مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
از سلسله مباحث استاد محمد شجاعی
تلقین؛ محرکِ موتورِ قلب
در جلسه قبل آموختیم که مهمترین عامل غلبه بر تنبلی، تلقین است. هرچه بصیرت انسان بیشتر میشود، بر قدرت تلقینِ او نیز افزوده میگردد، به گونهای که به راحتی میتواند بر تنبلیهای جسمی، وهمی، خیالی و ... غلبه کند.
قلب انسان، برای اتخاذ تصمیمهای درست و انسانی و واداشتنِ بدن به اجرای آنها، نیازمند تقلین است. قلب برای آغاز حرکتهای انسانی، نیازمند هُل دادن است. اما به محض اینکه به راه افتاد، بقیه مسیر را به آسانی طی میکند. این هُل دادنها، باید به صورت ناگهانی بر قلب وارد شده و با یک تصمیم فوری آن را به عملِ مورد نظر وادار نمایند.
در بخش وهمی، که از بخشهای حیوانیِ وجود انسانهاست، همه ما نیازمندِ برقراری روابطی مثل روابط همسری، فامیلی، دوستی، شغلی، اجتماعی و ... هستیم که بر همه ما واجب است، این روابط را در صلح نگهداریم.
دو عامل اصلی که مانع روابط حسنه انسانها هستند، عبارتند از:
1- شیطان که به عنوان یک عامل مزاحم دائماً در حال تولید بدبینیها، سوء ظنها، اختلافها و درگیریهاست.
2- تنبلیها و بیحوصلگیها، گاهاً خواستهای انسانها مانع از انجام یکسری از کارهایی میشود که همان کارها میتوانست حلالِ بسیاری از مشکلات باشد.
گاهاً انسان با یک تلقین ناگهانی و غلبه بر تنبلی، خساست و ... و یا یک تصمیم اساسی و عمل به آن، میتواند یک خانواده را از به هم ریختگیِ روابط نجات دهد. گاهی با یک هدیه خوب و یا یک جمله مهرآمیز میتوان کدورتی چند ساله را از بین برد. البته در انتخابِ نوعِ ارتباط و مهرورزی باید حتماً به نوع شخصیت طرف مقابل دقت کنیم. به عنوان مثال بعضی از افراد شنیداریاند، یعنی در برخورد با آنها باید محبت را از طریق کلامِ محبتآمیز به سمع آنها برسانیم. در این افراد حتماً ابراز علاقهها و یا عذرخواهیها باید به صورت کلامی صورت پذیرد. دستهای از انسانها لمسیاند، باید آنها را در آغوش کشید و محبت را از طریق نوازش، لمس و ... ابراز کرد. گروهی نیز دیداریاند، میتوان آنها را با هدایایی خوب و خوشحالکننده که برایشان خیلی مهم و دوست داشتنی است، شاد نمود.
این قاعده کلی را فراموش نکنید که، هر چه انسان به درجات بالاتری از ایمان دست مییابد، در حقیقت به خداوند نزدیکتر و شبیهتر میگردد. اسم رحمان از نامهای اصلی خداوند میباشد. ممکن نیست کسی به خداوند شبیه شود، اما مهربانتر و رئوفتر نگردد. خداوند در جریان ربوبیت خویش، دائماً کسانی را در مسیرِ زندگی انسانها قرار میدهد که نیازمند مهرورزی و عاطفه او هستند تا به واسطه این عشقورزیها و محبت کردنها، اسم رحمان او را دریافت نمایند.
یک مادر در عشقورزی به فرزندانش، یک خانم در مهرورزی به همسرش، یک دوست در رفاقت نمودن با دوستانش است که میتواند اسم الله را در نفس خویش تثبیت نماید.
علاوه بر این باید اشاره کرد که هر چه خروجیهای محبتی انسان بیشتر باشد، تشبّه و تقربِ او به خداوند نیز بیشتر میگردد.
این در حالیست که علاوه بر آباد نمودن آخرتش، بیشتر از بقیه انسانها از زندگیِ دنیایی خود نیز لذت میبرد.
آتش نشانِ نفس خود باشیم!
انسانها به محض تلقین و آغاز غلبه بر خود، به سمتی پیش میروند که از حجم بخشهای جهنمی وجودشان کم نموده و بر بخشهای بهشتیشان میافزایند.
قرآن کریم، هیزمهای جهنم را خودِ انسانها معرفی مینماید. شعلههای آتش جهنم، همان عصبانیتها، زودرنجیها، کینهها، بیمحبتیها و ... است که نفس انسانها را تحتِ فشار قرار میدهد.
انسانها در زمان محبت کردنِ به دیگران، در حقیقت، در حال از بین بردن سنخیت خود با آتش جهنم و افزایشِ شباهتشان با خداوند میباشند.
گاهی از کسانی انتظار داریم که در شرایطی خاص، به حسادت بیفتند، عصبی شوند، گریه کنند و ...؛ در واقع میتوان گفت: در آن لحظه آنها در درون خود، یک عاملِ جهنمی درند که در شرایطی خاص آنها را تحت فشار قرار داده و به چنین عکس العملهایی وامیدارد. اما اگر برخلاف انتظار ما، آن شخص، چنین عکس العملهایی را نشان نداده و بالعکس رفتارهایی کاملاً صحیح و انسانی از خود بروز داد، میتوانیم به جرأت بگوییم او این عوامل آتش را در وجود خود خاموش نموده و در حال از بین بردن سنخیتهای خود با آتش جهنم است.
انسانها با تلقین میتوانند جهنم را در وجود خاموش نموده و سنخیت خود را با بهشت افزایش دهند. اما لازم به ذکر است که برای خاموش نمودن این آتشها باید سختیها و دردهای این مسیر را نیز پذیرفته و تحمل کنیم. حذف زائدههای نفس، مانند هر درمانی بر روی جسم، دردها و مصائبی دارد که باید آنها را متحمل شده تا به سلامتِ نفس رسید.
بخشهای جهنمی در وجود ما، اصالت ندارند، لذا به محض آنکه نفس ما، زائدهای جهنمی را جذب نمود، باید سریعاً به فکر درمان و از بین بردن آن باشیم. درمان نفس نیز جز با تلقین میّسر نیست.
اجازه دهیم تا دیگران، نفس ما را تراش داده و به الله شبیه نمایند. سنگ اگر تحمل تیشه را نداشتهباشد، قیمت پیدا نخواهد کرد. باید بیاموزیم تا به موقعیتهایی که خداوند برای آرامش ما، فراهم میآورد، اعتماد کنیم. چه بسیار بلاها و مصائبی که دیگران را به ترحم وا میدارد، اما عامل اصلیِ رشد انسانیِ شخص مبتلا به شمار میرود. مهم آن است که تمامِ مقدرات خدا را عاملی برای بزرگ شدن خودمان ببینیم.
در بعضی از رحمهای زمانی، انسان این قابلیت را پیدا میکند که خداوند تمام گناهانش را یکجا ببخشد، مثل شب نیمه شعبان، شب عرفه، شبهای قدر و ... اما در چنین رحمهایی نیز، گناهانِ دو دسته از انسان ها هرگز بخشیده نمیشوند:
1- انسانهایی که به خداوند شرک میورزند.
2- کسانی که عذرپذیر نیستند و یا کینهای از کسی در دلشان است.
برای غلبه بر کینه، تلقین بهترین راه درمان است. البته لازم به ذکر است که عشق، تمام دردهای روح را یکجا درمان میکند. انسانی که عاشق غیب شده و میخواهد به الله شبیه شود، میفهمد که باید به هر قیمتی، برای رسیدن به معشوقش، خودش را با او همسنخ نموده و زائده های جهنمی نفسش را از بین ببرد. به همین دلیل، کینهها عصبانیتها، غیبتها، تهمتها و ... را براحتی کنار میگذارد.
باید بدانیم که انسان برای آنکه مورد مغفرت خداوند قرار بگیرد، باید دیگران را بخشیده و دلش را از تمام کینهها، پاک نماید.
برای این منظور، اول باید خودش را ببخشد. چرا که شیطان دائماً با تولیدِ افکار منفی، مبتنی بر اینکه او انسان آلودهایست و توانی برای بازگشت ندارد، او را از توبه و ادامه مسیر باز میدارد.
باید به اله حقیقیمان مطمئن باشیم؛ او کسی است که تمام گناهانِ ما را یکجا میبخشد. شک به مغفرت خداوند، مانعی است برای اجابت دعاها و تقرب به او.
دومین قدم، بخشیدن تمام انسانهایی است که در حق ما بدی یا ظلمی کردهاند و در حقیقت جریانی را در جهتِ تراشِ نفسِ ما، تولید نمودهاند.
فراموش نکنیم که باید دو خصلت عذرپذیری و عذرخواهی در ما وجود داشتهباشند. انسان تنبل به چنین خصائصی دست نخواهد یافت مگر با تلقین.
تلقین در درمان تنبلیهای اجتماعی که متأسفانه در کشور ما بسیار رایج است، نیز بسیار تأثیرگذار میباشد. تنبلی در استفاده صحیح از نعمتهای خداوند، تن ندادن به کارهای سختِ بدنی، عدم تحمل شرایط سخت و ناگوار و ... همه و همه نشاندهنده رواج تنبلیهای اجتماعی در جامعه است. اما خوب است بدانیم که اهل بیت در عین اینکه به تجارت مشغول بودند، هرگز کار بدنی را رها نمیکردند. اساساً تمام پیامبران اهلِ کارهای سخت و طاقتفرسا بودند، چرا که کلید تمام شقاوتها را در تنبلی میدیدند. یادمان بماند:
تلقین، قلب را برای حرکتهای بزرگ به تپش در میآورد!!!
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته .
کلیدواژه ها:
آثار استاد