www.montazer.ir
سه‌شنبه 26 نوامبر 2024
شناسه مطلب: 7205
زمان انتشار: 28 ژوئن 2017
جهاد مالی چیست؟

انفاق و صدقه، جلسه 1

جهاد مالی چیست؟

کسی که به اهل بیت علاقه دارد و می خواهد در دنیا و آخرت همراه آنها باشد و همواره لعنت می کند کسانی را که اهل بیت را از مقامشان کنار زدند، باید به فکر انتقام از دشمنان آنها باشد. اگر کسی روحیه انتقام نداشته باشد باید در ایمانش شک کرد. این روحیه انسان را به سوی جهاد سوق می دهد و یکی از انواع آن جهاد مالی است.

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرمایند: "مَن ماتَ و لَم یَغْزُ و لَم یُحدِّثْ بهِ نَفسَهُ ماتَ على شُعْبَةٍ مِن نِفاقٍ[1]=كسى كه جهاد نكرده یا آرزوى جهاد نداشته باشد و بمیرد، به نوعى از نفاق از دنیا رفته است».

اکنون که در دوران غیبت به سرمی بریم، هیچ زمانی را خالی از جهاد نداشته ایم. به خصوص پس از انقلاب اسلامی که انواع جهاد برای ما مهیا بوده است. به همین خاطر می توانیم در این راه، خود را به بالاترین مقام برسانیم. جهاد مالی یکی از انواع جهاد است. از این رو، اگر شخصی به روحیه ی جهاد مالی و فداکاری و انتقام برای اهل بیت نرسد، باید در صداقت ایمانش شک کرد.

در احادیث معتبر در باب وجوب جهاد و عظمت آن آمده است: «عَلَیْكُمْ بِالْجِهَادِ فِی سَبِیلِ اللَّه[2]= برشما باد جهاد در راه خدا» کلمه الله در اینجا عظمت خاصی دارد و ما از آن غافلیم. «إِنَّ الْجِهَادَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الْجَنَّة[3]= جهاد دری از درهای بهشت است».

در زیارت عاشورا می خوانیم: "وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً دَفَعَتْكُمْ عَنْ مَقَامِكُمْ وَ أَزَالَتْكُمْ عَنْ مَرَاتِبِكُمُ الَّتِی رَتَّبَكُمُ اللَّهُ فِیهَا=خدا لعنت کند امتی را که جلوی شما را گرفتند و شما را از تصدی مقام تان برداشتند و شما را از رتبه و مقامی  که خدا به شما  داده بود، کنار زدند».

 همچنین اگر کسی معتقد است که با زندگی در دنیا بدون اهل بیت، در رنج و عذاب است، باید به فکر انتقام از دشمنان آنها باشد. این مانند عملیات انتقامی است که به طور مفصل در کتاب «عزادار حقیقی» توضیح دادیم. گفتیم عزاداریها به پنج مرحله تقسیم می شوند و عزادار حقیقی شخصیتش در مرحله چهارم شکل می گیرد. این یعنی زمانی که به فکر انتقام از دشمنان امام زمان است. البته این خواسته خداوند متعال است.

در فراز پنجم زیارت عاشورا می خوانیم: "أَسْأَلُهُ أَنْ یُبَلِّغَنِی الْمَقَامَ الْمَحْمُودَ لَكُمْ عِنْدَ اللَّه‏ وَ أَنْ یَرْزُقَنِی طَلَبَ ثَارِی‏‏=از خداوند می خواهم که مقام پسندیده ای را که شما نزد خدا دارید، به من عطا نماید و روزیم کند خونخواهی شما را».

در این فراز به یک مصیبت مشترک اشاره شده است. «ثارک» و «ثاری» معنای متفاوتی دارند. «ثارک» یعنی تو از من محروم شدی و «ثاری» یعنی من از تو محروم شدم. هر دو اینها گرفتاری دارد و به معنای مصیبت دو طرفه است. یعنی انتقام تو و انتقام خودم.

خدا با جهاد، غصه های انسان را از بین می برد

در روایتی از معصوم علیه السلام می خوانیم: «فانّه یذهب الهم و الغم.[4]= خدا با جهاد، غصه های شما را از بین می برد.»

در قرآن کریم قید "بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِم[5]‏"=کسانی که با اموال و جانهایشان جهاد میکنند». بارها تکرار شده است.

جهاد اول مالی است و این نوع جهاد، برای عده ای از جانشان هم عزیزتر می باشد.

حضرت عزرائیل به شخصی گفته بود: جانت را بگیرم یا یکی از سکه هایت را؟ و او جانش را به سکه هایش ترجیح داد و گفت جانم را بگیر و به سکه ها دست نزن». بنابراین، باید دانست که «فقدان و از دست دادن و محروم شدن»، از آثار جهاد می‌باشد.

محرومیت های جهاد مالی

در انواع جهاد مادی، معنوی و بدنی، سختی ها و محرومیت هایی وجود دارد. چه زیباست که مرگ ما با خستگی و بی خوابی  برای امام زمانمان باشد.

همه می دانیم که جهاد مالی یک مرد در خانواده پرداخت نفقه ی واجب است که موظف است نیازهای خانواده مانند لباس، بهداشت، غذا، تحصیلات و ازدواج را فراهم آورد.

پدر خانواده مستحب است که بخیل نباشد و طبیعی ترین حالت این است که انسان برای فرزندش خرج کند و اگر مردی برای همسر و فرزندانش هزینه کند، کسی از او عیب نمی گیرد. بنابراین نفقات واجب، نفقات مستحب و وسعت دادن به خانواده عمل پسندیده ای است. همچنین در اسلام پدر موظف است در زمان ازدواج فرزندانش به آنها کمک مالی نماید تا به استقلال برسند.

قانون می گوید مردی که حاضر نیست برای خانواده اش خرج کند، همسر او می‌تواند از او جدا شود، حتی دوران عقد اگر اینگونه باشد، به خانم ها می گوییم طلاق بگیرند.

اگر زنی در دوران عقد سه صفت بخل، بدگمانی  و بد دل بودن را دید نباید به زندگی ادامه دهد. البته صفت های دیگر هم هست ولی بخل صفت بسیار بدی است.

 اینجا این سوال مطرح می شود که آیا ما برای امام زمان مانند پدر خودمان خرج می کنیم؟ وقتی می گوییم  پدر و مادرم به فدای تو باشد، پس حتما باید برای اهل بیت مانند بچه ها و پدر و مادر خود خرج کنیم. آیا واقعا اینگونه هستیم؟ یعنی اگر معرفت داشتم برای امام زمان بیشتر از زن و بچه و حتی خودم خرج می کردم.

پدر خانواده برای تامین نفقه، با سختی ها و محدودیت هایی روبرو است. در راه جهاد مالی برای امام هم ناهمواری و سختی هایی پیش روی ماست. خوشا به حال کسی که در وجودش رنج جهاد، آثار جهاد و زخم های جهاد است و به دیدار معبودش می رود و وای به حال کسی که به ملاقات خدا میرود و سابقه ای در این زمینه ندارد.

مجاهدان امام زمان را همه ی وجود خود می دانند، ولی فاسقان نسبت به امام بخل دارند

حضرت علی(علیه السلام) می فرمایند: «فانَّ الْجِهَادَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الْجَنَّةِ فَتَحَهُ اللَّهُ لِخَاصَّةِ أَوْلِیَائِه‏"[6]= جهاد دری از درهای بهشت است که خداوند فقط به روی دوستان ویژه اش باز می کند».

 برای مجاهدان در روز قیامت یک در ویژه در بهشت هست و با هیبت خاصی وارد بهشت می شوند. اینها کسانی بودند که در دنیا کاری جز فداکاری و جنگیدن در راه خدا نداشتند.

بر طبق این حدیث شریف کسی که روحیه جهادی ندارد و آرزوی جهاد در دلش نیست، دوست ویژه  خدا هم نیست. اگر من دوست ویژه هستم، برای ویژه ترین دوستانم بیشترین هزینه و فداکاری را می کنم و از تحصیلات، مدرک، قدرت، هنر، قلم، مقام، شهرت و آبرویم برایشان هزینه می کنم.

کتابی به دست من رسید که بسیار زیبا بود. شاید آن سالی که این کتاب به دست من رسید، قیمتش پنج هزار تومان بود، بعدها در کمال تعجب دیدم که کتاب بیش از هزار صفحه را حدود ۸۰۰ تومان می فروشند.

بعدا متوجه شدم که شخصی قبل از مردن، این کتاب را وقف کرده بود و نوشته بود یک سوم مال من را بگذارید برای این که آثار اهل بیت را ارزان به دست مردم برسانند. او همه عشقش همین بود و این  شهامت را داشته که چنین کاری را بکند.

مجاهدین در دنیا تنها به فکر فداکاری و جنگیدن در راه خدا هستند و همانند بسیجی ها، عاشق ترین و مهربانتربن آدم های روی زمین می‌باشند. آنها برای این که انسانها دستشان به خدا برسد و فرزندان و ایتام آل پیامبر دستشان به پدرانشان برسد، تلاش می‌کنند.

این افراد نمونه بارز صفات رحمان و رحیم خدا هستند. آنها جهاد می‌کنند تا موانع هدایت مردم را بردارند. زیرا دوست دارند دیگران هم وارد بهشت شوند. طبق حدیث شریف حضرت علی (علیه السلام)، کسی که روحیه جهاد ندارد و آرزوی جهاد در دلش نیست، دوست خدا و اهل بیت هم نیست.

وقتی می‌گویی "بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی" یعنی امام زمان همه وجود ماست، بنابراین باید سرمایه گذاری جدی داشته باشی و در این راه  نسبت به این عزیز بخیل نباشی تا جزو فاسقین نباشی.

در سوره توبه میخوانیم: "قُلْ إِنْ كانَ آباؤُكُمْ وَ أَبْناؤُكُمْ وَ إِخْوانُكُمْ وَ أَزْواجُكُمْ وَ عَشیرَتُكُمْ وَ أَمْوالٌ اقْتَرَفْتُمُوها وَ تِجارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسادَها وَ مَساكِنُ تَرْضَوْنَها أَحَبَّ إِلَیْكُمْ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ جِهادٍ فی‏ سَبیلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّى یَأْتِیَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفاسِقین‏[7].= بگو اگر پدرانتان و فرزندانتان و برادرانتان و همسرانتان و خویشانتان و اموالى كه فراهم آورده‌‏اید و تجارتى كه از كسادى‌‏اش مى‏‌ترسید و خانه‌‏هایى كه به آنها دل خوش كرده‌‏اید، نزد شما از خدا و پیامبرش و جهاد در راهش محبوب‏ترند، پس منتظر بمانید تا خدا فرمان عذابش را بیاورد؛ و خدا گروه بدكار نافرمان را هدایت نمى‏‌كند.»

هرگاه در قرآن کلمه «بگو» بیاید بعد از آن شاه کلید است. طبق این آیه متوجه می‌شوی که فاسقی یا مومنی، بهشتی هستی یا جهنمی، عاشقی یا قلبت در حالت ادبار و فرار از خداست.

بر طبق این آیه، این گروه نافرمان فاسقین هستند که خداوند متعال آنها را دوست ندارد و هدایت نمی کند.

حالا تمام عمرت را روزه بگیر و حافظ کل قرآن باش و همواره نماز بخوان. اینها به تنهایی ملاک نیست،  بلکه عشق و حب به امام زمان «احبّ الیکم» ملاک اصلی است.

تا الان هرچند سالی که عمر کردی با خودت چه کار کردی؟ در درون خودت جستجو کن که زحمت هایت منجر به این شده که معشوقت امام زمان باشد و امام زمان از همه کس برایت عزیز تر باشد؟

خدا و رسول و جهاد در راه خدا برایت عزیزتر باشد، زخم خوردنش برایت تلخ نباشد. مجروح شدن، اسیر شدن و فقدانش برایت شیرین باشد، ببین این گونه شده ای یا نه؟ اگر نیستی کارهای دیگر فایده ندارد. این عرفان بازی ها، ذکرها، نمازها و دعاها به جایی نمی رسد. ما باید درون خود را جستجو کنیم که تاکنون کدامیک از کارهای ما برای معشوقمان بوده است.

همه ما انسان ها در روز قیامت با علاقه های درونی محشور می شویم، این علاقه ها از عملکرد ما مشخص می شود و این که چه مقدار از برنامه روزانه خود، تعطیلات، امکانات، آبرو، عزت، اعمال، هنر و قلم خود را وقف خدا، رسول، جهاد و امام زمان کرده ایم و آیا واقعا از این کار لذت و حظ کافی را برده ایم؟

در قرآن کریم جمله «اللَّهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفَاسِقِینَ=خدا افراد فاسق را هدایت نمی‌کند»، بارها تکرار شده است. پس اگر هدایت می خواهی، اول باید این مبنا در دلت درست شود. آن زمان است که تمام درها به رویت  باز می شود.

اما شخصی که اینگونه نیست، خودخواه ترین افراد است. زیرا برای رسیدن به اهداف طبیعی خود، همه کس و همه چیز را زیر پا میگذارد.

مانند گران فروشان، احتکارکنندگان، دزدها، جانیان، بداخلاق ها، حسودان و بدبین ها. اینها لطفی به دیگران ندارند، مهربانی، شیرینی و جاذبه ای ندارند و همواره گرفتار طبیعت خودشان هستند.

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می‌فرمایند:«عَلَیْكُمْ بِالْجِهَادِ= بر شما جهاد واجب است». ایشان می‌فرمایند، اگر سربازهای من خسته نمی شدند، من از این جهاد به دنبال جهاد بعدی میرفتم. ولی شما خسته می شوید و احتیاج به استراحت و تجدید قوا دارید ولی من هیچ گاه خسته نمی شوم.

مبنا این است که مهم بودن و بی مصرف بودن خود را ارزیابی کنی و آیا واقعاً این عمر تو مانند جنینی که در رحم مادر است برای تولد به سمت ابدیت بوده یا خیر؟

همچنین آزادی و شادی واقعی زمانی بدست می آید که  کمالات حیوانی و نباتی خود را ذبح کنی و عید قربان بگیری.

رزمندگان ما نمونه بارز مجاهدین واقعی بودند، اگر ده روز به آنها مرخصی می دادند انگار ده روز از تفریح محرومشان می کردند. دست و پایشان قطع میشد و برمیگشتند، چشمهایش را می گرفتند و برمی گشتند و با اینکه چند تا از اعضایشان مصنوعی بود، دست بر نمی داشتند.

زمانی که پیامبر می‌فرمایند جهاد تفریح امت من است، باید از خود بپرسیم که آیا واقعاً از فداکاری در راه خدا و پیغمبر لذت می بریم؟ و برای اهل بیت به عنوان تفریح حاضریم که پول خرج کنیم؟ آیا از این کار شاد می شویم یا برای ما سخت است؟

مبنای تو این باشد که وقتی برای اهل بیت کار می کنی، تا دیر وقت تلاش می کنی و وقتی از مال و امکانات دیگر در این راه هزینه می کنی، آیا واقعاً از این عمل خود لذت می‌بری؟ اگر اینگونه هستی جزو آن دسته از افرادی که جهاد برایشان تفریح است.

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و‌ آله) چه زیبا می‌فرمایند که: جهاد، مانند جبهه تفریح امت من است.

شرافت ما به این است که وقتی امام زمان ما را ببیند خسته، بی تاب و زخم خورده عشق خودش ببیند و با جهادگران واقعی در راه خودش روبرو شود.

اهل هجرت و جهاد، علاوه بر رحمت خاص خدا به مقام رضوان نیز می رسد

کسانی که از منافع مادی خود به خاطر امامت و برطرف کردن اضطرار شیعیان امام زمان می گذرند، مصداق بارز "أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْفائِزُون‏"[8]هستند.

یعنی مقام و درجه اینها نزد خدا بالاتر است و در این راه رستگارند.

روزی می‌رسد که با پرسش امام حسین، حضرت زینب، حضرت ابوالفضل و علی اکبر مواجه می‌شویم که از ما می‌پرسند آیا مصیبت های ما برایت تحولی ایجاد نکرد؟

 اگر روزی حضرت زینب بگوید که من بچه ها، برادرها، خواهرزاده ها و برادرزاده هایم را فرستادم برای جهاد و شهادت و تو برای ما چه کار کردی؟ چه جوابی برای ایشان داریم؟

بی قراری برای اهل بیت بسیار عالی است و امیدوارم با یاری خداوند متعال این بی قراری نصیب همه بشود. اما چرا برخی از ما روحیه جهاد نداریم و می ترسیم که برای خدا بی خوابی بکشیم و از مال و خانواده خود بگذریم؟

علتش این است که هنوز به این معرفت نرسیده ایم که عضو خانواده اهل بیت هستیم. در حالی که آنها دائماً به ما می گویند که شما فرزندان ما هستید. ولی ما با آنان اینگونه نیستیم. جای تاسف است که ما روحیه انتقام از دشمنانشان را نداشته باشیم و در مقابل این عزیزان سرافکنده شویم.

دو آیه ذیل بیانگر مقام جهادگر واقعی و پاداش او برای بی قراری اهل بیت است:

 "وَ أُولئِكَ هُمُ الْفائِزُون‏= و تنها این افراد کامیابند».

"یُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ بِرَحْمَةٍ مِنْهُ"[9] =و خدا به این افراد به رحمتی از ناحیه خودش بشارت می دهد.»

و از دیگر درجات "وَ جَنَّاتٍ لَهُم‏[10]"، "فِیها نَعِیمٌ مُقِیمٌ[11]" و "خالِدِینَ فِیها أَبَدا[12]"  می‌باشد. بدین معنا که در این بهشت ها نعمت جاودانه است و تنها مختص این افراد است و در این رحمت جاودان هستند.

در جای دیگر خداوند به پاداش بزرگ برای آنها اشاره می‌کند:" عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِیم[13]‏"

خداوند متعال خطاب به اهل جهاد می‌فرماید: "خِفافاً وَ ثِقالًا وَ جاهِدُوا بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ ذلِكُمْ خَیْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ‏.[14]" = با شتاب با تجهیزات سبك و سنگین، سواره و پیاده به سوى میدان نبرد بیرون بروید و با اموال و جان‏هایتان در راه خدا جهاد كنید كه اگر دانای به حقایق باشید این براى شما بهتر است‏.»

زمانی شما مقابل خدا قرار می‌گیرید و خدا می‌گوید برای تو این کار بهتر است و انجام بده و ما ایمان می آوریم به کلمات الهی و قرآن. می فرماید: "یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا آمِنُوا = ای مومنین! ایمان بیاورید». خدا دارد با شما صحبت می‌کند، و می گوید این برای شما بهتر است.

در روایت آمده که خداوند در بهشت به بهشتیان که مشغول عیش و نوش هستند می‌گوید خوش می‌گذرد؟ می‌گویند بله خوب است.

خدا می گوید از این بالاتر هم بود شما نرسیدید به آن. می‌گویند چه چیزی بود؟ خداوند می‌فرماید: رضایت من. هنر واقعی این است که خدا از انسان راضی باشد.

در سوره توبه به رضایت خداوند اشاره شده است: "رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْه‏"[15]:= خدا از آنان خشنود شده و آنان نیز از او خشنودند».

بنابراین افرادی که که اهل ایمان، هجرت و جهاد هستند، علاوه بر رحمت خاص خدا به مقام رضوان خدا نیز می‌رسند. البته رضوان در بهشت هم نصیب هر کسی نمی شود.

هرکس که اهل جنگیدن با موانع ظهور امام زمان را نداشته باشد منافق است

اگر کسی نسبت به دشمنان امام زمان (عج) کینه نداشته باشد حتماً منافق است و در محبتش به امام و در فرزندی اش صادق نیست و خیانتکار است. منافقین در دوران حضرت علی می گفتند: "ما حوصله جنگ و جهاد نداریم و این جنگی که می کنید، شک داریم که درست است یا نه، ما را جایی بفرست تا عبادت کنیم."

افرادی که روحیه جهاد و جنگیدن با موانع ظهور امام را نداشته باشند، جزو منافقین به حساب می آیند.

چگونه قبول کنیم که حضرت علی در آوارگی و اضطرار باشد و ما کینه و روح جهاد نسبت به دشمنان پدرمان را نداشته باشیم.

عده ای در طبیعت گرایی و عافیت طلبی غرقند و برخی دیگر در مسائل معنوی و عرفانی اهل عافیت هستند. در زیارت عاشورا نیز دو بار از ما خواسته شده که صدق داشته باشیم. یعنی زیارت عاشورا را صادقانه بخوانیم.

اگر کسی یک بار زیارت عاشورا را از اول تا آخر صادقانه بخواند و به خودش بگوید که می توانم با امام حسین (علیه السلام) صحبت کنم و بگویم که به هر یک از این کلمات عمل خواهم کرد، او به مقام منتظر رسیده و طبق فرمایش امیرالمؤمنین هم درجه ایشان خواهد شد.

حضرت علی (علیه السلام) میفرمایند: "مَن لَقِیَ اللّه بغیرِ أثَرٍ مِن جِهادٍ لَقِیَ اللّه و فیهِ ثُلْمَةٌ[16]= هر كس بدون آن كه نشانى از جهاد در خود داشته باشد، خدا را دیدار كند، هنگام ملاقات با او، در خود خللى یابد.»

این نقص در حرکت به سمت ابدیت بسیار خطرناک است. چرا که اولین ملاقات ما قبل از نکیر و منکر و بشیر و مبشر با خداوند متعال است. «تو و خدا». چقدر تا این ملاقات فاصله داریم؟ نمی دانیم چند روز و چند ساعت دیگر این ملاقات بین ما و خدا برقرار می شود.

آیا واقعاً به خاطر خدا به طبیعت خودت ضربه زدی و از حیوانیت خودت سرمایه گذاری کردی؟ وای به حال کسی که این طور نباشد و به ملاقات خدا برود و سابقه ای در جهاد نداشته باشد.

به همین دلیل است که می گوییم الان که حضرت در غیبت است، بهترین موقعیت برای جهاد است که انسان خودش را به شرافت جهاد برساند و از عافیت طلبی خارج شود.

چه زیباست وقتی که با امام زمان روبرو می‌شوی، آثار خستگی و دویدن ها برای حضرت در وجودت باشد. پدر عزیز خودت را در حالی ملاقات کنی که ببیند فرزندش به فکر او بوده و در تمام این مدت دلشوره او را داشته و در حال بر طرف کردن موانع ظهورش بوده است.

شما وقتی در جهاد مادی، معنوی و بدنی وارد می شوید سختی ها و محرومیت هایی دارد، آسیب و فقدان دارد. ولی با چه چیزی این فقدان جبران می شود؟ با شیرینی فداکاری برای معشوق و رضایت معشوق و این که در محضر خدا و امام زمان هستی جبران خواهد شد.

 خوشا به حال کسی که وقتی امام زمان به او نگاه می کند در حال خسته بودن، بی خوابی کشیدن، تنهایی، خرج کردن و محدود شدن برای او از دنیا برود.

بهترین زمان برای جهاد، دوران غیبت امام زمان(عج) است. بنابراین هرکس می تواند خود را به شرافت جهاد برساند و از عافیت طلبی خارج شود باید اقدام کند.

«شهوت مقدس» در مقابل «عشق مقدس» بسیار خطرناک است

مهمترین دغدغه ما برای امام زمان، فداکاری و جانفشانی در راه ایشان است که این عشق مقدس است. اما برخی افراد شهوت دارند. شهوت مقدس خطرناک است و انسان را به جهنم می‌برد. ولی عشق مقدس این گونه نیست.

من در بسیجی ها، هیئتی ها و کسانی که وقف امام زمان هستند، دیده ام که هر چقدر در این راه قدم برمیدارند، خوش اخلاق تر می شوند.

مثلا اگر کسی در بسیج و هیئت فعالیت کند و نسبت به خانواده اش بداخلاق، عصبی، زودرنج و بی حوصله باشد و با قیافه‌ی وحشتناک، خسته و طلب کار وارد محیط خانه شود، عمل او عشق نیست، بلکه از روی شهوت است.

در مقابل اگر با مهربانی وارد خانه شدی و نسبت به فرزندان و و پدر و مادر خود، با تواضع برخورد کردی و مانند عسل شیرین آمدی، معلوم است که در آنجا عشق بازی می کردی.

انسان با عشق، خوش اخلاق می شود، اما با شهوت، حتی اگر شهوت مقدس هم باشد، هیچ گاه خوش اخلاق نخواهد شد.

عشق این گونه است، اگر متوجه شدی یک نفر بهتر از تو عمل می‌کند، بهتر است کارت را کنار بگذاری، ولی جمکران و هیئت هم تعطیل نشود.

مثلاً اگر بگویند دیگر نمی خواهد کفش های هیئت را جفت کنی یا غذا پخش کنی، اگر دیدی که قبول نمی کنی و کنار نمی روی، بدان که عمل تو با عشق نبوده، بلکه از روی شهوت بوده است. بسیج و کارهای دیگر هم همینطوراست. کسی که عاشق جهاد باشد، تفریحاتش نیز، پسندیده است. مگر طبیعت گراها تفریح ندارند؟ فطرت گراها تفریحشان این است که برای معشوق فداکاری می‌کنند. مانند امام حسین که هر چه در راه خدا تقدیم می‌کرد، شادتر می شد.

مؤمن این گونه است که هر چه از او کم شود، لذتش بیشتر می شود. اینها آینه است. شما باید در آینه نگاه کنید تا بفهمید در کجا قرار دارید.

شما شب جمعه برای شهوتت بیا حرم، خوش اخلاق نمی شوی. چون پدر و مادرت به تو احتیاج دارند و می گویند کنار ما باش. اما می گویی میخواهم تا صبح در حرم کمیل بخوانم. برای همین است که وقتی از حرم بر می‌گردی، می بینی حالت خیلی بدتر است و بداخلاقی. چون به خاطر شهوت رفتی. خدا کدام را بیشتر دوست دارد؟ این که تا صبح عبادت کنی یا اینکه نزد همسر یا والدینت بمانی؟ همسرت و پدر و مادرت واجب تر هستند. پس در کنار آنها باش. صدتا از این احیاها هم بروی فایده ندارد و هرگز هم به سمت آدمیت حرکت نخواهی کرد.

عشق خوشحالی می آورد. اگر می بینی بعد از سالها عبادت شاد و قوی نیستی و همیشه احساس بدبختی، تاریکی و دلمردگی می کنی برای این است که عبادت نکردی. ولی اگر کمی عاشقانه کاری کنی به نشاط خواهی رسید.

 حضرت علی (علیه السلام) در مورد نشاط و شادی مؤمن میفرمایند: «المومن ُ دَائِماً نَشَاطُه‏[17]= نشاط مومن دائمی است چون عاشق است.»

در سوره توبه به این عشق مقدس اشاره شده است: "الَّذینَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فی‏ سَبیلِ اللَّه‏‏[18]=آنان كه ایمان آوردند و هجرت كردند و با اموال و جان‏هایشان در راه خدا به جهاد برخاستند». ایمان و هجرت یعنی برای امام زمان حاضر باشی هر کاری انجام دهی و از بهترین مکان به پست ترین مکان بروی و در راه خدا جهاد کنی.

عاشق واقعی همواره در جهاد است و به خدا ایمان دارد و حاضر است برای امام زمان هر کاری انجام دهد و از دلبستگی های مکانی خود دست بردارد.

مقصود از دلبستگی مکانی این است که مثلا به شخصی می گویند چرا در بالای شهر زندگی می‌کنی؟ می گوید ما به اینجا عادت کرده ایم. با اینکه می‌داند که تحصیل برای فرزندش در آن منطقه مناسب نیست، ولی میگوید، شأن ما از اینجا بالاتر است .

اینگونه افراد شهوت وهمی دارند و برایشان مهم نیست که کجا زندگی میکنند و با چه کسانی در ارتباط هستند و به قول خودشان اینگونه عزیزتر میشوند.

شخصی که از او توقع نداشتم به من گفت،۴۰ هفته جمکران رفتم تا خدا کمک کند خانه ام را از پایین شهر به بالا شهر ببرم. بنده به او گفتم اصلاً با مقام معنوی آنجا کاری ندارم. ولی باید شرافت ظاهری را در نظر بگیریم.همین شخص می‌گفت که فرزندم میگوید من در دانشگاه خجالت می کشم بگویم خانه ام اینجاست، توهمات را ببینید انسان چقدر بدبخت می شود.

مثلا همین ری که قبله تهران است. این شهر ۷ هزار سال قدمت دارد و تهران یکی از روستاهای اینجا به حساب می آمد. به خاطر همین، شهرری تا این حد عزیز شده است. چشمه علی هم همینطور است. شما کدام تمدن را در کره زمین پیدا می کنید که نزدیک به این قدمت باشد. قدمت خیلی مهم است.

کاستی ها و مشکلات باید برای مومن لذت بخش باشد. همانند امام حسین (علیه السلام) که با وجود این همه مصیبت و سختی همواره روحیه خود را حفظ نموده و هر لحظه شادتر می‌شدند و اینگونه بود که خود را فدای معشوق نمودند.

بنابراین بسیجی ها و هیئتی های ما بدانند که اگر بخواهند وقف امام زمان شوند، باید در این راه خوش اخلاق تر باشند و دچار شهوت نشوند.

افتخار انتساب به پیامبر

 هرکس به انتساب خود به حضرت فاطمه زهرا و معصومین (علیهم السلام) افتخار نماید، ذلیل نمی شود.

عده ای از سادات اصرار دارند که کلمه سادات قبل از اسمشان حتما گفته شود. و انتسابشان به پیغمبر را نوعی شرافت می‌دانند و اگر این انتساب را نگویید، ناراحت می‌شوند. انتساب بسیار زیباست، زیرا مومن منتسب به خداست.

روایت داریم روح مومن «اشدّ اتصالا» است. یعنی، شدت اتصالش از نور خورشید به خورشید بیشتر است. روح مومن به خدا هم شدت اتصالش بیشتر از نور خورشید به خورشید است.

خوشا به حال کسی که به ارتباط با خدا و اهل بیت افتخار کند و خودش را با پدر و مادر طبیعی و فطری ارزیابی کند و بگوید من فرزند فاطمه زهرا (سلام الله علیها) و فرزند معصومین (علیه السلام) هستم.

اگر کسی به انتساب واقعی خودش دقت کند، هیچ گاه خوار و ذلیل نمی شود و همیشه با شخصیت است. زیرا این انتساب را دارد و آنها را از خودش می داند و خودش هم از آنها می داند و جزو خانواده اهل بیت است.

امام صادق (علیه السلام) در این باره می‌فرمایند:«شما وقتی صلوات می فرستید و آل می گویید آل پیامبر شما هستید، ما اهل بیت رسول خدا هستیم.»

 در زیارت عاشورا آمده: "من پدر تو هستم و تو بخواه که با من در دنیا و آخرت باشی". این نهایت عشق و علاقه بین دو نفر را نشان می‌دهد.همچنین در فراز دیگری از زیارت آمده: "مصیبت امام، همان مصیبت توست". کلمات ثارک و ثاری در اینجا معنا پیدا می‌کند.

در روز عاشورا وقتی بعضی ها از خانواده هایشان دور می افتادند و میگفتند که پسرت را اسیر گرفتند و بروید او را آزاد کنید. می گفتند: نه تو(امام حسین) همه کس من هستی. بله راست می گفتند، نهایت دلدادگی زمانی است که میخوانیم: "بِأَبِی أَنْتُمْ وَ أُمِّی وَ أَهْلِی وَ مَالِی وَ أُسْرَتِی[19]‏= پدر، مادر و خانواده ام فدای شما شود».

کلمات پدر و مادر و جان و خانواده ام شوخی نیست و می‌گوییم همه خانواده من فدای شما شوند. اگر این اتصال تا این حد زیاد است و  شأنت این است که همه کس خود را فدای اهل بیت کنی، آیا می توانی برایشان جهاد نکنی و در مشکلات آنها را تنها بگذاری؟

آنوقت ندای « هَل مِن ناصِر یَنصُرُنی[20]= آیا کسی هست که مرا یاری کند.» شنیده می‌شود و نفاق نمود پیدا می‌کند، بنابراین نباید تنهایشان بگذاریم.

استاد ما داستان پیرزنی را تعریف کرد که به سختی خرجی خود را به دست می آورد و به بازار می‌ر‌فت و سبزی هایی که مردم بیرون ریخته بودند، جمع می کرد و آنها را می شست و استفاده میکرد. آن پیرزن گیوه درست می‌کرد و هزینه آن را برای زیارت خرج می‌کرد و چون خودش  نمی توانست برود، هرکس که عازم کربلا و مشهد می شد می‌گفت برای من زیارت کنید.

این پیرزن واقعا صادق بود و می توانست یک زیارت عاشورا را کامل بخواند و بگوید بابی انتم و امی و نفسی. یعنی من از دارایی، غذایم، لباسم، تزئیناتم و خیلی چیزهای دیگر می توانم برای امام زمان و به عشق امام زمان بگذرم.

وقتی آن پیرزن از دنیا رفت، یکی از همسایه ها او را در خواب دید و از  او پرسید در چه وضعی هستی؟ گفت من وقتی از دنیا رفتم فاطمه زهرا پیش من آمد و گفت بیا برویم در خانه خودمان پیش من بمان.

آن پیرزن از اول زندگی خودش را وقف حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)کرده و به غیر از اهل بیت کسی را نداشته و کسی را ندیده و معشوقی غیر از معصومین نداشته که بخواهد خودش را خرجشان کند.

ما برای چه کسی خرج بکنیم؟ وقتی یک نفر بزرگترین معشوقش اهل بیت باشد، آنها هم همه کاره او می‌شوند. بنابراین وقتی که از دنیا می رود، خانم فاطمه زهرا بدون حساب و کتاب و گرفتاری های دیگر به سرعت می آید و می گوید تو بیا پیش خودم.

حضرت زهرا (سلام الله علیها) می فرمایند: "عده ای از شما ۳۰۰ هزار سال با ما فاصله دارید. "این فاصله را ما در دنیا ایجاد کرده ایم. چرا که آنها را ندیدیم و فاطمه زهرا را از خودمان نمی‌دانیم که برای رضای او تلاش کنیم، امام زمان را پدر خودمان نمی دانیم تا از امکانات و ثروت  خود در راه آنها بگذریم.

جهاد مالی

هدیه و انفاق


[1] . نیشابوری، مسلم بن حجاج، الصحیح، 3/1517

[2] . المستدرك على الصحیحین، شماره حدیث 2339

[3] . الغارات (ط - القدیمة)، ج‏2، ص 326      

[4] . سفینة البحار، ج‏2، ص 558      

[5] . سوره حجرات، 15

[6] . الكافی (ط - الإسلامیة)، ج‏5، باب فضل الجهاد، ص 2

[7] . توبه، آیه 24

[8] . سورة التوبة، آیه 20

[9] . تفسیر القمی، ج‏1، ص 284      

[10] . توبه، آیه 21

[11] . توبه، آیه 21

[12] . توبه، آیه 22

[13] . توبه، آیه 22

[14] . توبه، آیه 41

[15] . سوره توبه، آیه 100

[16]. المسند الجامع، ابوهریره الدوسی، شماره حدیث 1958، كنز العمّال : 10495 .

[17] . الكافی (ط - الإسلامیة)، ج‏2، باب المؤمن و علاماته و صفات، ص 226

[18] . توبه، آیه 20

[19] . بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏99، ص 130     

[20] .  بحار الانوار، ج 45،ص ،12 س 18، به نقل از لهوف .

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed