مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
ابو بصیر گفت: به امام صادق (ع) عرض کردم: یکی از شیعیان شما که مردی پرهیزکار است بنام عمر پیش عیسی بن اعین آمد و تقاضای کمک کرد با اینکه تنگدست بود.
عیسی گفت: نزدم زکات هست ولی به تو نمی دهم، زیرا دیدم گوشت و خرما خریدی، و این مقدار اسراف است.
عمر گفت: در معامله ای یک درهم بهره ی من گردید، یک سوم آن را گوشت و قسمت دیگر را خرما و بقیه اش را به مصرف احتیاجات منزل رساندم.
امام مدتی پس از شنیدن این جریان افسرده شد و دست خود را بر پیشانی گذاشت و پس از آن فرمود: خداوند برای تنگدستان سهمیه ای در مال ثروتمندان قرار داده به مقداری که بتوانند با آن به خوبی زندگی کنند، و اگر آن سهمیه کفایت نمی کرد بیشتر قرار می داد؛ از این جهت باید به آنها بدهند به مقداری که تأمین خوراک و پوشاک و ازدواج و تصدّق و حج ایشان بنماید، و نباید سختگیری کنند مخصوصاً به مثل عمر که از نیکوکارانست.(1)
1. پند تاریخ 1/142- شرح من لا یحضره الفقیه کتاب زکوة ص 36
منبع : یکصد موضوع 500 داستان ، ج1 ، نوشته ی سید علی اکبر صداقت ، نشر ناصر
کلیدواژه ها:
آثار استاد