیمی را به یاد انسان آورده و آنها را پررنگ می كند. به این ترتیب تمام انرژی و نشاط را برای حركت به سمت سعادت از انسان سلب می نماید.
سوء ظن، حتماً تزلزل ایجاد می كند. انسانی که به سوء ظن مبتلاست نمی تواند از رفتارهای دیگران برداشت خوبی داشته باشد. علاوه بر این خوب است که بدانیم سوء ظن از گناهان كبیره بوده و مانع ورود انسان به بهشت که دار سلامتی و امنیت است می گردد. در میان اهل بهشت، تحقیر، تمسخر، دل شكستن، حرف های لغو و بیهوده، خیالات نادرست و ... راه ندارد. بهشت، جایگاه اهل بخشش، مهرورزی و ندیدن ضعفهای دیگران است.
مسلمان كسی است كه دیگران از دست و زبان و حتی خیالات و افكارش در امان باشند و خود بتواند بر تمام ضعف های روحش غلبه كند. برای مسلمان ماندن باید بین خود حقیقی مان و این افكار منفی فاصله بیاندازیم و این جز با خودسازی میسر نمی گردد. باید قانونها و فرمولهای سالم سازی روح را شناخته و برای اجرای آنها با طبیعتمان درگیر شویم.
یادمان نرود که خداوند برای كسی كه نسبت به دیگران روحیه عفو ندارد، سخت گیرتر می باشد.
حمله شیطان از سمت چپ
تمام وسوسه ها و افکاری که انسان را به سمت گناه سوق میدهند از این گروه حملات محسوب می شوند.
حملات شیطان در این دسته برای هر انسان نسبت به انسان دیگر متفاوت است. نوع این حملات به زمینه هایی از گناهان که در باطن انسان وجود داشته و با دیگران متفاوت است، بستگی دارد.
شاید شیطان نتواند شخصی را به دزدی وادار کند، چرا که این فرد با تلاش، زمینه ها و دستگیره های این گناه را در وجود خویش از بین برده است. اما میتواند او را به گناه دیگری مثل غیبت که زمینه اش هنوز در وجود شخص موجود هست، مبتلا کند.
بنابراین هر گناه نشاندهنده یک شکست در برابر حمله از چپ شیطان بوده و به ما اثبات می کند که در کدام نقطه ضعف داشته ایم. اینگونه است که میتوان ضعفها را شناخت و برای حذفشان مبارزه نمود.
حمله شیطان از سمت راست
این نوع حمله از بدترین و مهلک ترین نوع حملات شیطان می باشد. حمله از راست، بهره گیری از دینداری افراد، علیه دین است.
به محض قطع ارتباط یک فرد با صور حرام، شیطان از طریق صورتهای مقدس برنامه ریزی نموده و تلاش میکند تا او را به جهنم بكشاند. چرا که او سوگند خورده است که حتی اگر انسانها به اعمال حرام هم آلوده نشوند، از طریق عبادات و امور دینی سعادتشان را نابود کند.
هر گاه شیطان در انجام حدود الهی از سوی مومنی با مقاومت مواجه شود، از باب مقدسات عملیاتش را آغاز کرده و تیرهای زهرآلودش را نشانه میگیرد. از طرف دیگر از آنجایی که این نوع حملات در لباس دین و مقدسات بر انسان عرضه می گردند، تشخیص و تمایز آنها کمی دشوارتر از بقیه انواع حملات است. اما آنچه مهم است این است که حملات او کاملاً اثرگذار بوده و درست در همان زمان که انسان حس میکند بسیار به سعادت نزدیک شده است، باطن امر اتفاق می افتد. در اغلب موارد شیطان به فرد مومن اجازه می دهد تا بدون هیچ دغدغه ای دستورات خداوند را اجرا كند. فرصت عبادات را برایش فراهم مینماید تا بتواند در جایی كه شیطان از او می خواهد، به راحتی و به پشتوانه خوبیهایش خطا كند. چنین شخصی بعد از مدتی خود را برتر از دیگران دیده و آنهایی را كه در انجام برخی از واجبات و یا عبادات ضعیف تر هستند به دیده تحقیر می نگرد.
پس فراموش نکنیم که در این نوع حملات، هرگز شیطان مانع اعمال صالح و عبادات ما نمی شود، اما داستان کشمکشهای فطرت و طبیعت وجودمان را که آغاز بسیار زیبایی داشت، طوری به پایان میرساند که هیچ رشدی در حرکت به سمت خدا برایمان اتفاق نیفتد.
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله فرمودند: حتی اگر گناه هم نكنید، از چیزی بدتر از گناه، بر شما می ترسم كه آن عجب در عبادات است. خدا گاهی مومن را به گناه می اندازد چون می داند عجب برای مومن از گناه، بدتر است.
اوج سقوط آنجاست که انسان با عبادات و خوبیها و سوابق دینی اش ، خود را بزرگتر از دیگران دیده و از خداوند متوقع گردد. و این در حالیست كه خداوند بر انسانی منت نهاده و او را به سمت نور هدایت میکند.
یاد بگیریم که هیچ كس را آلوده تر از خویش نبینیم. منیت چه مقدس و چه غیر مقدس فاجعه برانگیز است و شخص متکبر در نزد خداوند هرگز محبوب نیست. تمام هدف خلقت این است كه انسان عبد باشد تا بتوان به خدا برسد.
هوشیار باشیم که هیچ گاه با سابقه عبادات و خیراتمان به عبادت خدا برنخیزیم.
نمونه هایی از حمله شیطان از راست
- نفاق
هیچ عامل مخالفی، بیشتر از عواملی که از صور مقدس وارد عمل شدند، به اسلام ضربه وارد نکرده اند. هر گاه دشمن با چهره های حرام و كفرآمیز حمله نموده، شكست خورده است. اما همواره در لباس نفاق موفق بوده است.
امیرالمومنین علیه السلام، چهره درخشان و همیشه پیروز تاریخ اسلام، بعد از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله از سوی کسانی ضربه بیشتری خوردند که با لباس مقدسات وارد شدند. در افرادی مانند طلحه و زبیر، سابقه دینی، صحابی بودن و عبادات زیادشان كمكی به آنها نكرد. چرا که حرص، حسادت و عجب كورشان كرده و تا آنجا گمراهشان نمود که به دشمنی با امامشان برخاسته و بر پیکره اسلام خنجرها زدند.
امام حسن و امام حسین علیهم السلام نیز توسط دشمنانی که ظاهر مقدس داشتند به شهادت رسیدند. به عنوان مثال، ابن سعد در كربلا نماز جماعت به پا كرد و هنگامی که تیر می انداخت گفت؛ در قیامت شهادت بدهید كه من اولین تیر را انداختم.
بعد از امام خمینی نیز، افراد بسیاری كینه های خود را بروز دادند. جامعه ما بیشتر از جانب موجهین ساده لوح دچار مشكل شد که با چهره های مقدس عمل کردند.
امام علی علیه السلام فرمودند: حق با آرامش نازل می شود مراقب باش در شناختن حق، افراد را ملاك قرار ندهید.
نه اجتهاد، نه روحانیت و نه مرجعیت هیچ کدام تقدس نمی آورند. حتی می توانند علیه حق استخدام شوند. هوشیار باشید حق را بشناسید تا بی دین نشوید.
- وسواس
وسواس تحریف اندازه هاست، که از مسایل سطحی آغاز شده و به تدریج به حیطه اخلاق و حتی اعتقادات انسان نفوذ می كند.
پذیرش وسواس به یقین عبودیت شیطان است. و این بدان معناست که ما با پذیرش وسواس از ولایت خدا و اندازه ها و حدود شرعی كه برایمان تعیین نموده است، خارج شده و حدود تعیین شده توسط شیطان را پذیرفته ایم. پس می توان اینگونه گفت که وسواس نوعی بی ادبی و جسارت به پروردگار محسوب شده و مساوی با ظلم به نفس خویش است؛
"و من یتعد حدود الله فقد ظلم نفسه"... سوره طلاق، آیه 24
كسی كه از اندازه های الهی خارج شود به خودش ظلم كرده است.
هدف از طهارت و وضو و... تقرب به خداوند است، اما شیطان با تغییر چهارچوبهای آنها، ما را وادار به برپا داشتن نمازی می کند كه خودش می پسندد.
وسواس عاملی مهم در ایجاد دین زدگی به شمار میرود. شخصی که مبتلا به وسواس است بعد مدتی خسته شده و عباداتش را رها می كند. و این دقیقا تحقق همان هدفی است که شیطان دنبال می کرده است.
یادمان باشد که وسواس تنها در حدود احكام شرعی و مسائل ظاهری اتفاق نمی افتد. عرفان و فقه هم علومی ریاضی اما باطنی هستند. زمانی که وسواس بتواند به محدوده ظواهر نفوذ کند بندریج ریاضیات روح و باطن انسان را نیز به هم ریخته و در اخلاقیات و اعتقادات هم رسوخ میکند.
مباحث شكیات در رساله برای جلوگیری از ابتلا به وسواس است. یقین بدانیم؛ مقدساتی كه به حیثیت انسانی لطمه وارد كنند، هرگز در پیشگاه خداوند مقدس نخواهند بود.
نمونه هایی از تغییر در حدود الهی
گاهی شیطان، مستحباتی را به ما تحمیل نموده و واجبات را از ما می گیرد. میدانیم، مستحبی كه به واجب لطمه بزند، حرام است. در این موارد، فرد در قالب احترام به خداوند معصیت می كند. به مثالهای زیر توجه کنید؛
1- با اینكه روزه برایش ضرر دارد روزه می گیرد.
2- - طبق احكام ، وقتی نمی تواند لباس نجس را عوض كند و وضو بگیرد، می تواند با همان لباس نماز بخواند. اما ترجیح میدهد در آن حالت نماز نخواند. اصطلاح "به دلم نمی چسبد" از تلقینات شیطان در این موارد است
3- جایی كه باید یكبار آب بریزد، دو بار می ریزد، تا طهارت بیشتری داشته باشد.
4- قنوتش را در نماز جماعت بسیار طول می دهد و نمی تواند به ركوع برسد. در صورتیكه اگر آنقدر طول بدهد كه در دو ركن از امام عقب بیافتد، نمازش باطل است.
5- در شب جمعه برای عبادات مستحبی مثل دعای كمیل و... بیدار می ماند درحالیکه میداند کم خوابی اش موجب قضا شدن نماز صبحش می شود.
6- اینجوری به دلت نمی چسبد.
7- مجازاتهایی در اسلام برای گناهانی از قبیل زنا و قتل و... با شرایط ویژه ای آمده است، شیطان القا می کند که این مجازاتها خشن بوده و انسانی نیستند. با همین دلایل واهی نیز برخی را وادار می كند كه علیه احكام الهی قضاوت کنند. آیا رحمت این گروه به انسانها از رحمت خداوند بیشتر است؟ آیااین بی رحمی است كه پزشكی برای جلوگیری از سرایت بیماری به بخش های دیگر بدن ، مجبور به قطع عضوی از اعضای بدن می گردد؟
رعایت اعتدال در همه جوانب زندگی تا حد زیادی انسان را از این بیماری در امان میدارد. باید مراقب بود تا در مقدسات هم جلوتر از دین حرکت نکرد. که این جلو افتادنها انحراف، و عقب ماندنها هلاكت است. تعبد یعنی رعایت همان حدی كه خداوند دستور داده است.
هدف از رعایت اندازه ها
در دین مبین اسلام، شناخت علم اندازه ها قبل از هر حركتی، بسیار مورد تاکید قرار گرفته است. این علم، در اخلاق، احكام، عقائد و ... مانند فرمولهای ریاضی، عمل می کند، تا انسان بتواند با رعایت این نسبتها و اندازه ها، انتخابها و رفتارهای خود را با شرایط زیستی آخرت متناسب نموده و در همین دنیا که قابلیت رحمی برای آخرت دارد، تمام آنچه را که برای یک زندگی ابدی لازم است را کسب نماید.
یاد بگیریم که؛ خودمان را با اندازه ها و استانداردهای بهشت تربیت كنیم، تا انشاالله بعد از تولدی مبارک به آخرت، بتوانیم از موهبتهای بهشتی، بهره برداری كنیم. بهتر است بدانیم که عذاب جهنم نیز چیزی جز، عدم تطبیق نفس انسان با بهشت و عدم توانایی از بهره برداری از نعمتهای آن نیست.
هدف از دستورات دین آن است كه بتوانیم روی دلمان پا گذاشته و به طبیعتمان، نه بگوییم. مهم نیست كه کدام عمل صالح را انجام دهیم، مهم آن است كه با این عمل، شدنی صورت گرفته و شرطی از شرایط بهشت را کسب کرده باشیم.
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله فرمودند: امت من در قیامت به صورت ده حیوان محشور می شوند، چرا که مسلمانی آنها تنها اکتفا به صور مقدس بوده و حركت سازنده و استانداردی مطابق با شرایط آخرت نداشتند.
با هر بار تسلیم شدن در برابر دستورات خداوند، به او شبیه تر و نزدیكتر می شویم.
انسانهای تنبل، متكبر اند و اینطور می پسندند که كسی با آنها كاری نداشته و هیچ دستوری متوجهشان نگردد. راحت طلبی از آرزوهای بخش طبیعی انسان است درحالیکه فطرت چیزی جز حرکت نمی طلبد. در آزمونهایی که با حقیقت کشمکش میان فطرت و طبیعت اتفاق می افتد، می توان دریافت که رشدمان در حرکت به سمت خداوند، كاذب یا حقیقی بوده است.
آموزش اندازه ها
آموزش دین، همان آموزش اندازه هاست و آموختن آن در ابتدا و یاد دادن آن به دیگران در مرحله بعد بسیار پراهمیت و کلیدیست. اما مهم آن است که خطوط قرمزی را که محدوده حرکتهای آخرتی ما را تعیین میکنند، شناخته و هرگز در طی مسیر، از آنها خارج نشویم.
اگر نتوانیم در عباداتمان حدود والدین را رعایت نماییم، حتی با حجم کثیری از عبادات نیز از آغوش بهشت سقط خواهیم شد.
نظام دنیا، نظام قضا و قدر است. هر عملی كه انجام پذیرد، نتایج خود را به دنبال خواهد داشت. قران نور است اما اگر نتوانیم نفسمان را با معیارهای آن تنظیم كنیم، نه تنها رشدمان نمیدهد، بلکه ممکن است توسط آن گمراه شویم. به همین دلیل ما موظفیم تمام عوامل سرنوشت ساز زندگیمان از قبیل ازدواج، انتخاب رشته تحصیلی، انتخاب شغل و... را با نظام ابدی حاکم بر بهشت تنظیم کرده و دائماً با خطرات راه مبارزه کنیم.
شیطان؛ تولید کننده فکر
پروردگار بزرگ در قرآن می فرمایند:
...انَ كَید الشیطان کان ضَعیفا. سوره نساء، آیه 76
... قطعا نیرنگ شیطان سست و ضعیف است.
عملکرد شیطان در انسان تنها از راه تولید فکر بوده و هیچ تسلط دیگری بر انسان ندارد، تا جایی که قرآن نیرنگهای او را بسیار ضعیف معرفی می نماید.
افکار تولید شده توسط شیطان مانند یك ویروس وارد ذهن آدمی شده و دائماً او را در مقابل مشكلات و برخوردهای گوناگون عصبی و ضعیف می نماید.
باید بدانیم درست در همان نقاطی که در ایمان، اعتقاد، اخلاق و... ضعف داریم، در مقابلش شکست خواهیم خورد، چرا که صلاح مان در این مواقع ضعیف بوده و در واقع مكانیزم دفاعی محکمی در برابر حملاتش نداریم. به این ترتیب هرگز نمی توانیم خویشتن داری نموده و بالعکس تمام ناراحتی ها و اضطراب هایمان را سریعاً به دیگران منتقل خواهیم کرد.
بنابراین بسیار روشن است که در پرتو نور ایمان، دلها به قدرت و آرامش رسیده و بی هیچ دردسر و تلاش مضاعفی با افکار شیطانی مبارزه خواهند کرد. فقط کافی است که به آغوش رب العالمین پناه ببریم؛
و اما ینزغنک من الشیطان نزغ، فاستعذ بالله، انه سمیع علیم. سوره اعراف، آیه 200
و اگر از شیطان وسوسه ای تو را برانگیخت، به خداوند پناه ببر، که بی شک او شنوای داناست.
شیطان شناسی از دیدگاه امیرالمومنین
حضرت علی علیه السلام در یکی از خطبه هایش ما را با روانشناسی این دشمن آشکار، آشنامی کند؛
خداوند فرشتگان و ابلیس را با آفرینش انسان كه در ظاهر از آنها پایینتر اما با حقیقتی بسیار والاتر آفریده شد، آزمود. فرشتگان به محض آگاهی از باطن والای انسان در برابر او و به فرمان خداوند سجده نمودند . اما ابلیس به ساختار ظاهری خویش كه قوی تر از انسان بود،توجه کرده و از سجده کردن سر باز زد.
خداوند می توانست انسان را با هیبتی خاص بیافریند كه همه در مقابل او به سجده بیفتند. اما این گونه از آفرینش را برای آزمودن فرشتگان و ابلیس برگزید. فرشتگان به محض دریافت فرمان از خداوند تسلیم شدند، چرا که به یقین میدانستند او خالق كل شی بوده، حكیم و علیم مطلق است و هرگز دستوری لغو و بیهوده نمیدهد. اما ابلیس گرفتار شخصیتی وهمی از خویش بود که برای خود تجسم می نمود.
... و فراموش نکنیم که؛
داستان فرمان خداوند بر سجده در برابر حقیقت انسان، هنوز هم ادامه دارد... در وجود همه ما تكبرهای شیطانی وجود دارد. همیشه فرشته ای با ماست که دائماً ما را به سجده در برابر خداوند (مقاومت نكردن در برابر دستورات خداوند) دعوت میکند و دیگری با توجیهات مختلف از سجده بازمان می دارد. و این آزمونیست برای ما؛ كه ثابت کنیم که هستیم؟ درگیر ظاهریم یا باطن؟
همه ما در زندگی خود، بسیار با مصادیق این آزمون برخورد نموده و خواهیم نمود. جاهایی كه باید فروتنی كنیم، بشکنیم تا رشد پیدا كرده و مانند خدا شویم، قوه واهمه بر عقلمان مسلط شده و خود را آنگونه تفسیر میکنیم که نیستیم. و همین ما را از پیروز شدن در آزمون خدا باز میدارد.
خداوند بندگانش را به پاره ای از دستوراتش آزموده كه به اصل و ریشه آن جاهل اند. شیرینی اطاعت در آن است كه انسان، باطن و فلسفه اش را نمیداند، اما اطاعت نموده و به پروردگارش اعتماد می كند. خمس، زكات، رعایت حقوق زن و مرد، جهاد، روزه و ... آزمونهای زندگی ما هستند که كبر و بزرگ منشی را از وجودمان می زدایند. اگر مقاوت های بی منطق و تعصب آلود از ضمیرمان خذف شوند، به سرعت به خداوند شبیه خواهیم شد.
زینت های شیطان
شیطان ابتدا انسان را گرفتار زینت نموده و بعد گمراهش می کند. او سعی دارد در لباسی به ما شبیه خون زند كه به آن علاقه و تمایل داریم. اگر حریم دلمان را باز گذاشته و بر تعداد علایق و تمایلات دنیایی خود بیفزاییم، کار را برای او آسان تر نموده ایم.
هر كس گرفتار زینتی مخصوص میگردد که کاملاً با تمایلات درونی اش سازگار است؛ پست و مقام، ثروت، علم، سیاست، زینتهای عقیدتی و فكری و....
گاهی آنقدر افکار باطل را زینت داده و گناه را زیبا جلوه میدهد كه انسان نمی تواند از آن بگذرد.
برخی را با آرزوهایشان به دنبال خودمی كشاند تا از هدف حقیقی زندگی باز مانده و مشغول شهواتشان شوند.
گاهی تفكری را القا می كند كه نود و پنج در صدش الهی و 5 در صدش باطل است. صرف اینكه اندیشه ای بوی حق و اسلام را بدهد اما هدفی اصیل را دنبال نکند، معتبر نیست.
گاهی شیطان هزار حرف حق و راه را به كار می گیرد تا بتواند در آخر یك فكر باطل را تحمیل كند. مانند كسانی که نماز بسیار میخواندند و یا خدمات بسیاری داشتند، اما سر از حمایت از معاویه درآوردند.
هوشیار باشیم که توصیه های خالقمان را جدی بگیریم. ما تنها با اتكاء به عقلمان هرگز نمی توانیم مسیر را سالم طی كنیم، بلکه برای دفع همه خطرات، به رعایت دستورات خداوند و حمایت متخصصین معصومی که از سوی او برگزیده شدند نیازمندیم.
القائات شیطانی
ابلیس به معنای مایوس شدن 15 بار در قرآن تكرار شده است. شیطان از درگاه خداوند رانده و مایوس شد و تمام تلاشش نیز مایوس نمودن پیروانش از رحمت خداوند است. از همین روست که او را ابلیس خواندند. کلمه شیطان نیز در لغت به معنای دور شونده است.
آگاه باشیم که همه افکاری را که به ذهنمان می رسد، به خودمان نسبت ندهیم، چرا که شیطان در تفكرات ما سهم به سزایی دارد. تمام افكاری که از جنس ترس، غم، ناامیدی، اضطراب، سوءظن، تنبلی و... هستند از جانب شیطان بوده و برای بازماندن ما از ادامه حرکت تا آغوش خداوند طراحی شده اند. اما تفکراتی با زمینه های مثبت از قبیل شجاعت، نشاط، روشن بینی، پویایی، آرامش، مهرورزی و ... القائاتی از سوی ملائكند که برای حرکت ما لازم و ضروری به شمار میروند.
-ناامیدی؛ یادمان باشد که ناامیدی از رحمت خداوند، گناه بسیار بزرگی بوده و در حد شرك ورزیدن به اوست. اگر پایه های اعتقادی انسان درست چیده نشود میتواند خداوند را كوچكتر از گناهانش دیده و آشتی با او را امری محال بشمارد. اگر به گناهی آلوده شدیم، هرگز حق نداریم درهای توبه را بسته ببینیم. زیباتر آنجاست که بدانیم با یک توبه حقیقی حتی تمام گناهان گذشته ما نیز به اعمال صالح بدل میشود.
-ترس؛ بزرگنمایی مشکلات، برای تولید ترس در وجود انسان یکی دیگر از تفکرات القایی شیطان است. برای مبارزه با ترس، کافی است به این یقین برسیم که امور همه عالم به دست خداوند بوده و اوست که مسبب الاسباب است، پس پیوند با او هرگز مشکلی را لاینحل نخواهد گذاشت. اگر از چیزی می ترسید، با کمک گرفتن از خداوند در آن قدم بردارید تا به یقین برسید که این ترس فقط ساخته ذهنتان بوده است.از شكست نهراسید، چرا که همین شکستها تولیدکننده بسیاری از شجاعتها در زندگی انسانند. زمین خوردن ها ، تجربه و قدرت به همراه خواهند داشت. البته نکته مهم اینجاست که اعتماد به نفس به تنهایی شرك آور است. با تمام توانایی ها و استعدادهایمان باید بدانیم که باز هم، همه قدرتها از آن خدا بوده و جز او هرگز نباید به کسی امید داشت.
-تنبلی؛ یکی از خطرناکترین القائات شیطان است. او با توجیه های گوناگون از قبیل نداشتن استعداد، وقت، امكانات و... تحرک را از انسان گرفته و مانع پویایی و رشدش می گردد.انسان مومن در امورات دنیایی و آخرتی اش بسیار فعال والبته ثابت الاحوال است. تنبلی، آخرت را تباه می كند. برخی افراد توانایی،امكانات و یا فرصت کافی دارند اما یك كار علمی و... را سالها عقب می اندازند.
از همین روست که ورزش در اسلام، بسیار مورد تاکید قرار گرفته است. امام حسین علیه السلام فرمودند: در تمام طول عمر برای سلامتتان اقدام كنید. امام خمینی نیز فرمودند: ورزشكارها معارف الهی را بهتر از دیگران می فهمند، چون با ورزش طبیعت خود را مهار كرده و بر تنبلی غلبه نموده اند.
-غم؛ قوی ترین ضربه فلج کننده از سوی شیطان ایجاد غم و غصه است. شیطان با نجوا كردن و غمگین نمودن انسان، او را از امید و تکاپو بازداشته و با استمرار حملاتش چنان نفس را فلج می کند که حتی از انجام وظایف دنیاییش باز می ماند. اگر نشاط انسان از بین رود یگر نمی تواند همسر و مادر، همکار، دوست و ... خوبی بوده و به وظایفش درست عمل كند. هیچ چیزی ارزش آن را ندارد كه ما را غمگین نموده و وارد ذهن و خیال انسان شود. شاید هر انسانی به علت عملكرد اشتباه و یا ظلمهایی كه به او شده تجربه شكستهایی را در دفتر ذهنش ثبت کرده باشد، اما این مسئله هرگز نباید قدرت برنامه ریزی و تصمیم گیری برای اینده را از او بگیرد.
هر روز، آغاز دیگری برای تولدی دوباره و در آغوش کشیدن خداوند است، فرصتها را تباه نکنیم.
شیطان و ترغیب به بحث و مجادله
نصف شخصیت عاقل، تحمل و نیم دیگر آن بی خیالی است. تحمل در برخورد با كسانی كه حقی بر گردن ما دارند، مثل پدر و مادر، استاد و ... نهایت زیركی است. می توان اینطور گفت که باید در مقابل خیلی از برخوردها، خودتان را به نادانی بزنید. در غیر اینصورت، شیطان به انواع روشها، پادرمیانی می كند تا میانه شما را برهم زند.
در بسیاری از مواقع استفاده از كلام، نه تنها به حل شدن قضیه کمکی نمیکند بلکه هر دو طرف را در جهنمی غیر قابل باور غوطه ور می نماید.
برخی فكر می كنند می توانند با ایجاد تشنج به حقشان برسند. در صورتیکه نه تنها این حق وصول نخواهد شد بلکه همین تشنج سرچشمه بسیاری از آسیبهای دیگر خواهد شد. باید بدانیم که تحمل یعنی جوش نیاوردن، بیرون نریختن، نه در كلام و نه در چهره.
گاهی انسانها خویشتن داری میکنند اما نه به خاطر جلب رضایت خدا، بلکه با این توهم كه در نظر دیگران به بهترین نحو جلوه كنند. این هرگز شجاعت و حفظ نفس نیست. پیروزی واقعی در خودسازی است. خشم را باید در مقابل نفس بروز داد.
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: برای كسی كه مجادله را ترك كند، سه خانه در بالاترین درجات بهشت تضمین می كنم، حتی اگر حق با او باشد.
و در جای دیگر فرمودند: بحث و مجادله از گناهان كبیره است و این افراد به شفاعت من نمی رسند. كسی كه دائماً روحیه جدال دارد، نفس پر فشاری داشته و بنابراین فشار قبر زیادی خواهد داشت.
وکلام نهایی اینکه ؛ یاد پروردگار؛ درمان همه دردهاست.
هیچ لحظه آرامی مانند دقایقی نیست كه دعا کرده و به خداوند توكل می كنیم. درست در همین لحظات آسمانی است که شیطان به نعره درآمده و رهایمان خواهد کرد. و ما می مانیم و پروردگاری که اصل همه مهربانیها و آرامشهاست. اگر باور کنیم که پشتیبان های بزرگی مانند دعا، توکل، صدقه، استعانت از معصومین و ... داریم، هرگز از چیزی نهراسیده و با بی برنامه گی ها و تنبلی های بی مورد عوامل شكست و دلشوره های واهی را در زندگی برای خودمان و دیگران فراهم نمی کنیم.
حقیقت این است؛ ما هستیم که زمینه تمام اضطراب ها را با امروز و فردا كردنها و تنبلی های بی جا برای خودمان فراهم می كنیم. پس هوشیار باشیم که اتکا و اتصال به ذات خداوند چتر نجاتی برای همه ما از آغوش تمام ناآرامی هاست.
راستی پروردگار!
آموختیم که بی تو زیستن یعنی هم آغوشی با شیطانی که جز سقوط را برایمان نمی پسندد. و نیز به این یقین رسیده ایم که ساحل نجاتی جز تو نیست که در سایه اش پناه گیریم...
پروردگار! ما از خودمان به آغوش تو فرار کرده ایم، پناهمان میدهی؟....
کلیدواژه ها:
آثار استاد
با سلام و تشکر از مطلب فوق العاده تون خیلی ممنون خیلی مطلب راهگشایی بود ایشالله خدا همه ی مارو از شر شیطانش حفط کنه . من به علت پاره ای ازین مشکلات به روانشناس مراجعه کرده بودم ولی جوابی رو نگرفتم که از مطلب شما گرفتم ترکیبی از روانشناسی و دین مرسی خدا قوت
لعنت بر شیطان همیشه خدا را بپرستید چون که من همیشه در حمله های شیطان بودم و شکست خوردم پس من هم تلاشم را می کنم تا به نور مهربانی خداوند بشوم
این مطلب واقعا پربار بود و باعث شد دیدم نسبت به خیلی چیزا عوض بشه.ازتون ممنونم.الان میفهمم چرا خدا شیطانو از بین نبرد تا تمرینی برای ما باشه و بتونیم ارزش خودمونو روز به روز بالاتر ببریم.اما هنوز چیزی هست که متوجه نمیشم.چرا خدا ما رو خلق کرد.میدونیم که خدا خیلی قدرتمنده .ما وارد زمین میشیم و ناخوداگاه غرق زندگی خودمون میشیم اما وقتی از بالا یا کلی تر بهش نگاه میکنیم ممکنه حس کنیم همه چیز همه کاری که انجام میدیم بی ارزشه.من دلیل اینکه خدا ما رو آفرید و ما رو دوست داشت و اعمال ما مهم هستن رو متوجه نمیشم.از دیدگاه خدا ما فقط یه مخلوقیم چرا این همه تشکیلات برای انسان وجود داره و ما مهمیم ...؟
سلام، خدا را شکر که مطلب مورد استفاده شما قرار گرفته. برای سوالی که فرمودید اگه مقدوره فرم مشاوره آنلاین را از صفحه اول سایت (آیکن مشاوره) پر و ارسال کنید. در فرم قسمتی برای سوالات شما عزیزان در نظر گرفته شده سوالات تان را آنجا تایپ کنید. بعد از ارسال، فرم شما مورد مطالعه قرار گرفته و پاسخ استاد شجاعی برای تان ارسال می گردد. موفق باشید.
خیلی عالی بود.مطالب بسیار پرمحتوا و مفید بودند.بسیار بسیار از زحمات شما سپاسگزارم.خداوندخیرتان دهد
ممنون و سپاس. الحمدلله که استفاده کردید.
خیلی عالی بود.مطالب بسیار پرمحتوا و مفید بودند.بسیار بسیار از زحمات شما سپاسگزارم.خداوندخیرتان دهد
ممنون و سپاس از نظر لطف تان. خدا را شکر که مورد استفاده شما قرار گرفت.
با سلام و تشکر از مطالب فوق العاده جذاب ودلنشین نویسنده محترم پر واضح است که برای شکست دشمن ،شناخت کافی از او در همه زمینه ها اجتناب ناپذیر است. ولی به نظر بنده 1- هر آن چیزی که انسان را از یاد حق غافل کند 2-هر آن چیزی که آرامش روحی وفکری انسان را خدشه دار کند یقینا از القائات این موجود نفرین شده ولعین می باشد. ممنون