مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
از سلسله مباحث استاد محمد شجاعی
تنبلی و بیحوصلگی مانند دو غدهی سرطانی هستند که اگر درمان نشوند دنیا و آخرت خرابی به همراه خواهند داشت؛ «الکسل یُفسدُ الاخره» کسالت آخرت انسان را تباه میکند. البته هر چیزی که باعث خرابی آخرت شود دنیای انسان را هم خراب میکند. ریشهی این دو رذیله، جهالت است، جهل به خود و جهل به دین. گاهی هم شک و تردید، و ضعف عقیده. یکی دیگر از عوامل تنبلی، خواهشهای نفسانی است که اگر بر کسی غلبه کنند تمایل او در انجام وظایف کاهش مییابد. برای هر یک از ابعاد انسان خداوند مصالح و غذاهای ویژه تدارک دیده که ما باید آنها را تهیه نماییم. انسان در این راه علاوه بر انگیزههای عقلانی باید ذوق و شوق هم داشته باشد. هر قوهای از غذای مربوط به خودش لذت میبرد و به زوج خود میل و شهوت دارد. حس با محسوسات، خیال با مخیلات، وهم با موهومات، عقل با معقولات و فوق عقل با «الله» آرام میگیرد.
ذرهذره کاندر این ارض و سماست جنس خود را همچو کاه و کهرباست
یک شخصیت کامل، شخصیتی است که به تغذیهی تمام ابعاد وجودیاش به طور متعادل میپردازد. یعنی فوق عقلش را با «الله»، عقلش را با دانش و بخشهای حیوانی را هم با زوج خودشان تغذیه نماید. اینگونه آرامش انسان تأمین میشود. («وهم» روابطی است که انسان به لحاظ عاطفی با افراد دارد و خیال قصورات ذهنی است که در صورتی که ارضاء گردند آرام میگیرند. انسان در بُعد خیال اگر قادر به به خاطر آوردن چیزی یا مطلبی نشود آرامشش به هم میخورد.) تناسب زوج با قوای انسان بسیار اهمیت دارد و اساساً ملاک آرامش است. کسی که قوایش با زوج ویژهی خود لذت نبرد طبیعی و متعادل نیست. کسی از زوج فوق عقل یعنی «الله» لذت میبرد که این قوه در او فعال شده باشد. نکتهی بسیار مهم این است: تغذیهی هر بخش باید به گونهای باشد که سلامت و سعادت انسان را در پی داشته باشد که اولین شرط آن حلال و کامل بودن لذت است؛ در غیر این صورت عقده و عدم تعادل ایجاد میکند. افراط، سنگینی و اتلاف وقت به همراه دارد؛ «قد جعل الله لکلّ شیءٍ قدراً» خداوند تمام ظهوراتش ریاضی بوده و عدد و اندازه دارد. ما موظفیم این ریاضیات دقیق خداوند را کشف کنیم. هر قدر علم پیشرفت کرده و ابزار بیشتری در اختیار بشر قرار میگیرد، قدرت اندازهگیری او نیز بیشتر میشود.
در یکی دو قرن گذشته بشر امکان اندازهگیری فاکتورهای مختلف خون از قبیل قند، چربی، اوره و گلبولهای سفید و ... را نداشت ولی امروز دقیقاً محاسبه میگردد. روح انسان هم عدد و اندازه دارد که ما به آن دسترسی نداریم. البته جسم هم ریاضی است؛ فلذا عالم فیزیک، متافیزیک و مجردات، قاعده و اندازه دارد. این همان قضا و قدر یا حکم و اندازه است. مهمترین شب سال «شب قدر» یعنی شب اندازه است. جسم به عناصری مانند روی، آهن، کلسیم، سدیم و منیزیم و ... به میزان مناسب نیاز دارد. کمبود خون در انسان حالات روانی ویژهای پدید میآورد که ناشی از فقر آهن است. جسم و روح تأثیرات متقابل روی یکدیگر دارند. یک روانشناس حاذق قبل از هر کار، برای یافتن منشأ مشکلات روحی، جسم را بررسی میکند و اگر ضعف از جسم باشد آن را برطرف مینماید و سپس به مشاوره میپردازد. تمام مواد غذایی مورد نیاز بدن اگر بیش از حد نیاز مصرف شوند سلامتی انسان را به خطر میاندازند. نفس انسان هم اینگونه است. دو شاخصهی مهم سلامت نفس، شادی و آرامش است. اگر کسی برخوردار نباشد حتماً در تغذیهی قواهایش اختلالی پدید آمده است. قواهای چهارگانه پایینی در حکم ابزار و وسیله برای فوق عقل هستند. ملاک خوشبختی انسان، میزان موفقیتش در حرکت فوق عقلانی است. از محدودیت نجات یافته و به «مُلک کبیر» که قرآن بشارت داده برسد یعنی شادی و آرامش دنیا و آخرت. تغذیهی ما باید به گونهای باشد که بخش الهی وجود ما به خطر نیفتد. البته بخشهای پایینی هم در اسلام مراعات گردیده است. مثلاً: اگر عبادتی برای بدن ضرر داشته باشد قابل تغییرات است. وقتی ایستادن برای بدن مضر است شخص اجازه دارد نمازش را نشسته بجا آورد. اگر رساندن آب برای بدن ضرر داشته باشد، دستور تیمم داده شده است.
حج در صورت امکان واجب است و اگر شخص استطاعت ندارد لازم نیست حج به جا آورد. در اسلام جسم انسان حرمت دارد، امام صادق «علیهالسلام» فرمودند: اگر کسی شب استراحت نکرده و برای کسب ثروت بیدار بماند حق چشمش را بهجا نیاورده و لقمهاش حرام است. شببیداری باید دلیل معقول داشته باشد. کسی که برای دیدن فیلم شب را بیدار میماند قصد ارضای واهمهاش را دارد. انسان حتی اگر برای عبادت به بدنش آسیب بزند مشروع نیست. اگر فرمودهاند: «قَمِ اللّیل الّا قلیلا» درصورتیکه بدن توانایی داشته باشد. قرآن در قاعدهی کلی که ارائه میدهد توصیه به توجه در طعام و غذای انسان (در همهی قوا و ابعاد) نموده است: «فلینظر الانسان الی طعامه» پس انسان باید به طعامش بنگرد. کسی که فعالیتش کم است ولی غذاهای پرکالری مصرف میکند دچار اضافهوزن میگردد ولی شخصی که کارش پرتحرک است هرقدر هم غذاهای مقوی مصرف کند وارد چرخهی سوختوساز میشود.
نیاز هر کس در همهی ابعاد متفاوت از سایرین و تا حدی منحصر به خودش است. روح هم مانند جسم نیاز به طبیب دارد لذا انسان باید کارهایش بر اساس قاعدهی صحیح و زیر نظر استاد باشد. از آنجا که هدف از خلقت انسان شکوفایی اسماء الله در وجودش است بنابراین مهمترین بخش او فوق عقلش است. بخشهای حیوانی که پایهی انسان هستند بسیار مهم میباشند زیرا اگر دچار اختلال شوند عقل و فوق عقل هم به خوبی رشد نمیکنند. بخش حیوانی باید با حرکت جاودانهی انسان تناسب داشته باشد. مفاهیم حلال و حرام، مستحب، واجب و مباح در جهت همین هدف وضع شدهاند. حلالها یعنی انسان اجازهی استفاده دارد، حرامها چیزها و اعمالی هستند که هم به سیستم وجودی انسان لطمه وارد میکنند و هم آخرت را دچار مخاطره میکنند. مکروه، انجام ندادنش بهتر است و مستحب به رشد و سرعت کمک میکند. کسی که علاقهای به لذتهای پایین نداشته باشد قدرت پرواز در بُردهای بلند نخواهد داشت زیرا اصلاً متعادل نیست. به همین دلیل حضرت فرمودند: یک سوم وقتتان را به لذتهای حلال اختصاص دهید.
یکی از نکات مهم در لذت حلال، احترام به میل جمع و خانواده است: «المؤمن یأکل بشهوه اهله و المنافق یأکل بشوته» مؤمن تابع میل خانواده است، ولی منافق از میل خودش تبعیت میکند. حرمت به نظر دیگران باعث رشد انسانی و محبوبیت میگردد. لذتی پذیرفته است که مورد تأیید عقل و سازگار با فوق عقل باشد و برای بخشهای دیگر ضرر نداشته باشد. افراط در لذت باعث سنگینی، و کوتاهی در آن باعث کمبود و عقده میشود. بدن نیز چنین حکمی دارد. طبق آمار 70% افراد زیر بیست سال اضافه وزن دارند و معنایش این است که نسل آینده از سرطان و سکته زیادی برخوردار خواهد بود. علیرغم اینکه مصرف ایرانیها به اندازهی یک میلیارد نفر است ولی 50% افراد دچار سوءتغذیه میباشند. این آمارها نشاندهندهی عدم عقلانیت در تغذیه است. انسان اگر در تمام ابعاد، استاد نداشته باشد دچار افراط و تفریط میشود. در مورد فرزندانمان باید مراقب باشیم از هر چیزی به اندازه استفاده کنند. دیدن کارتون و فیلم، بازیهای کامپیوتری، و .... باید زمان محدود داشته باشند. شهوت خیال گاهی افراد را به ورطهی نابودی میکشاند. مثلاً بدن افرادی که دائماً فیلم تماشا میکنند و به خیالشان اجازهی استراحت نمیدهند، تابع این میل شده و ممکن است به سکته و ... بیانجامد. پس یکی از عوامل تنبلی و بیحوصلگی عدم مدیریت صحیح امیال و لذتها، یعنی افراط و تفریط است. کسی که اسیر بعضی لذات میگردد از شئون دیگر باز میماند. ورزش و عشقهای زمینی تا جایی خوب هستند که به سایر ابعاد لطمه وارد نکنند. بعضیها به قدری غرق در بخشی از شئون میگردند که به خانوادههایشان رسیدگی نمیکنند. ثابت شده دو گروه نمیتوانند همسران خوبی باشند: هنرمندان و سیاستمداران. یکی از هنرپیشهها میگفت: ما تا مشهور میشویم اولین کاری که میکنیم زنهایمان را طلاق میدهیم. باید روحهایمان را از نظر لذت مدیریت کنیم. لذات بخشهای پایینی نباید به فوق عقل لطمه بزند،
لذا قرآن علامت انسانیت را در سورهی توبه آیهی 24 اینگونه معرفی میکند: اگر سه لذت در رأس لذتهایتان باشد درست و طبیعی عمل کردهاید و اگر اینطور نباشد شما فاسق هستید؛ «... انّ الله لا یهدی القوم الفاسقین...». حتماً انسان جهالت به خرج داده و در حق خودش خیانت کرده که محبوبها و تعلقات زمینی را به معشوق آسمانی (خدا، معصوم و جهاد در راه خدا) ترجیح داده است و از تعادل خارج شده است. البته علاقه به معشوقهای هشتگانهی مذکور در آیهی فوق منافاتی با آسمان ندارد مشروط بر اینکه مدیریت با آسمان باشد. «قل إن کان ابائکم و اخوانکم و ازواجکم و عشیرتکم و اموال اقترفتمواها و تجاره تخشون کسادها و مساکن ترضونها احبّ الیکم من الله و رسوله و جهاد فی سبیله فتربّصوا حتی یأتی الله بامره و الله لا یهدی القوم الفاسقین» یعنی اگر محبوبهای هشتگانه عزیزتر و لذیذتر از خدا و رسول (معصومین) و جهاد درراه خدا باشند شما فاسقید. شخصیت متعادل ترتیب قوایش به این صورت است؛ فوق عقل، عقل، وهم، خیال و حس در غیر این صورت اگر حیوانیت (وهم، خیال و حس) در رأس قرار بگیرند به تعبیر علی «علیهالسلام» شخص معکوس یا وارونه شده است. مانند کسی که هزاران تومان را به یک میلیارد ترجیح دهد.
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته.
کلیدواژه ها:
آثار استاد