مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
درباره ی عوامل تنبلی مسئله ی جهالت نسبت به مفاهیم دینی را ذکر کردیم مانند جهالت در توکل، دعا، قضا و قدر، سحر و جادو و ... سلاطین و افراد سودجو، بخصوص استعمار و استکبار از این عامل جهت عقب نگهداشتن جوامع اسلامی استفاده کرده اند. هم افراد و هم اجتماعات را تنبل و بیهمت کرده اند و آنها را به قسمت و خواست خدا راضی کرده اند و نقش و توانایی های انسان و اراده ی او نادیده گرفتند. فال گرفتن هم در جوامع عقب مانده رونق داشته، و می خواهند مسیر آینده شان را با فال ترسیم کنند. در صورتی که انسان همواره سر سفره ی گذشته اش قرار دارد. گذشته ی انسان هم مجموعه ای از ارتباطات، انتخابها، رفتار و افکار است. هر قدر مبانی فکری شخص متعالی باشد و سبک زندگی اش با دقت تنظیم گردد، از وضعیت بهتری برخوردار است. برای ساختن آینده ی خود و دیگران باید ارتباطات، انتخابها، رفتار و افکار امروزمان منظم و حساب شده باشد. اسباب و علل و قضا و قدر به معنای قانونمند بودن نظام خلقت باید مورد احترام قرار گیرند. هر قدر انسان تلاش بیشتری داشته باشد نتایج بیشتری می گیرد: «لیس للانسان الا ما سعی» به کمالات رسیدن در گرو سعی و تلاش بوده و این از سنن الهی است. علی «علیه السلام» می فرمایند: «من طلب شیئاً ناله او بعضه» اگر کسی چیزی را طلب کند یا به آن و یا به بخشی از آن می رسد. سعی، معرفت و تخصص ما جزء قضا و قدر الهی است. در جوامع مختلف غربی و شرقی بیشتر از کشور ما خرافات راه دارد که منشأ تنبلی و دون همتی انسانها شده است. آنها علاوه در تبادل فرهنگی در تهاجم فرهنگی خیلی از افکار خرافی را به ما منتقل کرده اند. در ناتوی فرهنگی اعتقاداتی که شرک آمیز و شیطانی هستند به ما منتقل شده است تا باعث وابستگی ما شوند. متأسفانه با اینکه بسیاری از افراد متدین که خدا و پیامبر «صلی الله علیه و آله» و قرآن و قواعد پیشرفته را قبول دارند برای نجات از سردرگمیِ زندگی به سراغ فال قهوه می روند که اصلاً منشأ حقیقی و عقلانی ندارد، و یا کف بینی کرده و بابت گرفتن دعا هزینه ی گزاف می پردازند. بعضاً اشخاص تنبل به جای کسب مهارتهای ارتباط با همسر و فرزند به سراغ راه حل های خرافی میروند. فال بین ها اگر توان داشتند مشکلات خودشان را حل می کردند و مجبور نبودند از این طریق درآمد کسب نمایند. برای طالع بینی کتابهای زیادی به چاپ رسیده است. انسان به عنوان خلیفه الله آفریده شده است و اگر توکل به خداوند داشته باشد هر کاری را می تواند انجام دهد.
به همین دلیل خداوند انبیاء را به تنهایی مبعوث کرده است. هیچ پیامبری در هنگام بعثتش از ثروت و قدرت بهره مند نبوده مگر موارد بسیار نادر. خداوند هم فرموده: پیروزی آنها را به حساب شرایط ظاهری و مادی آنها نگذارید. پیامبران اوالعزم از لحاظ عده و عُدّه شرایط بسیار سختی داشتند. موسی «علیه السلام» می فرماید: «... انّ معی ربّی سیهدین ...» خدایی با من است که هدایتم می کند. کسی که «الله» با اوست همه چیز دارد و بستگی به توان شخص دارد که چگونه از او کمک بگیرد. «فللله الاسماء الحسنی فادعواه بها» استفاده از اسماء یعنی رساندن خود به آن اسماء و کمالات. «ایاک نعبد و ایاک نستعین» یعنی ما آیین و رسمی را که خداوند تعیین می کند می پذیریم. انسان می تواند بدترین خُلقیات و شرایط خود را تغییر دهد. علت مسئول بودن انسانها درباره ی خلقیاتشان این است که قدرت تغییر آنها را دارند. کسانی که جهل و رفتارهای نامناسب دارند و احساساتشان کنترل شده نباشند دچار عذاب جهنم هستند. اینکه می گویند متولدین هر ماه فلان ویژگیها را دارند اگر احیاناً درست هم باشد، مربوط به بخش حیوانی ماست. ما موجودی ورای حیوانیت مان هستیم. به پیامبر «صلی الله علیه و آله» می گفتند: الان قمر در عقرب است اگر به جنگ بروید شکست می خورید. البته بعضی زمانها با دلایل صحیح رسمیت دارد مانند درست نبودن انعقاد نطفه در اول، وسط و آخر ماه. ولی اینکه برای اینگونه دلایل انسان کارهای مهمش را تعطیل کند اشتباه است. شخصی به علی «علیه السلام» عرض کرد: اگر در این زمان به جنگ بروید شسکت می خورید، حضرت فرمودند: تأیید این حرفها شرک و کفر به خداست وظیفه ی ما رفتن به جنگ به حول و قوه ی الهی است. رفتند و پیروز بازگشتند. بعضی ها با یک عطسه کارشان را به تأخیر می اندازند. عطسه یکی از نعمتهای الهی بوده که در هنگام آن بگوییم: «انّی آمنت بربّکم فاسمعون» بعضی روایات درست فهمیده نشده مانند: «الشقی شقی فی بطن اُمّه و السعید سعید فی بطن اُمّه» در صورتی که انسان اگر تلاش کند حتی اگر از بدترین مادر هم زاییده شده باشد می تواند از بهترین دوستان خدا شود. مانند زنازادهای که در اثر تربیت درست، در راه خدا به شهادت رسیده است. امیرالمؤمنین «علیه السلام» میفرمایند: «ان الله سبحانه یجری الامور علی ما یقضی لا علی ما ترضی» خداوند سبحان امور را براساس قضای خودش جاری می کند نه رضایت شما. بنابراین این ما هستیم که باید نظام قضا و قدر و علت و معلول را بشناسیم. اینکه افراد خانه شان را در مکان زلزله خیز بنا کرده و در اثر زلزله خانه ها تخریب و افراد نابود می شوند ربطی به خواست خدا ندارد. خانه ای که مقاومت آن (قدر) در حد یک یا دو ریشتر است حتماً در مقابل زلزله ی چند ریشتری نابود می گردد و باید حتماً مقاومت مناسب را رعایت کرد. یا اینکه در مصالح ساختمان باید از نوع محکم استفاده کرد که در عین حال سنگین هم نباشند. علی «علیه السلام» در کنار دیواری نشسته بودند که متوجه می شوند امکان ریزش وجود دارد و سریع از آن فاصله گرفتند. شخصی اعتراض کرد که اگر قضای الهی باشد ریزش می کند و الا نه. ولی توجه نداشت که قضای الهی حتماً تابع قدر است. علی «علیه السلام» می فرمایند: «اَفِّرُ من قضاءالله الی قدرالله» حضرت در پاسخ اعتراض آن شخص اینگونه فرمودند: کسی که برای توقف در راه جنگلی را انتخاب می کند که پشههای خطرناک دارد قضای آن گزیدگی و آسیب و حتی مرگ می باشد.
کلاه ایمنی، ماسک زدن و ... از جمله قدرهای مناسب است. قدر مسواک کردن، قضای سلامتی دندان را به همراه دارد. اگر انسان سبک نشستن درست یا صندلی مناسب را انتخاب نکند با قضای کمردرد مواجه می گردد و تقدیر الهی این طور است و در واقع قوانین و ریاضیات خلقت اینگونه طراحی شده است. ما باید به نظام علت و معلول جهان احترام بگذاریم. «اذا کان یوم القیامه و جمع الله الخلائق سئلهم عن ما احد الیهم و لم یسئلهم عن ما قضا الیهم» زمانی که روز قیامت برپا شود خداوند خلائق را جمع کرده و از آن چیزهایی که بر آنها واجب کرده سوال می کند نه از چیزهایی که بسیاری از قدرها را ما خودمان انتخاب نکرده ایم بلکه باعث آن دیگران بوده اند. خدا هم ما را بازخواست نخواهد کرد. در ازای آسیبی که دیدیم هم گناهان مان آمرزیده شده و هم از درجات آخرتی که خوشبختی بینهایت است برخوردار خواهیم شد. امام «رضوان الله» فرمودند: همه ی عمر دنیا در برابر عمر برزخ یک لحظه است. در قرآن هم آمده که وقتی از افراد سؤال می شود که چقدر در دنیا توقف داشتید اظهار می دارند: «لبثت یوماً او بعض یوم» یک روز یا کمتر از آن. قرآن می فرماید: یک روز آخرت مطابق هزار سال شماست. با این حساب چند روزی هم در دنیا به ما بد بگذرد ذخیره ی آخرتمان می شود. مثل اینکه ما هزار تومان خسارت ببینیم و کسی یک میلیون به ما بدهد.
عمر ما محدود نبوده و به اندازه ی عمر خداست. خدا به اندازه ی امکانات ما از ما توقع دارد: هر که بامش بیش برفش بیشتر. خداوند از آن چیزهایی که بر انسان واجب کرده از او سوال می کند و به اندازه توانش هم باید رعایت کند. ممکن است کسی در آفریقا و آمریکا باشد و پیام به او نرسیده باشد خدا هم از او توقعی ندارد: «... و ما کنّا معذّبین حتی نبعث رسولا» ما کسی را عذاب نمیکنیم مگر اینکه رسولی برای او برانگیخته باشیم. با توجه به تبلیغات و این همه شهیدی که ما داده ایم قطعاً خدا از ما توقع دیگری دارد. خداوند از ما هم به اندازه ی بضاعتمان مؤاخذه خواهد کرد. اگر کسی مستضعف باشد و مسئول کاستی های او دیگران بوده باشند. خداوند از ما می خواهد در خودمان تغییر ایجاد کنیم تا وضعمان عوض گردد: «ان الله لا یغیّر ما بقوم حتی یغیّروا ما بانفسهم» بعضیها مراجعه می کنند و از وضعیت همسر و فرزندشان گله دارند در عین حال نه حاضرند سی دی گوش کنند نه اهل مطالعه هستند و نه تن به مشاوره می دهند از من می خواهند که دعایی، ذکری، بدهم تا آنها متحول شوند. بیمار اول باید بیماری اش را بپذیرد بعد پزشک مراجعه نموده و سپس به دستورات او عمل کند تا بهبود یابد. پیامبر «صلی الله علیه و آله» میفرمایند: خداوند فرموده هیچ اهل قریه ای و هیچ بادیه نیشینی نیست که مرتکب معصیت من شود و من ناخوش دارم و سپس به طاعت من روی آورد (توبه کند که جزء قضا و قدر الهی است یعنی قدر توبه کردن است و قضای آن آمرزش و جبران حق تعالی، در روایت آمده وای به حال کسی که یکی هایش از ده تایی هایش بیشتر باشد یعنی گناهان او از کارهای خیرش بیشتر شود زیرا گناه یک برابر محاسبه می گردد و ثواب کار خیر دو رقمی به بالاست: «... فله عشر امثالها» با این توضیحات واقعاً باید گفت جهنم جای آدمهای تنبل و بیحوصله است) همانطور که هستید شما را سرپرستی میکنند. (این بحث از معجزات فرمایش نبوی است. شخصیت فردی و اجتماعی هر شخصیتی اقتضاء می کند که چه کسانی بر او حکومت کنند. کسی که شاه و صدام و ... را نمی خواهد باید مبارزه و ایستادگی نماید. انسان می تواند شخصیتاً طوری باشد که همسرش و فرزندانش به گونه ی دیگر باشند. مردم به لیاقت خودشان نمایندگان شان را انتخاب می کنند و اگر الان ولی فقیه حاکم آنهاست حتماً لیاقتشان این بوده است. خداوند مردم دوران پیامبر «صلی الله علیه و آله» را شایسته ی ایشان دانست لذا حضرت را حاکم ایشان کرد. قدر اهل بیت «علیهم السلام» را ندانستند خلفای اموی را بر آنها مسلط کرد. در حال حاضر هم 1180 سال است که امامان غایب است و این به لیاقت ماست. ایشان هم از غیبت رنج می برند. حضرت به بیان خودشان منتظر دو عامل وفاداری و همدلی از طرف شیعیان هستند، تا ظهور کنند.
ما باید کاری کنیم تا حضرت بیایند. به میزان تلاش ما حاکم متناسب نصیبمان می گردد. حضرت با سه کلمهی: «...کماتکونوا یولّی علیکم...» دنیایی از معنا را بیان فرموده اند و این از معجزات معصوم است. همین سه کلمه یک دانشگاه می طلبد. مردهای آمریکایی به نوع رفتار زنان ژاپنی و تواضع شان به همسر علاقمند شدند لذا تمایل پیدا کردند که با آنها ازدواج کنند بعد از مدتی مشاهده کردند که خوی آنها خشن شده، معلوم شد که زنان آمریکایی در اثر رفتار مردانشان خشن شده اند. جایی که زن سالاری است مرد باعث آن شده است. باید در زندگی فقط خدا سالاری حاکم باشد. اگر بچه ها وحشی و بی ادب هستند از رفتار والدین است. محبتهای بیجا و سختگیری های بی مورد در بی ادبی آنها مؤثر است. محبت اضافه مانند قند و چربی اضافه است که به اندازه ی آن مورد نیاز بدن است ولی مضاف بر آن موجب بیماری است. نمک اضافه باعث انسداد عروق، قند اضافه سبب مرض قند می شود و چربی اضافه، افزایش وزن و مشکلات دیگر همراه دارد. برای به استقلال رسیدن بچه باید سختی بکشد. اگر اسباب بازی خود را گم کرد بلافاصله نباید اسباب بازی دیگری تهیه کنیم یا در صورتی که تکالیفش را انجام نداد او را همراهی کنیم تا خودش و لو با زجر آنها را انجام دهد نه اینکه خودمان برایش انجام دهیم. بچه باید مسئول بار بیاید، به او پول هفتگی داده و مسئولیتهایش را معلوم کنیم نه اینکه هر وقت پول خواست در اختیارش قرار دهیم. کارشناسان، تلفن همراه را برای پایینتر از 18سال فسادآور می دانند در صورتی که الان دبستانی ها هم از آن استفاده می کنند. بچه ای والدین را کتک می زند تا برای او اتومبیل بخرند تا به دانشگاه برود، دانشگاه رفتنش خطرناک است. شخص نباید سه شیفت کار کند تا شهریه ی دانشگاه فرزندش را بدهد بلکه خودش کار کند و خرج تحصیلش را بدهد. بعضیها اظهار می کنند که در ماه دویست سیصد هزار تومان هزینه ی تلفن همراه فرزندشان را می دهند اینها طاغوت پرورش می دهند. این فرزند در آینده همسر مناسبی نخواهند بود. وقتی بچه درباره ی غذا خوردن بهانه میگیرد نباید نظرش را تأمین کنیم، گرسنگی که بکشد بهانه جویی را کنار می گذارد. اگر خواسته های بچه ها مفت تأمین شود نتیجه اش این می شود که دختر ترجیح می دهد با شوهر پولدار ولی مزخرف ازدواج کند و بعد تحمل کارهای نامناسب او را ندارد. در جامعه وقتی دختران مفت خودشان را در اختیار جنس مخالف قرار می دهند نتیجه اش افزایش سن ازدواج است. وقتی پسر می بیند به راحتی به خواسته هایش می رسد برای ازدواج هزینه نمی کند. زنهای بی حجاب به قشر خودشان ظلم می کنند. اگر کسی به دلیل زیبایی توجهی را جلب کرد و ازدواج کرد وقتی همسرش زیباتر از او را ببیند او را رها خواهد کرد. همانطور که بچه هر خوراکی ای راحت بدستش می رسد از هر کدام کمی خورده و به گوشه ای پرت می کند. دود بی حجابی به چشم خود خانمها میرود: «ما اصابکم من مصیبه فبما کسبت ایدیکم» هیچ مصیبتی به شما نمی رسد مگر به سبب آنچه که خودتان کسب کرده اید. (جلسهی بعد به سایر عوامل تنبلی خواهیم پرداخت).
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته .
کلیدواژه ها:
آثار استاد