مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
قرآن می فرماید« مَن يَعْمَلْ سُوءًا يُجْزَ بِهِ[1]= هر کس کار بدی بکند، جزایش را خواهد دید».
سیستم عالم دارای ساختار منظمی است و خداوند برای هر چیزی قدر و اندازهای قرار داده و طبق این اصل، گناه یعنی خارج شدن از ساختار منظم عالم و مسیر طبیعی حرکت عالم. خروج از این مسیر طبیعی، آثار خاص خود را در پی خواهد داشت. مثل اینکه شما مسواک نزنید، دندانتان خراب می شود.. این درد نتیجه طبیعی بیتوجهی به بهداشت دندان است. مریضی و درد در ذات این نظام خوابیده و جهنم و گناه و جزا در ذاتِ انحراف و فاصله گرفتن از دستورات خدا و نظام عدل الهی قرار داده شده است.
وقتی آیه «مَن یَعْمَلْ سُوءًا یُجْزَ بِهِ= هرکس عمل بدی بکند، جزایش را خواهد دید» نازل شد، شخصی پیش پیغمبر آمد و گفت: «جائَت قاصِمَۀُ الزَهر= آیه کمرشکنی آمد». «قاصم» یعنی در هم کوبنده و شکننده. هر کس قرار باشد کار بد انجام دهد، جزایش را هم می بیند. ما خیلی کارهای بد، گناه و انحراف انجام می دهیم، اگر قرار باشد دامان ما را بگیرد، دیگر چیزی از ما نمی ماند. حضرت پاسخ دادند: نه، اینطور نیست و برای این که او را آرام کند، فرمودند: آیا تو غمگین نمی شوی؟ آیا مریض نمی شوی؟ آیا مصیبتی بر تو وارد نمی شود؟ شخص جواب داد: بله یا رسول الله. من مریض می شوم، غمگین می شوم، مصیبت هم سراغم می آید. حضرت فرمود:« فَذلِکَ مِما یُجزی بِه= این همان است که جزا داده می شود».
بیشترین مشکلات در زندگی، ساخته دست خود ماست
جریان زندگی انسان کاملاً طبیعی است، انسان باید سعی کند خوب زندگی کند. خیلی وقت ها ما به خودمان غصه می دهیم. بداخلاقی، حسادت، زودرنجی و ... داریم و مرتب خود را تحت فشار قرار می دهیم. در سیستم خدا اینطوری نیست. تضاد و گرفتاری هست؛ ولی نه آنقدر سخت. به جرأت می توان گفت 80 % مشکلاتی که در زندگی ما ایجاد می شود، ساخته خود ماست و به خدا ربطی ندارد.
علت اساسی این غم و غصه ها هم تعلقات بیش از حد ما به بخش حیوانی ماست. به هر اندازه که تعلقات حیوانی زیاد باشد، اضطراب و غصه و زودرنجی و حساسیت ها نیز بیشتر می شود. هر چقدر از نظر شخصیتی به سمت شخصیت عقلانی و فوق عقلانی برویم، غم های آدم برطرف شده و آرامش انسان برقرار می شود.
وقتی انسان در آغوش خداست و یک مربی مثل خدا دارد، وقتی صبح از خواب بلند می شود نباید برایش مهم باشد که قرار است چه بر سرش بیاید، مصیبت و سختی، یا آسانی. هر چه قرار است بیاید زیر نظر مربی است، هر طور دلش خواست او را تمرین می دهد، چون می خواهد او را تربیت بکند.
وابستگی زیاد به بخشهای حسی و خیالی و وهمی، ما را خرد می کند. بار سنگین این سه بخش نمی گذارد ما شاد و قبراق حرکت کنیم. به این سه بخش به اندازه ای که حق شان است، باید اهمیت داد و نه بیشتر. این بخش ها حکم مَرکَب را برای ما دارند و به اندازه اسب و الاغ ما بیشتر نیستند. بخش انسانی ما صاحب مرکب است و باید سواری کند و اوج بگیرد. حتی این بخش باید سوار عقل هم بشود. پس طبق فرمایش پیامبر صلیاللهعلیهوآله خیلی غصه نخورید و نترسید، همین غمها و مشکلات اقتصادی و سختی های زندگی، شما را از گناهان پاک می کند. پس به خدا بدبین نباشید.
خیالِ بهشت
خدا نمی خواهد ما به جهنم برویم؛ بنابراین با بلاها، مریضی ها و غم ها ما را پاک می کند. اسم بهشت که آمد، نگویید، حالا ما کجا و بهشت کجا؟ هر شب نیم ساعت با خیال خودت برو در بهشت زندگی کن. برو به رفیق هایت در بهشت سر بزن و «حس بهشتی بودن» را تمرین کن. بگو الان من بجای اینکه فکر منفی بکنم، فکر مثبت می کنم. الان من نمی توانم با خدا حرف بزنم. خستهام، ولی به بهشت که می توانم بروم.
خدا آیات الهی را آفریده تا خیال ما فعال بشود. خدا رحمت کند «حاج میرزا اسماعیل دولابی» را که فرمود: با جهنم کاری نداشته باشید. شما را جهنم نمی برند. جهنم را بگذار کنار و بنشین یک ذره راجع به بهشت فکر کن. والله اگر یک جهنمی بنشیند و به بهشت فکر کند، بهشتی می شود. به میهمانی های بهشتی که از خود بهشت بالاتر است فکر کنید. شنبه ها میهمان حضرت آدم(علیه السلام) هستیم. میهمان حضرت آدم بودن، یعنی مقام آدم؛ یکشنبه ها میهمان حضرت نوح، دوشنبه ها میهمان حضرت ابراهیم، سه شنبه ها میهمان حضرت موسی، چهارشنبه ها میهمان حضرت عیسی، پنجشنبه ها میهمان نبی اکرم، و جمعه ها میهمان خود خدا هستیم. به این بهشت تان در همین دنیا سر بزنید.
با خوبی ها بدی ها را محو کنیم
خداوند متعال با ابتلاء به بلاها، مریضی ها و مصیبت ها، ما را از گناه پاک می کند، یا اینکه از ما می خواهد که خود، اختیاراً خود را پاک کنیم. در سوره هود آیه 114 می فرماید:«وَأَقِمِ الصَّلَاةَ طَرَفَیِ النَّهَارِ وَزُلَفًا مِنَ اللَّیْلِ إِنَّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئَاتِ = و در دو طرف روز [=اول و آخر آن] و نخستین ساعات شب، نماز را برپا دار؛ زیرا خوبیها بدیها را از میان مى برد».
«ذَلِكَ أَمْرُ اللَّهِ أَنْزَلَهُ إِلَیْكُمْ وَمَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یُكَفِّرْ عَنْهُ سَیِّئَاتِهِ وَیُعْظِمْ لَهُ أَجْرًا[2]= این است فرمان خدا كه آن را به سوى شما فرستاده است و هر كس از خدا پروا كند بدیهایش را از او بزداید و پاداشش را بزرگ گرداند».
در آیه اول می گوید، با اختیار خودت با خواندن نماز، خود را پاک کن. فرقی نمی کند چه ساعتی و در کجا؛ با نماز واجبت هم کاری نداشته باش؛ واجبات خیلی مهمند. ولی همین الان تو احتیاج به نشاط داری، احتیاج به آرامش داری، احتیاج به خیال داری، بایست و دو رکعت نماز بخوان. نماز خیلی مهم است. خدا نماز را حسنه دانسته وفرموده :«إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ= حسنه ها بدیها را از بین می برند». دو رکعت نماز بخوان و با خدا حرف بزن تا پاک شوی. علت هجوم افکار منفی بر ما این است که ما درست نماز نمی خوانیم. یعنی حضور قلب نداریم. دو رکعت نماز با حال و با حضور قلب بخوان و توجه کن به نمازت. ما اذان و اقامه را از نماز حذف می کنیم و در نماز عجله داریم. اصلاً نمی فهمیم با چه کسی داریم حرف می زنیم. نه رکوع و نه سجده و نه تشهد و نه قنوت درستی می کنیم؛ نه اصلاً می فهمیم چی گفتیم؛ بعد هم السلام علیکم و رحمۀ الله و برکاته.
ما نباید در حق خودمان ظلم کنیم. خداوند از ما می خواهد با انجام کارهای خیر، خود را پاک کنیم. زیرا انجام کار خیر، همه گناهان را از بین می برد. با کار خیر مردم را شاد کن. با شاد کردن مردم خداوند هم شاد می شود. با شاد کردن خدا، لبخند خدا نصیبت می شود.
بسیجی که در میدان مین می رود، خدا را می خنداند. کسی که الله اکبر می گوید، یا زهرا، یا مهدی می گوید و در میدان مین می دود و به خط دشمن می زند، فرشته ها و خدا به خنده می افتند. فاطمه زهرا به خنده می افتد. برای همین هم زینب کبری فرمود:«وَ ما رَأَیتُ اِلاّ جَمیلاً= چیزی جز زیبایی ندیدم». یکی از چیزهایی که خدا را شاد می کند، فرستادن صلوات است.
تقوی، گناهان را می پوشاند
خدای تبارک و تعالی در قرآن فرمود:« وَمَن یَتَّقِ اللَّهَ یُكَفِّرْ عَنْهُ سَیِّئَاتِهِ[3]= و هر کس از خدا بترسد، خدا گناهانش را بپوشد». تقوا یعنی چی؟ یعنی هر کار بدی که قرار است انجام بدهی از آن بگذری. یک کاریست الان پیش آمده، این را انجام نده. کسی گفت: آیا ما زنا نکنیم هم ثواب داریم؟ بله شما اگر می توانی زنا بکنی نکردی، ثواب داری. می توانستم گناه بکنم، اما نکردم. به خاطر خدا گناه نکردم. خدا به تو ثواب می دهد. مگر می شود آدم اوج نگیرد. می توانستی بدبین بشوی و نشدی. می توانستی فکر منفی بکنی، قشنگترین فکر را کردی. پس تقوا یعنی آنجایی که شخص می تواند گناهی چه فحشاء ظاهری و چه فحشاء باطنی، چه خلقی و چه بیرونی و بدنی انجام بدهد، ولی انجام نمی دهد.
«وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ» خدا که ترس ندارد. زیبای مطلق چه ترسی دارد؟ ما از خدا چرا بترسیم؟ مگر خدا ترسناک است؟ تقوا ترس از خدا نیست. تقوا ترس از جهنم است. ترس از این است که مبادا من از خدا جدا بشوم. تقوا یعنی اینکه نکند من یک کاری بکنم که رابطهام با خدا خراب بشود و گرنه خدا که ترس ندارد.
از مهربان مطلق، از زیبای مطلق، از رئوف مطلق، از کسی که به حدی ما را دوست دارد که راضی نیست ما جهنم برویم و برای رفتن ما به بهشت، ما را از گناهان و خطاهای ما پاک می کند، چرا باید بترسیم؟ آدم مگر از مربیِ خود می ترسد؟ زمانی می ترسد که خطا بکند و دستورالعمل ها را اجرا نکند.
ریزترین کار خیر هم محو کننده گناهان است
هر کار قشنگی را که شما انجام بدهید و هر تولیدی زیبایی که داشته باشید، حسنه است و پاکی می آورد حتی اگر این حسنه خیلی کوچک باشد و به چشم نیاید.
احترام گذاشتن به اشیاء هم حسنه است
همه ی مواد عالم دارای شعور هستند. برای همین بود که پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله برای هر یک از اشیایی که داشت، اسم گذاری کرده بود. هم پیامبر صلیاللهعلیهوآله و هم ائمه معصومین علیهمالسلام مرکب شان اسم داشت. این کارها همه حسنه دارد.
بنابراین، اگر کسی با یک سنگ هم با احترام و درست رفتار کند، حسنه دارد. مثلا احترام به یک خودکار اینطور است که اگر در حین نوشتن، جوهر خودکارت تمام می شود، خودکار را پرتاب نکنی، بلکه با احترام آن را نوازش کنی و تشکر کنی و آن گاه آن را کنار بگذاری. خودکار شخصیت دارد و می فهمد که مدتی میهمان تو بوده و به تو خدمت کرده است؛ پس با آن حرف بزن؛ نگو اینها خیال پردازی است، بگو من از تو تشکر می کنم از این که مدتی به من خدمت کردی. این توهم نیست. این ها شخصیت دارند؛ آن را ببوس و با احترام در سطل مخصوص زباله های خشک بگذار. اینها حرمت دارند. همین احترام گذاشتن به یک جماد، باعث می شود که یک دفعه حالت خوب بشود. اصلاً یک دفعه اتفاقات قشنگی برایت می افتد. یک حرمتی در دلت می افتد و بیماریت شفا می یابد. گاهی شده فردی با یک حیوان یا یک گُل رفتار قشنگی داشته، ناگهان بیماری وسواس او برطرف شده است. وسواس، بیماری روحی- روانی است که با احترام به یک حیوان شفا یافته است. چگونه؟ حیوان یک دعا در حق انسان می کند که خیلی از گرفتاری های انسان از سر راهش برداشته می شود. حال شاد کردن دل یک انسان که بالاتر از اینهاست و آثار بیشتری دارد، برای همین در روایات داریم، ثواب هیچ عملی بعد از ایمان به خدا به اندازه شاد کردن دل یک مؤمن نیست. همانطور که اذیت کردن و آزارِ مؤمن، انسان را از خدا دور می کند، شاد کردنش خیلی انسان را به خدا نزدیک می کند.
امام علی(علیهالسلام) فرمود: بعد از ایمان به خدا هیچ عملی بالاتر از شاد کردن دل یک مؤمن نیست. در روایت داریم هر وقت کارتان گیر می کند، دل مؤمنی را شاد کنید و سپس دعا کنید، حتماً مستجاب می شود.
آدمهایی هستند که خودشان عُرضه دارند که خود را پاک بکنند. خدا این همه کارهای قشنگ در این عالم ریخته؛ این توهستی که باید انتخاب کنی. اولین کار هم این است که دست از آزار بندگان خدا برداریم. دست از آزار پدر، مادر، همسر و نزدیکان برداریم. بعد شروع کنیم به خیرات، مبرات، کمک و مهربانی و شاد کردن دیگران. هر کاری می توانیم بکینم.
نبی اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمودند: «و اذا عملت سیّئة فاعمل حسنة تمحوها = و هرگاه كار زشتى انجام دادى، پس از آن كار نیكى انجام بده تا آن را محو كند».
یعنی اگر کار بدی از تو سر زد، شیطان تو را ناامید نکند که تو بدی کردی و دیگر جهنمی هستی. شیطان خیال های قشنگت را نگیرد. کار اشتباه و خطایی انجام دادیم، حالا جبرانش کنیم. نه اینکه گناهی، مثل یک حق الناس وحشتناک با تبعات سوء انجام بدهیم، بعد شب هیئت بگیریم و ۲۰۰ نفر را شام بدهیم. وِزان کارت را در نظر بگیر و ببین باید چقدر سرمایهگذاری بکنی، به همان میزان، کار قشنگ انجام بده. یک کار بد کردی، برو دل پدر و مادرت را شاد کن. خواهر، برادر، همسر یا همسایه ات را شاد کن. آن تاریکی، عذاب، سختی، گرفتاری و تبعاتش از بین می رود.
کفارات گناه/ بهشت/حسنات
[1] - سوره نساء/123.
[2] - سوره طلاق/28.
[3] - سوره طلاق/5.
کلیدواژه ها:
آثار استاد
با سلام و احترام و ارادت خیلی علاقه دارم استاد را از نزدیک ببینم. در خواب ایشان را دیدم. دوست دارم اگر امکان داشته باشه از نزدیک ببینم.
<p>با سلام، با حضور در کلاس های استاد این امکان وجود دارد. جدول برنامه کلاس های استاد روی صفحه اصلی سایت قرار دارد. موفق باشید. </p>