مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
دینداری عاشقانه سرشار از نشاط و آرامش است. فعالیتهای عاشقانه مقدمهی روابط عاشقانه است. مطالعات وفعالیتهای عقلانی برای این است که معشوق حقیقی را از غیرحقیقی تشخیص دهیم. اصلیترین بخش انسانی، دل انسان است واگر نتواند کسی را پیدا کند که ارزش دلدادگی مطلق را به اوداشته باشد باید به سراغ انسانهای محدود ومعشوقهای زمینی رفته که محصول آن لگدمال شدن دل وسرخوردگی است. دل خواه ناخواه با هیچ چیز جز دلدار مطلق به آرامش وشادی نمیرسد. اگر پیروز شویم که دلمان را تماما به معشوق حقیقی بدهیم که خوشا به حالمان ودرغیر این صورت وای برما.
دربحارالانوار ص 112ج27 پیامبر «صلیالله علیه و آله و سلم» میفرمایند: «سمعت الله جل جلاله یقول علی بن ابیطالب حجتی فی خلقی ونوری فی بلادی...» حجت یعنی دلیل. یعنی خداوند مظهر تام خودش را حجت ما قرار داده است.
رشد انسان بدون معصوم مانند رشد جنین خارج از رحم مادراست و چنین چیزی منجر به سقط است. برهانیترین مطلب این است که خداوند برای ما الگو و مظهر تام بفرستد. خداوند در قرآن میفرماید: «الله نورالسموات والارض...» ووقتی درمعراج به پیامبر «صلیالله علیه و آله و سلم» میفرماید که علی «علیهالسلام» نورمن است یعنی برای نورخودش «مصداق تام» قرار داده است وبدون چنین نوری اساساً رشدی درکارنیست: «... قیل ارجعوا ورائکم فالتمسوا نورا » . نوردنیا، قبر،صراط،و... از عقل خودمان ایجاد میشود که دراثر پذیرش ولایت مصداق تام نور را دریافت کردهایم. خداوند میفرماید: «ولله الاسماء الحسنی فادعوا بها» امام صادق «علیهالسلام» میفرمایند: «والله نحن اسماء الله» کسی که یک عمرروی اسماء الله مطالعه کند ولی با معصوم «علیهالسلام» رابطه نداشته باشد راه به جایی نمیبرد.
اینکه خداوند غفور، کریم، رحیم، جواد، رئوف و... است باید مصداق تامی را به ما معرفی کند تا ما این صفات را درک کنیم. ما میگوییم:«بسم الله الرحمن الرحیم» نه بالله الرحمن الرحیم یعنی ما به اسم خداوند که در واقع همان مظاهر تام او هستند آغاز میکنیم. ما تا زمانی که مظهر وخلیفهی خداوند را تنها و آواره رها کردهایم راهی به سوی خداوند نداریم. امیرالمؤمنین «علیهالسلام» فرمودهاند که تمام قرآن ومعارف در «بسم الله الرحمن الرحیم» است و همهی «بسم الله الرحمن الرحیم» در «بـ»«بسم الله» است وهمهی آن فضایل درنقطهی «بـ» است ومن نقطهی«بـ»«بسم الله الرحمن الرحیم» هستم واینکه خداوند مزدرسالت را مودت اهل بیت «علیهمالسلام» قرار داده وهدایت و حرکت صحیح را در گرو مودت ایشان قرار داده است دلیل روشنی برمظهر تام بودن ایشان است «قل لااسئلکم علیه اجرا الا الموده فی القربی» ودر جای دیگر بعد از إلا،«...أن شاء أن یتخذ الی ربه سبیلا.» آورده است وجز مظهر تام نمیتواند درچنین جایگاههایی قرار بگیرد.شناخت «الله» بدون خلیفه الله سخن بیریشه واساسی است.
پیامبر «صلیالله علیه و آله و سلم» میفرمایند: «لولا انا وعلی لما عرف الله ولولا انا وعلی لما عبد الله» ما باید از طریق کسی به «الله» برسیم که ظهور همهی اسماء خداوند باشد والبته همه عالم مظهر اسماء خداوند است ولی نه ظهور کامل بلکه محدود و هر مخلوقی بعضی از اسماء را ظهور میدهد. در دعای سحر ما هر یک از اسماء خداوند را بهطور کامل از او میخواهیم. علاقهی به اهل بیت «علیهمالسلام» را حتی بیدینها وغیرمسلمانان نیز دارند ولی ما باید عاشق ایشان باشیم تا جا پای جای ایشان بگذاریم با این عمرهای محدود ما فرصتی نداریم وباید هرچه زودتر خودمان را به سر منزل مقصود برسانیم وگرنه باختهایم.
درجامعه کبیره میفرماید: «من اراد الله بدأ بکم» هر که خدا را بخواهد از ایشان آغاز میکند. درجلسهی گذشته عرض کردیم از قول امام صادق «علیهالسلام» که هرکس میخواهد به خدا نگاه کند و خدا هم به او نگاه کند باید به سراغ معصوم «علیهالسلام» برود. اینکه انسان خودش را به چادر امام زمان «علیهالسلام» برساند برنامهریزی جدی وتلاش میخواهد. اگر کسی برای آسمان برنامه داشته باشد زندگی بسیارلذتبخش میشود. اگر انسان به پشتوانهی چهارده معصوم روی زمین زندگی کند خیلی وضعیتش فرق میکند و در همهی کارهایشان او را یاری میکنند. اینکه فرمودهاند که تا زمان ظهور از 27 مرتبهی علم 2 مرتبهی آن کشف شده و حضرت «علیهالسلام» 25 مرحلهی دیگر را بسط میدهند برای این است که اهل بیت «علیهمالسلام» معادن علم خدا هستند. زمانی که ما با اهل بیت «علیهمالسلام» قهر هستیم، شادی و نشاط و آرامش نداریم حتی اگر به ایشان متوسل شده وایشان هم گرههایی از کار ما گشوده باشند. هدایت، دنیا و آخرت به دست معصوم «علیهالسلام» است. تمام جهان آفرینش تسبیحگوی خداوند هستند ولی ذکر و تسبیح ایشان به درد ما نمیخورد. ذکر و تسبیح ما ویژهی خودمان است.
علامه حسنزاده میفرمایند: خروس، سحر دارد حَسَن سحر نداشته باشد؟
بعضیها از سرو صدای حیوانات خوششان نمیآید در صورتی که سر و صدای آنها ذکرشان است و نیز ذکر ما را یاد آوری مینمایند: «انت الذی سجد لک سواد اللیل وضوء النهار و حقیق الشجر و دوی الماء...،یسبح لله ما فی السموات والارض...» ذکر آنها میتواند ذکر مرا به من یاد آوری کند ولی ذکر من مخصوص خود من است وشایستهی شأن فوق عقلانی من.
یک رکوع و سجده گاهی میتواند آثار کارهای شیطان برنفس ما را خنثی کند ما بعد از دنیا خواهیم فهمید که بهترین لحظات زندگی زمانی بود که ما سرمان را روی پای خدا میگذاشتیم وعبادت می کردیم . اگر مظهر تام وجود نداشت عبادت ما هم در حد عبادت سایر موجودات بود. عشق به خدا شرط ندارد عشق است تحت هر شرایطی.
آیا برای ما تا به الان سئوال شده که چرا ذکر رکوع «العظیم» دارد و ذکر سجده «الاعلی»؟ ما در تشهد نماز میگوییم «اشهد ان لا اله الا الله واشهد ان محمد عبده ورسوله... » انسان هرچه عبدتر باشد، مطیعتر بوده و راه را راحتتر طی میکند. «عبد» دربارهی هر کسی به کار نمیرود. اگر کسی خدا را صرفاً برای نیازهای مادی بخواند با رب بخش انسانی خدا را نخوانده است بلکه با بخشهای غیر انسانی اش دست به سوی خدا بلند کرده است. وفقط زمانی خدا را میخواهد که تمام مشکلاتش برطرف شده باشد. چنین شخصی نه با «الله اکبر» اول نماز کار دارد نه با «سلام» آخر. خدا نماز را بهانه کرد تا ما به سلام برسیم. از «اشهد ان لا اله الا الله» شروع کرده که یعنی هیچ معشوقی جزاو نیست. «واشهد ان محمد عبده ورسوله» اول عبودیت را بیان کرده وبعد رسالت را که انسان هرچه عبدتر باشد قدرتمندتر است. مهمترین تعریفی که خداوند از پیامبر کرده «عبد» است. پاک، خالص و مطیع محض و آینهی تمام نمای «الله» مظهر کامل «الله» واصلاً خودش رانشان نمیدهد. ما باید برای پیمودن این راه ابتدا از ورودیهای نفس شروع کنیم نه از معرفت و... واز همه ورودیها مهمتر خوراکیها هستند که باید حلال باشند زیرا خیال پاک وحلال فقط از خوراکیهای حلال ایجاد میشوند. عشقبازی از خیال شروع میشود. انسان با خیال پرواز میکند. امام سجاد «علیهالسلام» میفرمایند: «اوهام ما در عشقبازی با خداست که ما را به «الله» میرساند " . پیامبر «صلیالله علیه و آله و سلم» بعد از عبد بودن که مظهر تام بودن است رسول است «...عبد ه ورسوله...» و بعد از این اقرار درتشهد نماز ما صلوات میفرستیم و بعد بر پیامبر «صلیالله علیه و آله و سلم» سلام میدهیم. «السلام علیک ایها النبی...» وبعد میگوییم «السلام علینا وعلی عباد الله الصالحین» واین طبق قاعدهی مهرورزی مؤمنین است. وحالا که به زمین بازگشتیم سلامی به اطرافیان مینماییم: «السلام علیکم ورحمه الله وبرکاته». ما هیچ عبادتی کاملتر از نماز نداریم ولی اهلش را میخواهد تا درست نماز بخواند.
ما باید مدتی از عمرمان را صرف یادگیری پرواز با نماز کنیم . بالاخره خدا، خدای ما فقراء وضعیفان هم هست بنابراین فرموده اگر نمیتوانی با نماز حال کنی بعد از نماز تعقیبات را انجام بده. من ضعفهای نماز را جبران میکنم. سلام ما در نماز ملاقات محسوب نمیشود برای همین است که دلمان هم پاک نمیشود ولی علیرغم همهی اینها ذکرهای وارده در تعقیبات اگر با حضور قلب باشد، فرصت پرواز میدهند. کسی که 11بارسورهی توحید را دروقت صبح بخواند شیطان نمیتواند او را وارد گناه نماید. البته سورهی توحیدی که کلمه به کلمهی آن را بفهمیم. بدون توحید وآیه الکرسی و... ممکن است انسان عصبی و پرخاشگر و... شود و حوصلهی نماز وخدا و امام زمان «عجلالله تعالی فرجهالشریف» و...را نداشته باشد . وضو گرفتن با حضورقلب وتمرکز و خواندن اذکار و دعاهای وارده بسیار برای حضورقلب در نماز مؤثر است. در وضو هم می گوییم «اللهم بیض وجهی یوم تسود فیه الوجوه... اللهم اعطنی کتابی بیمینه...» ماباید تمرین کنیم تا وضوی عاشقانه بگیریم تا وقتی آب را میبینیم این ذکر به زبانمان جاری میشود«الحمدلله الذی جعل الماء طهورا و لم یجعله نجسا».
کلیدواژه ها:
آثار استاد