مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
از سلسله مباحث استاد محمد شجاعی
اما آنچه سبب میشود تا انسان عقلانیترین و روشنترین مسائل و موضوعات را جدی نگرفته و برای آنها به تکاپو نیفتد، غلبه قوه وهم بر عقل او میباشد. اساسِ حملات شیطان نیز بر پایه همین غلبه واهمه بر عاقله اتفاق میافتد. ترس از آینده و گرفتار نمودن یک انسان به تنبلی و بیحوصلگی در مورد زندگی آینده که در اصطلاح حمله از جلو شیطان نامیده میشود، به واسطه غلبه وهم بر عقل به وجود میآید. همچنین بزرگ دیدن گناهان گذشته و ناامید شدن از رحمت پروردگار و عدم تلاش برای بازسازی و جبران در آینده نیز از آثار همین غلبه است و حمله از عقب شیطان را تشکیل میدهد. باید دانست که حتی گناهانِ سالهای طولانی را میتوان با یک تصمیم درست و اقدام اساسی به نور تبدیل نمود، البته زمانی که سر و کار انسان با بینهایتی به نام الله است.
این باور که انسان بعد از وفات نیز میتواند به تمام نیازها و خواستههای تحصیل نشدهای در دنیا دست یابد، به بسیاری از اضطرابها، افسردگیها، دلمردگیها، ناامیدیها و تنبلیهای او پایان خواهد داد. در اینصورت، مهم نیست که ما در دنیا به چه مقامات و کمالاتی دست یافتهایم، بلکه مهم آن است که آمادگی لازم برای بهرهبرداری از عالمی که بینهایت بزرگتر، زیباتر و پیشرفتهتر از دنیاست را کسب کرده باشیم.
حملات شیطان، تولید کنندگان تنبلی
در حمله از جلو، شیطان دائماً آینده را برای انسان تاریک، اضطرابزا و سرشار از ترس جلوه داده و انسان را از حرکت و تلاش باز میدارد. در حمله از عقب نیز، گناهان و شکستها و کدورتهای گذشته را مُدام برای انسان مرور میکند، که اولین و مهمترین اثرِ این مرور خاطرات، خراب شدن حال معنوی انسان است. اختصاص دادن حجم زیادی از ساعاتِ عمر به خاطراتِ گذشته، علاوه بر لحظه وقوع حادثه، زمان حالِ انسان را نیز به مشغله و آتش میکشاند. به طوری که حتی در اوقات قبل از خواب که بهترین زمان برای عشق بازی با الله و خانواده آسمانی است، دیگر خیالِ انسان توانِ لازم را برای پرواز نداشته و درگیر همان حملاتِ شیطان خواهد بود. و با تکرار هر روز این حملات، شخص در چمبره غصه گرفتار شده و دیگر توان تلاش و حرکت نخواهد داشت. مراقب باشیم، تا گذشته، زمانِ حال ما را نیز درگیر نکند. چرا که اگر حال درگیر شد، آینده نیز خراب و ترس آلود خواهد شد و تنبلی و بیحوصلگی انسان را گرفتار خواهد نمود.
عقل قدرتمند؛ رشد سریع، تولد سالم
قوه واهمه آفتِ بصیرتِ انسان است و اگر بر عقل غلبه کند، در انسان مقاومت تولید مینماید، به طوری که پذیرفتنِ عملیِ مسائل کاملاً عقلی و روشن را برای انسان ناممکن مینماید. به عنوان مثال عقل ثابت میکند که قیامتی 50 هزار ساله در پیش است و انسان گذرگاههای سختی را پیش رو دارد، اما غلبه واهمه بر عقل سبب میشود که اغلبِ انسانها، مرگ را برای خودشان باور نکرده و یا بسیار دور میپندارند، لذا اصلاً به دنبال آماده شدن برای لحظه تولد و پاسخ به سوالات آخرتیشان نیستند. با آنکه عقل انسان باور دارد که باید به میزان بینهایتی که قرار است با الله زندگی کند، در همین دنیا با او اُنس گرفته و رفاقت برقرار نماید، اما باز هم عدمِ توانایی در اُنس پروردگار و رفاقت با او بیشتر از توانایی در اُنس با او دیده میشود و این نشان دهنده آمار بالای غلبه وهم بر عقل در انسانهاست. اسماء انیس، مونس، رفیق، حبیب، اسمایی هستند که مداومت بر آنها، سبب ایجاد اُنس و الفت میان انسان و خدا میگردد.
کسانی که گرفتار غلبه وهم بر عقل نیستند به محض آنکه عقلاً زندگی جاودانه خویش را باور کرده و میپذیرند که باید شرایط و لوازمی را برای زندگی جاودانه و سعادتمند خویش کسب نمایند، سریعاً جهت حرکت و سبک زندگی خویش را براساس حرکت به سمت تولد سالم تغییر میدهند. بالعکس کسانی که توهم قدرتمندتری از عقل دارند، حتی در صورت پذیرش عقلی این موضوع نیز، تغییری در روند زندگی و جهت حرکتشان ایجاد نمیکنند.
انسانهای عاقل کسانی هستند که به ریاضیات خداوند احترام میگذارند و یقین دارند که روح و نفس انسان نیز مانند تمامِ مخلوقات خداوند، کاملاً ریاضی و با اندازه و مقدار خلق شدهاند و برای رشد و تعالی آن باید تمام ریاضیات و اندازههایی را خداوند برای ما وضع نمودهاست رعایت کنند. اما غلبه وهم بر عقل، ریاضیات یا حدود الهی را به هم ریخته و انسان را سرگرم این دست کاریها و تغییرات مینماید. به عنوان مثال کسانی هستند که ساعتها، درگیر یک غسل ساده شده و روح و نفس خویش را به تباهی میکشاند. چنین انسانهایی در حقیقت، حدود الهی را به سُخره گرفته و خود را درگیر اوهام شیطانی مینمایند.
توانایی انتخابِ مهمترینها، ضامن موفقیّت ما
اولین قدم برای پاک کردن روح و دور شدن از تنبلی، عفونت زدایی آن است. بزرگترین عفونت برای روح، اوهامی است که بر احکام عقلی سایه میاندازد. اوهام، اطلاعات غلط به انسان داده و عدد و اندازهها را تغییر میدهد. برای سرعت گرفتن و رسیدن به شادی و آرامش اول باید احکام عقلی را از احکام وهمی بازشناسیم و آنگاه با مقاومت در برابر احکام وهمی، آرام آرام آنها از وجودمان پاک کنیم.
فراموش نکنیم که اگر انسان درگیر معیارها و هنجارهای توهمی باشد، حتی اگر بااستعداد و باهوش هم باشد. استعدادهایش تلف شده و حرکتهایش بینتیجه میماند.
گاهی اوقات، شیطان برای آنکه ما را از مهمترینها غافل کند، یک سلسله فعالیتهای مهم را به ما پیشنهاد میکند. در چنین حالاتی، انسان احساسِ بسیار خوبی دارد و فکر میکند که در حال انجام فعالیت خوبی است، در حالیکه همین فعالیت خوب و مهم او را از پرداختن به امور اهمّ بازداشتهاست. به عنوان مثال گاهی ادامه تحصیل فعالیتهای هنری، ورزشهای حرفهای و ... مانع تغذیه بخش فوق عقلانی و در نتیجه مانع رشد انسانی و تولد سالم انسان میگردد.
یادمان باشد اگر میخواهیم انسانهای موفق و قدرتمندی باشیم، باید بتوانیم امورات وهمی، امورات مهم و امورات اهمّ را از یکدیگر تشخیص دهیم. این قدرت تشخیص در تمام تفکرات، انتخابها، ارتباطات و چینشهای زندگی ما باید راهگشا و مؤثر باشد.
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته .
کلیدواژه ها:
آثار استاد