مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
جهنم یک امر عارضی است. یعنی آنچه که ذاتی و حقیقی است، بهشت است. جهنم یعنی عدم تطبیق با بهشت.
گفتیم رابطه دنیا با آخرت، مثل رحم مادر با دنیاست. همانطور که ما از رحم مادر به دنیا شش نوع تولد داریم، از رحم دنیا به آخرت هم شش نوع تولد داریم: سالم، سالم قوی، ضعیف، بیمار، ناقص و معلول. بسته به اینکه چگونه متولد میشوند، حیاتشان در آنجا شروع میشود. اگر ناقص و معلول باشد که اینها برای همیشه در جهنم گرفتار میشوند. اگر بیمار باشد، بسته به سه عامل نوع بیماری، شدت بیماری و تعداد بیماری باید رنج درمان را تحمل کنند. اگر ضعیف باشند، باید تقویت شوند. اگر سالم و سالم قوی باشند که به بهشت میروند و روز به روز در بهشت ترقی میکنند.
جهنم چیست؟ جهنمی مثل بچهای است که در اینجا متولد میشود؛ ولی مریض است. یعنی با آب و هوا و شرایط زیستی اینجا تطبیق ندارد. این مریضی هم امر ذاتی نیست؛ بلکه عارضی است. نبود سلامتی و نبود شرایط موجب مریضی میشود.
اگر کسی با شرائط بهشت سازگاری نداشته باشد، خودبهخود وارد جهنم میشود و میسوزد. مثل آدمی که در اینجا با شرایط زیستی دنیا تطبیق ندارد. تنگی نفس دارد، درد دارد، مریضی دارد، انواع و اقسام بیماریها را دارد. بنابراین، جهنم یک امر عارضی است.
انسان باید مظاهر سه نوع جهنم را در زندگی دنیاییاش بشناسد: «جهنم اعمال، جهنم اخلاق و جهنم عقاید». پس سه نوع جهنم داریم. بعضیها عقایدشان سالم است، اخلاقشان خوب است، ولی به خاطر اعمالشان که توبه نکردند و گردنشان مانده و اگر بمیرند آن طرف گرفتار میشوند.
بعضیها شاید عمل بدی هم نداشته باشند، اما خُلقیاتشان بد است. این دیگر خیلی سخت است. بعضیها هم اعتقاداتشان سالم نیست. تولدهای اینها خیلی وحشتناک خواهد بود. پس مظاهر جهنم را باید در زندگیمان بشناسیم. بدانیم کدام عمل، کدام اخلاق، کدام تصمیم ما حالت جهنمی است و از آن پرهیز کنیم. این خیلی مهم است.
در رابطه با اعمالمان باید وظایف عملیمان را یاد بگیریم و انجام بدهیم. یعنی با رساله خودمان را تنظیم کنیم. در جهنم اخلاق هم باید اول رذائل و اخلاق بد را بشناسیم. صرف داشتن اخلاق خوب کافی نیست.
حضرت علی علیهالسلام فرمودند: «الْجَهْلُ بِالْفَضَائِلِ مِنْ أَقْبَحِ الرَّذَائِل= نادانی به فضیلتها از زشت ترین رذائل است». اینکه ما نشناسیم فضیلتها چه چیزی هستند و رذیلتها چه چیزی هستند، این خودش یک رذیله است.
اگر میبینی پدرت یک اخلاق جهنمی دارد، مادرت یک اخلاق جهنمی دارد یا هر دو، ما باید یاد بگیریم که به سمت این اخلاق نرویم. بگویید ممکن است در من هم باشد. بگویید حالا باید شروع کنم به غلبه کردن بر این و نگذارم این در زندگیام بیاید و از آن پرهیز کنیم.
بنابراین، اینکه میگویند دائماً به خدا از شر جهنم پناه ببرید، برای همین است. خیلی سفارش شده که شما آن حالت پناهندگی و ترس از جهنم را در خودتان تقویت کنید.
جهنم مردم را از آتش خودش به خدا پناه میدهد
از نبی اکرم صلیاللهعلیهوآله دعایی نقل است که بهتر است هر روز آن را بخوانید. «مَا مِنْ عَبْدٍ یَقُولُ كُلَ یَوْمٍ سَبْعَ مَرَّات أَسْأَلُ اللهَ الْجَنَّةَ وَ أَعُوذُ بِاللهَ مِنَ النَّارِ إِلاَّ قَالَتِ اَلنَّارُ یَا رَبِّ أَعِذْهُ مِنِّی[1]= هیچ بندهاى نیست كه در هر روز ۷ مرتبه بگوید از خداوند بهشت را مسألت مىكنم و به خداوند از آتش پناه مىبرم، مگر این که آتش بگوید پروردگارا! او را از من در پناه خود بگیر».
دقت داشته باشیم که عاطفه و مهربانی خداوند نسبت به ما بینهایت است. اگر کسی هر روز این دعا را بگوید، حتی خود جهنم به کمکش میآید. این خیلی جالب است. چون جهنم خودش مظهر رحمت خدا و مظهر درمان الهی است. جهنم میگوید خدایا این بندهات را پیش من نیاور: «أَعِذْهُ مِنِّی». درواقع جهنم برای انسان دعا میکند. این نگاه رحمت دین نسبت به ماست که جهنمش هم برای بنده دعا میکند.
پس این دعا از یادمان نرود. چون به ما خیلی کمک میکند. کمکش هم این است که وقتی یک عمل جهنمی یا خُلق جهنمی یا اعتقاد جهنمی به سراغ ما آمد، با گفتن این دعا حواسمان هست که باید پرهیز کنیم.
انسان در برابر آتش جهنم کمطاقت است
امیرالمومنین امام على علیهالسلام درباره کمطاقتی انسان در برابر آتش جهنم میفرماید: «اعْلَمُوا أَنَّهُ لَیْسَ لِهَذَا الْجِلْدِ الرَّقِیقِ صَبْرٌ عَلَى النَّارِ فَارْحَمُوا نُفُوسَكُمْ فَإِنَّكُمْ قَدْ جَرَّبْتُمُوهَا فِی مَصَائِبِ الدُّنْیَا أَفَرَأَیْتُمْ جَزَعَ أَحَدِكُمْ مِنَ الشَّوْكَةِ تُصِیبُهُ وَ الْعَثْرَةِ تُدْمِیهِ وَ الرَّمْضَاءِ تُحْرِقُهُ فَکَیْفَ إِذَا کَانَ بَیْنَ طَابَقَیْنِ مِنْ نَارٍ ضَجِیعَ حَجَرٍ وَ قَرِینَ شَیْطَان = بدانید که این پوست نازک، تحمل آتش را ندارد. پس به خودتان رحم کنید، شما در مصیبتهاى دنیا آزمایش کردهاید که وقتى خارى به بدن یکى از شما مىرود و یا به زمین مىخورد و خونى مىشود و یا شنهاى داغ پایش را مىسوزاند چگونه بیتابى مىکند؟ پس چگونه خواهد بود، اگر میان دو لایه از آتش قرار گیرد و بسترش سنگ و همدمش شیطان باشد؟».
ما تحمل جهنم را نداریم. یک کبریت بگیر ببین میتوانی آتش آن را تحمل کنی یا نه؟ در حالی که کم درجهتر از کبریت نداریم. آیا میتوانی آفتاب تیز را تحمل کنی؟ نمیتوانی تحمل کنی.
پیامبرصلیاللهعلیهوآله فرمود: «خدا هیچ کس را به جهنم نمیبرد، مگر اینکه کسی دوست داشته باشد به جهنم برود». اگر کسی از جهنم بترسد، خدا او را به جهنم نمیبرد؛ مگر اینکه خودش اصرار داشته باشد که جهنمی باشد و آن را بخواهد و جهنم را دوست داشته باشد.
قرآن میفرماید: «فَاتَّقُوا اللهَ وَ أَصْلِحُوا ذاتَ بَیْنِكُمْ[2]= پس از خدا بترسید و روابط مابین خودتان را اصلاح کنید». نگذارید کینه، ناراحتی و دلخوری در بینتان ادامه پیدا کند، اگر یک چیزی هست، آن را حل کنید.
اگر از دست همدیگر دلخورید، آن را نگه ندارید؛ بلکه به هم بگویید که دلخورید. بگویید که مثلاً از این کاری که کردی یا از این کاری که میخواهی بکنی، یا از این اخلاقت ناراحتم. نگذارید در دلتان بماند که جهنم ساخته بشود و جهنم خلق بشود. این خوب نیست.
وقتی انسان خود هیزم جهنم می شود
قرآن میفرماید: جهنم سوختش را از دو جا میآورد: یکی مردم و دیگری سنگ: «وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ= آتشی که هیزم آن مردم و سنگها هستند[3]» آنقدر حرارت جهنم زیاد است که سنگها سوخت آن میشوند. مثل ذغال سنگ که یک ذره باید آتش زیاد باشد. «و النّاس» مردم هم سوخت جهنم هستند.
خُلقیات بعضی افراد جهنمی است، آتش درست میکنند. در خانه و در محل کار، همه را آتش میزنند. با وسواس، با خودخوری، با زودرنجی، با حساسیت، با عصبانیت، با بدبینی، با بدخُلقی، با قضاوتهای بد، دائماً خودشان را میسوزانند. همین را هم به آدمهای دیگر منتقل میکنند و آدمهای دیگر را هم آتش میزنند. این جور آدمها سوخت جهنم هستند.
خیلی مهم است که انسان در سلوکش خودش را به جایی برساند که سرد بشود و آتشش را بخواباند. پس یکی از کارهای مهم ما این است که خود را خاموش کنیم. یعنی هر چه در وجود ما هست که با جهنم سنخیت دارد، خاموشش کنیم. چون جهنم در روز قیامت، هم سنخهای خودش را میگیرد.
همه بدون استثناء باید از جهنم وارد بهشت بشوند. چنانکه قرآن میفرماید: «إِنْ مِنْكُمْ إِلاَّ وارِدُها[4]= و هیچ یک از شما (نوع بشر) باقی نمی ماند، جز آنکه به دوزخ وارد میشود». اگر هنگام رد شدن از صراط، چیزی داشته باشی که سوزاندنی باشد، شما را میسوزاند. هیچ کس را با سوخت جهنمی به بهشت راه نمیدهند.
بنابراین، آدم باید از الان تلاش کند و تمرین کند چیز جهنمی با خودش نداشته باشد. گیرم که سر مادرت کلاه گذاشتی، سر پدرت کلاه گذاشتی، سر شوهرت کلاه گذاشتی، سر مردم کلاه گذاشتی؛ اما سر خدا را که نمیتوانی کلاه بگذاری، سر جهنم را که نمیتوانی کلاه بگذاری، او معصوم است همسنخ خودش را دریافت میکند.
اگر سر بقیه را هم که کلاه بگذاریم، خودمان که میدانیم در وجودمان چه چیزی میسوزاند. برای همین انسان باید از خودش مراقبت کند که هیچ چیز جهنمی را با خودش نبرد و آن را به همراه نداشته باشد؛ چه در اعمالش، چه در اخلاقش، چه در اعتقاداتش.
با «یاد جهنم» سختی های زندگی را بر خود آسان کنید
یک موقع انسان حجم زیادی از مظاهر جهنم در وجودش دارد. اگر بخواهد آنها را از بین ببرد، عمرش کفاف نمیدهد. خدا یک سیستمهایی قرار داده که در آن سیستمها تو را درستت میکند و کاری میکند که از جهنم رد بشوی. آن سیستم ها عبارتند از: رحم زمانی، مکانی، استاد یا رحم شخصیتی.
انسان در یکی از این سه رحم میتواند جهنمهایش را زود از بین ببرد و زود خودش را خنک کند: «زمانهای خاص، مکانهای خاص، و شخصیتهای خاص»، مثل اساتید ما، مربیهای ما، که شخصیتهای نورانی و بهشتی هستند. کنارشان که قرار میگیری میبینی 20 سال جهنم را از تو بیرون میکشد و تو را خاموش و سرد میکند. بعد به یک شادی و آرامش میرسی و دیگر نمیسوزی، به راحتی عصبی نمیشوی، به راحتی غر نمیزنی، به راحتی افسرده و غمگین نمیشوی.
پس سعی کن دوستان بهشتی انتخاب کنی و از دوستان جهنمی فرار کنی. چون دوست جهنمی تو را میسوزاند. ما نباید کنار شیطان قرار بگیریم و قرین شیطان باشیم. وقتی با آدمهایی که اخلاقشان شیطانی است، رفیقمیشوی یا رفت و آمد میکنی، تو را میسوزانند. از اینگونه افراد بپرهیزید.
بعضیها جهنم هستند؛ ولی تو مجبوری کنارشان باشی. مثلاً پدر و مادرت، همسرت. نمیشود به راحتی قطع کنی. حالا باید اینها را تحمل کنی. چگونه تحمل کنی و چه کار باید بکنی؟ یک کولر کنار خودت داشته باش و خودت را خنک کن.
در روایت داریم که بعضیها در جهنم نمیسوزند. یعنی اینها طوری هستند که به بهشت راهشان نمیدهند، اما در جهنم هم عذاب نمیبینند. چون یک چیزهای خنککننده از دنیا با خودشان آورده اند. حالا درست است جایش در جهنم است؛ ولی نمیسوزد.
ما هم در زندگی گاهی شرایطی برایمان به وجود میآید که جهنمی است. ولی نباید بسوزیم. از کولرهایت استفاده کن تا از طریق آن، تو را خنک کنند. آن کولرها چیست؟ چه چیزی میتواند من را کنار یک پدر بداخلاق، یک مادر بداخلاق، یک همسر بداخلاق، یک فرزند پر از آتش، خنک نگه دارد؟ خود «یاد جهنم»، آدم را خنک میکند، امّا یاد بهشت بیشتر خنک میکند. یاد خدا که اصلاً آن فضا را نه تنها خنک میکند؛ بلکه شیرین میکند. پس آدم میتواند کنار آتش خنک باشد و نسوزد؛ بلکه کنار این آتش بهشت درست کند.
باید مثل یک آتش نشان، آتش جهنم بدیها را خاموش کنیم
امیرالمومنین علی علیهالسلام میفرماید: «أَعَلِمْتُمْ أَنَّ مَالِكاً إِذَا غَضِبَ عَلَى النَّارِ حَطَمَ بَعْضُهَا بَعْضاً لِغَضَبِهِ وَ إِذَا زَجَرَهَا تَوَثَّبَتْ بَیْنَ أَبْوَابِهَا جَزَعاً مِنْ زَجْرَتِهِ= آیا میدانید که مالک (فرشته جهنمیان) هرگاه که بر آتش خشم بگیرد، از خشم او آتش به تلاطم در میآید و یک دفعه شعله را بالا میبرد، همه چیز در دست اوست، و آنگاه که بر آن نهیب زند، از نهیب او قطعات عظیم آتش، در میان درهاى جهنم به هر سو پرتاب مى شوند.»
در ادامه حضرت می فرماید: «أَیُّهَا الْیَفَنُ الْكَبِیرُ الَّذِی قَدْ لَهَزَهُ الْقَتِیرُ كَیْفَ أَنْتَ إِذَا الْتَحَمَتْ أَطْوَاقُ النَّارِ بِعِظَامِ الْأَعْنَاقِ وَ نَشِبَتِ الْجَوَامِعُ حَتَّى أَكَلَتْ لُحُومَ السَّوَاعِد= ای پیر سالخورده كه ناتوانى پیرى دامن گیرش شده! چه حالی خواهی داشت آنگاه که طوقهای آتش بر استخوانهای گردن فروچسبد و غلّ و زنجیرها بچسبد تا گوشتهاى بازوها را بخورد».
پس ما باید مظاهر جهنم را بشناسیم و اصرار به جهنم رفتن نکنیم. وقتی تو میدانی این مهمانی که میروی، بیچارهات میکند، برای چه پا در این مهمانی میگذاری؟ تازه ذوق هم میکند و خوشش هم میآید که امشب عروسی دعوت داریم. میدانی در آن عروسی چه اتفاقاتی میافتد و چه آتشی برایت آماده می شود؟
بعضیها برای جهنم رفتن، لحظهشماری میکنند. با شهوت و حرص جهنم میروند. حضرت علی علیهالسلام میفرماید: «مَنْ أَذْنَبَ ذَنْباً وَ هُوَ ضَاحِكٌ دَخَلَ النَّارَ وَ هُوَ بَاکٍ= هر کس گناهی کند و برای گناهانش بخندد، داخل جهنم میشود، در حالی که گریه میکند». پشت این خندهها خیلی غصهها و گریهها و عربدهها و خیلی ضجهها و نالهها وجود دارد. پس چه اصراری هست که حسود بمانی، عصبی باشی، زودرنج باشی، بیعاطفه باشی؟ اینها را خاموش کن.
«بیعاطفگی» یعنی تو با رحمت و بهشت سنخیت نداری. کسی که نمیتواند بغل کند، نمیتواند نوازش کند، نمیتواند ببوسد، نمیتواند حرف قشنگ بزند، این با خودش جهنم دارد. چون روحیاتش با رحمت خدا سازگاری ندارد.
بهشت یعنی انسان وقتی در آن قرار میگیرد، شاد است و رحمت خدا روی آدم سراریز میشود. تو کاری بکن که وقتی کنار یک نفر هستی، زنت هست، شوهرت هست، بچهات هست، پدر و مادرت هست، همه احساس آرامش و شادی کنند. نه اینکه مدام از تو بترسند. اصلاً کسی در کنار یک آدم بهشتی نمیترسد. چون همیشه مثل یک آتشنشان، نقش خاموش کردن را دارد. وقتی روز قیامت هم محشور میشود، یک دفعه خدا او را در صحنه قیامت نگه میدارد و میگوید کجا میروی؟ میگوید بهشت میروم. خدا میگوید بایست. تو یک عالم در دنیا آتش خاموش کردی، حالا هر چقدر دلت میخواهد از این جهنمیان به بهشت ببر.
چه کسی میتواند آتش دیگران را خاموش کند؟ کسی که اول آتش خودش را خاموش کند، نه اینکه کینه بگیری، درگیر بشوی، دهان به دهان بشوی و مراء کنی.
فرمود: اگر کسی بگو مگو کند، حتی اگر حق با او باشد، من او را شفاعت نمیکنم. پس با کسی دهان به دهان نشوید. دهان به دهان شدن یعنی سوختن و محرومیت از شفاعت رسول الله صلیاللهعلیهوآله. پس اگر دیدید که یک کسی حوصله دارد با شما دهان به دهان بشود، فورا ردش کن و آتش او را خاموش کن. اگر تو هم بایستی دهان به دهان بشوی، حتی اگر حق با تو باشد، سر از جهنم در میآوری.
امیرالمومنین علی علیهالسلام میفرماید: «كَفَى بِجَهَنَّمَ نَكَالاً= جهنّم مجازات كافى است». «نکال» یعنی گوشمالی دادن. یعنی جهنم برای گوشمالی دادن، کافی است. خدا میگوید خودتان را عصبانی نکنید، کینه به دل نگیرید، اینطور چیزها را جدی نگیرید. اگر کسی برضد شما کاری کرد، من خدا او را گوشمالی میدهم.
اگر میخواهی امام زمان علیهالسلام را بخندانی و اگر میخواهی امام زمان علیهالسلام ذوقزده بشود و از دست تو قهقهه بزند، برو یک جا بهشت راه بینداز. برو فتنه را بخوابان. نه اینکه خودت هم یک طرف فتنه بشوی. عروس خانهشان میآید او را له میکنند. میگویند این پدرش معتاد است. این مادرش اینطوری است. اینها دهاتی هستند. اینها پایینشهری هستند. یکسره به عروس و داماد تحقیر و توهین میکنند. بین عروس و دخترانش فرق میگذارد. بین داماد و پسرانش فرق میگذارد. این کار خوب نیست. عروس خیلی عظمت و احترام دارد. داماد خیلی عظمت و احترام دارد. باید حرمت اینها را نگه داریم.
بعضیها خیلی راحت عروس و داماد جلوی چشمشان کوچک میشوند. راحت به عروسشان تحقیر و توهین میکنند؛ یا از آنها بیگاری میکشند. انتظار دارند عروس در این خانه بیاید و همه کاری برای اینها بکند. اینها توقعات جهنمی است. اگر شما در ذهنت بیاید که این عروس باید خانه من را جارو کند، خدا بعداً پوست تو را میکَند. بگذار به حال خودش. اگر دوست داشت، این کار را میکند و اگر دوست نداشت، تو چه توقعی داری؟ تو چه توقعی داری که داماد باید بیاید یک کاری برایت بکند. حالا داماد است؛ برای چی بیگاری از او میکشی؟ رفاقت و صمیمیت و دوستی یک چیز دیگری است. از شوهرت چرا اینقدر توقع بیجا داری؟ چرا از زنت اینقدر توقع بیجا داری؟ این توقعات بیجا انسان را نابود میکند. اینها فرصتهایی هستند برای اینکه ما آتشها را خاموش کنیم و به بهشت برویم.
قا /185
بهشت و جهنم
[1] . شیخ صدوق، امالی، ج1، ص98.
[2] . سوره انفال/ آیه 1.
[3] . سوره تحریم/ آیه 6.
کلیدواژه ها:
آثار استاد