مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
از سلسله مباحث استاد محمد شجاعی
عرض کردیم: یکی از آثار تنبلی «امروز و فردا کردن» است. تنبل کسی است که یا کاری را شروع نمیکند و یا بی حوصله شروع میکند ولی به پایان نمیرساند. خطرات «امروز و فردا کردن» یا «تسویف» را بیان کردیم. امیرالمؤمنین «علیهالسلام» اینگونه هشدار میدهند: «ایّاکم و التسویف فی العمل بادروا بِهِ اذا امکنکم» بپرهیزید از امروز و فردا کردن در عمل. هنگامی که تمکّن (از انجام) داشتید سریعاً اقدام نمایید. انسان همیشه در آینده خطراتی که تصورش را هم نمیکند او را تهدید میکند بنابراین همواره فکر میکند در آینده فرصت کافی برای رسیدن به امور دنیایی و آخرتی دارد. حوادثی مانند ورشکستگی، تصادف، بیماری طولانی، فوت اطرافیان و ... همیشه در انتظار انسان هستند و چه بسا ازدواجهایی که به قدری انجام مراسم را به تعویق میاندازند که با فوت کسی مواجه میشود و دیرتر انجام میشود و حتی مواردی هستند که با سه، چهار مورد مرگ اطرافیان مواجه میشوند و رسمهایی مانند صبر کردن تا یکسال هم کار را خیلی سخت تر میکنند.
«مُبادرت» یعنی رفتارهای پیشگیرانه و استفاده از فرصتهایی که در اختیار انسان قرار دارد. اگر چیزی را دیدید و پسندیدید آن را تهیه کنید. نباید به امید مورد بهتر وقت را تلف کرد. از طرفی تنوع زیاد موارد قدرت انتخاب را از انسان سلب میکنند. هر زیاده روی و افراطی، نیاز به جبران دارد. مثلاً کسی که در خوردن افراط میکند باید درد سر نخوردن و کاهش وزن را تحمل کند. این در زمینه حس است. درباره خیال هم، همینطور است کسی که خیالش را به دست داستانهای پلیسی، جنایی، عشقی و ... اعم از فیلم و کتاب میدهد، خیال او رشد نامناسب میکند و هنگام مناجات با خدا حواسش پرت بوده و سر کلاس استاد، از یک کلمه ذهنش تا مدتها مشغول آن موضوع میگردد. در بخش وهم، هم چنین است کسی که درگیریهای وهمی دارد در فعالیتهای علمی، اقتصادی و ارتباط با دیگران ناموفق است و فرصتهای مهرورزی را از دست میدهد. به هر حال در بخشهای طبیعی نباید پرخوری کنیم. در بخش حس اگر بدنمان را با غذاهای چرب و شیرین تغذیه کنیم سلولها سنگین شده، در نتیجه انسان کسل و بی حال میشود. ولی برعکس استفاده از لیموترش و ترشی جات، بدن را فعال و سر حال میکند. ترکیب مواد غذایی باید به گونه ای باشد که سبب سستی نشوند. امروز غالباً ترکیبات سفرهها غذاهای سرد هستند؛ مانند: مرغ، ماهی، برنج، ماست و دوغ و ... این موارد باعث میشوند خواب انسان از حد معمول بیشتر شود. مخصوصاً زمانهایی که انسان مشغول کاری است که نیاز به هوشیاری دارد نباید از این ترکیبات استفاده کند. چه تصادفهای مرگباری که از خواب آلودگی ناشی شدهاند. لطیفه شنیدن هم نیاز به ظرفیت دارد کسی که ظرفیت کنترل ذهنش را ندارد ممکن است در جایی که اصلاً مناسب خنده نیست موضوعی آن لطیفه را در خاطرش تداعی کند و دچار خنده بیجا شود.
ابوعلی سینا میگفت: من خاطره نمیشنوم زیرا ذهنم را لازم دارم. کسانی که زیاد به جزئیات میپردازند ذهنشان پذیرش کلیات را ندارد. خانمها زیاد در معرض این موضوع هستند. البته خداوند زن را جزئی نگر، و مرد را کلی نگر آفریده تا مکمل هم باشند. اما هر کدام در عین حال باید تعادل را حفظ کنند. باید تا حدی مرد به جزئیات اهمیت داده و زن هم به کلیات توجه نماید و آنها را به کار بگیرد. جمله زیبایی است که میگوید: «آرامش محصول تفکر نیست بلکه هنر فکر نکردن به چیزهای بی ارزش است.» کسی که وارد خانه ای شده و از پرده و مبل و ریزترین لوازم را مورد توجه قرار میدهد به قدری ذهنش را درگیر میکند که قدرت پرواز ندارد. اگر هم بتواند موفق به پرواز شود در بُرد کوتاه است، نه بلند و نه متوسط. در بخش عقلانی هم، کسانی که افراط میکنند بزرگ میشوند اما مانند اقیانوسی کم عمق، مثلاً پنج سانتی متری. برخی از هر علمی بهره ای میبرند، در صورتی که باید در یک رشته علمی کار جدی کنند و ضمناً قدری هم به علوم دیگر بپردازند. در بخشهای معنوی و فوق عقل هم نیاز به روش مناسب داریم. ممکن است شخصی دائماً در حال عوض کردن درس و استاد باشد و با رشته و استاد خاصی انس نگرفته باشد. انسان باید مدتی با اسماء الهی و توحید و آسمان و خانواده حقیقیاش رابطه جدی برقرار کرده و قوی شود. ما باید در درجه اول اصل و نسب و ریشه مان را بشناسیم. پدر و مادر عامل ایجاد بدن ما هستند ولی اصل ما که همان نفخه الهی است ریشهاش در آسمان است. اعتقاد به معاد (بازگشت)، مُلازم با اعتقاد به پیشینه ماقبل از دنیاست. ما باید قبل از رفتن به آخرت خانواده مربوط به آنجا را شناسایی نماییم و رسالتمان در جریان بازگشت به معاد را بشناسیم. پرداختن به فوق عقل یک وظیفه است، نباید به آن نگاه تفنّنی داشته باشیم.
«فوق» عقل همه حیثیت انسانی ماست و خوشبختی و سعادت دنیا و آخرت ما به تغذیه فوق عقل ما مربوط است. چه بسا کسانی که 70-60 سال از عمرشان گذشته ولی فوق عقلشان یکساله هم نیست. ممکن است در امور دنیایی، در هر نقطه از دنیا برخورد موفق داشته باشند ولی در عمر خود با یک معصوم رابطه صمیمی برقرار نکرده، فرشته ای را نمیشناسند و انسی با غیب ندارند. چنین کسی هنگام مرگ هیچ آشنایی با غیب و اهل آن ندارند. در نماز از خدا میخواهیم ما را به راه کسانی که از نعمت (هدایت) برخوردار شدهاند راهنمایی کند؛ انبیاء، اولیاء، صدیقین، شهدا و صلحاء. لازمه آن هم شناخت ایشان و انس گرفتن با ایشان است، قرآن درباره رفاقت با معصومین «علیهمالسلام» میفرماید: «حَسُنَ اولئک رفیقا» چه خوب رفقایی هستند. از ما خواستهاند هر روز در نماز رفقایمان را مشخص کنیم؛ «... صراط الذین انعمت علیهم...» ما باید به سبک کسانی که قرار است با آنها زندگی کنیم، برای زندگی خودمان برنامه ریزی نماییم. ولی متأسفانه ما اصلاً شناختی نسبت به ایشان بخصوص امام زمانمان «عجل الله تعالی فرجه الشریف» نداریم. ما هر قدر در بخشهای طبیعی رشد کنیم ولی فوق عقلمان به وزان آن رشد نکند، هر موفقیتی شکست محسوب میگردد و همسر و فرزند و ... هر قدر هم خوب باشند درد سر ساز میباشند زیرا وقت ما را صرف خودشان میکنند. ممکن است کسی دکتر، مهندس، استاد، پدر و مادر، و ... در حد خیلی خوب باشد ولی معلوم نیست حتماً آدم خوبی هم باشد باید بررسی کنیم درِ غیب را به روی او باز میکنند یا نه؛ و آیا اهل غیب او را میشناسند؟ ما باید تغذیه بخش طبیعی مان را کنترل کرده و به فوق عقل خود هم به اندازه کافی رسیدگی نماییم تا رشد متعادلی داشته باشیم.
کسی که با غیب آشتی ندارد هنگام مرگ نمیتواند شهادتین را بگوید. اما کسی که تمام عمرش را با اهل آسمان و خانوادهاش انس گرفته، از آنجا که در آسمان آشناست دستش را که بالا میگیرد همه آسمانیها به فریادش میرسند. کسی که اهل آسمان نیست در مشکلاتش توهم سحر و جادو کرده و برای بطلان آن سراغ دعانویسهای جیب بُر میرود. «سِحر» با آیه الکرسی و چهار قُل برطرف میشود و با وجود اینها محال است کسی بتواند به انسان آسیب برساند. خدا ما را ثروتمند آفریده چون خودش را در اختیار ما قرار داده: «ألیس الله بکافٍ عبدهُ؟» معصومین «علیهمالسلام» در کنار ما هستند فقط امیرالمؤمنین «علیهالسلام» به عنوان پدر، برای ما کافی است. به فرمایش امام صادق «علیهالسلام»، حضرت معصومه «سلام الله علیها» برای شفاعت روز محشر به تنهایی کفایت میکند.
به هر حال ما توصیه شدهایم کار امروز را به فردا واگذار نکنیم. ممکن است کسی تصمیم بگیرد خانهاش را خراب کرده و از نو بسازد، با امروز و فردا کردن، کار را به تأخیر انداخته و زمانی اقدام به این کار میکند که قیمت مصالح افزایش یافته و باید اجباراً مشارکت کرده و پنجاه درصد ملکش را از دست بدهد. در ازدواج، اول باید مطالعه کرد، بعد مشاوره و تحقیق، و سپس اقدام نمود. بدون این مراحل، استخاره بی فایده است. بعضیها عدم تناسب طرف مقابل برایشان محرز است ولی علیرغم آن استخاره مینمایند، چه استخارههای بی جایی که زندگیها را خراب کردهاند. نامزدیها و عقد کردگی های طولانی هم آسیبهای خاص خودشان را دارند. از دوران عقد باید در جهت تحکیم زندگی مشترک بهره جست. اگر مهارتهای این دوره را نشناسیم ممکن است به متلاشی شدن زندگی بیانجامد. حضرت در حدیث اول بحث، تأکید در سرعت انجام کار نمودهاند. در روایت آمده: در کار خیر تأخیر نیندازید.
«وصیتنامه» از جمله مواردی است که باید در تنظیم آن تسریع نمود. در روایت آمده کسی که بدون وصیت بمیرد، مسلمان نمرده است. بعضیها می گویند: ما جوان هستیم و میترسیم که با این کار مرگمان زود فرا برسد. این سخن اشتباهی هست انسان باید در وصیت، تکلیف اموالش را معین کند. مثلاً چیزی به همسرش اختصاص دهد که فرزندان نمک نشناس مادر را از خانه بیرون نکنند و نیز بین بچهها اختلاف نیفتند. کسی که وصیت نکرده، هرگاه بمیرد در برزخ خیلی گرفتار میشود روایت دیگر از علی «علیهالسلام» است که در حکمت 285 نهجالبلاغه آمده است؛ «کلُّ مؤاجل یسألُ الانظار و کلُّ مؤجّل یتعللُ بالتسویف» هر کس که اجلش رسیده تقاضای فرصت میکند و کسانی که وقت دارند با تسویف تعلل و کوتاهی میکنند.
کسی که فرصتهایش را از دست داده تقاضای فرصتی دیگر میکند تا درست عمل کند. قرآن درباره کسانی که به برزخ منتقل شدهاند میفرماید: آنها می گویند: «... ربّ ارجعون لعلی اعمل صالحا فیما ترکت» پروردگارا ما را برگردان تا اعمال صالحی را که ترک کردیم انجام دهیم. در صورتی که خدا فرصت عمر را در اختیار او قرار داده بود. در دنیا هم همینطور است افراد نوعاً اول انتخابهایشان را انجام میدهند و وارد زندگی میشوند بعد فکر میکنند و برنامه و آرمان خود را تعیین میکنند. بنابراین نمیتوانند خانواده و سایر تعلقاتش را با خود همراه کنند. جوانان اول باید خودشان را بشناسند و سپس تصمیم گیریهایشان را بنمایند و دو طرح و نقشه هم داشته باشند؛ اول نقشه دنیایی که گویا همیشه هستند و باید لذت ببرند تا شادی و آرامش که نشانه مؤمن به تصریح قرآن هستند را داشته باشد. نقشه دوم برای امور آخرتی است که باید اصول تولد سالم به برزخ را شناخته و به آن عمل کنیم. بنابراین اول باید آرمان خود در زندگی را مشخص کنیم. ما نباید غمگین زندگی کنیم که به قول حضرت کاظم «علیهالسلام» در آن صورت، لایق غم هستیم. «الغمّ مرضُ النّفس» غم بیماری نفس است. نباید طوری سبک زندگی مان را تعیین کنیم که دچار غصه و اندوه شویم. باید ارتباطات، انتخابها، رفتارها و افکارمان را درست طراحی کنیم.
از اول سبک و آرمان خود را مشخص کنیم تا در مراحل مختلف پشیمان نشویم. اگر درباره فرزندان مان کوتاهی کنیم و فوق عقل شان ضعیف باشد روز قیامت ما را مؤاخذه میکنند. کسانی که در برزخ از خداوند تقاضای فرصت و عمر دوباره مینمایند نوعاً در دنیا هم نسبت به انتخابهای گذشتهشان پشیمان هستند اعم از رشته تحصیلی، شغل، همسر، دوست، محل سکونت و ... «لیت الشباب لنا یعود» کاش جوانی ما برگردد. اما اگر کسی طرح و برنامه معین داشته باشد اصلاً پشیمان نیست.
در ادامه حدیث حضرت میفرمایند: «... و کسانی که فرصت دارند با امروز و فردا کردن تعلل میکنند.» داشتن روحیه تسویف و به تأخیر انداختن کارها خیلی خطرناک است. در بحث «غم و شادی» عرض کردهایم: کسی که طرح و برنامه دارد غمهایش به شادی تبدیل میشود. میتوان با به کارگیری سیستم مبدّل، تمام غمهای زندگی را به شادی تبدیل کرد، شیرینیهای زندگی که شیرین هستند، تلخیهای آن را هم میتوان با اتخاذ سبک درست به شیرینی تبدیل نمود. امیرالمؤمنین «علیهالسلام» میفرماید: «کم من مسوّفٍ بالعمل حتّی هجم علیه الاجل» چه بسیار از اهل تسویفِ در عمل که اجل به او حمله کرده است. کسانی که اهل تسویف هستند سری به قبرستانها بزنند و ببینند چه کسانی در سنین پایین با هزاران آرزو از دنیا رفتهاند. حضرت میفرمایند: «ما فاتَ مَضی، و ما سیأتیکَ فأین؟» آنچه گذشت، گذشته است و آن که قرار است بیاید کجاست؟ سپس میفرماید: «قُم فاغتنم الفرصه بین العدمین» «برخیز و فرصت بین دو عدم را غنیمت بشمار» هر اقدامی قرار است بکنیم باید سریع شروع کنیم. در این کار دو خاصیت است اول اینکه سبک جدید طراحی کرده دوم اینکه اگر بمانیم آرامش داریم، اگر هم نمانیم پشیمان نمیشویم.
اثر بعدی که خواهیم گفت، بیکاری و انداختن بار مسئولیت مان روی دوش دیگران است که در جلسه بعد به آنها خواهیم پرداخت.
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته.
کلیدواژه ها:
آثار استاد