مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
ما برای عشق به معصوم باید اول عاشق خدا باشیم زیرا او تنها معشوق دل ماست و معصوم واسطهی رساندن ما به عشق به خداست. در غیر اینصورت یعنی بدون توحید و «لا اله الا الله» اگر به سراغ معصوم برویم ما را به خدا نمیرساند. ما از توحید به ولایت میرسیم. ولایت، میوه توحید است. علت ضعف ارتباط ما با معصوم، ضعف در توحید است. زندگی انسانی و حقیقی این نیست که انسان به همهی کمالات علاقه داشته باشد و ضمناَ خدا و معصومین «علیهمالسلام» را هم دوست داشته باشد، بلکه خدا باید بالاترین علاقهی زندگی او باشد. برای عشق به خدا باید سراغ کسانی رفت که بیشترین کمالات از خدا در آنها تجلی دارد. اگر ما بخواهیم انسان باشیم و به تعبیر قرآن «حیات طیبه» داشته باشیم و اینکه نخواهیم حیاتمان در حد حیوانات و حتی در حد فرشتهها باشد باید عاشق باشیم: وحده، وحده، وحده (فقط او، فقط او...) و باید عشق به معصوم واسطهی رسیدن ما به عشق به خدا باشد: «ألا إن شاء أن یتخذ الی ربه سبیلا» و به سراغ کسانی برویم که خدا تطهیرشان کرده و به باطن قرآن راه ندارند. «لایمسه الا المطهرون – انما یریدالله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا» کسی که بدون معصوم میخواهد به خدا برسد اصلاَ عاشق نیست.
با واسطه معصوم به خدا رسیدن منطبق به عقل و فطرت است. حیات طیبه فقط مختص انسان است و ما باید توجه داشته باشیم که ما رقیب داریم. جمادات، نباتات، حیوانات و فرشتهها و جنها هم عاشق خدا هستند و ما اگر نتوانیم از رقبای خودمان سبقت بگیریم درقیامت با باطن انسانی محشور نمیشویم. ما باید برای سبقت از حریفان آنها را بشناسیم. خداوند دربارهی سنگها (جمادات) چنین میفرمایند: «... ان منهالمایهبط من خشیه الله... » سنگ از خشیت خدا فرو میریزد ولی ما با شنیدن کلام خداو نام خدا به سجده نمیافتیم. «و اذا قرئ علیهم القران لا یسجدون» وقتی قرآن میفرماید: «... یخرون للاذقان...» باید فکر کنیم اگر اینها آدمند پس ما چه هستیم؟ سنگ خشیت دارد و خشیت فرع بر معرفت است. ولی ما اساساً هیچ حسی نسبت به جهنم، بهشت و قیامت و... نداریم!
وقتی من خدا را دوست ندارم چگونه میتوانم با معصوم «علیهمالسلام» ارتباط برقرار کنم؟ اگر خدا را صرفاً عاطفی دوست داشته باشیم و توأم با تعقل نباشد بعد از سالها هنوز گرفتار حسد، غضب، کینه و... میباشیم و حساس و زودرنج بوده و نمیتوانیم با دیگران طبق توصیه قرآن اینگونه برخورد کنیم: «و اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما» و «اذا مروا باللغو مروا کراما» باید تصمیم بگیریم انسان باشیم تأمین و شجاعت پرواز در ما ایجاد شود. ما از خداوند میخواهیم که گناهان ما را نادیده بگیرد در حالی که نمیتوانیم از خطاهای دیگران درباره خودمان بگذریم: «فاعفوا فاصفحوا الا ان یغفرالله ذنوبکم» معصومین «علیهمالسلام» همه کارهای اشخاص حتی خیال آنها را هم میدانستند: «کل شئ احصیناه فی امام مبین» ولی کاملا با آنها بزرگوارانه برخورد کرده و کسی در کنار آنها احساس ناامنی نمیکرد. وقتی به زیارت میرویم با همه گناهان که معصوم از ما سراغ دارد ولی آغوشش برای ما گرم است و وقتی ما ضریح یا دیوار را میبوسیم در واقع اوست که ما را میبوسد و اساسا عشق آنهاست که در ما این گرایش را ایجاد کرده: «ولکنه اول من المذکور و ثان من الذاکر» اهل بیت «علیهمالسلام» مرتکبین به گناهان کبیره را شفاعت میکنند ولی اهل جدال را شفاعت نمیکنند. مردم به رسالت پیامبر «صلی الله علیه و آله و سلم» اعتراض کردند خداوند اینگونه پاسخ میدهد: «و لو جعلناه ملکا لجعلناه رجلا و للبسنا علیهم ما یلبسون» اگر میخواستم فرشته بفرستم اول او را انسان میکردم... خدا بالاتر از فرشته فرستاده و او را کاملاً تطهیر کرده است.
خداوند اگر فرشته نازل میکرد نمیتوانست الگوی ما باشد چون اساساً فرشته نیازهای ما را ندارد. خدا امام حسین «علیهالسلام» را الگو قرار میدهد که طفل شیرخوار تشنه در آغوش را مورد اصابت تیر قرار میدهند و این محبت را فدای عشق به خدا میکند. اگر از زن بداخلاق در رنج هستید خداوند همدم امام را کسی قرار داده که اینقدر بد بود که امام را مسموم و شهید کرد. اگر کسی شوهر بدخلق دارد خداوند آسیه همسر فرعون را الگو قرار داده است. برای کسی که فرزند بد دارد پسر نوح را قرار داده است. اگر تشنگی و گرسنگی متوجه انسان شد خداوند مسلمانان در شعب ابیطالب را الگو قرار داده است. چه کسی در راه خدا فقط یک سیلی خورده؟ چه کسی در راه خدا مالش را بخشیده؟ ما باید برای امام زمان «عجلالله تعالی فرجه الشریف» صدقه بدهیم زیرا امام هم مثل ما بیمار شده و سختیهای خویش را دارد. زیرا امام «علیهالسلام» به صورت حداقل مردم جامعه زندگی میکند.
امام زمان «عجل الله تعالی فرجه الشریف» 1180سال است که به فرمایش امیرالمؤمنین «علیهالسلام»ِ الطرید الشرید الفرید الوحید(طردشده وآواره وتنها)... به سر میبرند. چنین امامی شایسته عشق ورزی است. قرآن دربارهی امام میفرماید: «و للبسنا علیهم ما یلبسون» همان لباسی که تن مردم است تن ایشان هم هست. و «... یأکل و یمشی...» کسی که مثل خودمان باشد، بخورد، بیاشامد، کتک بخورد و راه خدا را هم برود.
او میتواند الگوی ما باشد. عشق به معصوم، عشق به حقیقت خودمان است یعنی عشق به بینهایت. حیف است که ما کوچک بمانیم وقتی که قرآن میفرماید: «سابقوا الی مغفره من ربکم و جنه عرضها کعرض السموات والارض» همهی ما چنین بهشتی داریم ولی قصر و حوری و خادم و شراب و... آن را خودمان تهیه کرده و پیش میفرستیم. کمترین ملک مؤمن در بهشت یک میلیون خادم دارد. ما برای رسیدن به خدا امر شدهایم که عاشق معصوم یعنی خود متعالی خودمان بشویم. در باشگاههای ورزشی عکس استاد قهرمان آن رشته را زدهاند و او در واقع آینهی من در آینده است البته به شرط تمرین و ممارست.
پس خداوند مظهر خودش را به ما معرفی کرده که ما بعد از سالها برنگردیم و ببینیم در اثر عشقورزی به کمالهای محدود خوار و ذلیل و سرخورده شدهایم بلکه خدا خواسته همهی عشقمان را به پای خود کمال یافتهی خودمان بریزیم. و چه قدر نامهای آنان شیرین است. چه قدر بدبختند کسانی که اسم معصوم بر روی آنهاست و عوض میکنند. کسانی هم هستند که از اینکه نام معصوم به روی آنهاست لذت میبرند. نتیجهی این بحث این است که مودت به معصوم، مودت به خود عالی است.
کلیدواژه ها:
آثار استاد