www.montazer.ir
جمعه 29 نوامبر 2024
شناسه مطلب: 7041
زمان انتشار: 24 می 2017
(جلسه 10) «انتخاب ها، ارتباط ها، رفتار و افکارها» اوضاع زمان حال و آینده ی ما را می سازند

بهترین دعا برای خود و دوستان (جلسه 10)؛ 89/2/11

(جلسه 10) «انتخاب ها، ارتباط ها، رفتار و افکارها» اوضاع زمان حال و آینده ی ما را می سازند

چهار عامل «انتخاب ها، ارتباط ها، رفتارها، افکار» اوضاع زمان حال و آینده ی ما را می سازند.

یعنی ما الان همه بدون استثناء سر سفره ی اعمال گذشته ی خود نشسته ایم. ما الان هر آدمی که هستیم، آدم خوب، آدم بد، آدم کم ایمان، آدم شاد و آرام یا مضطرب و نا آرام، آدم خوشبخت یا بدبخت، هر چه که هستیم با هر احساس و شخصیتی چه خودمان از خود این برداشت را داشته باشیم، چه حقیقتاً در پشت پرده در نفس الامر در نزد خدا، هر چه که باشیم و هر قیمتی را که داشته باشیم، معلول گذشته ی ماست.

این که ما در آینده چه وضعیتی خواهیم داشت، بستگی به همین چهار عامل دارد. این ها آینده ی ما را می سازند. آینده ی ما دو گونه است: یک آینده ی نامعلوم که عبارت است از آینده ی دنیایی و نمی دانیم چقدر زنده ایم و چقدر قرار است زندگی کنیم و نمی دانیم قرار است چگونه عمل کنیم و نمی دانیم چه به سر ما خواهد آمد. نمی دانیم چند دقیقه، چند روز و چند ماه و سال زنده هستیم. اما اگر زنده باشیم، آن چه که قرار است بر سر ما بیاید، بسته به این چهار عامل. یعنی همین ها منازل آخرت ما را می سازد.

چهار منزل آخرت عبارتند از: وفات، حیات برزخی، قیامت و حیات بعد از قیامت

اوضاع حیات ابدی ما نیز، مانند حیات دنیوی، بستگی به همان چهار عامل «انتخاب ها، ارتباطها، رفتار ها، افکار» ما در دنیا. یعنی اوضاع حیات اخروی خود را می توانیم در زمان حال تنظیم کنیم.

گفتیم اگر ما بخواهیم آینده ی خوبی داشته باشیم (چه آینده ی مشکوک و نامعلوم، و چه معلوم و قطعی) باید کیفیت این چهار عامل را بالا ببریم. از جمله چیزهایی که می توانیم کیفیت این چهار مورد را بالا ببریم، دانستن «قیمت ها و قدرهاست». علم داشتن به قدر و اندازه ها و علم به قیمت ها موجب می شود که انسان بتواند بهترین و مهمترین نتیجه ها را بگیرد.

مثال می زنم. به شما می گویند یک سفر پر مخاطره دارید. در سفر آینده تان هیچ چیزی پیدا نمی شود. هر چه که در این سفر نیاز دارید، باید از همین جا در دنیا با خود ببرید. اینجا پول هم به شما می دهند و می گویند در این سفر بی بازگشت، مشکل هزینه هم ندارید.

این پولی که در دست شماست، به اندازه ای است که شما تمام وسایل مورد نیاز برای سفر تان را تهیه کنید. خوب خیلی ها می روند بازار خرید کنند. اما بسیاری از افراد، آن طور که متناسب با سفری که دارند نمی توانید خرید کنند. قاعده ای که گفته اند برای این سفر این است که شما باید سبکبار بیایید.

چه کسانی می توانند بهترین وسایل متناسب با یک سفر را بخرند؟ کسانی که با جنس ها و قیمت ها آشنا هستند. آنهایی که با قیمت و جنس آشنایند، می روند و بهترین وسایل را برای سفر تهیه می کنند. الان می گویند مثلاً شما یک سفر دارید به منطقه ی سردسیر. کسی که ناشی باشد می رود دو سه تا پتوی ضخیم و سنگین می خرد. ولی کسی که وارد است، می رود یک پتوی طبی می خرد که اندازه ی کف دست است و در جیب جا می شود و این را اگر باز کنند و بکشند روی آدم، آدم از گرما دم می کند. اما آدمی که نمی داند چطور وسایلی باید بخرد، باید پتو های سنگین را با خود حمل کند.

اگر بدانیم برای هر چیز باید هزینه بپردازیم، در فکر، خیال و ارتباطات دقت می کنیم

انسان به طور معمول، اگر چیزی مفت باشد، دقت زیادی در استفاده از آن نمی کند. اما اگر بگویند هزینه فلان نیاز شما اینقدر می شود، قدر آن را می داند و دقت زیادی در روش استفاده از آن به عمل می آورد.

اهمیت دانستن قدر و قیمت ها این است که باعث می شود هرگاه تصمیم به انتخاب کردن گرفتیم، یا خواستیم یک ارتباطی برقرار کنیم و یا رفتاری را انجام دهیم، دقت و تفکر می کنیم که آیا می ارزد که من دست به این انتخاب بزنم یا نه؟ اصلاً می ارزد فلان فکر را در ذهنم بیاورم یا نه؟ در این جا انسان می بیند که همه چیز هزینه دارد و چون ما باید در ارتباط با افکار و توهم و خیال، هزینه بپردازیم و هیچ فکر و خیالی مفت به پای آدم تمام نمی شود، دقت زیادی می کند.

بنابراین، لازم است که خیلی از چیزهایی را که برای آنها باید هزینه بپردازیم را از ذهن خود خارج کنیم. چون حتی فکرکردن ما مفت تمام نمی شود و باید به بازتابش توجه کنیم و جواب دهیم. هیچ اندیشه و فکری مفت نیست. شب اول قبر خیلی از آدم ها فقط به خاطر افکار، خیالها و اندیشه هایشان گرفتار می شوند. اگر کسی خیال آلوده و باطل یا آرزوهای پست یا محبت های بی جا داشته باشد، باید هزینه اش را بپردازد. چه در دنیا و چه در عقبی. در روایت داریم اگر شما کسی را دوست داشته باشید، یا از کسی بدت بیاید، تو در تمام کار های او  شریک هستی.

کسی را که دوست دارید، اگر آدم بد یا آلوده یا شری است، ما در شر های او شریک هستیم. ما حق نداریم هر کسی را دوست داشته باشیم. تنظیم نظام محبتی، شخصیت انسان را می سازد. اینها در ابتدای محاسبات شب قدر قرار دارد. یعنی خدا در مراحل بعدی به سایر امور کار دارد. در مراحل بعدی است که مثلاً سوال می شود که نماز می خوانید؟ روزه می گیرید؟ حجاب دارید یا نه؟ اینها در مرحله ی بعد است. در مرحله ی اول ارزیابی ها در شب اول قبر، خدا با نظام محبتی تو کار دارد. ارزیابی می شود که تو در دلت هوس های چه چیزهایی را داشته ای و عقربه ی دلت به سمت چه چیز و چه کسی متمایل بوده است.

 به همین دلیل است که ما خانم های با حجاب زیادی داریم که روز محشر بی حجاب محشور می شوند. چرا؟ چون در دلش تمایل به بی حجابی و بی حیایی داشته است. عشقش بی حجابی بوده، اما حجاب را به خاطر برخی اجبارها رعایت می کرده، نه برای امر الهی.

ممکن است زنی حجاب داشته باشد، اما دلش آن را دوست نداشته باشد و حالا یا در اثر تاکید پدر یا شوهر یا محیط اجتماعی و شغلی، یا رودر بایستی های خاص، حجاب می کند، اما دلش به حجاب میلی ندارد. خدا می گوید دل تو مهم است. «ان الله ینظر الی قلوبکم= خدا به دل های شما نگاه می کند». خدا به آرزو ها، میل ها و هوس های شما نگاه می کند.

فردی آمد نزد پیغمبر و گفت: من نه مثل آدم های صالح نماز زیادی دارم و نه روزه های زیاد دارم و عمل کمی دارم و توان من کم است. ولی ای پیغمبر! تو و خدای تو را دوست دارم.

حضرت فرمودند: « المرء مع من احب=انسان با کسی است که او را دوست دارد». انسان با تمایل های دل خود محشور می شود. ممکن است کسی یک عمر به عمل صالح بپردازد، ولی دلش با آدم های ناصالح، فاجر و فاسق و گناهکار و بی نماز باشد. هر کس کسی را دوست داشته باشد، عمل او چه خوب باشد و چه بد، در همه اعمال او شریک است. می فرماید اگر او دارای اعمال صالح و خوب باشد و تو نتوانی مثل او عمل کنی، خداوند می گوید تو را به او و مقام او می رسانم. می خواهد پیغمبر باشد، امام زمان باشد، یا هر کس دیگر. همین که او را دوست داشته باشی، به پای او می رسی و با او شریک می شوی. محب حضرت به او می گوید: ای پیغمبر! من ناراحتم (چه قدر این روایت قشنگ است). من می ترسم قیامت بشود و من به بهشت بروم ولی بهشت من که با بهشت تو یکی نیست. تو را می برند نزد اولیا و انبیاء و من تو را نمی بینم.

من در دنیا که چند روز تو را نمی بینم، دلم این قدر تنگ می شود برایت که کم می آورم. در قیامت هم باید زود به زود بیایم و تو را ببینم. اگر جهنم هم بروم که دیگر بدتر. دیگر اصلاً تو را  نمی بینم.

حضرت به وی فرمود: تو در آخرت و قیامت با کسی هستی که در دنیا او را دوست داری. پس نگران نباش. هر کس آن جا بود و این حرف حضرت را شنید، گفت که خوشترین خبر عمرش همین بوده است. بعد از اسلام هیچ خبری خوشتر از این نیست که انسان با معشوق و محبوب خودش، یعنی پیامبر (صلی الله علیه و آله) محشور شود. این خیلی مژده ی بزرگی است. خدا نکند که انسان ظاهرش مثل اهل دین و تقوا باشد و نماز و حجاب و هیئت را یدک بکشد، ولی در دل، معشوق او فساد و بی دینی و آزادی های کاذب باشد. دلت هر جا هست، تو هم همان جا هستی. اگر دل تو با اولیای خدا و شهداست، یقیناً با آنها محشور خواهی شد. اصلاً تردید نکن و بدان که با انبیا و صدیقین و اولیا محشور می شوی. محبت خیلی کارها می کند. حالا بحث محبت را نمی خواهیم اینجا بکنیم.

حالا حرفم این است که عزیزان روی آرزوهایتان خیلی دقت و کار کنید. آرزو ها و هوسها و دغدغه های یک آدم، قیمت یک آدم را تعیین می کند. آرزو های شماست که چهار عامل «انتخاب ها، ارتباطها، رفتار و افکار» شما را تعیین می کند.

اگر کیفیت این چهار عامل را می خواهی ببری بالا تا یک آینده ی آسمانی داشته باشی در دنیا،  یک آینده ی راحت و آرام، یک آینده ی قطعی که مقرون به سعادت و خوشبختی باشد، باید روی تمایلات دلت کار کنی و ببینی که به کدام طرف و چه چیز و چه کسی گرایش دارد.

عذاب دنیا و آخرت برای کسی است که دوست دارد کار زشت مؤمنی افشا شود

گاهی کسی را می بینیم که ظاهراً آدم با تقوایی است. ولی در دلش این هست که آبروی یک مؤمن برود. می زند این طرف و آن طرف که پشت سر او غیبت کند و یک طوری او را زیر سوال ببرد و آبرویش را ببرد.

قرآن می فرماید: «إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَنْ تَشِیعَ الْفَاحِشَةُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ= كسانى كه دوست دارند كه زشتكارى در میان آنان كه ایمان آورده‏ اند شیوع پیدا كند براى آنان در دنیا و آخرت عذابى پر درد خواهد بود و خدا[ست كه] مى‏ داند و شما نمیدانید ». (نور/19)

خودش ممکن است اصلا اهل فحشا نباشد، ولی لغزش مؤمنان را آشکار می کند. پس باید در دنیا و آخرت عذاب بکشد. کسی که از مؤمن لغزش می گیرد و این لغزش را پخش می کند یا دوست دارد که این عیب پخش شود، هم در دنیا عذاب دارد و هم در آخرت. عذاب دنیا و  آخرت در محور دوست داشتن و محبت می چرخد.

برگرفته از مباحث «شرح صحیفه سجادیه» 

سارا (کاربر مهمان)

فوق العاده بود و تاثیر گذار ممنون

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed