مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
حضرت امام صادق (علیهالسلام)، برای رسیدن به حقیقت عبودیت، توصیههایی را به «عنوان بصری» فرمودهاند که به حدیث عنوان بصری معروف شده است. از جمله این سفارش، این است که «مالکیتی در نعمتی که خدا به انسان داده، برای خود قائل نباشد». تدبیری برای خود نکند و اهتمامش در «انجام امر و نهی الهی» باشد.
عنوان بصری خدمت امام صادق (علیهالسلام) آمد و بعد از اصرار زیاد، حضرت فرمودند: سوال تو چیست؟ آن شخص گفت: آمدهام از علم شما اخذ کنم. فرمودند: علم به خواندن و نوشتن و آموزش دیدن نیست. بلکه علم نوری است که خدا در دل بندهای که بخواهد او را هدایت کند قرار میدهد. بعد فرمودند: اگر میخواهی به حقیقت علم که همان نور است برسی، حقیقت عبودیت را در نفس خودت پیاده کن. عرض کرد:
«یا أباعبدالله ما حَقیقَۀُ العُبُودِیَۀ= ای اباعبدالله! حقیقت عبودیت چیست؟» حضرت سه اصل را برای عبودیت ذکر میکند که در واقع ارکان عبودیت هستند. این سه اصل، به هر میزانی که در زندگی ما پیاده بشود، به رشد و انسانیت و «شدن» نزدیکتر میشویم.
حضرت فرمودند: «ثَلاثَۀُ أشیاء أن لایَرَی العَبدُ لِنَفسِهِ فیما خَوَّلَهُ الله مِلکاً لِأنَّ العَبیدَ لا یَکُونُ لَهُم مِلکٌ یَرَونَ المالَ مالَ الله یَضَعُونَهُ حَیثُ أمَرَهُمُ الله بِه وَ لا یُدَّبِرُ العَبدُ لِنَفسِهِ تَدبیرا وَ جُملَۀُ إشتِغالِهِ فیما أمَرَهُ الله تَعالی بِهِ وَ نَهاهُ عَنه= حقیقت عبودیت و بندگى سه چیز است: این كه بنده در آنچه خدا بر او منّت گذاشته و به او بخشیده است، براى خود مالكیّتی نبیند، بدان جهت كه بندگان را ملكى نیست، مال را مال خدا مىدانند و آن را در جایى كه خدا فرموده است، قرار مىدهند؛ بنده خدا براى خودش مصلحت اندیشى و تدبیر نمیكند و تمام مشغولیاتش منحصر میشود به آنچه كه خداوند او را بدان امر نموده، یا از آن نهى فرموده است».
یکی از پلههای سنگینی که نمیگذارد فطرت انسان رشد کند، مسئله مالکیت و نوع ارتباط با آن است. حقیقت عبودیت این است که انسان «مال خودش را از خود نداند»؛ یعنی آنچه که خداوند به او داده را از خود نبیند و برای خودش ملکیت نبیند.
مقام نبوت از مقام بندگی پیامبر (صلی الله علیه و آله) کوچکتر است
در تشهد نماز، اولین مقام برای نبی اکرم همین است که شهادت میدهیم او بنده و عبد خداست. یعنی مقام بندگی او را بر زبان جاری میکنیم. چون مقام رسالتش در مقابل عبودیتش مقام بزرگی نیست. (و أشهد أن محمد عبده و رسوله) اساساً حضرت چون عبد است، رسول میشود. اگر این ویژگی ممتاز حضرت نبود، رسالت، ولایت و امامتی هم در کار نبود.
اما صادق علیهالسلام نیز میفرماید: دومین ستون عبودیت «بندگی» است. ما بالاتر از مقام «بندگی» مقامی نداریم. چون باطن بندگی مساوی است با «ربوبیت»، ربوبیت یعنی بی نهایت و مطلق شدن.
شیرینترین روحیهای که انسان میتواند دل خوش به آن باشد و از آن لذت ببرد و در واقع یک شرافت حقیقی برایش محسوب شود، عبودیت است.
«عبودیت» یعنی انسان سعی کند عبد باشد، سعی کند بر طبیعت خودش حاکمیت پیدا کند. در این صورت است که همه اموال را از خدا میبیند.
سومین ستون عبودیت این است که بنده به چیزی که خداوند به وی امر یا نهی کرده، مشغول باشد، یعنی وقت خودش را به اوامر و نواهی الهی مشغول کند. اگر این طور شد، دیگر وقتش خالی نیست. نمیگوید: حوصلهام سر رفته، بلاتکلیفم و ... اگر ما بفهمیم چه کسی هستیم و میخواهیم به کجا برویم و چه ابدیتی در انتظارمان است، آن وقت بیحوصله نمیشویم، بداخلاقی نمیکنیم، سر جیفه و متاع دنیا با کسی دعوا نمیکنیم و این است اوّلین پلّه از نردبان تقوی است.
امام صادق ع/ عبودیت/
کلیدواژه ها:
آثار استاد