مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
باور جاودانگی = بیداری قبل از مرگ
هر گاه غمی به سراغ ما آمد، باید در ابتدا کمی بیندیشیم که آیا این غم از مقوله دنیا (چهار قوه پایینی) است یا از مقوله ابدی (فوق عقلانی)؟ اگر این غم، غمی انسانی بود، یقیناً شادیآور و انبساط آفرین است. اما اگر از جنس دنیا بود باید هشیار باشیم که این غم، از جنس ما نیست. جنس حقیقی ما، همان جنس الله است و تنها غمهایی با حقیقت ما سازگار اند که از جنس بخش فوق عقلانی (بینهایت طلبی) باشند.
ما بعد از خداوند نفر دوم خلقت هستیم و تمام آنچه که به دست خداوند خلق شده است، تنها به خاطر ما بوده است. بنابراین برای ما معشوقی جز آنچه که بالاتر از خودمان است وجود ندارد. و جز الله در این عالم، مخلوقی بالاتر از حقیقتِ انسانیِ ما آفریده نشده است. بنابراین پذیرش هر غمی که از جنس حقیقت ما نیست، فقط برای ما تحقیرکننده میباشد.
باور جاودانگیِ، انسان را به جایی میرساند که فقط قیمت خود را الله میداند. به چنین لحظهای که انسان بیدار شده و به این باور میرسد، در اصطلاحِ علم اخلاق و عرفان یقضه اطلاق میشود. کسی که به یقضه رسیده است میتواند حرکت انسانی خود را آغاز نموده و با تلاش آن را ادامه دهد. چنین کسی، دیگر جز غمهای همجنس خود، غمی را به قلب خویش راه نخواهد داد.
در اخلاق، اولین قدم باور خود انسانی و یا رسیدن به لحظه بیداری است. انسانی که بیدار شده، با باطن انسانی، اعمال عبادیاش را به جا میآورد. اما کسی که هنوز در خواب است، با باطن حیوانی دینداری نموده و عبادت میکند.
برای کسی که بیداری او با لحظه تولدش به برزخ همراه باشد، کار از کار گذشته است، زیرا بیدار شدن بعد از تولد با باطن حیوانی، دیگر بیفایده خواهد بود.
اما همه انسانها قادر اند قبل از مرگ (تولد به برزخ)، بیدار شده و به باطن انسانی برسند. ممانعت از طغیان بخشهای پایینی سبب موتِ آنها شده و انسان را به یقضه میرساند. انسانها تا به این قدرت نرسند که بتوانند از الله لذت ببرند، اساساً هنوز بیدار نشده و به بلوغ انسانی نرسیدهاند. و تمام عبادات شان در خواب و توهم صورت میگیرد. انسانها درست در همان لحظهای بیدار میشوند که حس میکنند میتوانند نماز را سر بکشند، میتوانند به تنهایی به حجله عشق رفته و الله را در آغوش بکشند. میتوانند با غیب رفاقت کنند و تنها به وجود آنان دلگرم و شاد باشند... .
و درست در لحظهای که انسان بیدار میگردد، بیماریهای اخلاقی (غیبت، تهمت، تجسس، کینه، خشم و ...) یکی پس از دیگری به سرعت از بین میروند، زیرا چنین کسی که قیمت حقیقی خود را شناخته است، با هر کدام از این آلودگیها، احساس بیشرمی و بیآبرویی عظیمی در خود نموده و چونان حیوان خطرناکی از آنها میگریزد.
خودشناسی، اساساً بهترین روش برای ترک یک خُلق است تا بدون درگیر شدن با آن رذیله، بتوانیم آن را از نفس خویش بزداییم. زیرا درگیر شدن با یک صفت، انرژی زیادی را از انسان سلب میکند.
خودشناسی، افق پرواز انسان را بلند و بلندتر میکند، به گونهای که بسیاری از جهنمها توان سوزاندنِ بالهای او را ندارند.
5 راه غلبه بر بیماریهای اخلاقی
قال امیرالمؤمنین «علیهالسلام»: «احتراسوا من صوره الجم و الحقد و الغضب و الحسد و أعدّوا لکل شیءٍ من ذلک عُدّهً تجاهدونَهُ بها، من الفکر فی العاقبه، و منع الرّذیله، و طلب الفضیله، و صلاح الاخره، و لزوم الحلم.»
خودتان را نگه دارید از تندیِ بخل و کینهتوزی و خشم و حسد. و برای مبارزه با هر کدام از آنها از جنگ افزارهای زیر کمک بگیرید؛ 1- اندیشیدن در عاقبت این خُلق، 2- مبارزه با رذیله 3- طلب نمودن فضیلت، 4- اصلاح کار آخرت 5- لزوم بردباری
ریشه تمام این 5 اسلحه، تفکر است. باید برای داشتن یک «فکر سالم»، خوب و با تمرکز، آن را تغذیه نمود. شنیدن مباحث معرفتی و مطالعاتِ الهی با کیفیت و تمرکز خوب، نفس را به دارایی و تفکرِ سالم میرساند. شنیدنها و خواندنهای بیتمرکز، هرگز رشدی به دنبال نخواهد داشت.
به یاری خداوند در جلسه آینده این 5 اسلحه سفارش شده توسط حضرت امیر را مورد بررسی قرار میدهیم.
والحمدلله رب العالمین
کلیدواژه ها:
آثار استاد