مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
دانستن اینكه ما از كجا آمدیم؟ اساسیترین پایههای شناخت ماست. كسی كه نمیداند از كجا آمده تكلیف خودش را در دنیا نمیداند. یعنی نمیداند برای چه به دنیا آمده و باید چه كار كند. به طریق اولی در مورد آخرت هم با مشكل مواجه خواهد شد. كسی كه نمیداند از كجا آمده و در كجا هست، فهم اینكه به كجا میرود برایش خیلی سخت است. لذا مهمترین وظیفه انسان این است كه بداند از كجا آمده، در كجا هست و به كجا میرود.
حضرت میفرماید: به بزرگترین رستگاری رسیده كسی كه موفق به شناخت نفس شود. جریان خودشناسی یك جریان فعال است كه با موانعی روبهروست و انسان باید به آن موانع در شناخت خودش غلبه كند، در غیر اینصورت به شناخت حقیقی نائل نمیشود.
اگر ما فكر كنیم كه شناخت انسان یك شناخت نظری است، اشتباه است.
مانعی كه سر راه ما هست و باید به آن غلبه كنیم، این است كه در عمل باور كنیم جنبه جمادی، گیاهی و حیوانی و حتی جنبه عقلانی ما جنبه اصلی زندگی و شخصیت ما نیست. ما از آن جهت كه جسم داریم "جماد " هستیم .از آنجا که بدنمان رشد و تغذیه میكند و قدرت بدنی پیدا میكند "گیاه " هستیم . از آن جهت كه با جنس مخالف ازدواج میكنیم و تشكیل كانون گرم خانواده را میدهیم. با عواطف و احساسات بچههایمان را بزرگ میكنیم و خدمت به همنوع میكنیم. زندگی اجتماعی داریم و قوه غضبیه داریم و در مقابل دشمنان خودمان مقاومت میكنیم و بسیاری از خصوصیاتی كه در جامعه میشناسیم ما یك «حیوان» هستیم.
از آن جهت كه فكر میكنیم، عقلانیت داریم و كسب علم میكنیم، جنبه فرشتهای ماست.
جنبه انسانی ما همان فوق عقل و فوق تجرد است. عشق به بینهایت و حقیقت «لا اله الا الله» از حقیقت انسانی ماست.
ما باید به این باور برسیم كه زن یا مرد نیستم، گیاه نیستم و... هرچند این كمالات را دارم، اینها ابزاری هستند كه من با در اختیار داشتن آنها میتوانم به هدف خلقت نائل شوم. كل طبیعت ابزاری هستند برای شكوفایی بخش انسانی و فطرت. برای همین فهم این مسئله و باور این مسئله و برنامهریزی زندگی بر اساس این باور كار هر كسی نیست. چون غالب افراد شیفته كمالات جمادی، نباتی و حیوانی هستند. اساساً بخش انسانی مظلوم میماند و رشد نمیكند. تحت فشار شهوتهای علمخواهی و... سِقط میشود.
كسی كه موفق شود به این باور و توان برسد. روی انتخابها، ارتباطات، رفتار و افكارش تأثیر بگذارد. اینكه ما صرفاً بدانیم كافی نیست، باید جزو باور و دارایی ما شود. زمانی جزء باور ماست كه روی انتخابهای ما تأثیر بگذارد. گرایشها و حبّ و بغضهای ما بر اساس حقیقت انسانی ما تنظیم شود. به خیلی چیزها علاقه داریم برایمان ضرر دارد. از خیلی چیزها بدمان میآید برایمان خوب است؛ «و عسی أن تكرهوا شیئاً و هو خیر لكم و عسی أن تحبوا شیئاً و هو شرّ لكم»
ما توجه نداریم كه داستان خلقت ما چه بوده است. من اول پیش خدا بودم و بعد از زندگی دنیا به جایگاه اصلی خودم برمیگردم. وقتی مبانی خلقت را نمیدانیم چون نگاهمان به خودمان غلط است نوع ارزشگذاریهایمان هم غلط از آب درمیآید.
وطن ما كجا بوده؟ پدر و مادر حقیقی ما چه كسانی هستند؟ اساساً اگر من دنیایی هستم كششهای بینهایت در وجود من چهكار میكنند؟ اینها نشان میدهد كه انسان مال اینجا نیست.
امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند: كسی كه موفق و پیروز شود او به رستگاری اكبر رسیده است.
اگر به این شناخت رسیده باشم باید این حس به من دست بدهد كه خیلی خوشبخت هستم.
قرآن میفرماید: علامت ایمان و انسانیت انسان، شادی و آرامش است.
كسی كه با از دست دادن یك كمال جمادی، نباتی و گیاهی، احساس باختن پیدا میكند یا با بهدست آوردنشان احساس خوشبختی میكند، اصلاً خودش را نشناخته است.
علامت خودشناسی احساس شهود خوشبختی است.
چرا ما در عشق و عواطف محتاج آدمهایی مثل خودمان هستیم؟ چون موفق به معرفت نفس نشده ایم. اگر موفق به خودشناسی شویم و اگر به كسی چیزی رسید همان لذت را میبرد كه انگار به خودش رسیده. به مقایسههای غلط نمیرسد و اسم «رحمن» در انسان تجلی میكند. اینجاست كه آدم دائماً در انبساط و شادی است.
حضرت زینب (سلام الله علیها) به معرفت نفس دست پیدا كرده كه با این همه از دست دادنها میفرماید؛ «و ما رأیت الا جمیلا»
احساس خوشبختی باید ناشی از حیثیت ابدی خودم باشد.
قرآن میفرماید: «و بشّر الصابرین الذین إذا أصابتهم مصیبه قالوا انا لله و انا الیه راجعون»؛ من میخواهم پیش خدایی برگردم كه خودم را بیشتر از خودم دوست دارد.
حضرت سیدالشهداء(علیه السلام) چه در دست دارد كه هرچه فشارها بر او بیشتر میشود شادتر میشود؟
تمام موفقیتها، شادیها و آرامش و رستگاری دنیا و آخرت منوط به شناخت خودمان است. تمام آلودگیها برای این است كه خودمان را نمیشناسیم تا انسان خودش را نشناسد، تمام وقایع دنیایی به ضررش است. وقتی كه انسان دارایی معرفت نفس را نداشته باشد همه چیزهایی كه امتیاز است به ضررش تمام میشود. چون تمام امكانات انسان صرف خودی میشود كه به ضرر انسان است و حجم غصهها و اضطرابها و احساس پوچیها بیشترمیشود.
وقتی خودت را نشناسی، هرقدر امتیاز بالاتر باشد، شكست انسان بیشتر است.
بعد از خودشناسی، ثروت بهترین یار برای آخرت و تقوی است و اگر چنین نباشد، آدم را زمین میزند.
کلیدواژه ها:
آثار استاد