www.montazer.ir
دوشنبه 20 ژانویه 2025
شناسه مطلب: 2467
زمان انتشار: 25 آوریل 2015
حكايت ابابيل طبس

حكايت ابابيل طبس

بدون شك ماجرایى كه در طبس اتفاق افتاد و با شكست نیروهاى امریكایى مواجه شد یكى از بزرگترین معجزات قرن است؛ چرا كه آنها با برخوردارى از دقیق ترین و پیچیده ترین امكانات نظامى و با تدارك همه جانبه و هماهنگى كلیه عوامل داخلى و خارجى به بهانه آزادسازى جاسوسان خود اما در حقیقت به قصد نابود ساختن نظام اسلامى تهاجم خود را آغاز كردند.
سران كاخ سفید و مقامات پنتاگون از موفقیت این عملیات اطمینان كامل داشتند اما از آنجایى كه خداوند همواره حافظ این ملت و انقلاب بوده است، در طبس نیز امدادهاى غیبى خداوند عینیت یافت تا بار دیگر بر طاغوتیان زمان ثابت شود كه اراده الهى بر هر چیز كه تعلق بگیرد شدنى است.
ما به ارزیابى حركت هاى امریكا در قبال انقلاب اسلامى پرداخته و جریان حمله ۵ اردیبهشت را با استفاده از اسناد به دست آمده از لانه جاسوسى و نیز با بهره گیرى از صحبت هاى كارتر كه به صورت خاطره جداگانه اى به چاپ رسیده، بررسى مى كنیم.

شیوه امپریالیسم امریكا در قبال انقلاب اسلامى قبل از حمله نظامى

تردیدى نیست كه نخستین ضربات مهلك وكارى انقلاب اسلامى بر پیكر امپریالیسم امریكا وارد آمد. شاه كه هم پیمان دیرینه و نوكر امریكا در منطقه بود به شكل ذلت بارى از كشور بیرون رانده شد و تمام نهادهایى كه باعث امیداورى امریكا و غرب بود سرنگون شدند. انقلاب، منطقه خاورمیانه را به شدت دگرگون ساخت و امریكا و رژیم هاى مرتجع را وحشت زده ساخت. اما امریكا كه صبر كرده بود و پیروزى مردم را ناباورانه دیده بود به دلایل گوناگونى از جمله حاكمیت دولت موقت پس از انقلاب و عدم وجود چهره هاى مكتبى در این حاكمیت امیدهاى فراوانى به روند انقلاب پیدا كرد. این حالت ادامه داشت تا اینكه تسخیر قهرمانانه لانه جاسوسى این خواب خوش طلایى را بر هم ریخت و تمام آنچه را كه امریكا مى خواست از بین برد. تسخیر لانه جاسوسى پیامدهاى بسیارى به دنبال داشت. بهتر است این لحظات را از زبان كارتر، از ۴۴۴ روز رنج و اضطرابش بخوانیم:
«۴ نوامبر ۱۹۷۹ تاریخى است كه من هرگز فراموش نخواهم كرد. صبح زود برژینسكى اطلاع داد كه سفارت ما در تهران توسط حدود ۳ هزار مبارز اشغال شده و ۵۰ الى ۶۰ تن از كاركنان امریكایى به گروگان گرفته شده اند. من و ونس بلافاصله اطمینان خاطرى را كه دولت ایران به ما داده بود، بررسى كردیم. بازرگان سعى كرده به وعده خود مبنى بر حفاظت از دیپلمات ها عمل كند اما چند ساعتى از واقعه گذشت بدون اینكه عمل قاطعى انجام گیرد. ما دچار نگرانى فزاینده اى شدیم و ما با مقامات كابینه بازرگان و شوراى انقلاب تماس گرفتیم. تمام كوشش هاى ما بى نتیجه ماند. مبارزین یك شبه به قهرمان تبدیل شدند (امام) خمینى از آنان تقدیر به عمل آورد. هیچ یك از مقامات دولتى حاضر نبود با آنها مخالفت كند.»
به هر حال تسخیر جاسوسانه، خواب خوش طلایى امپریالیسم را بر هم زد و روند انقلاب را تغییر داد و امیدهایى را كه امریكا در مورد بازگشت انقلاب ایران به دامان غرب داشت به هم ریخت. تلاش هاى پى در پى و به دنبال هم امریكا براى خاتمه دادن به قضیه و نیز اقدامات احتیاطى براى تنبیه ایران یكى پس از دیگرى اجرا شدند.
شیوه هاى گوناگونى در این رابطه از سوى امریكا به كار گرفته شد. نخستین اقدام امریكا مذاكره رویارو و نیز ارسال نماینده براى ملاقات با امام (ره) و شوراى انقلاب بود كه قاطعانه با حكم امام مجبور به بازگشت شدند.
تلاش هاى بعدى امریكا كه باید آن را گام هاى تهدیدآمیز خواند شامل محاصره اقتصادى و حملات تبلیغاتى سیاسى مى شود. خاطرات كارتر در این زمینه چنین مى گوید:
«روز ۶ نوامبر در كتابچه یادداشت روزنامه ام نوشتم: «ما بررسى اقدامات تنبیهى را شروع كردیم.» ۵۷۰ امریكایى در ایران داشتیم. من به شركت هایى كه آنها را در استخدام داشتند، دستور دادم امریكاییان را از ایران خارج كنند. من همچنین از الجزایر، ترك ها، پاكسانى ها، لیبیائى ها و سازمان آزادى بخش فلسطین خواستم بین ما وساطت كنند. هفته اول نوامبر ۱۹۷۹ آغازگر مشكل ترین دوره زندگى من بود. سلامت گروگان هاى امریكایى مهمترین مساله بود. صبح زود در كاخ سفید قدم مى زدیم و شب ها تا دیر وقت بیدار مانده، سعى مى كردم درباره اقداماتى كه مى توانست به آزادى آنها منجر شود، فكر كنم. من به تمام پیشنهادها از تحویل شاه تا انداختن بمب اتمى بر روى تهران گوش مى كردم. من از پاپ خواستم مستقیما با (امام) خمینى تماس بگیرد و او نیز موافقت كرد.
براى آماده كردن امكانات عمل نظامى دستور دادم عكس هاى ماهواره اى از محل استقرار هواپیما و سایر نیروهاى مسلح ایران تهیه شود.»

انگیزه ها و زمینه هاى تجاوز امریكا:

۱- پس از فتح لانه جاسوسى (كه به تعبیر حضرت امام خمینى انقلاب دوم نام گرفت) و شكست توطئه هاى مزدورانه امریكا در نفوذ و رسوخ و نهایتا مسخ انقلاب اسلامى از درون و افشاى دست هاى خیانت بار همساز با شیطان بزرگ و به اسارت گرفتن آنها، تهدیدات نظامى و تحریم اقتصادى از ابتدایى ترین اقدامات جهت غلبه بر این پیروزى بزرگ و شكست این نصر الهى بود. همه همپالگى هاى شیطان بزرگ در این توطئه ها با امریكا همدلى و همكارى داشتند. تبلیغات در جهت این دو توطئه ابتدا بر روى مداخله نظامى تمركز یافت و به اوج خود رسید و چون دشمن از این توطئه نتیجه اى نگرفت، به تشدید تبلیغات بر مساله تحریم اقتصادى و بسط آن در تمامى كشورهاى هم پیمانش پرداخت و این به دو علت بود: اول آن كه آخرین حیله دشمن بود، دوم انحراف اذهان و افكار عمومى از احتمال حمله نظامى، تا این كه زمینه ذهنى مردم از مساله منحرف و دشمن خارجى فراموش گردد و به مشكلات داخلى و مسایل اقتصادى معطوف شود.
۲- از اهم زمینه هایى كه موجبات این هجوم را فراهم ساخت باید به شكست كوشش هاى دیپلماتیك و طرح هاى امریكا جهت آزادسازى جاسوسان خود اشاره كرد. (ماموریت افرادى چون رمزى كلارك، هانس، حبیب شطى، بنى صدر و قطب زاده)
۳- در خلال تلاش هاى دشمن، عوامل و ایادى امریكا یعنى گروهك هاى چپ و راست و منافق، این بار نیز به بهانه حفظ سنگر دانشگاه و مخالف با تعطیل شدن آن و تقابل با انقلاب فرهنگى، با به راه انداختن هیاهوى بسیار به جنگ و جدال و خون ریزى و سنگربندى مشغول شدند و آن چنان ماهرانه جو را آماده ساختند كه گویى این بخش نیز جزیى از طرح كلى تجاوز نظامى بوده است.
۴- آتش افروزى هاى رژیم بعث عراق در مرزهاى خود با ایران و غائله كردستان. شگفتى ماجراى تجاوز وقتى روشن مى شود كه بدانیم دولت تجاوزگر امریكا در خصوص چنین ماموریتى متجاوز از ۵ ماه تمام در صحراهاى آریزونا (جایى كه تقریبا شرایط كویر ایران را داراست) تعلیمات پیچیده و فشرده اى را به كماندوهاى خود داده بود و از پیچیده ترین تكنیك هاى نظامى اعم از تسلیحات نظامى و دفاعى تا صنایع مدرن هواپیمایى استفاده كرده و بودجه نامحدودى را براى این عملیات اختصاص داده بود. سازمان هواشناسى امریكا وضع جوى ایران بخصوص منطقه فرود در صحراى طبس را كاملا مورد پیش بینى عملى قرار داده بود و به علت این كه هواى آن شب مهتابى بود، ورود هر نوع هواى غیر مطلوب و وقوع طوفان بعید به نظر مى رسیده است.

هدف اصلى؛ ساقط نمودن حكومت آیت الله خمینى

قبل از انجام عملیات، ارسال نامه یكى از عوامل وابسته به سازمان هاى جاسوسى به شوراى انقلاب و اعلان خطر در مورد حمله نظامى صورت پذیرفته بود. وى در این نامه مى نویسد: «هدف از این نامه افشاى اهداف و نقشه هاى بیشرمانه دولت امریكا و اسراییل علیه ایران است. لازم به یادآورى است كه من این مطلب را از یك افسر اطلاعات ارتش اسراییل دریافت كرده ام.
شوراى امنیت ملى امریكا سرگرم طرح نقشه اى نظامى به منظور آزادى گروگان هاى سفارت امریكا در تهران مى باشد. بر طبق این نقشه كه قسمتى از آن در خارج و بخشى از آن در ایران قرار است انجام گیرد، گروه ویژه مشتركى با همكارى سازمان جاسوسى اسراییل به وجود آمده است. در ۲۲ نوامبر ۱۹۷۹ در جلسه مشتركى با شركت غرروایزمن وزیر دفاع اسراییل، سفیر امریكا در تل آویو و وابسته نظامى امریكا جزییات همكارى اسراییل در این عملیات روشن گردید. در این جلسه تصمیم گرفته شد كه از افسران و طراحان برنامه حمله به فرودگاه «انتبه» در اوگاندا از جمله «شیمون پرز» نیز استفاده شود.
افراد این گروه ویژه، ۸۲ تن از لشكر ویژه هوا- زمین امریكا مى باشند كه هم اكنون در پایگاه فورت براگ تحت آموزش مى باشند و به زودى از طریق آلمان غربى به پایگاه آكروتینى در قبرس و سپس به اسراییل اعزام خواهند گردید. یك دولت همسایه ایران نیز موافقت نمود كه ایالات متحده از پایگاه هاى نظامى خود و یك پایگاه نظامى به منظور جمع آورى و تهیه اطلاعات استفاده نمایند.
در كنار این گروه یك دسته شامل افسران سابق ارتش و ساواك ایران نیز به تهران اعزام شده اند تا مكان دقیقى براى گروگان ها پیدا كنند. چندروز پس از اعزام این گروه، گروه دومى به تهران اعزام مى گردند، تا حمله شبانه به سفارت را براى آزادى گروگان ها رهبرى نمایند.»
در دنباله همین نامه در مورد تلاش هاى ضد انقلابى امریكا مى خوانیم:
«طرحى نیز به منظور ساقط نمودن حكومت آیت الله خمینى كه شامل تضعیف موقعیت ایران و بى اعتبار كردن آیت الله مى باشد به دستور شخص كارتر تحت بررسى است. بدین منظور به سرویس هاى اطلاعاتى امریكا در خاورمیانه دستور داده شده كه عملیات و حملات تروریستى را بر علیه ایران آغاز نمایند.»
با توجه به این اظهارات مى توان به راحتى درك كرد كه كودتاى تیرماه ۵۹ در دنباله طرح حمله نظامى ناموفق به ایران بوده است. اقدام بعدى در داخل كشور براى آماده نمودن زمینه حمله نظامى، جمع آورى توپ ها از حوزه عملیاتى امریكا بود. ۳ روز به زمان عملیات مانده، بر طبق تلفنگرامى ۱۰ آتشبار یعنى ۸۰۰ توپ ۲۳ میلیمترى ضد هوایى از شیراز به تهران، مشهد، بابلسر به بهانه اعزام به غرب جمع آورى مى شوند، در حالى كه در انبارهاى نیروى هوایى توپ موجود بود.

چگونگى اجراى توطئه

در شامگاه چهارده اردیبهشت ماه (ساعت ۱۱ شب) ۸ فروند هلى كوپتر سیكیورسكى از ناو هواپیمابر به پرواز درآمدند و به دنبال آن ۶ فروند هواپیماى سى-۱۳۰ از عمان برخاسته وارد حریم هوایى ایران شدند. این هواپیماها بدون كوچك ترین اشكالى مرزهاى جنوبى ایران را پشت سر گذاشته و وارد حریم هوایى ایران شدند. یك پاسگاه مرزى عبور آنها را گزارش مى دهد ولى به درستى معلوم نشد كه چرا به گزارش وى ترتیب اثر داده نمى شود. در همین جا اضافه مى كنیم در زمان اجراى عملیات حمله، ارتش ایران در آماده باش كامل نظامى به سر مى برد. هواپیماهاى غول پیكر كه قبلا در خاك مصر و عمان مستقر بودند پس از طى مسافتى بیش از ۱۰۰۰ كیلومتر در فضاى هوایى ایران و بدون كوچك ترین مانعى، براى سوختگیرى و احتمالا هماهنگى براى شروع عملیات، در یك فروگاه متروكه كه در جنگ جهانى دوم در نزدیكترین رباط خان طبس توسط قواى متفقین ساخته شده بود فرود مى آیند. توطئه گران مجهز به كلیه تجهیزات بوده اند، زمان فرود اندكى پس از نیمه شب بوده است. یك اتوبوس مسافربرى از كوره راه نزدیك محل عبور مى كند و مزدوران مهاجم از بیم آن كه نقشه پلیدشان فاش شود همه مسافران را بازداشت كرده و تصمیم گرفتند با خود به گروگان ببرند. هنگامى كه قصد راه اندازى هواپیما را داشتند به روایت شاهدان عینى (مسافران اتوبوس گروگان گرفته شده) دو هواپیما آتش گرفته و دچار انفجار مى شود به دنبال اختلالات پدید آمده و به خصوص حوادثى كه در طى مسیر حركت براى هلى كوپتر به وجود مى آید عملیات به دستور ستاد فرماندهى متوقف مى شود. تعدادى از هلى كوپترها دچار طوفان شن مى شوند و قادر به پرواز نمى گردند و ۹ نفر یا تعداد بیشترى از مزدوران كه سرنشینان دو هواپیماى منفجر شده بودند، جان خود را از دست مى دهند و بالاخره ساعت ۵/۴ صبح مهاجمین از خاك ایران خارج مى شوند و مسافران را به حال خود رها مى كنند.
طرح عملیات گسترده نظامى دچار نواقص دیگرى مى شود كه با یارى خدا و الطاف بیكران او سرانجام منجر به شكست كامل آن مى گردد. ما در اینجا براى مزید اطلاع، خاطرات كارتر را كه در همین زمینه لحظات تاسف بارش را توصیف مى كند مى آوریم: «ساعت ۲۵/۱۰ بامداد به وقت واشنگتن، هواپیماها طبق برنامه برخاستند. ساعت ۱۲ بعد از ظهر: نخستین مطلب این بود كه دو هلى كوپتر قبل از رسیدن به محل ممكن است مجبور به فرود شوند.
اگر چه پیش بینى وضع هوا خوب بوده است هلى كوپترها دچار طوفان شن شده اند، یك هلى كوپتر به ناو برگشته و دیگرى در صحراى جنوبى رها شده است. ما این مطلب را زمانى با خبر شدیم كه خدمه این هواپیما نجات پیدا كردند.
پست ایرانى متوجه شده است دو هواپیما در ارتفاع كم بدون چراغ پرواز مى كند. بخش جاسوسى ما بى سیم هاى ایران را كنترل مى كرد.
ساعت ۱۵/۳ بعد از ظهر دو هلى كوپتر بر زمین نشستند. نیروى دریایى، فكر مى كند هلى كوپترهاى دیگر بر زمین نشسته و خدمه هاى آنها را با خود برده اند. بنابراین شش هلى كوپتر در راه است. هلى كوپترها تا نیم ساعت دیگر به صحراى یك مى رسند. هیچ اعلام خطرى از سوى ژاندارمرى صورت نگرفته است.

همه هواپیماهاى سى-۱۳۰ به زمین نشستند.

سه خودرو مشاهده شدند، این بدبیارى غیرقابل پیش بینى بود. ما چندین هفته این محل را زیر نظر داشتیم و تردد در آن نادر بود.
تقریبا بلافاصله پس از فرود هواپیماها یك اتوبوس پر از مسافر و سپس یك تانكر حامل سوخت و بعدا یك وانت بار به آن نقطه مى رسند. من دستور دادم مسافرین اتوبوس را با هواپیما تا پایان عملیات به مصر ببرند.
ساعت ۱۰/۴ بعد از ظهر: دو هلى كوپتر در حال سوختگیرى هستند.
ساعت ۴۵/۴ دقیقه: براون اطلاع داد به نظر من باید عملیات را متوقف كنیم. یكى از هلى كوپترها در صحراى یك دچار مشكلى در سیستم هیدرولیكى شده است. بنابراین تعداد هلى كوپترهاى مورد لزوم از شش فروند كمتر است. به دنبال این مساله درخواست تعلیق عملیات داده مى شود. پس از آن به بكویت و وات كه فرماندهان عملیات نظامى هستند پیشنهاد تعلیق عملیات را به این علت كه دست كم به شش هلى كوپتر نیازمند است، ارایه مى دهد.
ساعت ۵۷/۴ بعد از ظهر پیشنهاد مورد قبول واقع و عملیات متوقف مى شود.
ساعت ۵۸/۵ بعد از ظهر گزارشى دریافت مى شود مبنى بر اینكه یك هلى كوپتر به یك هواپیماى سى-۱۳۰ برخورد كرده است و تعدادى تلفات به جاى گذاشته است.
«من حالت بیمار گونه اى داشتم. هر ثانیه براى من ساعت ها مى گذشت.»
برژینسكى حالت كارتر را پس از صدور دستور توقف عملیات و عقب نشینى و آتش گرفتن هواپیما و هلى كوپتر امریكا چنین توصیف كرده است:
«وى بعدا سرش را میان دو دستش گرفت و به مدت چند ثانیه روى میز گذاشت. من فوق العاده دلم براى او سوخت. همینطور براى كشورم. ساعت ۱۵/۵ بود كه كارتر خبر دیگرى مبنى بر برخورد یك هلى كوپتر با هواپیماى سى-۱۳۰ و آتش گرفتن آنها از ژنرال جونز دریافت كرد. این برخورد همراه با تلفات جانى بوده است. كارتر با شنیدن این خبر به مانند مار زخمى به خود پیچید و آثار درد و نگرانى بر تمامى صورت او آشكار شد.»

معجزه طبس، از زبان مقامات امریكایى

«در تمام طول راه بازگشت (از طبس) احساس پوچى و پژمردگى مى كردم. آه. آه. یاس بر وجودم سایه افكنده بود. گریه ام گرفت. این موقعى بود كه نشستم و با تمام وجودم گفتم: یا عیسى مسیح، تو مى دانى كه چه گندى به بار آمده است.
ما واقعا باعث شرمسارى كشور بزرگمان (امریكا) شدیم. خودم را بسیار حقیر احساس مى كردم. نمى خواستم صحبت كنم، یا هیچ كار دیگرى انجام دهم؛ فقط احساس مى كردم كه دیگر آبرویى باقى نمانده بود.»
مطلب فوق عین مطلبى است كه چارلى بكویت، فرمانده عملیات نافرجام طبس، در كتاب خود به نام «نیروى دلتا» در مورد احساسش هنگام بازگشت از طبس به رشته تحریر درآورده است.
هامیلتون جردن رییس كاركنان كاخ سفید در كتاب خود به نام «بحران» در رابطه با آنچه در لحظه دریافت خبر برخورد هلى كوپتر و هواپیما در طبس در كاخ سفید گذشت، مى نویسد: كارتر گوشى را برداشت و گفت: «دیوید (جونز) چه خبر؟»
ما حرف هاى جونز را نمى شنیدیم. ولى حالت چهره كارتر و پریدگى رنگ او نشان مى داد كه خبرهاى بدى مى شنود. كارتر لحظه اى چشمانش را بست و در حالى كه به زحمت آب دهانش را قورت مى داد پرسید: «آیا كسى هم مرده است؟»...
همه ما به دهان او زل زده بودیم. چند ثانیه بعد گفت: «مى فهمم... مى فهمم» و گوشى تلفن را گذاشت، هیچكس سوال نكرد تا اینكه خود كارتر پس از چند ثانیه سكوت گفت: «مصیبت تازه اى پیش آمده. یكى از هلى كوپترها به یك هواپیماى سى-۱۳۰ خورده و آتش گرفته و احتمالا چند نفرى هم كشته شده اند...»
هامیلتون جوردن در ادامه مى نویسد:
«تصور اینكه گروهى از داوطلبان نجات گروگان ها، خود جان باخته و در یك بیابان دور در آن سوى دنیا به خاك هلاكت افتاده اند، چون كابوسى بر فكر و روح من سنگینى مى كرد. از اطاق كابینه بیرون آمدم تا كمى در هواى آزاد قسمت جنوبى كاخ قدم بزنم و افكار خودم را منظم كنم، ولى هواى خفه و مرطوب بیرون بیشتر ناراحتم كرد. با حال تهوع به داخل كاخ برگشتم و به دستشویى خصوصى رییس جمهور رفتم.»
كارتر در مورد لحظه دیدار با سرهنگ بكویت و گریه هر دو مى گوید: «او با چشمان اشك آلود شروع به صحبت كرد و گفت: آقاى رییس جمهور من مى خواهم از طرف خود و اعضاى گروه دلتا به مناسبت عدم موفقیت و انجام این ماموریت از شما عذرخواهى كنم. من با شنیدن این حرف به گریه افتادم.»
ماجراى اشغال لانه جاسوسى و حوادث مربوط به آن آنچنان تاثیر به سزایى داشت كه كارتر در این ارتباط مى گوید:
«عجیب است كه سرنوشت انتخابات ریاست جمهورى این كشور بزرگ، نه در شیكاگو یا نیویورك، بلكه در تهران تعیین مى شود!»
به اذن خداوند، حشرات هم به تكلیف خود عمل كردند:
نكاتى دیگر از عملیات طبس، از كتاب نیروى دلتا كه نویسنده آن فرمانده عملیات طبس است، نقل مى گردد:
آنها در مسیر حركت به سمت ایران در مصر و عمان توقف داشتند و قرار بود شب را در مصر به استراحت بپردازند. اما در مصر با آنچنان هجومى از سوى مگس ها مواجه مى گردند كه خواب را از آنها مى ربایند و این امر موجب خسته و خواب آلود بودن نیروهاى عملیاتى دلتا هنگام عملیات در طبس مى گردد.
بكویت در این رابطه مى نویسد: «بیرون پایگها منظره اى دلگیر و بى پایان در گرماى آسمان بى ابر محو مى شد. مگس ها همه جا بودند و روى هر جنبده اى و هر چیزى مى نشستند و همه سعى مى كردند بخوابند؛ اما با وجود هواى داغ و سوزان و با هیجان ناشى از ماموریت، عده زیادى نتوانستند استراحت كنند.»
هجوم مگس ها به حدى بود كه بكویت در مورد ترك مصر مى نویسد:
«كسى از ترك مصر ناراحت نبود. مگس ها و كثافت با پرواز توسط دو فروند سى ۱۴۱ پشت سر گذارده شد.»
در مورد خواب آلودگى نیروهاى عملیاتى دلتا در طبس، یعنى زمانى كه باید همه در اوج بیدارى باشند، بكویت در مورد یك عضو عملیات كه در داخل هواپیماى سى-۱۳۰ بود مى نویسد: «لحظاتى قبل از برخورد هلى كوپتر به آن (هواپیما) چرت مى زد. هنگام انفجار، وى چرتش پاره شد و به صفى از افرادى كه در حال خروجى از یكى از دریچه هاى هواپیما بودند پیوست. دود و آتش همه جا را فرا گرفته بود. موتورها هنوز كار مى كردند. موتور هلى كوپتر هنوز كار مى كرد و همچنان بدنه هواپیما را مى شكافت و به داخل آن رخنه مى كرد و هواپیما را به شدت تكان مى داد. عضو مزبور ناگهان فكر كرده بود كه هنگام چرت زدن وى، (هواپیماى) سى-۱۳۰ به پرواز درآمده است و اكنون وقت عملیات پرش با چتر است. وقتى نوبت او براى ترك هواپیما رسید، به طور خودكار وضعیت پرش با چتر را به خود گرفت واقدام به سقوط آزاد كرد و مثل تپه روى زمین پهن شد بعد از آن، همقطارش از او پرسیده بود كه وقتى پرید، بدون چتر چكار مى خواست بكند؟ او جواب داده بود: «نمى دانم. من در آن لحظه فقط فكر مى كردم كه باید بپرم.»
گزارش هواشناسى در روز عملیات، مساعد بودن هوا را گزارش مى كرد و بكویت كه با هواپیما وارد ایران شده بود، در طبس شاهد هواى صاف بود به طورى كه مى نویسد:
«هوا خنك و صاف بود و ستاره ها به سادگى قابل رویت بودند. نور ماه براى دیدن افرادى كه سى چهل یارد دورتر ایستاده بودند، كافى بود.»
آنها منتظر هلى كوپتر بودند كه باید یك ربع بعد از آنها وارد طبس مى شدند. ولى از آنها خبرى نمى شود. آنها در حقیقت در مسیر حركت از عمان به ایران دچار طوفان شن عظیمى شده بودند. قرار بود ۸ هلى كوپتر به طبس بیایند. ولى در نهایت فقط ۶ هلى كوپتر به طبس رسیدند و دو تاى آنها بر اثر شدت طوفان از میانه راه به عمان بازگشته بودند.
بكویت درارتباط با گفت و گویش با اولین خلبان هلى كوپترى كه وارد طبس شده بود، مى نویسد:
«چیزهایى كه مى گفت به قدرى تاثرآور بود كه اگر مى توانستیم، هلى كوپتر را در بیابان مى گذاشتیم و با سى-۱۳۰ ها با خانه برمى گشتیم.»
بكویت در رابطه با خلبان دومین هلى كوپتر كه در طبس فرود آمده بود نوشته است:
«او از هلى كوپتر دور شد، زیاد و تند صحبت مى كرد و چیزهاى وحشتناكى مى گفت.»
بكویت از قول او نقل مى كند كه:
«من نمى دانم چه كسى در سطح من كارها را اداره مى كند؛ اما اینقدر مى توانم بگویم كه براى لغو این عملیات باید همه چیز به دقت مدنظر قرار گیرد. نمى دانید بر من چه گذشته است. با بدترین طوفان شنى كه تاكنون دیده بودم مواجه شدیم. بسیار دشوار بود. پیش خود فكر كردم مطمئن نیستم كه بتوانیم عملیات را انجام دهیم. واقعا مطمئن نیستم كه بتوانیم آن را انجام دهیم.»
در حالى ۸ كه هلى كوپتر براى عملیات پیش بینى شده بود، فقط ۶ هلى كوپتر به طبس رسیده بودند و این تعداد حداقل هلى كوپترهاى مورد نیاز براى موفقیت در عملیات نجات گروگان ها بود. اما یكى از هلى كوپترها نیز اعلام مى كند كه قادر به ترك طبس نیست. ماموریت با ۵ هلى كوپتر ممكن نبود و براساس برنامه هاى از پیش تعیین شده در چنین صورتى چاره اى جز توقف عملیات نداشتند. آنها باید هلى كوپتر را جا مى گذاشتند و ایران را به سرعت ترك مى كردند. دستور لغو عملیات توسط كارتر صادر مى شود. طوفان شن كار خود را كرده و عملیات با شكست مواجه شده بود ولى این افتضاح براى امریكا كافى نبود و اراده خداوند متعال در حفاظت از انقلابى كه حضرت امام (ره) رهبرى آن را بر عهده داشت، رسوایى بیشترى را براى امریكا مقرر كرده بود.
خداوند با معجزه «طوفان شن» به یارى حكومت اسلامى آمده بود. شاید «مگس ها» در مصر نیز ماموریت خود را انجام داده و استراحت را از نیروهاى دلتا ربوده بودند. این دفعه نوبت «تندباد» بود كه ماموریت الهى خویش را انجام دهد. نیروهاى دلتا عملیات فرار را آغاز مى كنند. بكویت با تاكید بر اینكه «وقتى براى گریه نداشتند» در ارتباط با حادثه بعدى مى نویسد: «در میان تندباد، یكى از هلى كوپترها را دیدم كه از زمین بلند شد و به سمت چپ كج شد و به آرامى به عقب خزید. سپس صداى مهیبى بلند شد. صداى انفجار بمب نبود. صداى شكستن نبود، صداى چیزى بود كه با یك ضربه متلاشى شود. یك انفجار بنزین. گلوله آتشین آبى رنگى مثل بالون به هوا رفت. ظاهرا هلى كوپتر سرگرد شافى به سى-۱۳۰ كه در شمالى ترین قسمت ایستاده بود و عنصر آبى را تازه سوار كرده بود، برخورد كرد... شعله هاى آتش تا ارتفاع سیصد، چهارصد پایى مى رسید. هوا مثل روز روشن بود... در میان آتش، هلى كوپتر را مى دیدم كه به سمت چپ هواپیما برخورد كرده است.
موش هاى ردى منفجر مى شدند. گردونه هاى آتش در آسمان مى چرخیدند. مثل این بود كه افراد درون گوى آتش حركت مى كردند.»
حتى مرور كوتاهى بر واقعه طبس و طرح آن و نیز نگاهى به شكست عبرت آموز متجاوزان مى تواند الهى بودن این انقلاب را به جهانیان نشان دهد، ما در این رابطه بیشتر نمى گوییم، فقط متذكر مى شویم كه امریكا و ایادى اش پس از این طرح از پا ننشستند و دست به حركت هاى انتقام جویانه زدند كه حاصل آن كشتار تعدادى از مردم بى گناه كشورمان بود و حتى طرح ضد انقلابى كودتا را پى ریزى كردند كه به لطف خدا در نطفه خفه شد. این اقدام با اینكه از نظر نظامى و عملیاتى بسیار حایز اهمیت بود و در صورت موفقیت یكى از اقدامات بزرگ وتاریخى امپریالیسم تلقى مى شد ولى پس از شكست از سوى رسانه هاى امپریالیستى به گونه اى وانمود شد كه از اهمیت آن بكاهد، زیرا اگر در آن زمان مردم جهان و مردم امریكا پى به جزییات طرح مى بردند و مى فهمیدند كارتر كه مزدورانه دم از حقوق بشر مى زند در حالت صلح به كشورى حمله كرده و به قصد آزادسازى ۵۲ نفر مى خواهد دهها نفر حداقل افراد مستقر در سفارت امریكا را قتل عام بكند، دیگر آبرویى براى آنها باقى نمى ماند.
در این جا از فرصت استفاده كرده و یاد پاسدار شهید محمد منتظر قائم، فرمانده سپاه یزد كه تنها شهید عملیات تروریستى نظامى امریكا بود را گرامى مى داریم و شكست توطئه هاى ناجوانمردانه امریكا را از خداوند بزرگ خواستاریم.
مسجد شكر
به مناسبت شكست ذلت بار و فراموش نشدنى توطئه نظامى امریكا، در محل سقوط هواپیما و بالگردهاى امریكایى، مسجدى به همت مردم و مسوولین نظام، در حال ساخت است كه به شكرانه این موهبت الهى- شكست امریكا- و با اشاره رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه اى، آن را مسجد شكر نام نهاده اند. باشد تا این بنا براى همیشه در دل كویر براى نسل هاى آینده باقى بماند و شكر گزار خداوند باشند. خداوند روح پرفتوح امام (ره) و شهید این حادثه را با شهداى كربلا محشور فرماید. ان شاءالله.
منبع:

کلیدواژه ها: طوفان شن ، طبس ، واقعه طبس ،

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed