مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
حرکت ما به سمت ابدیت و آخرت، حرکتی اختیاری است. اختیاری به این معناست که ما در این جهان مختار هستیم و نتیجه حرکت و زندگی خودمان را با اختیار انتخاب می کنیم.
لازمه اختیار این است که چند راه در مسیر حرکت ما باشد. اگر ما مثل حیوانات یا فرشتگان یک راه داشتیم، دیگر اختیار معنا نداشت. اختیار یعنی این که انسان بتواند به دل بخواه خودش راههای مختلفی را طی کند. به همین دلیل، ما سنت الهی و لایتغیرِ آزمایش و امتحان را داریم. یعنی دائماً در زندگی صحنهها و شرایطی برای ما ایجاد میشود که بتوانیم آخرین وضعیت خودمان را بسنجیم. چون حرکت ما حرکت جنینی است، از رحم دنیا به آخرت، برای سنجش وضعیت سلامتمان نیاز به آزمایش و امتحان داریم. مثل جنینی که در رحم مادر است و دائماً نیازمند است که وضعیت سلامت او سنجیده شود.
ما نیاز به شرائط متفاوتی داریم تا در این شرائط متفاوت، حقیقت وجودی خودمان و دیگران را بشناسیم تا بتوانیم برای حرکتهای آیندهمان راحتتر تصمیم بگیریم. مثلاً اگر در دانشگاه امتحانی نباشد، معلوم نمیشود کدام دانشجو واقعاً متخصص است.
همه میآیند دانشگاه درس میخوانند، ولی آیا همه این لیاقت را دارند که مردم به آنها اعتماد کنند؟ مثلاً در امور پزشکی بدنشان را به آنها بسپارند، یا در امور مهندسی، ساختمانها و جادهها و مسائل کلیدی زندگی شان را به آنها بسپارند. به هر حال باید تأییدیهای باشد که فلان پزشک یا مهندس این صلاحیت را دارد. ما هم نیاز به سنت امتحان داریم تا حقیقت وجودیمان بارور شود.
جوهره و باطن انسان ها در دگرگونی احوال و امتحانات شناخته می شود
آدمها در یک حالت ثابت شناخته نمیشوند. جوهره و باطن آدمها همواره در تقلب و دگرگونی است و در این حالت هاست که جوهره انسانها هم برای خودشان و هم برای دیگران شناخته میشود.
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود:« فِی تَقَلُّبِ الْأَحْوَالِ عُلِْمُ جَوَاهِرِ الرِّجَالِ[1] = در تغییر و گردش حالات (بلندى و پستى و توانگرى و تنگدستى و بیمارى و تندرستى) گوهرهاى مردان (عیب و هنر آنها) فهمیده می شود».
گاهی ما حساب خاصی روی خودمان باز میکنیم و نسبت به خودمان خوشبین هستیم. این خوشبینی کار دست انسان میدهد. مثل خوشبینی در مسائل پزشکی که انسان سهل انگاری بکند و بعد از یک مدت بفهمد که دارد کلیههایش را از دست میدهد. اگر علامت خطری به نام درد و نشانههای بیماری نباشد، شخص متوجه نمیشود که باید این سیستم بدن را به پزشک بسپارد. فکر میکند وضعش خوب است. زمانی به خودش میآید و متوجه میشود که دیگر دیر شده است. گاهی انسان فکر مغرورانه و متکبرانهای در مورد خودش دارد و اقدام به حرکتهایی میکند و چون آمادگی لازم را ندارد، وقتی در میدان عمل وارد میشود، شکست میخورد. یا علائم خطر برایش کم کم پیدا میشود، مثل مسائل اقتصادی که الان بعد از مواد مخدر در کشورمان بیشترین زندانیهای ما کسانی هستند که حرکتهای خیلی بزرگتر از توان خودشان انجام دادند و خسارتهای زیادی به خودشان و دیگران وارد کردند.
گاهی انسان به خودش بدبین است، فکر میکند، کاری را نمیتواند انجام بدهد. صحنه آزمایش و امتحانی برایش پیش میآید و بعد از آن آزمایش میبیند، الحمدلله توانمند بود و توانست مسیر را خوب طی بکند. پس ما به صحنههای مختلف برای امتحان احتیاج داریم.
من یادم هست، در زمان جنگ رزمندهای بود که داوطلبانه به جبهه آمده بود. خیلی غمگین بود، میگفت: «من آدم ترسویی هستم، این ترسم هم مال ضعف شخصیتی و ایمانم است. من میدانم که نمیتوانم در خط و عملیات بیایم». به خودش بدبین بود و تزلزل داشت. در یکی از عملیاتها قبل از این که عملیات شروع بشود، دشمن فهمید که ما میخواهیم عملیات بکنیم. آتش سنگینی میریخت و خیلی ها واقعاً زیر آتش، توان این که از جایشان بلند بشوند و تکان بخورند و به دشمن حمله بکنند را نداشتند. من در آن صحنه دیدم، این رزمنده جزء اولین نفرات بود که به دشمن حمله کرد. یعنی در آن صحنهی خیلی خاص که همه زمینگیر شده بودند و نمیتوانستند تکان بخورند، ایشان بلند شد و با شجاعت و جسارت زیادی حرکت کرد. به او گفتم: «دیدی چقدر نسبت به خودت بدبین بودی و الان از امتحان پیروز بیرون آمدی!».
با سنتِ الهی امتحان، انسان صادق از دروغگو شناسایی می شود
شما وقتی ادعا میکنید که بنده خوبی هستید، مؤمن هستید، بهشتی هستید، چه در درون خودت و چه در بیرون حتماً صحنههایی پیش میآید که باید آزمایش بشوید تا معلوم شود راست میگویید یا نه.
قرآن میفرماید:«وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَیَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ صَدَقُوا وَ لَیَعْلَمَنَّ الْكاذِبِینَ[2] = و به یقین كسانى را كه پیش از اینان بودند را آزمودیم تا خدا آنان را كه راست گفته اند معلوم دارد و دروغگویان را [نیز] معلوم دارد». اساساً هیچ انسانی نبوده که مورد آزمایش قرار نگرفته باشد. اصلاً این یک سنت لایتغیر است. با امتحان و آزمایش مشخص میشود که چه کسانی صادق و چه کسانی دروغگو هستند.
در سوره عنکبوت آیه 2 و 3 میفرماید:«أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَكُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا یُفْتَنُونَ = آیا مردم پنداشتند كه تا گفتند ایمان آوردیم رها مىشوند و مورد آزمایش قرار نمى گیرند؟».
در آیه 179 سوره آل عمران میفرماید:«ما كانَ اللَّهُ لِیَذَرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلى ما أَنْتُمْ عَلَیْهِ حَتَّى یَمِیزَ الْخَبِیثَ مِنَ الطَّیِّبِ= خدا بر آن نیست كه مؤمنان را به این [حالى] كه شما بر آن هستید واگذارد تا آن كه پلید را از پاك جدا كند». پس ما باید در دردسرها و دشمنیهای شیطان و سختیها و تغییر و تحول و حالتهای گوناگون قرار بگیریم تا مشخص بشود چه کسی واقعاً پاک و درست عمل میکند و چه کسی ناپاک است. مثل بدن که احتیاج داریم هر چند وقت یکبار آزمایش و چکاپ کنیم.
خداوند در سوره آل عمران آیه 142 میفرماید:«أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا یَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِینَ جاهَدُوا مِنْكُمْ وَ یَعْلَمَ الصَّابِرِینَ = آیا پنداشته اید كه داخل بهشت مىشوید، بى آنكه خداوند جهادگران و شكیبایان شما را معلوم بدارد؟». یعنی باید معلوم بشود که چه کسانی مجاهد هستند، چه کسانی صابر و اهل بهشت هستند. چون بهشت نیز مانند دنیا ساختار ریاضی دارد. ما وقتی از اینجا وفات پیدا میکنیم، وارد عالمی میشویم که آن عالم کاملاً ریاضی است. باید منطبق با آن شرائط ریاضی، نفس و روح تربیت بشود. اینطور نیست که انسان هر طوری زندگی کرد، بتواند وارد بهشت بشود. نباید فکر کند که واردات، صادرات، جذبها، کسبها و خروجیهایش میتواند هر طوری باشد و در آخر هم منطبق با بهشت بار بیاید. ما وقتی که فکر میکنیم فقط در این دنیا زندگی میکنیم و زندگی همین جاست، از حرکت به سمت آخرت غافل میشویم. از تولدی که چند روز و چند ماه و چند سال دیگر به سراغمان میآید غافل میشویم. به همین دلیل، فکر نمیکنیم که روح ما باید مطابق با شرائط زیستی خاصی تربیت بشود.
پس ما احتیاج به دشمن ها، بلاها و سختی هایی داریم که صحنههای جهاد و صبر را برای ما ایجاد بکنند تا معلوم بشود ما صابر هستیم یا نه؛ منطبق با شرائط زیستی بهشت هستیم یا نه. برای همین فرشتهها در بهشت به صابران خوش آمد میگویند: «سَلامٌ عَلَیْكُمْ بِما صَبَرْتُمْ[3]= درود بر شما به [پاداش] آنچه صبر كردید». یعنی شما به خاطر صبرتان وارد بهشت میشوید. صبر در مقابل چیزهایی که با ساختار ریاضی بهشت سازگاری نداشتند. سمت آن چیزها نرفتید، آلوده به آن چیزها نشدید و نفستان را منطبق با شرائط زیستی بهشت تربیت کردید.
عالم، عالم امتحان است
مهندس خلقت خداوند تبارک و تعالی خالق این نظام، نظام را اینطوری طراحی و خلق کرده که شما حتماً حتماً حتماً مثل آدمهای قبلی مورد آزمایش قرار میگیرید. در واقع نظامِ عالم بر پایهی امتحان است. بدون امتحان کسی رشد نمیکند و ساخته نمی شود.
این که قرآن میفرماید:«وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ» ترجمه دقیقش این است که حتماً حتماً حتماً شما را آزمایش میکنیم. «وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِینَ مِنْكُمْ وَالصَّابِرِینَ وَنَبْلُوَ أَخْبَارَكُمْ[4]= و البته شما را مى آزماییم تا مجاهدان و شكیبایان شما را باز شناسانیم و گزارشهاى [مربوط به] شما را رسیدگى كنیم». ما شما را آزمایش میکنیم تا معلوم شود چه کسانی در بین شما واقعاً مجاهد هستند و چه کسانی واقعاً صابر هستند و حرفها و سخنان شما چیست؛ عقایدتان چیست؛ انسان در این چیزها مورد آزمایش قرار میگیرد.
قرآن میفرماید:«وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ[5] = و قطعا شما را به چیزى از [قبیل] ترس و گرسنگى و كاهش در اموال و جانها و محصولات مى آزماییم و مژده ده شكیبایان را». حتماً حتماً حتماً ما شما را آزمایش میکنیم، تا معلوم بشود که شما چقدر رشد کردهاید؛ چه میزان انسان هستید؛ این آزمایش قطعی و مسلم است و استثناءبردار هم نیست.
«أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمَّا یَأْتِكُمْ مَثَلُ الَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِكُمْ مَسَّتْهُمُ الْبَأْسَاءُ وَالضَّرَّاءُ وَزُلْزِلُوا حَتَّى یَقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ مَتَى نَصْرُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِیبٌ[6] = آیا پنداشتهاید كه داخل بهشت مى شوید و حال آنكه هنوز مانند آنچه که بر [سر] پیشینیان شما آمد، بر [سر] شما نیامده است؛ آنان دچار سختى و زیان شدند و به [هول و] تكان درآمدند تا جایى كه پیامبر [خدا] و كسانى كه با وى ایمان آورده بودند گفتند پیروزى خدا كى خواهد بود؟ هشدار كه پیروزى خدا نزدیك است». «مَسَّتْهُمُ الْبَأْساءُ وَ الضَّرَّاءُ وَ زُلْزِلُوا» آنها به انواع سختیها، انواع گرفتاریها و تنگناها گرفتار آمدند و متزلزل شدند.
ما در میدانهای ورزشی، به کسی قهرمان میگوییم که در مقابلش یک دشمن و یک رقیب قدرتمند باشد و او بتواند آن رقیب قدرتمند را شکست بدهد وگرنه مسابقهای که یک طرفه باشد و طرف دیگر رقیبی نباشد، ارزشی ندارد. خداوند برای همه انسانها بدون استثناء حتی انبیاء آزمایش قرار داده است. در سوره انعام آیه 112 میفرماید:«وَ كَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا شَیاطِینَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ = و بدین گونه براى هر پیامبرى دشمنى از شیطان هاى انس و جن برگماشتیم».این گونه نبوده که پیغمبر بیاید و بگوید: آی مردم من از طرف خدا آمدهام، این هم معجزهام و همه خیلی راحت ایمان بیاورند، بلکه باید آزمایش بشوند. خداوند میگوید ما برای انبیاء هم شیاطین انسی قرار دادیم. یعنی انسانهای بد و شرور و هم شیاطین جنی قرار دادیم؛ یعنی خود شیطان، ابلیس و اعوان و انصار و فرزندانش که آزاردهنده هستند و اذیت میکنند.
مؤمنین و پیروان آنها هم همینطور، نیاز به دشمن دارند. پس ما بدون دشمن نمیتوانیم رشد انسانی بکنیم. حقیقت انسان و گوهر وجود و ایمان و خوبی و پاکیاش زمانی شناخته میشود که در صحنه تضاد و تعارض و تخالف قرار بگیرد تا معلوم بشود هر کسی چقدر سرمایه دارد.
ما اگر بعضیها را خبیث میدانیم و بعضیها را پاک میدانیم، روی چه حسابی است؟ برای چه میگوییم این خیلی آدم پاکی است؟ خیلی آدم دوست داشتنی است؟ برای این که در صحنه امتحان خودش را آلوده نکرده، انواع وسوسهها بر سر راهش بوده و او خودداری کرده است. به چه کسی میگوییم آدم خبیثی است؟ به کسی که امتحان شده و بعد در زمان امتحان نتوانسته خودداری بکند.
دشمنِ ما شیطان، ضعیف است
ما با یک دشمن روبرو هستیم. دشمنی که تواناییش در مقابل قدرت ما فوقالعاده کم است. طبق فرمایش قرآن:«إِنَّ كَیْدَ الشَّیْطانِ كانَ ضَعِیفاً[7]= نیرنگ شیطان [در نهایت] ضعیف است».
ضعف شیطان هم مثل یک واکسن است. واکسن در مقابل بدن سالم خیلی ضعیف است. فقط مقداری است تا بتواند بدن را فعال بکند وگرنه اینکه بتواند آسیبی به بدن بزند هرگز چنین کاری نمیتواند بکند. یعنی داراییهای ما در مقابل شیطان چند برابر و خیلی زیاد است.
روح هم به مقداری میکروب به مقداری سختی، دشمنی، تضاد و درگیری نیاز دارد تا همیشه بتواند سلامت، شادی و آرامشش را حفظ بکند. آیات دیگری هم در قرآن هست که نشان میدهد، کیدِ شیطان ضعیف است.
قرآن هم میفرماید:«أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْكُمْ یا بَنِی آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّیْطانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ[8] = ای بنی آدم! ای انسانها! آیا من از شما عهد نگرفتم که شیطان را عبادت نکنید که او برای شما دشمنی آشکار است؟». عهد در درون انسان صورت میگیرد. یعنی مثل عهدی است که بدن با میکروب دارد. یعنی به طور طبیعی بدن میکروب را قبول نمیکند. چیزی را که با ساختار خودش سازگاری ندارد نمیپذیرد. خداوند از ما عهد گرفته که ما سراغ بدیها نرویم. سپس میگوید شیطان دشمن آشکار است.
شیطان چگونه دشمنِ آشکار است؟
شیطان دیدنی نیست، از جن است. جن را هم که ما نمیبینیم، حرکتش هم که در درون ما و در فکر ما انجام میشود. چگونه برای ما آشکار است؟ منظور این است که نوع دعوتی که میکند و پیامهایی که میدهد پیامهایی کاملاً برملا و واضحی است.
نوع پیامهایش به گونهای است که شما بسیار بسیار راحت میتوانید تشخیص بدهید که مال شما نیست. مال خدا و پیغمبر هم نیست. پیامها پیامهای شیطانی است. خیلی شیطان برملا و آشکار حرف میزند. خیلی برملا برای انسان نقشه میریزد. کیدش هم ضعیف است. خداوند تبارک و تعالی در چندین جای قرآن «مبین بودن» شیطان را برای ما مطرح میکند:«إِنَّ الشَّیْطانَ لِلْإِنْسانِ عَدُوٌّ مُبِینٌ[9]= شیطان برای انسان دشمن آشکاری است». پیامها کاملاً واضح است. یعنی ما زود می توانیم بفهمیم که هیچ کدام از این پیامها، مال ما نیست. حتی ما نباید اینها را به خودمان انتساب بدهیم.
در سوره فاطر آیه 6 می فرماید:«إِنَّ الشَّیْطانَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا إِنَّما یَدْعُوا حِزْبَهُ لِیَكُونُوا مِنْ أَصْحابِ السَّعِیرِ = در حقیقت شیطان دشمن شماست شما [نیز] او را دشمن گیرید [او] فقط دار و دسته خود را مىخواند تا آنها از یاران آتش باشند». وقتی خداوند امر میکند که ما باید او را دشمن بگیریم، معلوم میشود قابل دسترسی، قابل تماس و قابل پیوند است که میتوانیم او را دشمن بگیریم. پس ما هم میتوانیم او را دشمن قرار بدهیم. ما هم میتوانیم به او حمله بکنیم. ما هم میتوانیم به او ضربه بزنیم. چون مبین و آشکار است و کیدش هم ضعیف است. پیامهای شیطان روشن و واضح است. او همیشه دعوت به جهنم میکند. تشخیص جهنم و بهشت هم کار سختی نیست.
قرآن در سوره فاطر آیه 6 میفرماید:«إِنَّما یَدْعُوا حِزْبَهُ لِیَكُونُوا مِنْ أَصْحابِ السَّعِیرِ = در حقیقت شیطان دشمن شماست و شما [نیز] او را دشمن بگیرید [او] دار و دسته خود را فقط مىخواند تا آنها از یاران آتش باشند». هر پیامی که ما را به سمت جهنم میکشاند، مال شیطان است. پیامهایی که در آن ناامیدی، ترس، اضطراب، غم، ضعف وجود دارد. این خیلی برملاست، خیلی مبین و آشکار است.
انسان سلاح های زیادی در مقابل شیطان دارد
سلاحهای انسان در برابر کید شیطان زیاد است: از جمله 1) تشخیص خوب و بد به طور ذاتی، 2) وجود عقل در انسان، 3) وجود نفس لوامه در انسان، 4) کمال خواهی انسان.
1) انسان ها به طور ذاتی و فطری خوب و بد را تشخیص میدهند. یعنی حسن و قبح ذاتی را متوجه میشوند. خداوند متعال فرمود:«وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها[10]= سوگند به نفس و آن كس كه آن را درست كرد. سپس پلیدكارى و پرهیزگارى اش را به آن الهام كرد». نفس میفهمد کار خوب و بد چیست. حتی یک کودک هم میفهمد که کار خوب چیست و کار بد چیست. پس ما قدرت تشخیص خوب و بد را داریم.
2) انسان عقل دارد. عقلانیت بر ما حاکم است. یکی از سلاح های بسیار بسیار قوی عقل انسان است.
3) انسان ها نفس «لوامه» یا نفس ملامتگر دارند. نفس لوامه در مقابلِ نفس اماره. نفس لوامه نفسی است که در فارسی از آن به «وجدان» تعبیر میکنیم. انسان به محض این که کار بدی انجام دهد، در درون خودش یک قاضی دارد که او را به محاکمه میکشاند.
4) انسان ها کمال خواهی دارند. در درون ما کشش به سمت خوبی ها و کمالات وجود دارد، ساختار انسان با خوبیها سازگاری دارد نه با بدیها.
انسان عاشق و شیفتهی خوبیهاست. فطرت دارد. در خارج هم انبیاء هستند، ائمه هستند، اولیاء هستند. شرائط زیادی در خارج هست که به ما کمک می کنند، بنابراین ما در مقابل شیطان اسلحه زیادی داریم که بتوانیم با او مقابله کنیم.
برای همین هم امام صادق(علیهالسلام) میفرماید:«ما مِن قَلبٍ اِلاّ وَ لَهُ اُذُنان عَلی اَحَدِهِما مَلَکٌ مُرشِد وَ عَلَی الآخَرِ شَیطانٌ مُفتر هذا یَأمُرُ وَ هذا یَزجُر اَلشیطانُ یَأمُرُهُ بِالمَعاصی وَ المَلَکُ یَزجُرُهُ عَنها= هیچ قلبی نیست یعنی هیچ انسانی نیست، مگر اینکه دو گوش دارد؛ در کنار یک گوش، فرشته راهنماست و در کنار گوش دیگر شیطانی است که فتنهانگیزی میکند. شیطان امر به گناه میکند و فرشته از گناه نهی میکند».
شما خودتان هم در سخنان عامیانه میگویید: «شیطان میگوید این کار را بکنم». خودت هم میدانی، این فکر فکر خوبی نیست، یک وسوسه است. خودمان میفهمیم پیام روشن و واضح است.
پیامها و افکاری که در آن، ترس، اضطراب، ناامیدی، غم، ضعف وجود دارد، مال شیطان است. پیامهایی که در آن قدرت، شجاعت، اطمینان، آرامش، شادی، خوبی است، این پیامها از فرشتگان و از خداوند است.
شیطان/ امتحان/بهشت
[1]- ترجمه وشرح نهج البلاغه(فیض الاسلام)، ج 6 ص 1183 و 1184
[2] - عنکبوت/3.
[3] - رعد/24.
[4] - محمد/31.
[5] - بقره/155.
[6] - بقره/214.
[7] - نساء/76.
[8] - یس/60.
[9] - یوسف/5.
[10] - شمس/7و8.
کلیدواژه ها:
آثار استاد