مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
بدون دلدادگی حقیقی و مشروط (به شرط تبعیت) امکان ندارد که انسان به کمال مطلق نزدیک گردد.
وقتی شخصی به خدمت امام رضا «علیهالسلام» در نیشابور مشرف شدند، ذیل حدیث معروف سلسله الذهب میفرمایند: «کلمه لا اله الا الله حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی» و این حدیث را از پدرانش تا رسول گرامی اسلام و سپس جبرئیل نقل میفرمایند: طبق این حدیث تنظیم رابطهی ما با همه چیز باید با در نظر گرفتن «لا اله الا الله» باشد تا از شر همهی غصهها، اضطرابها و نگرانیها و... در امان باشد و این در صورتی است که در این مورد به شهود باطنی رسیده باشد. برای همین است که «لا اله الا الله» مادر تمام اذکار است و سنگ بنای تمام انسانیت انسان همین ذکر است و تأمینکنندهی غذای دل انسان است. ضمن اینکه انسان باید به تمام ابعاد دیگر خود نیز احترام گذاشته و از تغذیهی سالم بهرهمندشان گرداند. خداوند اساساً انسان را عاشق آفریده است. حکمت حق در قضا و قدر ما را عاشق یکدیگر کرد. معشوق مناسب دل انسان هم فقط «الله» است و برای اینکه بتوانیم اسماء را درک کرده و شبیه او شویم خداوند تجلیات کامل خود را برای انسان قرار داد و تبعیت از ایشان را واجب گردانید.
امام رضا «علیهالسلام» در ادامهی حدیث فرمودند: «... بشرطها و شروطها و أنا من شروطها» یعنی لازمهی رسیدن به حق تعالی محبت و تبعیت از معصوم است. زیرا تنها الگوی کامل خداوند است. تمام مظاهر خداوند جلوهی او هستند ولی نه جلوهی کامل بلکه هر کدام برخی اسماء خداوند را متجلی ساختهاند. انسان زمانی میتواند تمام وجود خودش را در آینه ببیند که آینهاش تمام قد باشد. تمام مخلوقات خداوند حتی کهکشانها آینههای محدود خداوند هستند وقادر به تجلی همه اسماء خداوند نمیباشند و فقط معصومین «علیهمالسلام» به عنوان خلیفهی خداوند در زمین آینهی تمام نمای حق بوده و محبت و تبعیت از ایشان، انسان را به محبت و وصال خداوند نزدیک میکند: «... من أحبّکم فقد أحبّ الله...» آینه زمانی به کار میآید که ما با او نگاه کنیم نه اینکه به او نگاه کنیم. مانند خورشید که اگر به آن نگاه کنیم کور میشویم ولی اگر با او نگاه کنیم قادر به دیدن میشویم. اگر استادی شما را به خودش دعوت کرد حتماً خطاست و اگر شما هم از استاد به سوی «الله» عبور نکنید هم حتما خطاست.
مانند کسانی که «علی اللهی» یا «حسین اللهی» میشوند. زیرا آینه صاحب صورت را نشان میدهد. تمام عرفانهایی که اخیراً مانند قارچ همه جا روییدهاند، اساس نداشته و از سر توهم است و انسان را به خودشان دعوت میکنند نه به خداوند. اگر کسی میخواهد به خداوند برسد باید از معصوم عبور کند. «من اراد الله بدأ بکم»
امام باقر «علیهالسلام» میفرمایند: «حُبّنا اهل البیت نظام الدین» مانند نخ تسبیح که به دانههای تسبیح نظام میدهد. نظام دین به نماز، روزه، حج و جهاد و... نیست. زیرا نمیتوانند همه چیز را یکجا جمع کنند و فقط تنها کسانی که میتوانند فلسفهی همه اجزای دین را به ما بیاموزند، معصومین «علیهمالسلام» هستند لذا صدیقهی کبری «سلام الله علیها» در خطبهای که در مسجد قرائت میفرمایند بیان میکنند که خداوند امامت ما را نظام دین قرار داده است. در اینجا به برخی از روایات اهل بیت «علیهمالسلام» میپردازیم که از برادران اهل سنت نقل شده است.
و فخر رازی و بسیاری از علمای دیگر اهل سنت از نبی اکرم «صلی الله علیه و آله و سلم» نقل کردهاند: «من مات علی حبّ محمد مات شهیدا...» هر کس به محبت آل محمد «صلی الله و آله و سلم» بمیرد، شهید مرده است.
مسئله شهادت در اینجا بسیار مهم است. یعنی از زمانی که شخص عاشق شد، شهید است. جایگاه شهید را خداوند اینگونه بیان فرموده است: «ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله أمواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون» عاشق اهل بیت جایگاهش نه بهشت بلکه نزد خود خداوند است. بعداً خواهیم پرداخت که این محبت در قبر، قیامت و بهشت و... با ما چه خواهد کرد. اگر اینها را در دنیا بفهمیم خیلی قدرت، سرعت و نشاط خواهیم داشت. این محبت رمز بسیار مهمی است. «... من مات علی حبّ آل محمد مات مغفورا له» همانگونه که پدر و مادر ضعفهای فرزندشان را نمیبینند و فقط با کمالات فرزندشان زندگی کرده و نقاط قوت فرزندانشان را میبینند اگر کسی به محبت اهل بیت «علیهمالسلام» بیفتد تمام زشتیهایش پوشیده شده و زیبا دیده میشود.
قاعده این است: خداوند زیباست و زیباییها را دوست دارد. «ان الله جمیل و یحب الجمال» بعد از خداوند بیشترین زیبایی را معصومین «علیهمالسلام» داشته و پس از ایشان کسانی که شبیهتر به معصومین «علیهمالسلام» هستند، محبوبتر میشود. انسان باید زیباییهای ظاهری را هم رعایت کند هرچند امور دنیایی در محبوبیت انسان مؤثر است.
زیباییها باید به عشق زیبای مطلق به استخدام درآورده شوند. نه اینکه سبب معصیت و فخرفروشی گردند. زیباییها باید در استخدام فرشته باشند نه شیطان.
در روایت داریم: «النظافه من الایمان» و نیز آمده: «النظافه نصف الایمان» به این دلیل است که انسانی که عاشق میشود نمیتواند زشت به نزد معصوم برود باید زیبا شود. انسان وقتی عاشق کسی باشد به عشق او به نظافت میپردازد زیرا میخواهد محبوبش به او توجه کند. تزیین جایی است که ما میخواهیم چیزی را به کسی نشان دهیم.
گر نه کارت دلبری و غارت و یغماستی / پس چرا این سان جمال خویشتن آراستی؟
گر نه شیدای توأم ای شاهد یکتای من / پس چرا جوش و خروشم در دل شبهاستی؟
کسی که میخواهد خدا و چهارده معصوم «علیهمالسلام» را شکار نماید باید خودش را زیبا کند. وقتی او خودش را زیبا کرد خدا و معصومین «علیهم السلام» خودشان او را صید میکنند ولی شخص آلوده قادر به نشان دادن زیباییها نیست.
آفتی نبود بَتَر از نا شناخت / تو بر یار و ندانی عشق باخت
یار را اغیار پنداری همی / شادیای را نام بنهادی غمی
از آن جایی که آلودگی ایجاد کردیم شادی را غم میپنداریم. اگر پاک باشیم خداوند خودش سراغ ما میآید. میرزا اسماعیل دولابی «رحمهالله علیه» میفرمودند که من مدتهاست با خدا کاری ندارم، خدا مرا رها نمیکند.
امام سجاد «علیهالسلام» میفرمایند: «إن راحل الیک قریب المسافه» (دعای ابوحمزه) در مثنوی آمده که بین رومیان و چینیها در دربار شاهی مسابقهای برگزار شد که در زمینهی کار هنری بود که یک گروه نقاشان چیره دست بودند و گروه دیگر پیشنهاد دادند که بین دو گروه پرده کشیده شود و شروع کردند به شفاف کردن دیوار به طوری که با برداشتن پرده تصویر نقاشی آن گروه روی دیوار افتاده و بسیار زیبا جلوه کرد. انسانهایی که خیلی بزرگ شدند از طریق گناه نکردن بوده و حجم عبادات و البته عبادت با کیفیت مؤثر است. زیرا کیفیت را از پاکی و گناه نکردن کسب کردهاند و هر کس در هر جایی باشد و گناه نکند محبت اهل بیت به قلب او میافتد.
در بسیاری از کشورها کسانی هستند که اهل گناه نبوده و متناسب شناخت خودشان عمل میکنند و به همین دلیل نور ایمان در دلشان تابیده مسلمان و شیعه شدند.
در جامعه کبیره داریم: «طیبا لخلقنا و طهاره لأنفسنا و تزکیه لنا و کفاره لذنوبنا» ولایت ایشان سبب پاکی خلقت ما و طهارت ما گردیده است.
چه خوش صید دلم کردی بنازم چشم مستت را / که کس مرغان عاشق را از این خوشتر نمیگیرد
محبت اهل بیت مارا پاک میگرداند و کفارهی گناهان ما (پوشانندهی گناهان) میشوند. امام صادق «علیهالسلام» دربارهی کسانی که شیعه نبوده ولی اعمال خوبی دارند، فرمودند: «خبیث الروح و طیّب العمل» هستند و دربارهی شیعیان گنهکار فرمودند: «طیب الروح خبیث العمل» برای همین است اگر کسی کینه مؤمنی را داشته باشد به بهشت راه پیدا نمیکند. بین دل و عمل، دل مهمتر است. زیرا حقیقت انسان است. «...بموالاتکم علمنا الله معالم دیننا و اصلح ما فسد من دنیانا ...» به عشق ایشان است که خدا دین را به ما آموخته و خرابکاریهای ما را اصلاح میکند.
کلیدواژه ها:
آثار استاد