مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
اکثر انسان ها می پندارند به طور مطلق«ثروت» خوب است. بعضی افراد نیز می پندارند به طور مطلق «فقر» خوب است. اما نگاه اسلام به طور مطلق این است که برای مردم عادی بهترین حالت در داشتن مال و دارایی «حد کفاف» است.
حضرت مهدی (علیه السلام) بهترین وضعیت اقتصادی را داشتن مال «در حد کفایت» معرفی می کنند. یعنی نه چنان کم که انسان به دیگران نیازمند شود، و نه چنان زیاد که مال برای انسان وبال شود. چون اگر انسان مال و ثروتش بیش از «حدکفایت» باشد، هم مسئولیتش سنگین می شود و هم به نیازهای بالاتر وجودش نخواهد رسید.
اما تعداد کمی از آدم های خاص و خود ساخته و با توان خیلی بالا هستند که ثروت، نه تنها برایشان ضرر ندارد، بلکه برایشان خوب هم هست. چنین افرادی چون توان مدیریت بر خود و مال و ثروت را دارند، می توانند به وسیله ی مال، آخرت خود را بسازند. معصوم (علیه السلام) در این خصوص فرمود: «نعمَ العَونُ عَلى تَقوَى اللّه ِ عز و جل المالُ= نیكو یاورى است مال براى پرواى از خدا!». الفردوس: ج 4 ص 256 ح 6756 عن جابر)
یعنی وقتی که مال در حد کفاف باشد، کمک می کند تا انسان بر اثر فقر، به بی تقوایی نیفتد. اما اگر داشتن مال از حدودی بگذرد، برای عامه مردم چنین است که وقت و استعداد آنان را تلف کرده و انسان را از معنویت می اندازد و او را ضعیف و شکم چران و پر خواب و پرتوقع کرده و آرامش را از او سلب می کند. بنابراین، «رعایت حد کفاف در مال، خیلی مهم است». حدی که حضرت مهدی (علیه السلام) برای کمال ما ترسیم و مطرح می کند، همین است.
معصوم (علیه السلام) می فرماید: « اللَّهُمَّ إِنَّمَا یَكْتَفِی الْمُكْتَفُونَ بِفَضْلِ قُوَّتِكَ= خدایا آنان که به حد کفاف رسیده اند و زندگی در حد کفایت دارند، با فضل و قدرت تو به اینجا رسیده اند و تو آنها را به این حد رسانده ای. آنها هر چه دارند، از تو دارند».
حضرت بعد از صلوات می فرمایند: «وَ اكْفِنِی=و مرا کفایت کن».
به فرزندمان چقدر کمک مالی کنیم؟
پدر هایی هستند که برای نسل و بازمانده های خود، مال و ثروت زیادی باقی می گذارند. خانه و امکانات متعددی را برای فرزندشان آماده می کنند. اما آنها قدر نمی دانند. یعنی وقتی که یک دانشجو، طلبه، یا ....ببیند که خانه و اتومبیل و سایر امکانات مالی برایش آماده است، فکر می کند که دیگر برای چه تلاش کند؟ چنین آدمی که دیگران تلاش کرده اند و مفت به او داده اند، دیگر روحیه تلاش و ساختن زندگی را ندارد.
قدیمی های ما اکثرا زندگی خود را با گرفتن وام شروع کرده اند. برای ازدواج مشکل داشتند، وام گرفتند و زندگی را با مستاجری شروع کردند و بعد زندگی را مرحله به مرحله ساختند و جلو رفتند تا به حد کفاف رسیدند. چنین افرادی قدر زندگی و نعمتهای خدا را می دانند و از زندگی خیلی بیشتر از کسی که پول و ثروت برایش آماده است، لذت می برند. آن که خانه اش، پولش، اتومبیلش، آماده است و زجری نکشیده است، اصلاً قدر نعمت را نمی داند و از زندگی هم لذت نمی برد.
فرمود: «إنّما یكتفی المكتفون بفضل قوّتك= آنانکه به حد کفایت رسیده اند فقط به فضل تو به این حد رسیده اند». بنده ی خدا که همه وجودش از خداست و هیچ چیزی ندارد. ما عین ربط و فقر به حضرت حق تعالی هستیم. یعنی وجود ما با فیض حق تعالی ادامه حیات می دهد. اقتصاد ما هم همین طور. پس این درس بزرگی است که بگوییم«خدایا هر کس به هر جا رسیده، با کمک تو رسیده است». حالا چقدر باید به فرزندان کمک کرد؟ به اندازه ای که راه بیفتند و به کفایت برسند.
کمیته امداد سال های پیش، چند سال اول کمک می گرفتند. بعداً این کار را قطع کرد و حداقل به ناتوان ها داد. ولی گفتند بقیه اگر ناتوان هستند، بیایند کار یاد بگیرند. یعنی گفتند که ماهی گیری یاد می دهیم، و ماهی به دست کسی نمی دهیم. در حدیث داریم که قرض دادن 18 برابر ثواب دارد، اما بخشیدن ده برابر ثواب دارد. یک میلیون تومان را که می بخشی ثواب دارد. ولی اگر قرض بدهی بهتر است. زیرا این طور که شد، وام گیرنده تنبل نمی شود و زحمت می کشد و تولید می کند و وام خود را بر می گرداند. و پول در چرخش می افتد. گاهی کسی حقش است که به او پول را بدهید چون فقیر و نیازمند است. اما همین را طوری باید کمک کنید که به فعالیت و حد کفاف برسد. این خیلی بهتر است. حضرت سجاد علیه السلام از حد کفاف بعنوان ارزش یاد می کنند. بعد هم از خداوند می خواهد که ما را به کفایت برسان. پس دعای ما باید این باشد که خدایا به اندازه کفایت به ما بده. یعنی اگر بیشتر باشد، خطرناک است، مگر برای آدمهای خاصی که ظرفیت دارند .اما اگر ظرفیت نباشد و بیشتر بدهند تلف می شود. خدا نکند کسی ظرفیت نداشته باشد و به او بیشتر بدهند. اگر کسی به ثروت زیاد دست یافت، باید بداند که دارد از آخرتش کم می شود و در زندگی ابدی خیلی چیز ها را از دست می دهد.
جان به هر میلی که دل خواهی سپرد از تو چیزی را در نهان خواهند برد
بعداً می فهمند پولها به ضرر او بوده است. برای همین فرمودند: پر حسرت ترس آدم ها روز قیامت چند نفرند. 1- کسی که پولی را از راه حرام و حتی حلال به دست آورده و ثروت اندوخته است. بعد برای ورثه گذاشته است. حالا ورثه اگر پول را در حرام استفاده کند، گناهش برای او هم هست که جان کنده و پول به دست آورده و برای آدم اهل معصیت گذاشته است. حتی اگر در حلال و طاعت خدا استفاده کنند، باز هم حسرتش برای او است. می گویند تو از حرام به دست آورده ای او در اطاعت استفاده کرده، اما گناهش مال تو و جهنم را تو برو. اما بهشت را او برود. این را با چشم خودش می بیند. یکی از چیز هایی که خداوند در قیامت و بعد از قیامت نشان می دهد، این است که بهشت های از دست داده را نشان مان می دهند. به یک جهنمی که عذاب می کشد بهشت هایش را نشان می دهند که این بهشت مال تو بود و از دست دادی.
تولید ثروت ائمه
حضرت علی علیه السلام که ثروتمند ترین و پر تولیدترین فرد زمان خود بود. هیچ کدام از ائمه فقیر نبودند. همه آنها تولید زیادی داشتند. حضرت علی علیه السلام چقدر باغ و نخلستان و ... داشت که همه تولید خودش بود. اما از تمام آن ثروت، به حداقل ها اکتفا می کرد و بقیه را برای آخرت خود می فرستاد. یعنی حضرت علی علیه السلام به این امید نبود که به خاطر خلیفة الله بودن و مقامات عالیه ای که نزد خدا داشت، خداوند سبحان به او بهشت بدهد. او خودش کار می کرد و زمین و قنات و نخلستان های زیادی تولید کرده و بخشیده است.
کسانی زیرک هستند که قبل از این که از دنیا بروند و ورثه بخواهند اموالشان را بخورند، برای ورثه به اندازه نیاز بگذارد و تا می تواند در زمان زنده بودن، به اندازه کفایت برای نخود بردارد و بقیه را برای آخرت خودش بفرستد. حضرت استاد (حفظه الله تعالی) فرمودند: به حد کفایت در زندگی داشتن، به معنای داشتن ثروت و ذخیره های زر و زیور نیست. زیرا آن که بیشتر از همه در سر خود خیالاتی را پرورانده است و باور کرده است که باید در پناه پول و زور به آسایش برسد، پس از گذراندن دوره های سخت و رسیدن به خواسته ها می داند که آرامش در پناه اوهام تهی او نبوده است. می داند که اگر هزاران برابر این قدرت فیزیکی اندوخته شود، اما امنیت روحی و آرامش جان نداشته باشد، هرگز سر به بالین آرامش نخواهد گذاشت.
امیرالمومنین علیه السلام فرمودند: «من توکّل علی الله ذلّت له الصّواب و تسهّلت علیه الاسباب و تبوّا الخفض الکرامته. من توکّل لهم یهتم= هر کس توکل بر خدا کند، سختی ها بر او آسان خواهد شد و هر کس توکل بر خدا کند، اندوه نخواهد خورد. یعنی تقوا به دنبال کفایت بودن است و توکل به حق تعالی در همین رابطه است».
در جمله حضرت امام سجاد علیه السلام که این طور می فرمایند: «و انّما یعطی المعطون من فضل جدتک فصلّ علی محمد و آله و اهدنا= آنها که عطا می کنند، فقط به فضل و جود تو عطا می کنند. کسی که به دیگران عطا می کند، از داده های تو عطا می کند. پس تو هم درود بفرست به محمد و آل محمد و به ما عطا کن». یعنی، خدایا کاری کن به جای این که چشم مان به دست دیگران باشد، به دست تو باشد. خدایا هر کس هر چه دارد، تو داده ای. به ما عطا کن».
اگر خداوند در کسی ظرفیت ببیند و حرص و ولع نبیند، به او عطا خواهد کرد. لااقل به اندازه کفاف به او عطا خواهد کرد. بعضی ها را که خداوند به اندازه اکتفا نمی دهد و آنها را لنگ می گذارد، این نشانه آن است که آدمهای خوبی هستند، اما به اندازه اکتفا ندارد و باید بداند که اگر به او اندازه ی اکتفا بدهم طغیان می کند و تبدیل می شود به یک آدم خبیث و خطرناک. قرآن درمورد این جور افراد می فرماید: ان الانسان لیطغی ان رآه استغنی= انسان وقتی که خود را بی نیاز ببیند، طغیان می کند». چنین کسی، همین که صاحب خانه شود و اتومبیلی داشته باشد و اوضاع مالی او خوب شود، دیگر خدایی را بنده نسیت و بی ظرفیتی می کند و به طرف گناه می رود. خدا می گوید چون دوستش دارم و نمی خواهم جهنمی شود، کمی کمتر به او می دهم که بیشتر بدود، اما روحیه و معنویت او حفظ شود. توجه او به من حفظ شود و مرا فراموش نکند. اگر به او زیاد بدهم مرا فراموش می کند. معنویت و خدا خدا خدا کردن و مسجد رفتن او خراب می شود.
قدیمی ها بیشتر یادشان است و این رسم هم هست که کسانی که یک مقدار وضع مالی آنها خوب می شود یا تحصیلات آنها بالا می رود، یا شغل های آنها اوج می گیرد دیگر نه به هیئت می روند و نه نماز جماعت و نه مسجد.در دفتر شان نماز می خوانند و سرشان شلوغ می شود. اگر نماز بخوانند در محل کار شان می خوانند. از صبح تا شب سرشان شلوغ است و وقت هیئت و مسجد ندارند. نه احیا و نه شبی و نه سحری و نه نماز جمعه ای، نه دعایی، نه ندبه ای، نه حرم و..... خدا هم می گوید من اینها را دوست دارم. کمی کمتر می دهم تا همیشه در خانه من باشند. ظرفیت انسانی داشته باشند. خداوند به اینها در حد کفاف می دهد. خداوند می گوید به حد اکتفا به او داده ام اما اصلاً روحیه اش خراب نمی شود. این گریه و نماز شب، و سحرش، حرم و دعا و نماز جمعه و هیئت و قرائت قرآن و معنویت و ذلت و خواری و تواضع او خوب بوده و به کسی هم فخر نمی فروشد و با کسی هم مسابقه نمی گذارد. به کسی هم پُز نمی دهد. یک مقدار ظرفیت که بالاتر باشد بیشتر می دهد و حلال است.
اینها که می بینید ثروتمند هستند و بدون خمس و چیز های دیگر پولدار می شوند، کسانی هستند که خدا با آنها خیلی کار ندارد و به آنها ثروت داده است که اصلاً این طرفی نگاه نکنند، چون از آنها بدم می آید. به آنها می دهم که به طرف من نگاه نکنند و بروند و مشغول دنیا شوند.
«یعطی المعطون من فضل جدتک فصل علی محمد و آله و اهدنا= از فضل جود تو هزینه می کنند»(صحیفه سجادیه جلد یک صفحه 427). تو هم به ما عنایت کن. تو به ما بده که چشم مان دنبال کسی نباشد و به کسی نگاه نکنیم و به کسی طمع نداشته باشیم و به کسی به خاطر پول او احترام نگذاریم. یکی از صفت های بد که با خودش جهنم دارد، این است که به پولدار به خاطر پولش احترام بگذارند و به تملق و چاپلوسی و تواضع و باج دادن بیفتند. این خوب نیست که کسی شخصیت خود را بفروشد و به پول دارها آویزان شود. حضرت استاد می فرمایند: هر دست بخشنده ای از مایه جود و معدن غنای حضرت ربوبی جل و علی می بخشد. در قرآن آمده است : یا ایهاالناس انتم الفقراء الی الله و الله هو الغنی الحمید= ای مردم! شما فقیر به بارگاه خداوند هستید و فقط خداوند است که غنی حقیقی است. از آن جا که حقیقت وجودی هر شخصی از خالق متعال است و در اصل هستی خود، به خداوند وابسته می باشد، معلوم می شود که در مزایای زندگی نیز به همان خدای تعالی وابسته است. حال که اصل وجود من از خداست، ثروت و مال من هم از خداست. اگر کسی این را از خداوند بداند، خیلی خوب است. به همین دلیل رسول خدا صلی الله علیه و آله وقتی به سر سفره می نشستند حالت نشستن شان مثل غلامی بود که بر سر سفره ارباب نشسته است. چون پیامبر موقع نشستن بر سر سفره می فرمودند که خدایا اگر تو نمی خواستی این ها را نداشتیم و گیرمان نمی آمد. چه خوب است که انسان به جای این که چشمش را متوجه دست دیگری کند، چشم را به کرم همان کسی داشته باشد که جمله ی هستی ها و همه ی نعمتها و تمام ثروت ها از آن اوست. او همان کسی است که به آن شخص ثروتمند عطا کرده است، پس می تواند به ما هم عطا کند.
در بخش سوم از آخرین بخش از فراز ششم دوباره حضرت مطلب دیگری را می گویند که با صلوات همراه است. «فانّما یهتدی المهتدون بنور وجهک و صلی الله علی محمد و آله و اهدنا= خدایا هر کس که هدایت شد، به نور وجه تو هدایت شد». یعنی جلوه ای از تو را دید و هدایت شد. تو او را هدایت کردی. چه کسی می تواند بگوید من خودم عرضه داشتم و خودم را هدایت کردم. خودم را به هدایت برسانم. باید بگوییم:«الحمدلله الذی هدانا لهذا ما کنّا لنهتدی لو لا ان هداناالله= شکر خدایی را که ما را به این امر هدایت کرد. و اگر خدا نبود و اگر خدا هدایت مان نمی کرد، ما نمی توانستیم هدایت شویم.
«لا املک لنفسی نفعاً و لا ضراً و لا موتاً و حیواتهً و لا نشورا= هیچ از خودمان نداشتیم. حیات، موت، نفع، ضرر، هر چه هست تویی». هر کس به هر کجا رسیده است، به فضل تو و هدایت تو رسیده است. خدایا تو هم ما را هدایت کن. ما را کمک کن، دست ما را بگیر. اکثر قریب به اتفاق آنها که دعا می کنند و نماز می خوانند مغرور هایی هستند که هدایت را از خداوند نمی دانند. یعنی 50 سال نماز خوانده و گفته است «اهدانا الصراط المستقیم» اما ترس این را ندارد که از هدایت منحرف شود. هدایت را از خدا نبیند. خدایا پایم نلغزد. خدایا تو کمکم کن.
الان نگاه کنید از صدر اسلام تا کنون، چه آدمهایی به کجا ها رسیده اند. نزدیک ترین اصحاب پیامبر سر از جهنم در آوردند. نزدیک ترین اعضا و خانواده پیامبر از او دور شدند. در دعای دوم درباره ی رسول الله آن را خواندیم. ما با ترس و لرز و دلشوره از خداوند هدایت را نمی خواهیم. انسانی که هدایت را برای خودش ثابت و فرض می داند، مثل آدمی است که فکر می کند همشه سالم است، یا همیشه پول دارد. نهایت حماقت انسان است که فکر کند همیشه جوان و سالم و پولدار است، همیشه زیبا و عزیز می ماند و آفتی نمی بیند، همیشه حزب اللهی و همیشه در راه است. شیطان با ۶ هزار سال عبادت که علی علیه السلام می فرمایند معلوم نیست از 6 هزار سال دنیاست یا آخرت، وقتی به خودش واگذاشته شد، دیدید که چه کار کرد. انسان یکی از مهمترین دعاهایی که دارد، همین اهدناالصراط المستقیم است که باید آن را در نماز با ذلت بگوییم. خداوند رحمت کند حضرت آیت الله بهجت را وقتی به این جمله می رسید، چه ضجه ای داشت و چه ناله ای داشت و چه آتشی می گرفت. خدایا هدایتم کن. پایم نلغزد، اشتباه نکنم، آلوده نشوم. کمالاتم و سابقه ام مرا بدبخت نکند. امام جماعت بودن، مرجع تقلید بودن، عالم و مجتهد بودن، معروف و مشهور بودن و باسواد بودن، مرا بدبخت و بیچاره نکند. ریاست و مدیریت و محبوبیت مرا از خدا دور نکند. چقدر آدمها با همین کمالات از خدا دور شدند. چون خودشان را دیدند و به خودشان نگاه کردند. برای همین امام سجاد خداوند را قسم می دهد که خدایا پس از درود بر محمد و آل او که واهدنا. تو ما را هدایت کن و دست ما را بگیر. برخی از ما اصلاً نگران هدایت مان نیستیم. جزء دغدغه های مان نیست. جزء دل ترسی های مان نیست. اگر بگویند سرطان داری، به ترس می افتیم. اگر بگویند یک سال دیگر می میری، به ترس می افتیم. اگر ماشین ما را بدزدند یا تصادف کنیم، به اضطراب می افتیم. اما چند بار تا حالا ترسیده ایم که نکند پای مان بلغزد؟ از هدایت خدا جدا شویم؟ دستمان از هدایت اهل بیت قطع شود؟
شما می بینید که خیلی از افرادی که از مسجد و هیئت دور شدند و دست شان از دامن خدا و اهل بیت دور شد، کسانی بودند که خیلی مغرور بودند و فکر می کردند همیشه همین طور باقی می مانند. با غرور شان به همه جا سر کشیدند و پا های شان هم خیلی لغزش داشت. قساوت های عجیبی دارند. آدم های داغ در مسائل معنوی را دیده ام که می گفتند ما چقدر ساده بودیم که نماز می خواندیم. برخی از کسانی که در جبهه خط می شکستند و در عملیات بودند، الان ببین چه وضعیتی دارند. حواسمان جمع باشد. یکسره التماس خدا کنیم که خدایا هدایت مان کن! خدایا کفایت مان کن! آنقدر این مسئله مهم است که جزء نماز مان آمده است و با آن همه مقدمات. اذان بگو، اقامه بگو نماز را شروع کن به خواندن بعد از بسم الله الحمدلله رب العالمین الرحمن الرحیم مالک یوم الدین تازه دعا می شود که «اهدناالصراط المستقیم». همه را گفتی که خدایا! ما را هدایت کن! ما را به راه راست بیاور! اگر در راه راست هستم، استمرار داشته باشد و به مراتب بالاتر و بالاتر بروم. می توانیم با دلشوره و جدیت بگوییم تا روح مان و نیت مان خراب نشود و انگیزه ها از بین نرود و سرد نشویم. خیلی اهمیت دارد که انسان بتواند بماند و خودش را نگه دارد. اطراف مان را نگاه کنیم که افراد ریزش می کنند. دنیا را ببینید چه وضعی دارد. اگر خداوند به لطف پدر و مادر، به لطف اساتید، به لطف یک جامعه اسلامی، به لطف امام امت و رهبری و خون شهدا و ... به ما چیز هایی را عطا کرده است، اگر قدر ندانیم، همین جا از ما می گیرد.
برگرفته از مباحث «شرح صحیفه سجادیه»
کلیدواژه ها:
آثار استاد