مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
از سلسله مباحث استاد محمد شجاعی
عرض کردیم: یکی از آثار تنبلی، کوتاهی و تفریط است که سبب ضعف در امور دنیایی و آخرتی میشود. انسان تنبل حوصله خودش را از دست داده و کارهای در حال انجام را هم رها میکند و باعث تضییع حقوق خود و دیگران در بُعد انسانی میگردد. انسان در حس، خیال و وهم با حیوانات و در عقل با فرشتگان مشترک است و ضمناً بخش بالاتری در انسان به نام فوق عقل وجود دارد که انسانیت انسان به آن وابسته است. شخص تنبل و بی حوصله، هم به بخش حیوانیاش، با عدم رعایت بهداشت بدن و عدم رعایت ایمنی لطمه وارد مینماید و هم به سایر ابعاد وجودیاش. مثلاً وسیله نقلیهاش نیاز به رسیدگی دارد. تنبلی میکند و در اثر حادثههای رانندگی دچار صدمات مالی و جسمی فراوان میگردد. تنبلی در بخش عقلانی هم آسیبهای خاص خودش را دارد مثل اینکه مهارتها را نمیآموزد و در انتخاب همسر، مهارتهای کلامی، عاطفی، اقتصادی و ... اشتباه میکند. در فرزنددار شدن تقویت ژن، مراقبتهای دوران بارداری، تربیت دورههای هفت ساله فرزند و ... را مراعات نکرده لذا نتیجه لازم را نمیگیرند.
بیماری فرزند سالاری که در کشور ما بسیار شایع است، باعث وظیفه نشناسی و بی مسئولیت بار آمدن فرزندان شده و این مشکل در اثر بی اطلاعاتی والدین است. شخص تنبل به فوق عقلش رسیدگی نکرده، اموراتش منحصر به بخشهای زمینیاش است فلذا پشتیبانی آسمانی را ندارد فلذا تبدیل به یک موجود بی اراده، مضطرب و ناآرام شده که با کوچکترین حادثه ای دست به خودکشی می زند. چنین شخصی گداییهای عشقی و عاطفی زیادی دارد. «اللهِ» این شخص بسیار ناتوان است و به قول امام صادق «علیهالسلام» «اللهِ خودساخته (ساخته خودش)» است که به او آرامش نمیدهد و نمیتواند از غیب استمداد بگیرد و کافی است که دچار کوچکترین مشکلی شود در آن صورت غصه خورده و به پوچی میرسد و یک مشکل اقتصادی، خانوادگی و ... میتواند او را از پا درآورد. اسلام، انسان را به گونه ای تربیت میکند که در تلاطم زندگی شاد و آرام باشد و سلامتی و بیماری، فقر و دارایی برای او یکسان است. اما بعضیها با داشتن سلامتی، امکانات و خانواده، کمی آرامش دارند ولی به محض سلب اینها خودشان را میبازند. تعبیر قرآن در مورد اینها چنین است: «... و من النّاس من یعبد الله علی حرف...» عبادت برای این افراد تفنّنی و در حاشیه است و لذا شخصیت این افراد بسیار ضعیف است و وقتی میخواهند تولید نسل کنند از ویژگیهای پنجگانه سلامت و زیبایی، هوش، عقل، دین و اخلاق، فقط به دو ویژگی سلامت و زیبایی، و هوش اهمیت میدهند. این مر از مصادیق تضییع حقوق دیگران است. نفس ما هم نیاز به شادی و آرامش حقیقی دارد و با محروم کردن آن در حقش ظلم میکنیم. در عوض به تقویت بخشهای حس و خیال و وهم پرداخته و دچار کثرت شده که اضطراب آور است. در تضییع حقوق، اولین کسی که حقش ضایع میشود حقیقت انسانی و جاودانه ماست. یکی دیگر از آسیبهای تنبلی این است: انسان همین که متوجه اشتباهاتش شد و حق را شناخت، صبر بر حق نکرده لذا قدرت جبران هم نخواهد داشت. اینگونه افراد بخشهای حیوانی شان خیلی رشد کرده و بخش انسانی مظلوم واقع شده لذا به راحتی قدرت غلبه ندارد و نیاز به تغذیه جدی و قوی دارد که شخص تنبل معمولاً چنین توانی ندارد. چه اموری که ارزش فکر کردن و غصه خوردن را نداشته ولی دائماً فکر شخص را مشغول کرده و حتی سر نماز و هنگام خواب هم انسان را رها نمیکند. تنبلی در آموزش و کسب مهارتها باعث میشوند انسان در طول روز گرفتار حملههای چهارگانه شیطان شود و هر روز عقب تر بیفتد و غصه دنیاییاش زیاد، و در نتیجه جهنمی شود: «من بکی علی الدنیا دخل النّار» کسی که برای دنیا غصه میخورد یعنی داراییهای برتر را ندارد. قیمت انسان به دغدغهها و آرمانهایش است. امام کاظم «علیهالسلام» فرمودهاند: «من اغتمّ کان للغمّ اهلا» کسی که غم میخورد اهل غم است (لیاقتش غصه خوردن است.) کسی که بُعد انسانیاش غذا نخورده آنقدر بزرگ نشده که با سختیهای بخشهای پایینی آرامشش حفظ شود و آنها را ذخیره بداند؛ «الذین اذا اصابتهم مصیبه؛ قالوا انّا لله و انّا الیه راجعون» یعنی تعلق داشتن به خدا آرام شان میکند و به قول آیت الله مجتهدی می گویند: «این نیز بگذرد» فقدانها سرمایههای آخرتی است فلذا انسان در سختیها چیزی از دست نداده است. کسی که خودشناسی و خودسازی نکرده است جایی که باید غصه نخورد و شاد باشد دچار غم و افسردگی میشود.
روز قیامت وقتی مؤمن آثار محرومیتهایش را دیده و جبران الهی را مشاهده میکند آرزو میکند ای کاش همه چیزش را در دنیا از دست داده و دعاهایش اجابت نمیشد و به قول امام صادق «علیهالسلام» کاش در دنیا بدن ما را با قیچی تکهتکه میکردند. یکی از عوامل حسرت آخرتی خوش گذشتنهای دنیایی است. کسی که اصالت را به بخش طبیعی و حیوانیاش بدهد در انتخابها، ارتباطات، افکار و رفتارش شکست میخورد مطلبی که از نظرتان گذشت پنجمین اثر تنبلی است. ششمین اثر، تأخیر در انجام کارهاست.
اگر از بعضیها بپرسیم: فرض کنید امروز آخرین روز عمرتان باشد چه میکنید، می گویند: از دیگران حلالیت خواسته و حقوقی که از دیگران بر ذمّه مان است را جبران میکنیم و... . در صورتی که در این امر اصلاً نباید تأخیر کرد چرا که هر روز و هر لحظه ممکن است آخرین روز و لحظه زندگی انسان باشد ولی معمولاً توهم بر عقل انسانها غلبه کرده و فرد تصور میکند به این زودی قرار نیست بمیرد فلذا وظایفش را نادیده گرفته و به تأخیر میاندازد. نقل شده حضرت عزرائیل «علیهالسلام» به کسی گفت: آماده رفتن شود، او گفت: اجازه بده کارهای عقب افتادهام را جبران کنم عزرائیل «علیهالسلام» گفت: اگر به تو فرصت دهم حجم این کارها بیشتر میشود چون باز هم کوتاهی خواهی کرد پس بهتر است با این مقدار بدهکاری از دنیا بروی. قرآن خواب را تقریباً با از دنیا رفتن یکی دانسته و بیان میدارد با بیدارشدن به حیات بازگشتهایم برای همین در آموزههای دینی داریم باید وقتی از خواب برخاستیم شکر کنیم؛ سر به سجده گذاشته و بگوییم: «الحمدلله الذی احیانی بعدان اماتنی» خدا را شکر که مرا بعد از اینکه میراند، زنده کرد. چه بسا کسانی که از بنده برنامه میگیرند برای شش ماه. ولی بعد از یکسال اظهار میدارند هنوز برنامه شش ماهه شان پایان نیافته است. در این بین چه بسا افراد دارای رتبههای عالی علمی و اجتماعی هستند.
به بعضیها توصیه میکنیم: برای رسیدن به خود، شش ماه مرخصی تحصیلی بگیرند ولی اصلاً زیر بار نمیروند. از بعضیها میخواهم مدتی بارداری شان را به تأخیر بیندازند تا اطلاعاتشان بیشتر و به تقویت ژنها بپردازند اما حاضر به چنین کاری نمیشوند. چه اشکالی دارد که انسان مجرد هم اقدام به تقویت ژنهایش بکند؟ انسان باید دارایی داشته باشد که به فرزندش منتقل کند چون فاقد شئ معطی شئ نیست. انسان باید برای هر موقعیتی و لو رهبری جامعه آماده باشد. یکی از سؤالات قیامت این است که انسان مدت جوانیاش را در چه راهی صرف کرده است؟ در قرآن آمده: آیا ما به شما عمر ندادیم که متذکر شوید؟
حضرت میفرمایند: این آیه توبیخ جوان هیجده ساله ای است که هنوز با وظایفش آشنایی ندارد. اگر کسی ژنهایش را تقویت کرده باشد و سپس صاحب فرزند شود، تربیت فرزندش کار دشواری نیست چون ژنهای فرزند قوی هستند. در دوران بارداری هم هنوز دیر نشده و جنین و ژنهایش تأثیرپذیر هستند. بعد از تولد هر قدر سن بالاتر رود مقاومت هم بیشتر میشود. حضرت رسول «صلی الله علیه و آله» فرمودند: سه دوره هفت سال اول، دوم و سوم را تربیت کرده و سپس فرزندانتان را رها کنید. ولی ما برعکس بیست سال آنها را رها میکنیم و بعد کاری از دستمان بر نمیآید. مگر اینکه خودش تصمیم گرفته و اقدام به خودسازی نماید. اثر ششم تنبلی که آن را توضیح دادیم در واقع همان تسویف است که بیشتر نامه اهل جهنم از آن است. اینها اشخاص بد و معاندی نبودند فقط همین امروز و فردا کردن، کار دستشان داده است. «ایّاک و التسویف فانّه بحر یُغرق فیه الهلکی» از امروز و فردا کردن بپرهیزید زیرا دریایی است که اهل هلاکت در آن غرق شدند. باید از بچگی فرزندان را به گونه ای تربیت کنیم که تنبلی ننمایند. تا هفت سال همه در خدمتشان بودند و آنها فرمانروایی میکردند باید بعد از هفت سال فرمانبردار بوده و محدودیتهای تربیتی را بپذیرند. مرد باید مسئولیت پذیر باشد و در انجام وظایفش در خانه کوتاهی نکند نهایتاً خستگیاش را برطرف کرده و چیزی هم میل کند ولی بعد از آن باید به طور جدی به خانواده و نیازهایشان رسیدگی کند. هرکس در بخشهای پایینی کسل باشد در بخشهای بالایی تنبل تر است. پیامبر «صلی الله علیه و اله» خطاب به ابوذر میفرمایند: «یا اباذر! ایاک و التسویف بعملک فانّک بیومک و لست بما به عده، ...؛ ای ابوذر! از تسویف در عملت بپرهیز که تو متعلق به امروز هستی نه به بعد از آن...»
بعضیها در سن هفتاد سالگی به یاد وصیتنامه نوشتن می افتند. آیا واقعاً اینها از اول میدانستند که قرار است اینقدر عمر کنند؟ در سنین پایین باید این کار را انجام میدادند هم آرامش بیشتری داشتند و هم به طول عمرشان میافزود. برخی دیگر در سنین کهولت تازه به فکر محاسبه خمس مالشان و آمادگی برای حج می افتند. با توجه به بحث نسبت، ما مانند جنین در رحم دنیا هستیم و چنانچه جنین امکانات بهره برداری از دنیا را تحصیل نکرده باشد بیچاره میشود، وای به حال ما اگر در رحم دنیا تجهیزات آخرتی را کسب نکرده باشیم. جنین باید برای ما درس آموز باشد. او، دنیا را جدی گرفته ولی ما ابدیت را به بازی گرفتهایم. همه اقشار اعم از مدیران، زنها، شوهرها و ... باید پرهیز از تسویف را رعایت کنند. اگر کسی امروز تصمیم بگیرد و فردا بمیرد باز هم حرفی در پیشگاه خداوند برای دفاع از خودش دارد. اگر فردا هم از آنِ تو شد (فردا زنده ماندی) فردا هم مثل امروز باش. ما نمیدانیم فردا هستیم یا نه؛ و ما سیئاتیک فأین؟ آن که قرار است بیاید کجاست؟
ادامه حدیث: «فان لم یکن غد لک لم تندم علی ما فرّطت فی الیوم» پس اگر هم نبودی به خاطر کوتاهیهای امروزت پشیمان نیستی. «طولُ التّسویف حیره» کار امروز را به فردا انداختن سبب تحیر میشود. چه بسا کسانی را دیدهام که همه کارهایشان را برای سفر خارجی از قبیل حج و عتبات انجام دادهاند ولی لحظه خروج به آنها گفتهاند که ممنوع الخروج هستید آن هم برای دلایل واهی. پاسپورت انسان باید همیشه آماده باشد و قبل از انقضاء اعتبار باید آن را تمدید کرد. زمانی اعلام کردند: اساتید دانشگاه از این امتیاز برخوردارند که بدون نوبت، هفته آینده به سوریه سفر کنند عده ای که پاسپورت خود یا خانوادهشان آماده نبود از این سفر محروم شدند. بعضیها از جنوب کشور مسافت زیادی را برای سفر به شمال طی میکنند وقتی به آنجا میرسند اتومبیل آنها فاقد زنجیر چرخ است و امکان ادامه ندارد. اینها از مصادیق تحیرهای دنیایی هستند. تحیر آخرتی اصلاً قابل جبران نیست. «ربّ ارجعون لعلّی اعمل صالحاً فیما ترکت، کلاً انّها کلمه هو قائلها...» پروردگارا! مرا بازگردان بلکه در آنچه که ترک کردم عمل صالحی انجام دهم. (قرآن پاسخ میدهد) هرگز! اینهمه عمر خداوند در اختیار انسان قرار داد. خیلی وضعیت بدی است انسان نه امکان بازگشت دارد نه یارای رفتن به پیش، زیرا پیش روی او جهنمی سوزان است. در یکی از سفرهای خارجی، مسئول تهیه بلیط، بلیط یکی از مراحل سفر را چِک نکرده بود در فرودگاه به ما اجازه پرواز نمیدادند و از طرفی امکان بازگشت به ایران هم نداشتیم حیرت عجیبی بود، حیرت برزخ که خیلی بدتر است پنجاه سؤال قیامت از آن جا آغاز میگردد و ما میبینیم که درباره حقوق همسر، فرزند، والدین، همسایگان و ... مشکل داریم. حقالناس را هم کاری نمیتوان کرد. حیرت و شوک آن خیلی وحشتناک است و به قول امام صادق «علیهالسلام» از تسویف نشأت میگیرد.
خانمی در دوران عقد کردگی اظهار کرد از همسرش نفرت دارد؛ من تمرینها و اطلاعات مربوط به مهرورزی را به او دادم که اگر امکان دارد احساسش عوض شده و نسبت به او علاقهمند گردد و اگر نتیجه نداد از او طلاق بگیرد و او را نیز بدبخت نکند. او نه تنها علاقهمند نشد و نفرتش تداوم یافت، بلکه حاضر به طلاق هم نشد چون در فامیلشان مرسوم نبود. نتیجه این شد که بعد از گذشت چندین سال با داشتن فرزندی سه چهار ساله اقدام به طلاق کرد و سرنوشت سه نفر را درگیر کرد. باید به قدرها و حدود و اندازههای الهی احترام بگذاریم قوانین طبیعی اصلاً شوخی بردار نیستند. اگر نظام حاکم بر بدن را جدی نگیریم با درد به ما هشدار میدهد. در جلسه بعد بیشتر درباره تسویف و دیگر آثار تنبلی صحبت خواهیم کرد.
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته.
کلیدواژه ها:
آثار استاد