www.montazer.ir
دوشنبه 25 نوامبر 2024
شناسه مطلب: 10789
زمان انتشار: 30 نوامبر 2014
جایگاه انسان در هستی

راه های مبارزه با غم، جلسه 8، 92/05/26

جایگاه انسان در هستی

اینکه تمام هدف خلقت این عالم انسان هست و گل سر سبد خلقت انسان هست انسان اولین مخلوق خدا کاملترین مخلوق خدا و هدف ظهورات و خلقت خداست انسان بزرگترین آینه و آیه خداوند تبارک و تعالی است.

انسان موجودی است که اگر شناخته نشود خدا هم شناخته نمی‌شود چون قبلاً عرض کردیم خداوند یعنی الله در مقام غیبی هست و مطلق هست وقتی می‌گوییم الله یعنی مطلق و هیچ مطلقی بدون مقید و بدون ظهور شناخته نمی‌شود.

ما قادر به ادراک مطلق نیستیم قبلاً مثال زدیم مثل مطلق انرژی که مطلق انرژی یعنی چی؟ یعنی نیرو فقط، کجاست نیرو؟ این تا ظهور پیدا نکند تا جلوه پیدا نکند شما نمی‌توانید ببینید و بگویید این الان کششی است این گرمایی است و چنین است و چنان است. مثل صوت، صوت مطلق صوت چیزی به دست ما نمی‌دهد مگر اینکه تبدیل بشود به فرکانسهای مختلف به فضاهای مختلف دهان و خارج بخورد تا تبدیل به حروف بشود بعد قابل شناسایی و درک و استفاده بشود.
الله، همینطوری بگوییم الله، یعنی خوب کمال مطلق و بینهایت، حالا این مطلق و بینهایت من با این چه­ها میخواهم بکنم با این مطلق و بینهایت، این تا جلوه نکند قابل شناسایی نیست و الله کاملترین جلوه­اش انسان هست و آینه تمام نمای الله می‌شود انسان کامل و انسان.

بنابراین ما هیچ موجودی بالاتر، مهمتر، و شبیه‌­تر به خداوند از انسان نداریم و در نزد خدا هیچ موجودی برای خداوند عزیزتر از انسان نیست هر چند خداوند هستی مطلق است و هستی جاری در تمام اشیاء است.

ولی ظهورات گوناگون دارد خداوند در آیه‌­ها و آینه­‌های مختلف خودش را به بشر نشان می‌دهد گاهی وقتها این آیه‌­ها و آینه­‌ها جمادی است گاهی وقتها گیاهی است گاهی وقتها حیوانی است گاهی وقتها فرشته‌­ای است و گاهی وقتها انسانی است.

یعنی یک حقیقت و یک وجود از که دائماً در حال ظهور در شئون مختلفی هست که قابل تبدیل به یکدیگر هستند ماده به گیاه، گیاه به حیوان، حیوان به فرشته، فرشته به انسان و از آنطرف هم همینطور، دائماً مجردات تبدیل به مادیات میشوند و مادیات تبدیل به مجردات می‌شوند.

در قوس نزول الله یکسره ظهور می‌کند تا به ماده می‌رسد و ماده یکسره عروج می‌کند تا به الله برسد دائماً این یک وجود است یعنی یک هستی است.
که دارد دائماً (كُلَّ یَوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ) هو که اسم ذات است آن ذات هر لحظه در حال شدن است در حال ظهور است یک ذات بینهایتی که یکسره در حال جلوه هست در این جلوه‌­ها بزرگترین جلوه انسان هست.

مهمترین جلوه انسان کامل هست که و انسانهایی که از انسان کامل هستند که هدف خلقت هستند اگر انسان نباشد خداوند برای هیچ کس قابل شناسایی نیست چون ظهور مطلق در یک آینه لازم هست.

وقتی آینه تمام قد نباشد شما وقتی آینه تمام قد نداشته باشید همه هیکل خودتان را نمی توانید ببینید پس این را در نظر بگیریم که انسان چقدر اهمیت دارد و بعد وقتی سخن از انسان میشود منظور از انسان چیست این خیلی مهم است.

انسان کون جامع است

گفتیم انسان کون جامع است هم حس دارد یعنی جنبه جمادی دارد هم خیال دارد هم وهم دارد هم عقل دارد و هم بخش فوق عقل دارد در این چهار بخش که با موجودات دیگر مشترک است در سه بخشش با حیوانات، پس اینها نمی‌توانند آن انسان باشند.
چون حیوانات هم این را دارند در بخش عقلانی با فرشته­‌ها برابر هست خوب دیگر برتری ندارد دیگر اشرف مخلوقات نیست، در کدام بخش انسان اشرف مخلوقات است؟.
در فوق عقل اشرف مخلوقات است یعنی این میشود آن انسان اصلی، آن که مظهر کامل اسماء و صفات حق تعالی است این انسانی که الان مظهر کامل اسماء و صفات حق تعالی است وقتی میاید به زمین فرمود (نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی) از روح خودم در انسان دمیدم.
وقتی دمیده می‌شود از الله، یا آن روح، روح گفتیم چه هست؟ از روح خودم در انسان دمیدم همان مَثَل اعلی است عالیترین نمونه از خدا یا همان نور محمد(ص).
این وقتی می‌اید در ما قرار می‌گیرد در دوران طفولیت که ما داریم آن نور را، آن فعال نیست الان، یعنی فقط داریم و به صورت بالقوه در همه ما آن نور هست در همه انسانها هست.
آن نور الله که قابلیت تبدیل شدن به یک موجود بینهایت با اسماء و صفات بینهایت را دارد خودش قابل تبدیل شدن به یک مَثَل هست می‌تواند مثل اعلی بشود مثل یک عدد سیب است، که فرقش با سیب چیست الان؟
سیب کاملاً بالفعل است این تخم هم این دانه سیب هم میتواند یک زمانی سیب بشود قوه را دارد، ولی الان شده یا نشده؟ نشده، خوب نشده باید چطوری بشود؟ یک اسپرم انسان هست یا نیست؟

به شرطی که داخل رحم قرار بگیرد و در رحم آن سیر مناسب را طی بکند پس ما وقتی می‌گوییم انسان هستیم یعنی فرشته نیستیم یعنی حیوان نیستیم یعنی جماد نیستیم یعنی گیاه نیستیم.

یعنی زن نیستیم یعنی مرد نیستیم خاله نیستیم عمو نیستیم عمه نیستیم دایی نیستیم پدر نیستیم رئیس جمهور نیستیم پادشاه نیستیم مدیر کل نیستیم سفیر نیستیم وزیر نیستیم بچه کسی نیستیم دکتر نیستیم مهندس نیستیم.

اینها هیچ کدام شئونات انسانی نبود همه مال شئونات پایینی بود اینها هیچکدام من نیستم انسان نیست انسان می‌تواند آنها هم باشد این نوع شئونات را دارد شئونات جنسی دارد میتواند زن باشد می‌تواند مرد باشد.

گفتیم حتی میتواند زن نباشد مرد هم نباشد خنثی باشد جنس خنثی، آن هم انسان است ولی حالا جنسیت ندارد پس اینها هیچ کدام من نیستم.
ولی هدف از خلقت هیچ کدام از اینها نیست همان من است یعنی همان موجودی هست که بالقوه در ذات همه ما هست، حالا این کلمه را به کار میبریم مجبوریم بگوییم مثلا بالقوه، اینها همه ما هست.

هدف آن کودک عزیز روان است که قرار است شبیه الله بشود بقیه همه وسیله هستند برای خدا آنها همه‌­اش یک ابزار است اصالت اصلاً ندارد، باز دقت کنید خواهش می‌کنم توجه کنید، به هیچ وجه آن جنبه‌­های ما اصالت ندارد برای خدا هم اصالت ندارد. نه زن بودن ما نه مرد بودن ما نه مادر بودن نه پدر بودن نه رئیس جمهور بودن نه وزیر بودن نه دکتر مهندس بودن نه خاله و عمو بودن نه احساساتی که مربوط به این بخش است احساسات، عشق زمینی مثلاً، عشق زمینی مال کدام بخش ماست؟

بخش حیوانی ماست ولی برای خدا عشق زمینی ما مهم نیست برای خدا عشق زمینی ما تا زمانی مهم است که منجر به تولد کودک عزیز روان بشود منجر به پرورش کودک عزیز روان بشود زن بودن ما یا مرد بودن ما، خدا با زن و مرد کار ندارد که، خدا با انسان کار دارد. خدا با این کار ندارد که تو بچه داری یا بچه نداری یا بچه آدم خوبی یا بچه آدم بدی هستی یا رتبه اجتماعی بالا داری یا رتبه اجتماعی پایین داری یا پول داری یا پول نداری. خدا در وجود تو فقط یک چیز برایش خیلی مهم است و می‌ارزد تو زنده باشی و روزی­ات را برساند آن کودک عزیز روان شماست یعنی همان بخشی که از خودش در وجود شماست. از جنس خودش است که می‌تواند یک انسان کامل بشود بخشی انسانی­ات، بخشهای دیگر همه ابزار هستند همه حکم رحم را دارند ابزارند این را ما باید باور کنیم تا من این را باور نکنم به هیچ وجه نمیتوانم با الله طرف بشوم با قرآن طرف بشوم.

منطق پیغمبر منطق امام منطق قرآن و منطق دین را بفهمم نمی‌توانم، جاهایی که ما به شدت بین دین و خودمان تعارض پیدا می‌کنیم بین خودمان با الله شکرآب می‌شود. اگر دقت کرده باشید، ما کجاها با خدا میان‌مان شکرآب میشود؟ آنجایی که با الله یعنی حقیقت خودمان سر مسائل پایینی دعوایمان میشود درگیر میشویم سر مسائل نفسانی‌مان، مسائل پایینی، یا مسائل علمی مان هست.

برای خدا فقط چه چیزی مهم است؟

اینکه جریان رشد کودک عزیز روان نباید متوقف بشود برای خدا فقط این مهم است دقت بکنید این خیلی اهمیت دارم که دارم میگویم، یعنی خدا فقط برایش این است که این آدمی که الان من از خودم این امانت را دادم این امانت را درست موقع مردن سالم به من تحویل بدهد.
به عنوان یک انسان با باطن یک انسان متولد بشود حداقل، این برای خدا خیلی مهم است اصلاً همه هدف خلقت همین است این همه ستاره و کیهان و کهکشان و میلیاردها میلیارد فرشته را کار انداخته خداوند، ائمه را کشانده وسط.
انبیاء را کشانده وسط، انبیاء کشته شدند، ائمه 13 تا معصومین و حضرت زهرا و ائمه کشته شدند این همه شهید و عالِم و این همه داستانها همه فقط برای این است که در دل اینها یک کودک عزیز روان شبیه الله بشود.

یعنی انسانی متولد بشود یک انسان به دنیا بیاید میوه، مثل باغ است شما مثلاً می‌روید زمین می‌خرید باغبان می‌اورید کارگر می‌اورید کود می‌خرید بذر می‌گیرید.
سم­پاش می‌گیرید آب درست می‌کنید جوی می‌زنید فضاسازی می‌کنید فقط بخاطر چی؟ بخاطر میوه، اگر قرار باشد میوه ندهد هیچ کدام اینها به درد نمی‌خورد هیچ کس حاضر است اینطوری سرمایه­‌گذاری بکند.

تولد سالم

این را من اول بفهمم که من قرار است آدم باشم قرار است من به هر قیمتی نمی‌توانم آدمیتم را خراب بکنم من اول باید آدم باشم. یک جریان بارداری یک خانم و آقایی که با هم ازدواج می‌کنند خانم بچه‌­دار می‌شود هدف واقعاً چیست؟

یک بچه متولد بشود یک بچه سالم متولد بشود این فلسفه ازدواج و آمیزش و بارداری و مراقبت و اینها این است که بچه متولد بشود اگر قرار باشد بچه‌­دار نشود و بچه‌­ای نیاید بارداری که معنا ندارد.

این را باور کنیم که من آن کودک هستم من همانی هستم که از جنس خدا هستم من آن آدم هستم این را اول برای خودم جا بیاندازم وقتی این را من فهمیدم که من آن هستم بقیه شئونم را باید بر اساس تربیت آن تنظیم بکنم. بر اساس تولد سالم آن بخش تنظیم بکنم اگر آمدم یکدفعه وسط راه گفتم اِ من زنم، پس حالا شروع کنیم به کارهای زنانگی شیطنت‌هایی که مربوط به زنانه است مرد هم شروع کند به کارهایی شیطنت‌هایی که مربوط به بخش مردانگی هست.

من ورزشکارم من دکترم من مهندسم من رئیس جمهور می‌خواهم بشوم هوسهای این بخش بیاید مزاحم بشود از اینکه کودک عزیز روان متولد بشود یعنی دقیقاً شخص دارد خلاف جهت خلقتش حرکت می‌کند. خدا نمی‌گوید شما دنیا را دوست نداشته باش مقام را نخواه رشد اجتماعی نخواه موقعیت اجتماعی نخواه زیبایی نخواه لذت نخواه می‌گوید آنها را بخواه اما باید خودت از همه اینها عزیزتر باشی برای خودت. در چینشهای معشوقها یادتان نرفته که، هشت تا معشوق را چید آباء که مادرها را هم داشت ابناء پسرها که دخترها را هم داشت برادرها که خواهران را هم داشت همسران عشیره اموال تجارت مسکن. می‌گوید اینها را دوست داشته باش اشکال ندارد عشق زمینی می‌خواهی عاشق می‌خواهی بشوی عشق زمینی داشته باشی هیچ اشکال ندارد ولی این عشق زمینی اگر منجر به تولد مریض ضعیف، نعوذ بالله ناقص کودک عزیز روانت بشود این عشق زمینی جهنمی است این عشق مبارک نیست.
زن بودنت مرد بودنت مادر بودنت پدر بودنت رئیس جمهور می‌خواهی بشوی نماینده مجلس می‌خواهی بشوی، عضو زیر مجموعه می‌خواهی بشوی دکتر می‌خواهی بشوی.
مهندس می‌خواهی بشوی خدا میگوید من حرفی ندارم برو ولی اینها نباید منجر بشود به اینکه کودک عزیز روان تو رشدش در رحم دنیا متوقف بشود آن که تو باید همیشه برایش شاد باشی و برایش غصه بخوری کودک عزیز روان است. مثل یک مادر و پدر که دارند هزینه می‌کنند این بالا و پایین شدن‌های دوران بارداری فقط آخر سر همه می‌گویند بچه سالم است یا نه. مثلاً اینطوری شد آنطوری شد درد کشید مریض شد دکتر رفتند آوردند دکتر اینطوری کردند، آخر سر میگویند حالا چی بچه سالم است یا نه می‌گویند بچه سالم است خوب الحمد لله، یعنی آن چیزها اصلاً برای ما مهم نبود. ناراحتی داشت مریضی داشت سخت بود متأسفیم که حالا مریض شده ولی بچه سالم است الحمد لله، خوب پس تمام شد، اگر بچه سالم است خوشحالیم ولی اگر بگویند نه این دوران فراز و نشیب را داشت و بچه مُرد یا بچه الان ناقص به دنیا آمده بچه دست ندارد پا ندارد. یکدفعه همه احساس می‌کنند اِ یک جریانی یک روندی کامل نشد دیگر به میوه نرسید تبدیل نشد به میوه، این باغ میوه نداد میرسد به اینجا، پس این را ما اول باور کنیم من این که الان نشستم نیستم من نه پدر کسی هستم نه شوهر کسی هستم. نه زن کسی هستم نه مادر کسی هستم نه رئیس جمهورم نه مقام نه استادم نه شاگردم من یک آدمم یک کودک عزیز روان، اگر من این را اول باور کنم.

بعد حالا اگر بخواهم شئونات مختلفی داشته باشم از شئونات بخش علمی میخواهم هر رشته­ای بروم هر جا میخواهم بروم میخواهم استاد بشوم پروفسور بشوم میخواهم دکتر بشوم میخواهم مهندس بشوم یا بخشهای وهمی میخواهم ازدواج بکنم.
عاشق پیشگی داشته باشم اشکال ندارد میخواهم مقام داشته باشم شهرت داشته باشم قدرت داشته باشم عزت داشته باشم برو بیایی داشته باشم خدا می‌گوید عیبی ندارد. می‌خواهی داشته باشی داشته باش من کاری ندارم برای من فقط مهم است لحظه آخر این بچه سالم متولد بشود ولی اگر شئونات اینطوری مزاحم است و اینکه اسلام میاید برای تمام این شئون قانون می گذارد.
برای اینکه این قانونی که شما رعایت میکنید منجر به تولد سالم کودک میشود شما یک بارداری بدون قانون دیدید تا به حال، بگویند مادر هر کاری دلش خواست بکند هر چه دلش خواست بخورد.
دود مصرف بکند مواد مصرف بکند قرص مصرف بکند ولی بچه سالم به دنیا بیاید این میشود اصلاً یک همچین چیزی یا نه؟ شما نگاه کنید تا زن باردار میشود محدودیتها شروع میشود.
روی همه داروها نوشتند خانمهای باردار با نظر پزشک، یعنی این یک سیستم است تعریف شده است معنادار است و هر چیزی برایش خوب نیست و هر طوری هم نمیتواند در رحم مادر سالم رشد بکند. این را ما اول بفهمیم تا این را نفهمیم همیشه با خدا درگیریم

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed