مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
در ادامه حدیث شریف امام حسن مجتبی «علیهالسلام» در باب خانواده دینی مان به اینجا رسیدیم که باید به این خانواده بیشترین توجه و اهمیت داده شود و طبق فرمایش حضرت، شکر کردن خویشان نزد پدر و مادر دینی مان و پدران امت پیامبر و علی «علیهمالسلام» بهتر از شکر کردن خویشان نزد پدر و مادر زمینی مان است چون که باعث آمرزش همه گناهان میشود. هر چند این گناهان از زمین تا عرش الهی باشد. و از دست دادن این نوع قرابت هیچ سودی برای انسان نخواهد داشت. با توجه به آیه صله ارحام، رحمهای حقیقی انسان، خانواده دینی ما هستند و آنها حقیقتاً قوم و خویش ما محسوب میشوند. پس متقابلاً وظایفی هم نسبت به آنها بر عهدهی ما گذاشته میشود و کوتاهی نسبت به آنها با انجام وظیفه نسبت به خانواده زمینی مان جبران نمیشود.
مهمترین بحث خانواده آسمانی این است که باید باور کرد که پیوند دو روح مهمتر از پیوند دو جسم است و قرابت با روح قویتر و شدیدتر از قرابت با جسم و بدن است. چون پدر و مادر (خانواده زمینی ما) فقط بدن ما را به دنیا آوردند، در حالیکه روح ما از خانواده دینی مان است. پس حق بیشتری بر گردن ما دارند. این نوع نگاه به انسان شرافت و ارزش میدهد و منشأ قدرت و شادی و حتی سازندگی در شکل گیری شخصیت انسان در دنیا و آخرت میشود. و قطع ارتباط با این خانواده موجبات بدبختی انسان را فراهم میکند از جمله اینکه انسان هرگز بوی بهشت را استشمام نمیکند. حال برای اینکه گرفتار این نوع بدبختی نشویم نیاز به راهکار و برنامه داریم.
انسان در تمام مراحل زندگیش از جمله انتخابات، ارتباطات و حتی چینش افکارش باید بر اساس نوع ارتباط و پیوند با خانواده دینی باشد. یعنی در هر عملی باید به این پیوند توجه داشته باشد چون انسان قرار است با این خانواده تا ابدیت زندگی کند.
علاقهها و مصیبتهای انسان نسبت به چیزی بستگی به این دارد که آن چیز چقدر برای او عزیز و ارزشمند هستند. در اینکه آیا این علاقهها و نگرانیهای ما طبق انسانیت و حقیقت ما هستند یا خیر نیاز به یک معیار و شاخص داریم که ما این شاخصه را از امام صادق «علیهالسلام» که فرمودند: هر وقت مصیبتی در زندگی شما افتاد برای آرام شدن خود به یاد از دست دادن رسول الله «صلی الله علیه و آله و سلم» بیفتید. بزرگترین مصیبت انسان حقیقی طبق این فرمایش نبود انسان کامل در زندگی است و قطع ارتباط و پیوند با این انسان کامل است و مردم هرگز به مصیبتی بزرگتر از دست دادن رسول الله دچار نشدند.
امام حسن «علیهالسلام» در آخر میفرمایند: ولی با از دست دادن خویشان پدر و مادر دینی نزد پدر و مادر نسبی سودی ندارد. خانواده زمینی را راضی کنی و خانواده آسمانی را رها کنی فایدهای ندارد. رضایت خانواده آسمانی را از دست بدهی بدرد تو نمیخورد. امر به صله رحم این است که تو با ما رفت و آمد داشته باشی. اینکه میگویند تو کسی را داری میگویی نه کسی را ندارم تنها هستم این حس کجا، حس اینکه بگویی پدر و مادر و خویشان من پیامبر و آل هستند. در بحث صلوات کسی آمد پیش امام صادق «علیهالسلام» صلوات فرستاد و الهم صل علی محمد ایشان فرمود شما صلوات را اشتباه فرستادی باید بگویی الهم صل علی محمد و آل محمد، آل محمد خود شما هستید. اینقدر ما فامیل هستیم و نزدیک هستیم به پیامبر «صلیالله علیه و آله و سلم» که میفرماید کوتاهی تو در حق خانواده آسمانیت با رسیدگی به خانواده زمینی ات جبران نمیشود. جدا از اینکه رهبر و امام ما هستند حضرت میفرمایند ما خویش شما هستیم پیوند دو روح مهمتر از پیوند دو جسم است. حضرت میفرمایند: پدر و مادر زمینیتان بدن به شما دادند و ما به شما روح دادیم باید این را خوب بفهمیم. ما باید حس انتصاب داشته باشیم.
با حس حقیقت آسمانی به خودتان نگاه کنید. اگر ما شرافت آسمانیمان را گم کنیم. شرافت دنیا بدردمان نمیخورد. اگر کسی میخواهد قدرتمند و دارا... شود باید به شرافت آسمانی نگاه کند. حضرت میفرمایند: خدا اول نور مرا خلق کرد و مابقی را از نور ما. این باعث میشود که قرابت ما به اهل بیت بیشتر باشد. اگر اینطور نگاه کنیم. این حس برای ما سازندگی شگرفی در دنیا و آخرت دارد. سیدی و غیر سیدی جنبه ژنتیکی است مهمتر و اصل ما این است که از محمد و آل محمد است. لذا ما اینهمه آیه راجع به قطع رحم داریم در مورد پیامبر و آل اوست. اینکه بوی بهشت از 500سال میرسد اگر قطع رحم کند این بو به او نمیرسد. این خویش و رحم منظور است به اهل بیت. فامیل را سر زدن خوب است ولی باید به خانواده آسمانیمان رسیدگی و مسئولیت احساس کنیم. بدون این پیوند و نسبت و صله ما ساقط میشویم. هر کسی باید در نظام فردی خودش به این رابطه فکر کنید. بین من و فاطمه زهرا(س) و خانواده آسمانیم چه رفت و آمدی وجود دارد، چه پیوندی (صله) داریم در رفتار و افکار من چه تأثیری باید داشته باشد. اگر به حساب نیاید در حال قطع رحم هستیم. رحم اصلی شما اهل بیت هستند، حضرت میفرماید: قرآن میفرماید: بعنوان اجر رسالت پیامبر «صلیالله علیه و آله و سلم» که ما هم باید بدهیم مودت اهل بیت است. مودت دوست داشتن نیست با آنها بودن و کمک بودن است تمام برنامه ریزیها یمان اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، انتخاب رشته و همسر... نباید زمینی باشد باید به گفته حضرت انتخاب و ارتباط و رفتار و افکارتان بر اساس پیامبر و آل باشد چون باید بی نهایت با آنها زندگی کنیم. حتی عواطفمان را باید با خانواده آسمانیمان تنظیم کنیم.
چند روایت است از رسول اکرم «صلیالله علیه و آله و سلم»: ( این روایات آینه است و باید خودمان را در آن نگاه کنیم.) وحالت مصیبتش بستگی به این دارد که آن چیز و آن کس چه جایگاهی برایش دارد. ما با سرد شدن رابطه ایمان با چه کسی باعث فکر به بدبخت شدنمان دارد؟ هر کس تعریف دارد، و این تعریفها چقدر درست است باید جلوی آینه یا شاخص بگذاریم ببینیم چقدر درست است و چقدر آدم خوب یا بدی هستیم.
امام صادق «علیهالسلام» میفرماید: اذا اصبت بمصیبه... هر وقت یک مصیبتی در زندگی اتفاق افتاد از دست دادن کسی یا چیزی شما یک جور خودتان را میتوانید آرام کنید: یاد از دست دادن رسول الله بیفتید یاد اینکه پیامبر «صلیالله علیه و آله و سلم» بالای سر شما نیست. روزهای شنبه در دعایش میخوانیم که ما به واسطه از دست تو دچار مصیبت هستیم چقدر مصیبت ما به خاطر تو بزرگ است. چون وحی از ما قطع شده و تو را از دست دادیم انا لله و انا الیه راجعون.
یک انسان حقیقی مصیبتش به خاطر این است که پیوندش با انسان کامل با پیامبر و امیر المؤمنین و صاحب الزمان قطع شده است. ما این را نمیفهمیم که سرگرم کمالات جمادی و نباتی و حیوانی هستیم. ما اینقدر سرگرم چیزهای دیگر هستیم که به کمال واقعی فکر نمیکنیم. ما هر کدام چه میتوانستیم باشیم و حالا چه هستیم؟ همه کس ما پیامبر «صلیالله علیه و آله و سلم» و خانواده آسمانیمان هستند. چون ما خود شناسی نداشتیم و زمینی معنا کردیم اطرافیانمان را خانواده امان میدانیم اینقدر شناخت پیوند مان با اهل بیت مهم است که اجر رسالت را به مودت با این خانواده گذاشته اند.
تا نگاه غلطمان را بر نداریم و شرافت خودمان را با خانواده آسمانی خود نداریم به کانون آرامش و مو فقیت نمیرسیم. تا هویت اصلیمان را بدست نیاوریم و ندانیم اینجا روی کره زمین چکار میکنیم؟ چند تا سئوال نکن که من روح و حیات وکمال جاودان و مطلق میخواهیم اینجا چکار میکنم. از کجا آمده ام، آمدنم بهر چه بود به کجا میروم آخر ننمایی وطنم؟.
ما باید چند ساعت در روز راجب فلسفه زندگیمان فکر و تدبر کنیم. حضرت شاخص را مشخص کردند که اینقدر غنی شوی و رشد کنی که بفهمی در خانه امام زمان «علیهالسلام» نیستی، مصیبت در نبودن پیامبر «صلیالله علیه و آله و سلم» است.
اینها آینه شفاف برای سلوک هستند تا اینها را انجام ندهیم عاشورا و کربلا و، ما رایت الا جمیلا را نمیفهمیم آیه 34 سوره توبه را نمیفهمیم متوجه نیستیم چرا خدا میگوید شما منحرف هستید اگر من و اهل بیت و جماد برایتان عزیز م از خانواده و اقوام و کار و... نباشم. عمرمان و کارمان و زحمتمان چقدر بدردمان میخورد آیا با استاندارد الله رب العالمین استاندارد هستیم یا با استانداردهای طبیعی؟ ما به این شاخص نزدیک شویم احساس بن بست و خلا نمیکنیم. قرآن میفرماید: اگر کسی به اینجا رسید که هر مصیبت و مشکلی به آن رسید با خانواده آسمانیش به آرامش رسید باید به آن بشارت داد و برای آن جشن بگیرد که انسان شده است. من به جایی رسیدم که با خدا همه حوادث و مصائبم تسکین پیدا میکنم. همینکه میفهمم که این نیز بگذرد. هر مصیبتی به اینها میرسد خودشان را شاد و آرام میکنند.
ما بقی روایت امام صادق «علیهالسلام» هرگز مردم به مصیبتی بزرگتر از مصیبت پیامبر «صلیالله علیه و آله و سلم» دچار نشدهاند و هرگز مصیبتی به بزرگی پیامبر «صلیالله علیه و آله و سلم» به آنها وارد نمیشود. پیامبر «صلیالله علیه و آله و سلم» میفرمایند: هر کس یک مصیبت(یک مشکل) در زندگیش بزرگ شد باید به مصیبت بزرگ من فکر کند و این مصیبت بعد از این فکر زنگ میبازد.
شاگردی از استادش پرسید طلب چیست؟که شما طلب، طلب میکنید که طلبش را ندارید؟ فرمود برویم در آب . سرش را کرد زیر آب تا به مرز خفگی رسید استاد رهایش کرد، آمد بیرون شاگرد گفت میخواستی مرا بکشی گفت استاد چه حالی داشتی گفت نیاز به کمی اکسیژن داشتم استاد گفت این یعنی طلب.
هر وقت نسبت به یک چیزی احساس کردی آن نباشد میمیری آن میشود طلب.
کلیدواژه ها:
آثار استاد