www.montazer.ir
جمعه 22 نوامبر 2024
شناسه مطلب: 870
زمان انتشار: 1 ژولیه 2019
توصیه به «تفکر» و اهمیت آن

مهندسی فکر، جلسه اول، 87/10/28

توصیه به «تفکر» و اهمیت آن

در قرآن کریم خداوند تبارک و تعالی مکرّر از ما دعوت کرده که تفکر کنیم. خداوند بسیار دوست دارد بندگانی را که اهل تفکر هستند و یکی از عبادات بزرگ، ارزنده و ویژه افراد خاص و اولیاء و دوستان خدا تفکر است.

در داستان سفر پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله که در نوجوانی شان به خارج از مکه، راهب نصرانی پیغمبر را می‌شناسد و از او سؤال می‌کند که تو به چه چیزی بیشتر از همه علاقه داری؟ حضرت می‌فرماید: به تفکر علاقه دارم. هر کس به هر جایی رسیده، با فکر رسیده است.

روایت داریم:«تَفَکُرُ ساعَۀٍ خَیرٌ مِن عِبادَتِ سَبعینَ سَنَۀ = ساعتی تفکر، از عبادت ۷۰ سال بهتر است.» منظور از ساعت در این حدیث، 60 دقیقه نیست. ساعت یعنی مقداری فکر کردن از عبادت 70 سال بالاتر است. یعنی تأثیر و قدرتی که فکر دارد، از 70 سال عبادت بالاتر است. وقتی این 70 سال در مقیاس ابدی و نظام آخرتی می‌رود، معادل میلیون‌ها سال انسان را جلو می‌اندازد. زمانی هم فکر نکردن و تنبلی کردن در تفکر و تن ندادن به فکر، میلیون‌ها سال انسان را در نظام برزخی به عقب بر‌می‌گرداند. پس تفکر می‌تواند گذشته را جبران کند. اگر کسی 40 یا 50 سال از عمرش را را هدر داد، اگر بخواهد جبران کند، یکی از بهترین روش‌ها تفکر است.

انسان بدون فکر به معرفت نمی‌رسد

در جلسات علمی و جلسات مباحثه، افراد دور هم می‌نشینند و فکر را به کار می‌اندازند. با فکر است که تمام حقیقت انسان راه می‌افتد، اوج می‌گیرد و به معرفت می‌رسد. چون هدف خلقت، معرفت است و انسان بدون فکر به معرفت نمی‌رسد. هدف خلقت، حتی عبادت تنها هم نیست؛ یعنی آنجا که در قرآن فرمود:«وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ[1] = و جن و انس را نیافریدم جز براى آنكه مرا بپرستند» و از طرفی فرمود:«وَ اعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى یَأْتِیَكَ الْیَقِینُ[2] = و دایم به پرستش خدای خود مشغول باش تا یقین (ساعت مرگ و هنگام لقای ما) بر تو فرا رسد.»، عبادت یک هدف متوسط است. وسیله است برای اینکه انسان به یقین برسد. به همین جهت وقتی انسان فکر می‌کند، فکر دائماً پرده‌­های غفلت و شک و تردید را برطرف می‌کند و دل انسان را قدرتمند می‌کند و همه چیز را شفاف می‌شود. انسان به وسیله فکر به معرفت می‌رسد و در اثر معرفت، کمال انسانیش را پیدا می‌کند. از این رو پیغمبر به امیرالمؤمنین علیهماالسلام می‌فرماید:« وقتی می بینی مردم زیاد دنبال عبادت هستند، تو زیاد تعقل کن». این فکر است که منشأ تصمیمات بزرگ و منشأ تحولات و رشد انسان می‌شود.

در عبادت بدون تفکر خیری نیست

همانطور که روایت داریم مقداری فکر کردن، از 70 سال عبادت بالاتر است؛ عبادتی هم که بدون تفکر باشد، خیری در آن نیست. چنانچه معصوم علیه‌السلام می‌فرماید، چه بسا شخص 60 سال نماز بخواند و یک رکعتش هم قبول نشود. چون در آن فکر نیست. می فرماید: «لا خَیرَ فی عِبادَۀٍ لا تَدَّبُرَ فیها لا تَفَکُرَ فیها= خیری نیست در عبادتی که تدبر و تفکر در آن نیست». در روایت داریم عبادتهایی که از روی تفکر و از روی آگاهی و معرفت نیست، خیری هم ندارد. چون اثری ندارد و اگر هم اثری داشته باشد، خیلی کم است. برای همین  بود که در شب قدر که بالاتر از هزار ماه است، فرمودند بهترین عمل مباحثه علمی است.

در مورد چه و چطور فکر کنیم؟

حال شاید این سؤال مطرح شود که این همه اصرار به تفکر و این که تفکر بالاترین عبادت است، ما در مورد چه چیزی فکر کنیم؟ چطوری فکر کنیم؟ لازم است مقداری آیات و روایات مربوط به تفکر را بخوانیم و ببینیم که ما را دعوت کرده اند که به چه چیزهایی فکر کنیم. یک مقدار در زمینه­‌ها و مهارتهای فکری هم در همین جلسات ان‌شاالله با همدیگر تمرین کنیم.

این چیزی که دارم می‌گویم یک گنج است و آن این است که هر کس به هر درجه‌­ای که رسیده از فکر رسیده. پس باید یاد بگیریم، شجاعت داشته باشیم و نترسیم، تمرین کنیم که فکر کنیم. زیرا فکر کردن، شجاعت، حوصله و قدرت می‌خواهد. این کار راحتی نیست. هر کسی حوصله فکر کردن را ندارد. هر کسی حوصله شنیدن را ندارد. خود گوش دادن، یک نوع فکر کردن است. یعنی انسان گوش می‌دهد، دلش را به گوینده می‌دهد و به موازات آن، فکرش را به کار می‌اندازد.

برای پاسخ به این سؤالات که در چه مورد و چگونه فکر کنیم، در ادامه به بیان روایات از معصومین علیهم‌السلام می‌پردازیم.

الف) تفکر مساوی است با عبادت

امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمود:«اَلفِکرُ عِبادَۀٌ = فکر عبادت است.» گاهی پیش آمده، کسی به مسجد یا حرم رفته گفته قرآن دم دستم نبود یا مفاتیح دم دستم نبود. اتفاقاً گاهی خیلی خوب است که قرآن و مفاتیح دم دست آدم نباشد و آدم مجبور شود که بهترین عبادت‌ها یعنی تفکر را انجام دهد. وقتی که داری قرآن می‌خوانی، فکر کن. در برنامه هایی که به برای عزیزان می‌نویسیم، گفته شده که حداقل 50 آیه در روز قرآن بخوانید. یعنی50 آیه حد واجب است که انسان باید در روز بخواند. 2 آیه از این 50 آیه را حتماً تفسیر بخوانید. یعنی در مورد دو آیه انسان فکر کند.

ب) بالاترین عبادت، تفکر است

حضرت می فرمایند:«اَفضَلُ العِبادَۀ اَلفِکر= بالاترین عبادت فکر کردن است.» خداوند می‌فرماید، زمین را خلق کردم، آسمان را خلق کردم، «لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ= تا اینکه شما فکر کنید». همه اینها برای این است که فکر ما به کار بیفتد. وقتی که فکر انسان به کار می‌افتد، به هدف خلقتش نزدیک می‌شود و به شادی و آرامش می‌رسد.

یکی از روش های تفکر، تفکر در نعمت های خداست

ما بینهایت غرق در نعمتهای خداوند هستیم. قرآن می فرماید:«وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لا تُحْصُوها = اگر بخواهید نعمتهای خدا را بشمارید، قابل محاسبه نیستند.» در پاسخ به این که به چه چیزی فکر کنیم، می‌گوییم: باید در نعمت های خدا فکر کنیم.

 حضرت امیر علیه‌السلام در یکی از فرمایشات شان، یکی از روشهای فکر کردن را به ما یاد می‌دهد:«اَلتَفَکُرُ فی آلاءِ الله نِعمَ العِبادَۀ[3]= اندیشیدن در نعمتهاى خداوند، عبادتى نیکوست.» شما فکر کنید یک نفر غرق در اقیانوس، ده کیلومتر هم زیر آب است. حال اگر از اقیانوس یک کاسه، دو کاسه، یک تُن، ده تُن، هزار تُن هم آب بردارند چیزی از آن کم نمی‌شود. او همچنان غرق در آن اقیانوس است. ما همیشه نسبت به الطاف خداوند تبارک و تعالی این چنین هستیم.

تفکر در نعمت بودن بلاها

بنده در هر شرائط و حتی در بدترین شرائط زندگی هم که باشد، غرق در نعمت خداست. حتی به بلا هم می‌شود به دیدِ نعمت نگاه کرد. اما چون ما معرفت به این موضوع نداریم، از خدا شاکی و ناراضی می‌شویم.

امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌فرماید:«رُبَّ مَرحُومٍ مِن بَلاءٍ هُوَ دَوائُه= چه بسیار آدمهایی که دل آدم برایشان می‌سوزد به خاطر بلایی که همان بلاء دوای اوست». رقت‌­انگیزترین صحنه در تاریخ، صحنه کربلا است. خانمی مثل زینب کبری سلام‌الله‌علیها مادر و خواهر شهید است، فرزندانش را جلوی چشمش می کشند، برادرش را سر می‌برند، خودش را اسیر می‌کنند، کتکش می‌زنند، ولی حضرت زینب می‌فرماید:«وَ ما رَأَیتُ اِلاّ جَمیلا= جز زیبایی چیزی ندیدم». آن وقت در قیامت از اولین تا آخرین، همه حسرت حضرت زینب را می‌خورند. در روایت داریم، کسانی که در زندگی دنیا دچار مشکلات اقتصادی و مالی شدند، خداوند در آخرت از آنها عذرخواهی می‌کند. می‌گوید به شما که در دنیا بودید، سخت گذشت. حال بی‌نهایت سال پیش خودم هستی و برایت جبران می‌کنم. بعد در ادامه روایت، وقتی خدا جبران می‌کند، فقیر می‌گوید، ای کاش در دنیا وضعم بدتر بود. یک عده هم هستند فقر ندارند؛ بیماری دارند؛ مشکلات و گرفتاری دیگر دارند؛ در دنیا خیلی به آنها سخت می‌گذرد. کسی از آنها می‌میرد؛ درد دارند؛ اذیت می‌شوند.

امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید: خداوند وقتی که قیامت می‌شود و کرامتها را عطا می‌کند و جبران می‌کند. مؤمن می‌گوید ای کاش در دنیا من را با قیچی تکه‌­تکه می‌کردند. تازه وقتی پرده کنار می‌رود، می‌فهمد که ای بابا! تمام این گرفتاریها دردها و فقدانها و از دست دادنها همه نوازش خدا بودند. در قیامت خداوند آنقدر بنده اش را اکرام می‌کند که بنده می‌گوید، خدایا من لیاقت ندارم، این همه تو در حق من محبت می‌کنی. خدا می‌گوید تو در دنیا زمان هایی دعا کردی، من دعایت را اجابت نکردم. اول به خاطر این که دوستت داشتم، مصلحتت نبود اجابت شود. همه را برایت اینجا ذخیره کردم. در آخرت از نوع ابدیش را به تو می‌دهم. در حالی که تو در دنیا موقت و دنیاییش را از من می‌خواستی.

امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید: مؤمن می‌گوید، ای کاش هیچ یک از دعاهایم در دنیا اجابت نمی‌شد. دعای اجابت نشده ما برای آخرتمان ثروت است. چه کسی ثروتمندتر است؟ کسی که دعای بدون اجابت بیشتری داشته باشد. کسی که درد بیشتر و مشکلات بیشتر و گرفتاریهای بیشتری داشته باشد.

«حجابِ عادت» مانع تفکر است

انسان باید به همه نعمتهای خدا فکر کند. از قطورترین حجابهای انسان «حجابِ عادت» است که اگر کسی موفق شود این حجاب را کنار بزند، دریایی از نور معرفت، قدرت و سرعت به سراغش می‌آید. حجاب عادت، مانع تفکر انسان می‌شود. گاهی خداوند تبارک و تعالی برای اینکه عادت سراغ ما نیاید و همه چیز برای ما عادی نشود، عادت را به هم می‌زند، تا ما متوجه شویم که الان چه نعمت هایی داریم و حواسمان به آنها نیست.

به کسی که نابینا است، بگو چقدر حاضری پول بدهی که چشمهایت را به دست بیاوری؟ می‌گوید، همه چیزم را حاضرم بدهم. میلیاردها میلیارد سکه و طلا داشته باشد، می‌گوید همه را می‌دهم چشمهایم را برگردانید. هیچ چیز نداشته باشم، فقط بینایی ام را به دست بیاورم. یا شخصی آرزو دارد یک دقیقه مثل ما چشمش را ساکت نگه دارد. ده سال است است که عصب پلک چشم کار نمی‌کند و پلک روی چشم افتاده. حاضر است میلیونی خرج کند تا افتادگی پلکش برطرف شود. اما ما چون به این نعمتها عادت کرده ایم، فکر می‌کنیم همیشه باید این نعمتها را داشته باشیم.

یکی از این کارخانه­‌دارهای خیلی بزرگ، همیشه دستکش دستش می‌کرد، چون دستش هیچ وقت پوست نداشت. می‌گفت، حاضرم تمام این کارخانه و ثروتم را بدهم، دست من مثل دست کارگرهای خودم پوست داشته باشد. حاضرم کارگری بکنم، فقط پوست داشته باشم و از شر این دستکشی که همیشه با من است، راحت شوم.

ما اصلاً در نعمتهای خدا فکر نمی‌کنیم. ما آنقدر بدجنس هستیم که فقط همان یک کاسه آبی که از دریایی که در آن غرق هستیم، برداشته شده را می‌بینیم واعتراض می کنیم که خدایا چرا یک کاسه آب برداشتی. نمی‌گوییم ما الان غرق نعمت هستیم. برای همین است که قرآن می فرماید: «قَلِیلٌ مِنْ عِبادِیَ الشَّكُورُ= خدا می‌گوید بنده­‌های شاکر من خیلی کم هستند». می‌گویند، بروید جلوی آینه نگاه کنید و بگویید:«اَلحَمدُ للهِ الَّذی اَحسَنَ خَلقی= خدا را شکر که خلق من را زیبا کرد.» ما فکر می‌کنیم زیبا یعنی اینکه خوشگل باشد. یکی از شاگردان ما دختر خانمی بود، خیلی دختر خوب با قیافه زیبا. اتفاقی برایش افتاد، نصف صورتش فلج شد. الان نصف صورتش کج است. اگر خدا به یک عصب اشاره کند، کار نمی‌کند تا بفهمی نعمت داشتن و نداشتن یعنی چه؟

اینقدر انسان ناسپاس در مقابل خدا نباشد. تا حالا شده زبانتان لای دندان‌تان گیر کند، می‌بینید، چقدر درد دارد؟ از صبح تا غروب، یک تکه گوشت را خدا انداخته لای این دندانهای به این تیزی. در خارج مسابقاتی هست به نام مسابقات سخنرانی، رکورد می‌زنند که چه کسی چقدر بیشتر می‌تواند سخنرانی کند. یک رکورد چند سال پیش سراغ داشتم، 36 ساعت سخنرانی یک نفس بود. حال فکر کن کسی 36 ساعت گوشت به این لطیفی را می‌برد لای این نیزه­‌های دندان و در می‌آورد و حرف می‌زند و یک ذره هم گیر نمی‌کند. یک جا که خدا به دندان می‌گوید بگیر و می‌گیرد. ببین، چه حالی به آدم دست می‌دهد.

دو نعمتی که در اثر «حجاب عادت» نادیده گرفته می‌شوند

در روایت داریم دو نعمت است که انسان هیچ وقت آنها را نمی‌شناسد، مگر زمانی که از دست بدهد. یکی سلامتی و دیگری امنیت.

برای مثال امنیت، می‌توان غزه و سایر کشورهایی که از نعمت امنیت محرومند را نام برد. فیلم غزه را که ببینید، شخص در خانه خود نشسته، هر لحظه منتظر است یک بمب بیفتد و همراه زن و فرزند عزیزش که خیلی دوستشان دارد، کشته شوند. یا وقتی بیرون می‌رود، احتمال زیادی می‌دهد که دیگر زنده بر‌نگردد.

حالا ببینید ما که در اینجا در امنیت نشسته ایم. چقدر باید شکر کنیم؟ اگر این بچه بسیجی‌ها نبودند و 8 سال با غیرت جنگ نمی‌کردند، اوضاع ما به مراتب بدتر از همه آنها بود. کاری که امروز بر سر مردم غزه و ... می‌کنند، سر ایران هم می‌کردند. غیرت این بچه بسیجیها بود که جنگ را همانجا خفه کردند و همانجا نگه داشتند. چقدر ما باید خدا را شکر کنیم.

در سفری که به هند داشتم، میلیون ها نفر در خیابان می‌خوابیدند. اینجا ما نمی‌فهمیم، میلیونها نفر در خیابان بخوابند، یعنی چه؟ هیچ چیزی ندارند و باید منتظر شوند که آیا کسی به اینها تکه نانی، غذایی بدهد یا ندهد. از یک محله من رد شدم، دیدم تعداد زیادی آدمهای فقیر آنجا هستند. یک عده هم می‌آمدند به ما کارت می‌فروختند. گفتم: این کارتها چیست؟ گفت: این کارت را که شما از ما می‌خری، مثلاً 20 عدد کارت است و ما به 20 فقیر می‌دهیم که با این کارتها بروند در جایی که غذا می‌دهند، با یک کارت، یک وعده غذا بخورند. در یکی از استان های هند 70 میلیون جمعیت، یعنی هم اندازه جمعیت ما، شبها خیابان را می‌بستند و این جمعیت در خیابان می‌خوابیدند. الان در آمریکا هم همینطور است. بالای 50 میلیون نفر در خیابان می‌خوابند. از این روست که حضرت امیر فرمود:«اَلتَفَکُرُ فی آلاءِ الله نِعمَ العِبادَه= عبادت خوبی است که آدم به نعمتهای خدا فکر کنند».

تمرین تفکر در سلامتی که از دیگر نعمات الهی است، ما را بر آن می‌دارد تا قدر این نعمت را بدانیم. ملاقات یکی از دوستانم رفته بودم. وقتی می‌خواست حرف بزند، یک جمله که می‌گفت، جمله بعدی را فراموش می‌کرد. این که ما می‌توانیم راحت حرف بزنیم، عادی نیست. این یک معجزه است. یا اینکه می‌توانیم به یک امر کاملاً مجرد غیر مادی فکر کنیم. بگذار چند سال دیگر پا به سن بگذاریم، می‌بینی که بچه‌­ات را نمی‌شناسی، همسرت را نمی‌شناسی، یک حرف را صد بار باید به تو می‌گویند، ولی بازهم فراموش می‌کنی. «یُرَدُّ إِلَى أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَیْ لَا یَعْلَمَ بَعْدَ عِلْمٍ شَیْئًا[4]= بعضى از شما تا خوارترین [دوره] سالهاى زندگى [فرتوتى] بازگردانده مى ‏شود؛ به طورى كه بعد از [آن همه] دانستن [دیگر] چیزى نمى‏ دانند.»

آقایی می‌گفت: رفتم خانه، هر چه خواستم بچه‌­ام را صدا کنم، اسمش یادم نیامد. یا شده، نماز بخوانید، سوره حمد را یادتان برود. هر چه فکر کنید، یادتان نیاید. یک سر به زندانها، بیمارستانها و قبرستانها بزنیم تا فکر ما به کار بیفتد. مبتلاها را ببینیم. بعد، فکر کنیم، این از هزاران رکعت نماز بالاتر است و فکر کنیم که اگر خدا این را از ما بگیرد چه اتفاقی می‌افتد.

اتفاقاتی که ما را از عادی نگاه کردن، باز می‌دارد

گاهی خداوند تبارک و تعالی حرکتهای غیر عادی سر راهت می‌گذارد تا تو از حجاب عادت در بیایی. مثلا فکر کنید سر سفره هستید و لقمه در گلو گیر کند. حالت خفگی به آدم دست می‌دهد. یک موقع دیده اید آدم خفه می‌شود. من چند نفر سراغ دارم سر سفره مردند. یک موقع دیدید لقمه اشتباهی به جای اینکه وارد مری شود، وارد نای می‌شود. سرفه­ اش می‌گیرد. هر یک لقمه‌­ای که پایین می‌رود، هزار تا شکر دارد، هر یک جرعه آبی که پایین می‌رود، هزار تا شکر دارد. الان آدمهای زیادی هستند که در دنیا، حاضرند میلیاردها خرج کنند یکی از چیزهایی که شما دارید را داشته باشند.

نتیجه تفکر در نعمات خداوند، دوستی با خداست

در آلاء و نعمات خدا فکر و تمرین کنیم. آلاء همان نعمتهای خداست. محبتهای خداست. اگر خدا آنها را از ما بگیرد چه می‌شود؟ این تفکر باعث می‌شود که ما خدا را خیلی دوست داشته باشیم. حتی اگر چیزهایی هم نداشته باشیم. باز به خاطر چیزهایی که داریم، رابطه‌­مان با خداوند صمیمی و عاشقانه می‌شود.

اگر پای آدم به آخرت باز شود، می‌فهمد از ۵ دقیقه دنیا باید استفاده کرد. گفتم یک ساعت دنیا معادل هزاران سال و میلیونها سال کار می‌کند. الان بهشتیان حسرت 5 دقیقه وقت شما را دارند؛ بیشتر هم نه. آن وقت ما خدای نکرده همین وقت را داریم در جنگ با خدا و معصیت خدا خرابش می‌کنیم. آنها در بهشت حسرت 5 دقیقه وقت ما را می‌خورند؛ و ما از این وقت داریم برای جهنم­‌سازی خود استفاده می‌کنیم. در قرآن فرمود: همه جن و انس هم بیایند و دریاها مرکب شوند و درختان قلم شوند و همه بنویسند و دو برابرش هم بکنند، باز نمی‌توانند نعمتهای خدا را بشمارند.

خدا می‌گوید: بنده‌­ای نیست که بفهمد من به او لطف کرده ام. فقط بفهمد، قبل از اینکه بخواهد به زبان بیاورد و بگوید خدا را شکر؛ همین که در دلش فهمید که من در حقش لطف کرده‌ام، نعمتش را افزایش می‌دهم. بنابراین، حضرت می فرماید: سپاس خدایی را که عجز از شکر را به عنوان شکر قبول می‌کند.

همین که بگوییم خدایا ما اصلاً نمی‌توانیم تو را حمد بکنیم؛ نمی‌توانیم شکر نعمتهایی که تو به ما دادی ادا بکنیم؛ ما عاجزتر از آن هستیم که بتوانیم شکر یکی از نعمتهای تو را به جا بیاوریم، چه برسد به همه نعمتهای تو؛ این فکر خیلی مهم و یک مقام است و فقط کسانی که در دنیا اهل حمد و شکر بودند به این مقام می‌رسند. یعنی اگر کسی در دنیا با تفکر بتواند شکر و حمد بکند، همین جا لذتش را می‌برد.

توفیق در کارها نتیجه تفکر است

چه مژده خوبی است این که می فرماید: هر کس در نعمتهای خدا فکر کند، خدا به او توفیق می‌دهد، از جانب خداوند تبارک و تعالی توفیق دارد. همین که انسان یاد می‌کند و شکر می‌کند خدا به او برکت می‌دهد.

علی علیه‌السلام فرمود:«من تَفَکَرَ فی آلاء اللهِ سبحانه وُفّقَ[5]= کسی که در نعمت های خدای سبحان تفکر می‌کند، برای او توفیق می‌آورد.»

ع ل 166

[1] . سوره ذاریات/56.

[2] . سوره حجر/99.

[3] . غرر الحكم : 1147.

[4] . سوره نحل/70.

[5] . غررالحکم، ح 535.

کتاب «مهندسی فکر» از سری کتاب های بیان

میانگین (1 رای)

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed