مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
ماه محرم آمد و منتظر اربعین بودیم تا اینکه لحظه رفتن آمد. کوله پشتی مان را همراه پرچم «لبیک یا مهدی،» با سربند «یا حسین» آماده کردیم و راهی سفر شدیم.
بعد از رسیدن به نجف و زیارت امیرالمومنین علی (علیه السلام) نیتی که در دل داشتیم را شروع کردیم.
تمام طول مسیر پیاده روی از نجف تا کربلا تیرهای چراغ برق داشت و هر کدام شماره ای داشتند. از ۱ تا ۱۴۶۰ که هر کدام از این تیرها با هم دقیقا ۵۰ متر فاصله دارند . خط نشانی هستند که چقدر از مسیر را طی کرده ایم و چقدر باقی مانده است.
در طول راه، موکب هایی با نام های زیبای معصومین وجود داشت. مثل موکب امام رضا، موکب رقیه، موکب حضرت معصومه، موکب الحسین و ....در این موکب ها خدماتی به زائرین داده می شد:
انواع پذیرایی اعم از صبحانه (عدسی، حلیم، تخم مرغ آب پز، شیر، پنیر و....) ناهار و شام (قیمه، عدس پلو، خورشت بامیه، و....) که همه رایگان بودند و علاوه بر رایگان بودنش ، اصرار صاحب طعام و التماس او برای خوردن حتی یک لقمه از طعامش، هر انسانی را منقلب می کرد و همچنین انواع شیرینی جات و نوشیدنی هایی که در کنار غذاها بودند.
انواع ماساژ (دستی و برقی) و مشت و مال دادن زایرین برای رفع خستگی، ایستگاه های امدادی و توزیع دارو و ملزومات پزشکی، ایستگاه های فرهنگی و انواع پوسترهای تبلیغاتی و ... دیده می شد.
اینها همه بخشی از خوبیهایی بودند که ملت عزیز عراق برای زایرین حسینی تدارک دیده بودند.
اما لحظه ی رسیدن به کربلا در حال پیاده روی لحظه فوق العاده ای است و تحربه ی مسیر باعث می شود خستگی راه از یاد انسان برود. بویژه لحظه باشکوه زیارت امام حسین و حضرت ابالفضل العباس علیهم السلام و بین الحرمین با خستگی پیاده روی مزه ای دو چندان دارد و اینجاست که پا و دل با هم ارتباط پیدا می کند.
در طول مسیر هنگامی که پاهایمان خسته می شود یا حتی جراحتی کوچک پیدا می کند کافی است کمی مرغ دلمان را پرواز بدیم به کاروانی که از کربلا به سوی شام که به اسیری بردند و وقتی نگاهمان را برمی گردانیم ، می بینیم این چنین با عزت از ما پذیرایی می کنند آن وقت مطمئنا با خود می گوییم این کجا و آن کجا؟ در اینحاست که آدمی می گوید:
السلام علیک یا ابا عبدالله و لبیک یا مهدی
جاده ها در تپش ثانیه ها می گذرد
و ثانیه ها با غمی جدا می گذرد
لطفا نگران حال این خسته مباش
سخت است .... ولی زیبا می گذرد
کلیدواژه ها:
آثار استاد