مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
جستجوگری، مهمترین نیاز بشر است. اگر کسی دغدغه مهدوی و دغدغه امام زمان علیه السلام و طلب او را نداشته باشد، حقیقت خودش را از دست داده است.
در ادامه بحث دعای ندبه به فراز «اَیْنَ»ها رسیدیم. «أَیْنَ»ها، جستجوگری ها و مطلوب یک آدم است و قیمت او را مشخص می کند. در واقع نوع «أَیْنَ» گفتن هر کس، شخصیت او را نشان می دهد. امام صادق علیه السلام ولیّ الله و مثل اعلی است، اما در موقع در فراق آقا امام زمان علیه السلام 36بار «أَیْنَ» را تکرار کرد. یعنی بسیار مهم است که بدانیم این آقا کیست و چه شخصیت باعظمتی دارد که یک امام در فراقش این طور ندبه می کند.
گفتن «أَیْنَ الْحَسَنُ أَیْنَ الْحُسَیْنُ أَیْنَ أَبْنَاءُ الْحُسَیْنِ= کجاست حسن؟ کجاست حسین؟ کجایند فرزندان حسین؟»، یعنی همه مشکلات زمین با آنها حل می شود.
«این صَالِحٌ بَعْدَ صَالِحٍ وَ صَادِقٌ بَعْدَ صَادِقٍ= کجایند صالحی پس از صالح دیگر و راستگویی پس از راستگویی دیگر؟» یعنی غیر از اینها کسی صادق نیست. چون صدق یعنی آن چیزی که تو را تا مقام فوق عقل می برد. در پزشکی دارو و درمان صدق است. پس پزشک در رشته خودش صادق است.
«أَیْنَ»، یعنی تو وقتی با امام زمان علیه السلام ارتباط نداری، همه اش دچار کذب و توهم هستی. اصلا زندگی ات توهمی است. زندگی ات یا گیاهی یا جمادی یا حیوانی یا عقلی است که اینها هم زندگی حقیقی نیستند. اینها صدق نیست.
صدق زمانی است که تو می خواهی آدم باشی. می خواهی به مقام امام برسی. هر چیزی که تو را به مقام صدق نرساند، کذب و توهّم است. پس ما باید سبک زندگی مان را درست کنیم. وقتی این سبک زندگی اعم از شوهرداری غلط، زن داری غلط، بچه داری غلط و ...ما را به امام زمان علیه السلام نمی رساند، کذب است.
«أَیْنَ السَّبِیلُ بَعْدَ السَّبِیلِ= کجایند راه های پس از راه ها؟». امام، صراط المستقیم است. امام علی علیه السلام فرمودند: «وَ أَنَا اَلصِّرَاطُ اَلْمُسْتَقِیمُ = و من راه مستقیم هستم». یعنی با او می توانیم به مقام امام برسیم.
«أَیْنَ الْخِیَرَةُ بَعْدَ الْخِیَرَةِ= کجاست انتخاب شده بعد از انتخاب شده؟». خیره، یعنی خدا، امام را انتخاب کرده تا بندگان را به مقام خودش برساند. این خیره خیلی مهم است. چون انتخاب خداست. یعنی تو اگر اهل خیر و خیرخواه هستی، باید به دنبال امام زمانت بروی.
«أَیْنَ الشُّمُوسُ الطَّالِعَةُ* أَیْنَ الْأَقْمَارُ الْمُنِیرَةُ* أَیْنَ الْأَنْجُمُ الزَّاهِرَةُ= کجایند خورشیدهای تابان؟ کجایند ماههای نورافشان؟ کجایند ستارگان فروزان؟».
انسان به تعبیر قرآن با خورشید، ماه و ستاره، زمان را اندازه گیری می کند و سالها، ماه ها و روزها را تشخیص می دهد. «هُوَ الَّذِی جَعَلَ الشَّمْسَ ضِیَاءً وَالْقَمَرَ نُورًا وَقَدَّرَهُ مَنَازِلَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِینَ وَالْحِسَابَ[1]= او کسی است که خورشید را روشنایی و ماه را نور قرار داد و برای آن منزلگاه هایی مقدّر کرد تا عدد سالها و حساب (کارها) را بدانید». پس ببینید که چقدر امام جایگاه والایی در نظام خلقت دارد که بدون او همه چیز فلسفه اش را از دست می دهد.
اگر کسی دغدغه مهدوی و دغدغه امام زمان علیه السلام را نداشته باشد، حقیقت خودش را از دست داده است. ما آدم های مذهبی داریم که با طاغوت و استکبار کنار می آیند. کسی که با حاکمیت استکبار کنار می آید، دروغ می گوید که عاشق امام زمان علیه السلام است. وقتی به فکر برطرف کردن موانع ظهور حضرت نیستیم، خائن هستیم. وقتی به فکر نیستیم، همه جور اتفاقات صورت می گیرد.
پزشکان مهدوی نباید مهمان باشند. باید میزبان باشند، باید فعال بوده و آرمان داشته باشند و مسیر آن آرمان کار کنند. پس نباید وقت و عمرتان را در جای دیگری تلف کنید.
کسی که دغدغه درستی داشته باشد، اولین نتیجه اش زندگی شاد و آرام است. چون چیزی نیست که چنین کسی را اذیتش کند.
حس جستجوگری و طلب در انسان نهادینه است
جستجوگری، مهمترین نیاز بشر است. انسان به طور طبیعی این حس را دارد که در هر بخش از ابعاد وجودی اش جستجوگری داشته باشد. مثلاً در بخش جمادی، اگر نیاز مادی داشته باشد، تلاش می کند که آن را تامین کند. اگر تأمین نشد، یک گدایی صادقانه می کند. بعد این را بر خودش هموار می کند که من این نیاز اقتصادی را دارم.
در بخش گیاهی هم همین طوراست. اگر گرسنه باشد، برای بدست آوردنش خیلی تلاش می کند. حتی کارهای دیگرش را هم تعطیل می کند. شاید در اضطرار هر آشغالی را هم بخورد.
در بخش حیوانی به دنبال انتخاب همسر می رود تا نیازش را برآورده کند. کسانی هستند که همسر ندارند، ولی حاضرند به خاطر تامین نیاز جنسی شان دست به فساد بزنند. اما مومن اینطور نیست و عفاف ورزیده و به آیه عمل می کند که می فرماید: « وَلْیَسْتَعْفِفِ الَّذِینَ لَا یَجِدُونَ نِكَاحًا حَتَّى یُغْنِیَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ= و کسانی که امکان نکاح برایشان نیست، باید عفت بورزند تا خدا آنان را از فضل خودش غنی کند».
نیاز بخش عقلی هم علم و دانش است. انسان برای اینکه به یک مقطع تحصیلی برسد، ممکن است تمام عمرش را بگذارد. هیچوقت هم سیر نمیشود.
در بخش فوق عقلانی چون انسان بینهایت طلب است، سیری ندارد. چون به دنبال کمال مطلق، زیبایی مطلق، علم مطلق، جاودانگی و...است، اما بی نهایت طلبی در بخش های فوق عقلانی، بیشتر از بی نهایت طلبی در سایر بخشهاست. آدم ها کمتر سراغ مصداق حقیقی بی نهایت یعنی خداوند تبارک و تعالی می روند. از بی خدایی کمتر رنج می برند. به حس نیازمند بودن به خدا نمی افتند. چون کسی به این حس می افتد که با خدا سنخیت و عطش داشته باشد.
بخشی که انسان عاشق خدا می شود، همان بخش فوق عقل اوست. اما آدم ها این بخش را کمتر باور دارند. برای همین است که به طور جدی به دنبالش نمی روند.
امام ریشه همه خوبی ها و طاغوت ریشه همه مفاسد است
یک فرمول بسیار مهم را از امام کاظم علیه السلام عرض کنم که فوقالعاده تعیینکننده و کمنظیر است. در مورد آیه «قُلْ إِنَّما حَرَّمَ رَبِّیَ الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ[2]= بگو: خداوند، تنها اعمال زشت را، حرام کرده است؛ چه آشکار باشد و چه پنهان» از حضرت سؤال کردند: این یعنی چه که خدا فحشاها را حرام کرده، چه ظاهری و چه باطنی؟ این نشان میدهد که فحشاها هم ظاهر دارند و هم باطن.
خدا چه چیزهایی را حرام میکند؟ هر چیزی را که مزاحم رسیدن تو به حیات جاودانه و حیات طیبه باشد. هر چیزی که نگذارد تو به مقام اهل بیت برسی. هر چیزی که نگذارد تو به مقام خلیفة اللهی برسی.
امام موسی کاظم علیه السلام در پاسخ سوال مذکور فرمودند: «اِنَّ لِلقُرآنِ ظَهراً وَ بَطنًا فَجَمِیعُ مَا حَرَّمَ اَللَّهُ فِی اَلْقُرْآنِ هُوَ اَلظَّاهِرُ وَ اَلْبَاطِنُ مِنْ ذَلِكَ أَئِمَّةُ اَلْجَوْرِ= براى قرآن ظاهرى است و باطنى، همه آنچه را خدا در قرآن حرام كرده، ظاهر قرآنست و باطن آن پیشوایان جورند».
به تعبیر حضرت، امور حرام و میوههای تلخ، جهنمی و آتشین، یک ریشه دارند که امامان جور، طاغوتها، ائمه طاغوت، حاکمان جور باطن همه بدیها و فحشاها در سطح کرۀ زمین هستند.
بعد حضرت در ادامه می فرمایند: «وَ جَمِیعُ مَا أَحَلَّ اَللَّهُ تَعَالَى فِی اَلْكِتَابِ هُوَ اَلظَّاهِرُ وَ اَلْبَاطِنُ مِنْ ذَلِكَ أَئِمَّةُ اَلْحَقِّ= و هر چه خدا در قرآن حلال کرده، تمامش ظاهر قرآن است و باطن آن پیشوایان حق هستند». یعنی هر چیزی که شیرین و خوب است، این در ظاهر است. اما ریشۀ همه خوبی ها، شیرینی ها، امنیتها، صلحها، عدالتها، آسایشها و آرامشها، امام حق است. در واقع هر جا امام حق حاکم باشد، آنجا بهشت است. پس امام زمان علیه السلام وقتی بیاید، دیگر نه فقری وجود دارد، نه مریضی، نه دعوا و درگیری و طلاق، نه مشکل ازدواج، نه مشکل خانوادگی، نه عقدهای، نه کمبودی، نه دعوایی.
امام زمان علیه السلام که بیاید، ببینید آن موقع چه می شود و بشر به کجا میرسد. اینها مقدمات کار امام است. وقتی که امام میآید، هر کدام از انسانها از اولیاء خدا میشوند و راه غیب و ارتباط با ملکوت به روی همه آنها باز میشود. هر انسانی چنان نورانیت و معنویتی پیدا میکند که به راحتی با غیب ارتباط می گیرد. مزه ی عشق به خدا و اهل بیت را میفهمد، مزه ی عرفان را میفهمد. لذت معنویت در وجود همه انسانها میآید. امام زمان علیه السلام برای این کار میآید که انسانها را شبیه خودش کند. پس باید مهمترین دغدغه و همّت یک آدم این باشد که به اصل خودش برگردد. چون برای آنجا آفریده شده است.
انسان انواع کشش های جمادی (یعنی مادی) گیاهی، حیوانی و عقلی را دارد. اینها می توانند فریبنده، اله و بت شوند و حماقت را به ما تحمیل کنند. تنها عشق به فوق عقل و عشق به غیب است که می تواند ما را از این کشش ها نجات بدهد. مدیریت بخش فوق عقل است که می تواند به سایر بخشها نورانیت بدهد. اگر این مدیریت نباشد، فساد و تجاوز به حقوق دیگران، اذیت و آزار دیگران دامنگیر همه می شود. بنابراین، تمام گناهان و فحشاها زمانی اتفاقی می افتد که مدیر اصلی ما، بخش فوق عقل نباشد. در جامعه هم همین طور است. اگر امام در جامعه حاکم نباشد، تعادل مردم از بین می رود.
«إِنْ ذُكِرَ الْخَیْرُ كُنْتُمْ أَوَّلَهُ وَ أَصْلَهُ وَ فَرْعَهُ= هر جا که نامى از خیر و نیکویى باشد، شما اولِ خیر و ریشه آن و فرعِ آن و معدن آن و مبدأ و منتهاى آن مى باشید».
قا/217
دعای ندبه/ أین
کلیدواژه ها:
آثار استاد