مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
از سلسله مباحث استاد محمد شجاعی
در قرآن آمده که خدا هر کس را بخواهد عزیز می کند و هر کس را بخواهد ذلیل می کند: «... تعزّ من تشاء و تذلّ من تشاء» و «... تعطی الملک من تشاء و تنزع الملک ممن تشاء...» تو به هر کس که بخواهی حکومت را می دهی و از هر کس که بخواهی حکومت را می گیری. بنابراین حکومت و ریاست را خدا در اختیار انسان قرار می دهد ولی اگر همین حاکم ظلم کند اینطور نیست که خواست خدا باشد و اینکه مثلاً ما از امکاناتی برخوردار نیستیم و آنها را به غارت می برند خواست خداست، و نیز اینگونه نیست که اگر دیگران از ثروت و رفاه برخوردارند فقط اراده ی خداوند بوده است. این تفکرات انسان را تنبل می کند و مانع پیشرفت فردی و اجتماعی می شود. «قضا» یعنی نتیجه و محصول کار. قاضی یعنی کسی که حکم می کند و با حکمش قضیه را فیصله می دهد. «قدر» هم یعنی حد و اندازه. خداوند در خلق همه ی مخلوقاتش این مهندسی ویژه را به کار برده: «ان من شیء الاّ عندنا خزائنه و ما ننزّله الا بقدر معلوم» هیچ چیز نیست مگر آنکه خزائنش در دست ماست. ما نازل نمی کنیم مگر به اندازهی معیّن و مشخص. هر چیزی در عالم عدد، اندازه و ریاضیات دارد. «انّا کل شیء خلقناه بقدر» ما همه چیز را با اندازه خلق کردیم. از آنجا که نظام خلقت قاعده مند است علم پیشرفت می کند یعنی قدرها کشف می شوند و در ابعاد مختلف زندگی انسان به کار گرفته می شود. دانشمندان همواره در حال کشف تجلیات ریاضی خداوند هستند. تمام علومی که کشف می شوند هر کدام برای شناسایی تخصص ویژه می خواهند. در عین حال همه ی مخلوقات با هم رابطه ی ریاضی دارند مثلاً هر مولکول آب از ترکیب دو اتم هیدروژن و یک اتم اکسیژن بوجود می آید: H2O و این در تمام خلقت یکسان است. در همه جا آب در 100 درجه سانتی گراد به جوش می آید و همه جا در مثلث قائم الزاویه a2+ b2 = c2 ، و جذر شانزده، چهار است و ... . اینها نظام قدری، ریاضی و مهندسی خلقت است. در رحم مادر جنین می تواند در محیط آبی زندگی کند ولی وقتی به دنیا آمد باید مجهز به دستگاه تنفس هوا باشد. ماهی هم که در آب با آبشش تنفس می کند در محیط هوایی قادر به حیات نیست. پس قدر اندازه، و قضا نتیجه است. وقتی دو در خودش یکبار ضرب می شود نتیجه چهار می شود، و وقتی اگر یک نیوتن به چیزی نیرو وارد کنیم یک نیوتن هم بر ما نیرو وارد می شود، به این موضوع در فیزیک عمل و عکس العمل و در فلسفه علت و معلول و در دین قضا و قدر می گوییم. هر علتی معلولی به همراه دارد. چشم ما قادر است طول موج خاصی را که بین بنفش و قرمز است را ببیند. سگ توان شنواییا ش 150 فرکانس است. اگر با سرعت چهل کیلومتر در ساعت اتومبیل به دیوار برخورد بکند قضای آن خرد شدن سپر و شکستن چراغ جلوی ماشین است (البته این هم بستگی به میزان مقاومتی است که برای اتومبیل طراحی شدهاست) اگر سرعت بیشتر باشد آسیبهای دیگری هم متوجه وسیله ی نقلیه و راننده می شود. اگر نیاز بدن ما 1500 کالری باشد و ما 2000 کالری مصرف کنیم اضافه ی آن تبدیل به چربی و اضافه وزن می شود. چربی اضافه قدر و بیماری های ناشی از آن قضاست.
پس هر علتی را که ایجاد کنیم معلول همراه آن است، یعنی قضا و قدر الهی؛ و این بستگی به انتخاب ما دارد نه خواست خداوند. وقتی کسی تصادف کرده و میمیرد و می گوییم خواست خدا بوده یعنی قوانین الهی اینطور است که اگر با این سرعت به جایی برخورد کنیم قضا و نتیجه ی آن مرگ است. نه اینکه خدا خواسته تا این شخص در این زمان و اینگونه بمیرد. خدا از ما خواسته به سراغ قدرهای منفی وضعیت نرویم، بلکه قدر بالاتر و بهتر را برگزیده و نتیجه ی بهتر و عالیتر بگیریم. در قرآن و احادیث معصومین «علیه السلام» ما هزاران فرمول داریم. خداوند نمی خواهد اتفاق های ناگوار برای انسان بیفتد ولی انسان با انتخاب قدرهای نامناسب، قضاهای ناخوشایند را برای خودش رقم می زند. «انّ الله لا یرضی لعباده الکفر» انسان اگر روی حقیقت را بپوشاند و به حرف فطرتش گوش ندهد کافر می شود. (کافر: پوشاننده) خداوند یک قاعده، و قضا و قدر دیگر هم دارد: «لیس الانسان الا ما سعی» انسان با تلاش به رشد می رسد. تلاش قدر است و قضاهای آن مالکیت، ثروت و پیروزی است. «یا معشر الجن و الانس ان استطعتم ان تنفذوا من اقطار السموات و الارض فانفذوا لا تنفذون الا بسلطان» ای گروه جن و انس اگر می توانید به عمق زمین یا آسمان نفوذ کنید، نفوذ کنید ولی شما نمیتوانید مگر با قدرت. سلطان یعنی علمی که برای شما تسلط میآورد. ببینید قدرهای سلامتی، رفاه و سایر نیازهایتان چیست، بشناسید و عمل کنید. برای بارداری موفق باید از لحاظ ژنتیکی سلامت، زیبایی، هوش، عقل، دین و اخلاق تقویت شود تا به فرزند منتقل شود. ورزش، مسواک، تغذیهی مناسب و ... قدرهای مناسب هستند. ما باید قدرهای خوشبختی و آرامش، مهربانی و عشق و ... را شناسایی و رعایت کرده، و از نتیجه یا قضای آن هم بهره مند شویم. کسی که استفاده از مواد مخدر را قدر خودش قرار دهد قضای آن هم همراهش است. هیچ موجودی از قضا و قدر جدا نیست و اساساً بافت عالم است. ولی انسان مجبور نیست قدرهای بد را انتخاب کند تا قضاهای منفی دامنش را بگیرد. خداوند کمک به ظالم و پذیرفتن ظلم را نمی پسندد اگر کسی مرتکب شد خودش ضرر می کند. خدا دستور مراجعه به متخصص را داده که در غیر اینصورت با بدبختی مواجه می شود. انسان بیمار نباید به مهندس مراجعه کند بلکه باید به پزشک آن هم متخصص در بیماریاش رجوع کند. خدا به عنوان سازنده و بهترین و تنها متخصص، برای خوشبختی انسان قوانینی را قرار داده که اگر بپذیریم خوشبخت، در غیر اینصورت راه به جایی نمی بریم. قرآن را کسی فرستاده که تمام ریاضیات خلقت تا ریزترین آنها الکترون و پروتون و ... به دست اوست. ما وقتی خدا را حذف کنیم و به متخصص معصوم که هم تمام قضا و قدرها را می داند و هم مهربان و دلسوز است و از طرفی معصوم است و اشتباه نمی کند مراجعه نمی کنیم بدبخت می شویم. وقتی معصوم را حذف کنیم کسانی حاکم می شوند که نه علم دارند نه تخصص و نه عصمت، حتی دلسوز هم نیستند. آنها قضا و قدرهای فرد و جامعه را بلد نیستند و جامعه قربانی فرمولها و تصمیم گیری های غلط ایشان می شود. بهترین قدر، قدر معصوم است و لیاقت انسان هم همان است. یازده معصوم را که کشتند و دوازدهمین هم 1180سال است از دست ما در غربت و تنهایی و آوارگی به سر می برد: «... الطرّید الشّرید الفرید الوحید؛» طرد شده ی آواره ی تنها و یگانه است. نتیجه ی حاکمیت غیر معصوم فقیرتر شدن فقرا، ثروتمندتر شدن اغنیاء، رشد فساد و خودکشی و طلاق و گرسنگی و ... است. ما باید بهترین قدرها را انتخاب کنیم که بهترین قدرها در قرآن و بدست معصومین «علیه السلام» است و در تمام امور اجتماعی سیاسی، خانوادگی، اقتصادی و فردی و .... بهترین قوانین بیان شده است. بهترین قدرهای یک زن بیان شده و خوشبختی در گرو ازدواج با چنین زنی است و همینطور ویژگی های مرد خوب. بعضی ها به جای به کار گرفتن شعورشان، استخاره می کنند.
استخاره بعد از تفکر، مطالعه و مشاوره، و با وجود تردید است. تعریف های دختر و پسر مناسب زندگی برای هر کس فرق می کند ولی یک کلیات ثابت داریم که در همه مشترک است. مثل همه ی اتومبیلها که یک مشترکات ثابت از جمله چهار چرخ، موتور، اتاق و ... دارند و در عین حال تفاوتهایی دارند که باید مناسب حال راننده ی آن باشد. برای یک نوجوان دو چرخه و موتور گازی مناسب است ولی اگر برای او موتور دنده ای تهیه کنیم فاجعه است. تنبلی دختر و خانواده ی او در شناخت کامل دربارهی خواستگار آثار جبران ناپذیر به همراه دارد. «عشق» یک قسمت از زندگی است ولی زندگی براساس فرمولهای شخصیتی یک زن یا مرد اداره می شود. اگر عشق کافی بود که از هر چهار ازدواج سه ازدواج ناموفق نداشتیم. برای انعقاد نطفه هم فرمولهای خاص وجود دارد. دربارهی آب خوردن تأکید شده اگر در شب است باید در حال نشسته بخوریم، این یک فرمول است. در قدیم فرزند شجاع می خواستند که در میدان جنگ سلحشور باشد برای چنین فرزندی انعقاد نطفه باید در شبهای بخصوصی باشد. برای بچه ی دانشمند هم فرمول و زمان خاص بیان شده است. در شرایط و شب های خاص اگر نطفه ی بچه منعقد شود، قاتل، دزد و یا عارف و شهید و ... می گردد. دختر، پسرهای جامعهی ما قدرهای انتخاب درست را نمی دانند. هر چه قدر هم نسبت به عوام تحصیلکرده ترند، در یادگیری بیشتر کوتاهی می نمایند. بیشترین شکستها برای تحصیلکرده ها و پولدارهاست چون به حدی شیفته ی خودشان هستند که به یادگیری تمایل ندارند. دختر خانمی از من خواست که درباره ی خواستگارش نظرم را بدهم وقتی تحقیق کردم دیدم که سابقه ی بسیار بدی دارد و تمام ثروتش را از راههای خلاف تحصیل کرده و پرونده ی قضایی هم دارد وقتی به دختر اطلاع دادم اول تشکر کرد ولی یک ماه بعد اظهار داشت که ای کاش به من نگفته بودید و با او ازدواج کرده بودم. بعضی وقتها افراد با دست خودشان باعث بدبختی خود می شوند. خیلیها مشکل طرف مقابل را همان اول می فهمند ولی ادعا می کنند که او را خواهند ساخت. این حرف خیلی مزخرفی است. ما حریف خودمان نیستیم چه برسد دیگری مخصوصاً اگر مرد باشد. توصیه شده اگر مرد ضعیفتر بود اصلاً انتخاب نکنید چون تنهایی یک دختر بهتر از این وضع است. البته مرد تا حدی می تواند روی زن ضعیف اثرگذار باشد. اگر قدرها را جدی نگرفتیم منتظر قضاهای مناسب آنها هم باشیم. گالیله را وادار کردند که بگوید زمین ثابت است او هم اقرار کرد ولی به زمین گفت که تو بچرخ با گفتن من که در چرخیدن زمین خللی وارد نمی شود. همیشه دو دوتا چهارتاست حتی اگر ما بگوییم که شش تا می شود. خداوند ثروت را برای جامعه ی مؤمن می خواهد: «نعم العون الغناء علی التقوی»، «نعم العون الدنیا علی الاخره» ثروت و دنیا یار خوبی برای تقوی و آخرت است. بعضیها می گویند که خدا خواسته ما فقیر و بدبخت باشیم و نفت و انرژی هسته ای و پتروشیمی باید برای دیگران باشد. خداوند سرنوشت هیچ کس را تغییر نمی دهد مگر اینکه خودشان تغییر کنند: «ان الله لا یغیّر ما بقوم حتی یغیّروا ما بانفسهم» ما تا خودمان را تغییر ندهیم کربلا رفتن و سوریه و مکه برای ما کاری نمی کنند.
دعا زمانی است که تمام قدرهای لازم را انجام داده باشیم. استخاره های بیجا همه ی ما را تنبل کرده است، شعورمان را تعطیل کرده و باعث می شود خرابکاری های مان را به گردن خدا بیاندازیم. شخصی ناراحتی قلبی داشت او را نزد پزشک بردیم و پزشک دارو تجویز کرد ولی چون استخاره او بد آمده بود داروهایش را مصرف نکرد. کسانی که دچار وسواس هستند در واقع به قدرهای خدا توهین کرده اند. اگر به قدر یعنی ناموس الهی توهین کنیم برای خدا مهم نیست که قضای آن گریبان ما را بگیرد. چند سال پیش دختر و پسری که مایل به ازدواج بودند تحقیقات لازم را انجام داده و به نتیجه ی مثبت رسیده بودند ناگهان خانواده ی دختر جواب منفی داده و گفتند استخاره کردیم بد آمده است و هر کدام با شخص دیگری ازدواج کردند که با شرایط خاصی مواجه شدند. از دختر پرسیدم چرا با چنین شخصی ازدواج کردی؟ گفت: استخاره کرده و خوب آمده بود. به هر حال کار هر دو به طلاق انجامید و دختر در حالی که بچه داشت با همان پسر ازدواج کرد. این نتیجه ی استخاره ی بیجاست.
استخاره برای شرایط مساوی است که انسان نمی تواند انتخاب کند. به جای اینکه از عالم استفاده ی علمی کنند دائماً از او استخاره می خواهند. خداوند ثروت را یار خوبی برای آخرت و تقوا قرار داده است. از خوشبختی مرد، داشتن خانه ی وسیع و مرکب خوب است و از طرفی هم می گوید: «لیس للانسان الا ما سعی» انسان فقط با تلاش می تواند موفق شود. اگر می خواهیم ثروت مملکت (شش میلیون بشکهی نفت در روز) به جیب آمریکا سرازیر نشود باید روحیه ی جهاد داشته و انقلاب کنیم. قَدَر آزادی، خون دادن و شهادت است. قضا و قدر و توکل برای ما تنبل خانه درست کرده اند. توکل زمانی است که تمام فرمولها و قواعد را شناخته و رعایت کرده باشیم. فرمولها همان قواعد الهی است که اگر به آنها احترام گذاشتیم خدا هم به ما کمک می کند. بعضیها برای قبولی در کنکور صرفاً به ذکر و دعا می پردازند. البته ذکر برای کسی که درسخوان است مؤثر است. برای تسلط بر علم قبل از مطالعه 67 بار ذکر «یا سلطان» و «یا محیط» مؤثر است. هنگام امتحان هم 18 بار «یا حی» بگوید تا مطالبی را که خوانده زنده شود. پس باید درس خوانده باشیم تا مطالب در ذهنمان زنده شوند. شخصی رفته بود زیارت امام رضا «علیه السلام» و بدون اینکه حسابی در بانک باز کرده باشد دعا می کرد که برنده شود. بسیاری از دعاهای ما اینگونه است، قدرهای خدا را به هم می ریزیم و می خواهیم با دعا مشکلمان را حل کنیم. ثروت که با دعا به دست نمی آید. ما باید قدرهای ثروتمندشدن را بشناسیم. اگر با کسی رابطه مان خراب شده بهبودی وضعیت حتماً قدر دارد. ما فرمولهایی داریم که اگر رعایت کنیم طرف مقابل ما را دوست خواهد داشت. کسی که کینه ای است هم از دیگران متنفر است و هم خودش منفور می باشد کار این شخص با دعا حل نمی شود. اگر می خواهیم کینه مان از دل کسی برود اول باید تمام تصورات منفی مان درباره ی او را برطرف کنیم. روح ها با هم حرف می زنند. امیرالمؤمنین «علیه السلام» در حکمت 70 نهج البلاغه می فرمایند: «یضرّ الناس انفسهم فی ثلاثه الاشیاء التفریط فی العمل اتکّالا علی القدر...» مردم در سه چیز به خودشان لطمه می زنند (اول) کوتاهی در عمل با تکیه بر قضا و قدر... مثلاً می گویند: من ذهنم بیشتر از این نمی کشد و نمی توانم درس بخوانم. اصلاً اینطور نیست، اگر روش های مطالعه را عوض کنیم یادگیریمان افزایش می یابد. یا مثلاً سرنوشت ما همین است. خداوند از روح خودش در انسان دمیده است. انسان هر کاری را که اراده کند به حول و قوه ی الهی می تواند انجام دهد. کسی که می گوید من استعداد ریاضی ندارم اشتباه می کند. سبک زندگی اش طوری بوده که این توانایی را در خود شکوفا نکرده و با آن بیگانه است. «الناس اعداء ما جهلوا» مردم دشمن چیزی هستند که با آن بیگانه اند. شخصی که استاد دانشگاه در رشته ی شیمی بود اظهار می کرد: از این رشته خیلی نفرت داشت و همیشه نمره اش کم می شد تدریجاً احساس حقارت به او دست می دهد لذا تصمیم می گیرد که به آن غلبه کند همت کرده و تا دکتری پیش می رود. کسانی که تلاش بیهوده هم می کنند از کسانی که اصلاً تلاش نمی کنند بهتر هستند. در روایت دیگری می فرمایند: «الحذر کلّ الحذر ان یخدک الشیطان فیمثّل لک التوانی فی صوره التوکل و یورثک الهوینا بالاحاله علی القدر» خیلی مواظب باشید که شیطان تنبلی را به صورت توکل به شما قالب نکند و سهل انگاری را به نام قضا و قدر برای تو به ارث نگذارد. استخاره یعنی «طلب خیر کردن» مثلاً اگر زمینی را می خواهیم بسازیم دقت کنیم که زیر آن سست نباشد، نقشه ی خوب طراحی کنیم، مصالح سنگین به کار نبریم، مهندس ماهر برای نظارت انتخاب کنیم. همه ی اینها طلب خیر کردن به طور تخصصی است. نه اینکه یک استخاره به دست گرفته دائماً ببینیم خوب است یا بد. قرنهاست که با این روشها سلاطین تنبلی را به جامعه ی اسلامی تحمیل کرده اند و اینکه بگویند خدا خواسته است. در صورتی که خداوند میفرماید: «لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلا» خداوند هرگز نمی خواهد که کفار بر مسلمانان تسلط داشته باشند. پیامبر «صلی الله علیه و آله» دو نفر را فرستادند ایران تا جراحی بیاموزند. جامعه ی اسلامی باید خودش پتروشیمی داشته باشد، خودش برق تولید کند، اتومبیل بسازد و کشاورزی و سایر نیازهایش را خودش اداره کند. اینها قدرهایی است که خدا می خواهد. مقام معظم رهبری فرمودند: باید کاری کنید که مردم دنیا مجبور شوند برای بدست آوردن علم، فارسی یاد بگیرند. پیامبر «صلی الله علیه و آله» نوید آن را داده اند که اگر علم در ثریا باشد مردم ایران به آن دست می یابند. جامعه ی اسلامی باید همه ی شئونش، از اقتصاد، سیاست، جامعه شناسی، روانشناسی، مدیریت، تعلیم و تربیت، اختراعات و اکتشافاتش را خودش انجام دهد. زن و شوهری نابینا از شاگردانم الان هر دو استاد دانشگاه و حافظ کل قرآن هستند و تألیف هم دارند مگر اینها نمی توانستند بهانه بیاورند. خانمی با 6-5 بچه به درجه ی اجتهاد رسیده است. «... فانّ الله امر بالتوکل عند انقطاع الحیل» در جلسه ی آینده به تسلیم به قضای الهی و توکل را از دیدگاه علی «علیه السلام» خواهیم پرداخت.
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته .
کلیدواژه ها:
آثار استاد