www.montazer.ir
یک‌شنبه 7 ژولیه 2024
شناسه مطلب: 9849
زمان انتشار: 18 ژوئن 2019
حجت شدن عبدالعظیم علیه‌السلام

حجت شدن عبدالعظیم علیه‌السلام

این یک قاعده است که وقتی چیزی با «میزان» موزون شد، خود آن هم تبدیل به «میزان» می شود. مثل اینکه خدا فرمان می دهد از رسول اطاعت کنید. پس اگر کسی از رسول خدا تبعیت کند: «مَن یطع الرّسولَ فَقد اَطاعَ اللهَ»[10]، از خدا پیروی کرده است. وقتی هم خداوند، خشم و رضای کسی را خشم و رضای خود می داند، هم دلیل عصمت اوست، هم حجت، و معیار بودنش را می رساند.

در بحث عرضه خود بر حجت معصوم الهی و مورد تایید قرارگرفتن از سوی او نیز، این انطباق با حجت، سبب می شود که خود این شخص هم برای دیگران تبدیل به شاخص و معیار حجّت می شود و خط درست برای دیگران ترسیم کند.

حضرت عبدالعظیم، پس از دیدار با امام هادی(ع) و عرضه عقاید خویش بر آن حضرت و سخنان امام که فرمود: «آنچه گفتی همه حق و درست است و بر همین عقاید استوار بمان»، به ایران آمد و وارد «ری» شد. ابتدا ناشناس بود و مردم او را نمی شناختند. کم کم به شخصیت او پی بردند و از محضرش استفاده می کردند. در همان دوران، ابوحمّاد رازی که از شیعیان معروف ری بود، با رنج بسیار راه طولانی ری تا عراق را پیمود و در سامرّا به محضر امام هادی(ع) رسید تا سؤالات دینی و شرعی خود را از آن امام بپرسد. هنگام خداحافظی، امام به ابوحمّاد فرمود:

ای ابوحمّاد! هر گاه در منطقه خودتان مسئله ای برایت مشکل شد، از عبدالعظیم حسنی بپرس و از من هم به او سلام برسان.[11]

عبدالعظیم حسنی از کجا به این مکانت عظیم و موقعیت علمی رسید که امام، او را تایید می کند و مردم را به او ارجاع می دهد و حرف او را حرف خودش می داند؟ جز به خاطر اینکه قبلاً خودش را بر امام عرضه داشته و امام، صلاحیت اعتقادی و سلامت فکری و دینی او را تایید کرده است؟

پس هر که با حجت خدا منطبق باشد، خودش برای دیگران حجّت می شود. (هر که با گل ها نشیند، رنگ و بوی گل پذیرد).

این که فقهای دین و آشنایان به مبانی فکری و کلمات نورانی ائمّه معصومین در عصر غیبت امام زمان، حجّت بر مردم می شوند و کلام و فتوایشان «حکم خدا» تلقّی می شود، برای آن است که آنان از خودشان سخن نمی گویند، بلکه آنچه به عنوان دین، از قرآن و عترت می فهمند همان را می گویند و ذهن و دلشان را برای شناخت «حکم الله» از هر شائبه و گرایش و پیشداوری خالی و خالص می کنند و همه تلاش خود را برای «استنباط حکم شرعی» به کار می گیرند و از تقوا برخوردارند و خالی از هوی و هوس اند، و اینها سبب می شود که در عصر غیبت، ملاذ و پناه مردم، و محور و معیار دین، و میزان حلال و حرام شرعی می گردند.

چون در پی کشف حجّت اند، فتوای آنان هم بر مقلّدین حجّت می شود. در حدیث معروف حضرت مهدی(عج) چنین آمده است:

«امّا الحوادث الواقعة فارجِعُوا فیها الی رُواة حدیثنا، فاِّنهم حُجَّتی عَلیکم و أنا حجّة اللهِ[12]؛ در رخدادها و حوادث و پیشامدها به راویان حدیث ما مراجعه کنید؛ چرا که آنان حجّت من بر شمایند و من حجت خدایم».

همین حدیث و نظایر آن، مبنای ضرورت تقلید از فقها در مسائل شرعی است؛ چون نظر اجتهادی و استنباط فقهای دین و آنچه به صورت «فتوا» ابراز می کنند، برای مردمی که در عصر غیبت، دسترسی به امام معصوم ندارند، «حجت شرعی» است و تکلیف شان عمل بر طبق آن است، تا برائت ذمّه حاصل کنند.

 

[11] . معجم الرجال الحدیث، ص49.

[12] . میزان الحکمه، ح 3325، به نقل از احتجاج طبرسی.

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed