مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
محبت امام معصوم به شیعیان، محبتی کامل و همهجانبه است به طوری که عمیقترین و بیدریغترین احساسات انسانی را نسبت به آنان داراست. دو تفاوت عمده، میان محبت پدر و مادر زمینی ما با محبت خانواده آسمانیمان وجود دارد.
پدر، مادر، برادر، دوستان و ... که نسبت به ما محبتی در دل دارند، گاه در اثر ناآگاهیها و ضعفهای شخصیتی و اخلاقی، دچار افراط و تفریط شده و روندی طبیعی را در تأمین نیازهای عاطفی ما طی نمیکنند. آنان ممکن است گاه به سبب غلبه احساسات بر قوه تعقلشان، سعادت حقیقی ما را نادیده گرفته و به کارهایی وادارمان کنند که به طور مستقیم و غیرمستقیم آسیبهای جدی به جسم و روحمان وارد نماید. ناآگاهی آنها ممکن است حتی ما را به ظلم، گناه و خیانت در حق دیگران مبتلا سازد، بیآنکه بدانیم و متوجه موضوع باشیم.
از سویی گاه افراد خانواده و یا دوستان و ... قادر به اشباع نیازهای عاطفی ما نیستند و این کمبودهای عاطفی میتواند صدمات جبرانناپذیری را بر پیکره روح ما وارد سازد.
فراموش نکنیم که ابراز عاطفه و محبت به یکدیگر، از وظایف واجب افراد یک خانواده است و کسی نمیتواند از این وظیفه سرباز زند، چرا که همه ما عبد پروردگاری هستیم که تأمین عاطفه افراد خانواده را بر تک تکِ آنان واجب نموده است. گاه کوتاهی در تأمین نیازهای عاطفی سایر افراد خانواده سبب میشود که آنان برای تأمین چنین نیازی به خارج از حریم خانواده پناه برده و به طرق گوناگون به اشباع عاطفی برسند.
تمام اعضای خانواده موظفاند، نیازهای عاطفی یکدیگر را به صورتهای سمعی (شنیداری)، بصری (دیداری) و لمسی (دست دادن، در آغوش کشیدن، بوسیدن...) ارضاء نمایند. البته برای این منظور باید به نوع شخصیت طرف مقابل کاملاً توجه داشته و با توجه به ساختار شخصیتی او، یکی از این سه روش و یا دو یا هر سه روش را به طور همگام به کار برند.
البته لازم به ذکر است که محبتهای اضافی و بیموقع نیز میتواند برای شخص خطرآفرین باشد. به عنوان مثال محبتهای بیش از حد و گاهاً بیجای والدین، سبب جسارت و گستاخی فرزندان شده و گاه آنان را به توهین در برابر والدین وا میدارد. بنابراین باید متوجه باشیم که در ضمن مهربانی به فرزندان، از هزینه کردن عاطفه بیش از ظرفیتِ آنان خودداری نماییم.
هر چه عاطفه خرج کنی؛ بیشتر دریافت خواهی کرد...
آگاه باشیم که هیچ کمبود عاطفهای در زمین، نمیتواند در نفس انسان خلایی ایجاد کند، اگر که انسان بیاموزد این نیاز عظیم را از مرکز حقیقیاش دریافت نماید. کسی که از طریق ارتباط با الله، غیب، خانواده آسمانی، ملائکه، دوستان الهی، فضاهای معنوی و ... عاطفه مورد نیازش را دریافت میکند، هرگز محتاج عاطفه زمینیان نیست، بلکه قادر است بیتوقع، به دیگران مهرورزی نماید.
خوب است بدانیم که انسانها برای رشد انسانی خود و قدرت یافتن در بخش عاطفی وجودشان نیاز به خرج کردن عاطفه به پای دیگران دارند. این قانون کلی را فراموش نکنیم؛ هر چه محبت و مهرورزی انسان به دیگران بیشتر باشد، رشد انسانی او نیز سریعتر خواهد بود.
باید تلاش کنیم که هنرمند موفقی برای ایفای نقشهای عاطفی زندگیمان باشیم. اگر مادریم، اگر پدریم، اگر خواهر یا برادریم، اگر فرزندیم، اگر همسریم ... باید بهترین و مهربانترین باشیم.
کوتاهی در تأمین عاطفه دیگران، تمام روح انسان را از خشونت و بیعاطفگی پر خواهد کرد، به طوری که قادر به نزدیک شدن به مرکز عاطفه و آرامش و دریافت محبت از آن نخواهد بود. از خاطر نبریم که جهنم، بیمارستانی است برای سوزاندن خشونتها و بیعاطفگیها، اما این آتش توان سوزاندن انسانهای مهربان را ندارد...
بیاموزیم اگر نقشی را پذیرفتهایم، آن را به طور کامل و زیبا ایفا نماییم.
تفاوت وظایف انسان در قبال خانواده زمینی و خانواده آسمانی
جایگاه پدر و مادر زمینی ما، در دین اسلام جایگاهی بس عظیم است به گونهای که قرآن کریم انسان را از کوچکترین بیمحبتیها و بیحرمتیها، در قبال آنان به شدت نهی میکند. تمام والدین در نگاه الله مقامی بسیار عظیم است به گونهای که امام سجاد «علیهالسلام» از خداوند بزرگ درخواست میکند که هیبت پدر و مادر را در قلب او به اندازه یک سلطان ستمگر قرار دهد.
حال با این اوصاف کمی بیندیشیم! با توجه به آنکه سهم اهلبیت «علیهمالسلام» در وجود ما روح جاودانه ما میباشد و سهم والدین زمینیمان، جسمِ فانی و غیر ابدی ما، آیا وظایف ما در برابر خانواده آسمانیمان، بینهایت عظیمتر از وظایفمان در قبال خانواده زمینیمان نیست؟
فرزندان نامبارک کسانی هستند که در برابر پدر و مادر زمینی خود متواضع و با ادب نبوده و سلطنت آنان را بر خود ادراک ننمودهاند. حال به کسانی که نه تنها به پدر آسمانیشان توجهی نداشته و قدمی برای رفع موانع ظهور ایشان بر نمیدارند، بلکه با گناهان و ظلمهای گوناگونشان، دائماً آنان را در رنج و فشار میافکنند، چه نامی را میتوان اطلاق کرد؟ نا مبارک! ...
فراموش نکنیم که ما جز برای بندگی خلق نشدهایم و اساساً رسیدن به کمال جز با بندگی ممکن نیست. چرا که برای تشبه به هر استادی باید در برابر او زانو زد و از او تبعیت کرد. بندگیِ بیچون و چرا و اطاعت از الگوهای انسانی (امامان معصوم) است که میتواند انسان را به هدف نهایی خلقتش (الله) برساند.
والحمدلله رب العالمین
کلیدواژه ها:
آثار استاد