مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
حضرت علی علیه السلام فرمودند : رحمت خدا شامل حال كسی میشود كه بفهمد و باور كند كه از كجا آمده است؟ ما تا زمانی كه وطن خود را شناسایی نكنیم و یقین نكنیم و باور نكنیم كه در كجا بودیم؟ در كجا هستیم و به كجا میرویم؟ تمام عبادتهایمان هدر میرود. با خسران و تلف شدن عمر روبهرو هستیم. تمام عواملی كه گذشته ما را ساختند و بعدها آینده آخرتی ما را میسازند همه مبتنی بر شناختی است كه از خودمان داریم و بر اساس قیمتی است كه برای خودمان قائل هستیم. تأكید بزرگان این بوده است كه بفهمیم قبل از اینكه به دنیا بیاییم كجا بودیم؟ وطن اصلی و خانواده اصلی ما چه وضعیتی داشتند؟ چه استعدادهایی داریم؟ در اینجا چه باید كنیم؟ و اینكه قرار است كجا برویم؟
ما بیشتر به جای اینكه سرمایهگذاری كنیم كه چه كار كنیم؟ باید سرمایهگذاری كنیم روی اینكه از كجا آمدهایم و در كجا هستیم و به كجا میرویم؟ اگر این را بفهمیم انتخاب همه چیز بر اساس این مسئله شكل میگیرد كه وطن ما كجاست؟ الان كجا هستیم و به كجا بازمیگردیم؟ اینها خیلی به ما كمك میكند كه ما شیوه زندگیمان را بر اساس شادی و آرامش بگذاریم. قرآن هم وقتی یك انسان حقیقی را یاد میكند از خصوصیتهای او بهعنوان شادی و آرامش ذكر میكند. مقوله فقط یك مقوله ذهنی نیست. یك مقدمه است. ایمان آوردن و باور كردن اینكه كجا هستم و به كجا میروم خیلی مهم است.
باورهای غلطی در مسیر ما قرار دارد كه باید آنها را از خودمان دور كنیم. مهمترین مسئله در سر راه ما این است كه بفهمیم چه كسی نیستیم؟ باور كنیم كه جماد، نبات و حیوان نیستیم. هرچند این كمالات را داریم.
«نال الفوز الأكبر»؛ به رستگاری اكبر و بزرگترین خوشبختی رسیده كسی كه موفق به خودشناسی شود.
ما باید اول پیروزی شناخت خود را بهدست آوریم و به فرمایش حضرت علی علیه السلام به بزرگترین خوشبختی رسیده است. این خوشبختی در آخرت نیست، به فرمایش قرآن؛ «لا خوف علیهم و لا هم یحزنون»؛ در همین جاست.
اگر ما باور كنیم چه كسی هستیم باور كنیم بدن نیستیم، وطنمان اینجا نیست، در این دنیا غریبه هستیم خیلی مهم است. همه بدبختیهای ما این است كه باور كردیم مال دنیا هستیم. فرزند دنیاییم و با فرهنگ دنیا خواستیم زندگی كنیم نه با فرهنگ جایی كه بودیم و قرار است برگردیم. لذا انتخابها، ارتباطات، رفتارها و افكارمان را بر اساس یك شناخت غلط و محدود از خودمان بنا كردیم. طبیعی است كه نتیجه نمیدهد.
متأسفانه خوشبختی را در چیزهایی میدانیم كه واقعاً خوشبختی نیست.
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: عظیمترین جهل انسان این است كه نفس خودش را نشناخته است.
وقتی انسان گرفتار عظیمترین جهل است معلومات دیگر هم به دردش نمیخورد. كمااینكه بشر در حال حاضر بیشتر از هر زمان دیگری علم دارد ولی این علم به دردش نمیخورد. چون این علوم همراه یك جهل عظیم است. كشورهایی كه تولیدكننده این علوم هستند بیشترین مشكلات را دارند. اساساً این علوم بر اساس شناخت قطعی و مسلم و تعریف درست از موضوع، كه انسان است توسعه پیدا نمیكند. طبق اصل اصالت تخصص، متخصص باید به ما بگوید ما كی هستیم و ساختار زندگی ما را ترسیم كند و قرار است كجا برویم؟ چگونه باید زندگی كنیم كه به نهایت خوشبختی جاودانی برسم؟
اگر میخواهید به عظیمترین خوشبختی برسید باید موفق به خودشناسی شوید. یعنی دلم باور كند كه از كجا آمدهام؟ زن یا مرد نیستم. جماد، نبات و حیوان نیستم. من باید خود حقیقیام را پیدا كنم و بتوانم به خاطر ظلمی كه سالها در حقش كردم عذرخواهی كنم و از او دلجویی كنم. با او مأنوس شوم و با وجودی كه با او هستم چیز دیگری را نخواهم.
در نظام فردی و اجتماعی باید «اعظم الجهل» را برطرف كنیم. كار حقیقی این است كه انسانها بفهمند كجا بودهاند و در كجا هستند و به كجا خواهند رفت؟ وگرنه هرقدر در علوم، دنیاداری و ... موفق شود، گرفتارتر هستند. الان بیشترین بیماریها و شكستها مربوط به طبقاتی است كه موفقیت بیشتری در تحصیلات، آسایش و ثروت دارند. ساختار اشتباه این است كه هرقدر در اشتباه بیشتر پیشرفت كنید، معضلات بیشتر خواهد بود. از حقیقت اصلی خودتان دورتر خواهید شد. آنها كه دنیای كمتری دارند در عمق دنیا فرو نرفتهاند و كمتر دور شدهاند. اینكه حضرت مسیح علیه السلام میفرمایند: رد شدن یك شتر از سوراخ سوزن راحتتر از رفتن یك ثروتمند به بهشت است،
معجزه جمهوری اسلامی این است كه در این دنیای پیشرفته، بیشترین تولید انسانهای ابدی (اولیاء خدا و شهدا) داشته باشد.
كسی كه خودش را نشناسد، از راه نجات دور میشود. هرچه در دنیا موفقتر باشد، غصهها و عذاب و شكست او بیشتر خواهد بود.
اینكه ما چرا با وجود حضور در كلاسها تأثیر نمیگیریم این است كه ما با گوش بخش حیوانی میشنویم كه از جنس خودم نیست. وقتی از وطنش صحبت میكنی، میگویی قرار است چند روز دیگر به وطن خودمان برگردیم، حاضر نیست بپذیرد.
من باید معیارها و چینش فكریام، انتخابها، ارتباطات، رفتارها و افكارم باید بر اساس اینكه كجا بودم؟ كجا هستم و كجا میروم؟ باشد. فقط كسانی موفق هستند كه بتوانند به خوراكهای باطلی كه مدتی خورده اند غلبه كنند. «سابقوا و سارعوا الی مغفره من ربكم»
اینكه میفرمایند؛ سرعت و سبقت بگیرید به سمت بهشتی كه به اندازه همه آسمانها و زمین است و متعلق به هر یك از مؤمنین است، به این معناست كه شما مال اینجا نیستید. وطن خودتان را بشناسید. در این بهشت به محض اراده هرچه بخواهید هست.
نامه خدا در آخرت؛ «من الحی القیوم الذی لا یموت الی الحی القیوم الذی لا یموت»
امام صادق علیه السلام فرمودند: اگر شما میخواهید اهل ذوق و شوق باشید، اقلاً بهشتی را بخواهید كه به اندازه آسمانها و زمین است.
امام صادق علیه السلام فرمودند: خیلی از شما 50 سال نماز میخواند حتی یك ركعت آن هم قبول نمیشود. چون بخش انسانیش نماز نخوانده است. اگر با بخش انسانی نماز میخواند نماز او را مست میكرد. او را از محبت هركسی بینیازش میكرد.
باید در بخش نظری بپذیرم و باور كنم كه مال اینجا نیستم.
امام باقرعلیه السلام فرمودند؛ كلید همه بدبختیهای آدم در دنیا تنبلی و بیحوصلگی است.
پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم فرمودند: بیشترین ناله جهنمیها از امروز و فردا كردنشان است.
تا وقتی با دلی كه شیفته كمالات جمادی، نباتی و حیوانی است حركت كنیم به امام زمان علیه السلام و خانواده آسمانیمان نخواهیم رسید.
اگر نخواهیم با گوش دیگری بشنویم، مثل زمانی میشود كه پیامبر خدا هم آمد اطرافیانش او را نپذیرفتند.
کلیدواژه ها:
آثار استاد