مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
از سلسله مباحث استاد محمد شجاعی
همانطور که گفتیم ما یک موجود ممتد هستیم و حیات جاودانهای در انتظار ماست و به زودی به آن خواهیم رسید. به حدی حیات دنیایی در مقایسه با ابدیت ناچیز است که وقتی به ما میگویند: «کم لبثتم؟» چه قدر توقف داشتید پاسخ میدهیم یک روز یا نصف روز. توهم ما با کمک شیطان عمر دنیا را برای ما طولانی جلوه میدهد. رفتن به قبرستان و دیدن قبرهایی که متعلق به افراد خیلی جوانتر از ماست کمک زیادی به درک و باور ما مینماید. پشت شیشهی آمبولانسی نوشته بود: «آیا شما خودتان را برای چنین روزی آماده کردهاید؟» باقیماندهی عمر ما خیلی با سرعت میگذرد. حضرت فرمودهاند: ساعتها در روز، روزها در ماه و ماهها در سال و سالها در عمر چه قدر سریع میگذرند. به زودی وارد برزخی میشویم که خویشان و اجداد ما سالهاست در آن نظام، زندگی میکنند. اگر تنبلی و کسالت داشته باشیم حیات ابدیمان را نابود کردهایم. امیرالمؤمنین «علیهالسلام» میفرمایند: «الکسل یفسد الاخره» کسالت آخرت را فاسد میکند شخص تنبل مانند جنینی که تجهیزات مورد نیاز حیات دنیوی را با خود نیاورده، امکان استفاده از نعمتهای آخرت را نخواهد داشت. اگر مراحل رشد جنین را مشاهده نماییم، میبینیم که با چه جدیتی بیوقفه در حال کسب اعضاء و اندامها و دستگاههای مورد نیاز دنیاست ضمن اینکه هیچ کدام در رحم به کار او نمیآیند.
عاقل کسی است که برای حیات دنیا به حداقلها کفایت میکند و اصل قوایش را صرف ساختن آخرتش مینماید. خوبهای برزخ حسرت یک لحظه حیات دنیا را میخورند. قرآن میفرماید: «حتی إذا جاء احد هم الموت قال ربّ ارجعون لعلّی اعمل صالحاً فیما ترکت» تا اینکه وقتی مرگ یکی از آنها میرسد میگوید پروردگارا مرا بازگردان بلکه عمل صالحی در آنچه که ترک کردم به جا آورم. انسان زمانی قدر عمرش را میداند که بنا به بیماری خاصی بفهمد وقت کمی از عمرش باقیمانده است. لحظهی ورود به برزخ خیلی خاص و پراضطراب است. به بعضیها وقتی میگویند فرض کنید آخر عمرتان است چه میکنید؟ به فکر جبران میافتند ولی آیا واقعاً ممکن است؟ ما باید هر لحظه به فکر انتقالمان به برزخ باشیم. خوشا به حال کسانی که همیشه به فکر پایان عمرشان هستند. کسی که تجهیزات آخرت را تهیه کرده است، هرقدر مقصدش پیچیدهتر باشد آمادگی اش هم سختتر است. زندگی جنین در رحم خیلی ساده است و بیشترین وقتش را برای دنیا صرف میکند. انسان اگر کسالت و تنبلی نماید بزرگترین خسارات متوجه او خواهد شد. اگر انسان اهمیت تطبیقش با آخرت و بهشت را درک کند به هیچ وجه تنبلی و بیحوصلگی نخواهد داشت و دائماً اعمال خیر از او صادر شده و همه فعالیتهایش را متناسب با آخرت مینماید.
جنین باید ثقل میزان داشته باشد تا امکان بهرهبرداری از دنیا را داشته باشد. یعنی چشمش متناسب با طول موج، گوشش متناسب با فرکانس بوده و برای هوای دنیا دستگاه تنفس کامل بیاورد؛ «فمن ثقلت موازینه فهو فی عیشه راضیه...» در غیر این صورت چنین سرنوشتی دارد: «فمن خفّت موازینه فامّه هاویه» کسی که میزانش سبک است مادرش آتش است. پس باید به آغوش بیمارستان آخرت یعنی جهنم برود و درمان شود. پنجاه موقف آخرت به این معناست که ما باید پنجاه میزان را داشته باشیم. ما باید با پنجاه حقی که امام سجاد «علیهالسلام» فرمودند، زندگی کرده و آنها را جزء داراییمان نماییم. سؤالهای آخرت وجودی است و مانند جنین نسبت به دنیا تکوینی است. علم و دانایی ما زمانی مفید است که به دارایی تبدیل گردد. نشانهی دارایی شادی و آرامش است. کسی که عازم سفر است در صورتی که تجهیزات کافی داشته باشد نگران نبوده، شاد و آرام است. اگر نفس را پاکیزه ننماییم با توجه به اینکه نفس ما قبر ماست قطعاً با فشار و عذاب قبر مواجه خواهیم شد. پیامبر «صلی الله علیه و آله» میفرمایند: «من بکی علی الدنیا دخل النار» کسی که برای دنیا گریه کند داخل آتش میگردد، یعنی کمالات دنیایی میتواند این شخص را به هم بریزد. دنیا جهنم است، کسی که اهل سلم و سلامت است از صراط عبور میکند؛ «ان منها الا واردها» همه در جهنم هستند. اگر کسی در اثر حسادت، عصبانیت و زودرنجی و ... در فشار باشد قبر پر رنج و عذابی خواهد داشت. کسی که آخرت را باور کرده باشد چشم و همچشمی، عصبانیت و زودرنجی ندارد، زیرا فرصتی ندارد و میداند به تعداد غصه خوردنها، احساس حقارتها و ناامیدیها و ... باید عذاب تحمل کند.
مؤمن نشاطش دائمی است. «المؤمن دائم النشاطه» ما باید همهی کارهایمان را به عشق خدا انجام دهیم تا همیشه انگیزه و انرژی لازم را داشته باشیم. زنداری، شوهرداری و سایر وظایف باید برای خدا باشد؛ «قل انّ صلاتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب العالمین» ما فقط به خدا تعلق داریم. وقتی خدا همهی سختیهایی که بر ما وارد شده را میخرد چرا باید با غیر معامله نماییم؟ کسی که به این نکته توجه داشتهباشد میداند که هیچ کدام از کارهایش بی پاداش نمیماند. امام صادق «علیهالسلام» میفرمایند: «ان کان ثواب من الله فالکسل لماذا؟» اگر ثواب با خداست کسالت برای چیست؟ انسان اگر توجه داشته باشد که خداوند به تمام زحمتهایی که او متحمل میگردد پاداش داده و اذیت دیگران برای او ما به ازای آخرتی دارد نه گلهای دارد و نه از دیگران توقع میکند. زمین بهشت را خدا در اختیار ما قرار داده تا با اعمال صالح کاخهای آن را بنا کرده، درختهایش را بکاریم و نهرهای آن را جاری سازیم. علی «علیه السلام» میفرمایند: «انّی لم ارکالجنه نوم طالبها...» من ندیدم مانند بهشت که طالب آن خواب باشد «... و لم آر کالنّار نوم هاربها» و نه مانند جهنمی که فرارکنندهی از آن خواب باشد. کسی که از جهنم میترسد باید بداند هر بار عصبانیت و زودرنجی حجم عظیمی از آتش به همراه دارد.
عاقل کسی است که ناراحتیها و غضب را جرعهجرعه بنوشد. چنین کسی به شادی و آرامش میرسد. (حدیث) ما باید به قاعدهی «هو انت» و اینکه هر کاری با دیگران میکنیم در واقع به نفس خودمان کردهایم، توجه داشته باشیم. اگر برای دیگران شیرین باشیم به خودمان باز میگردد و اگر تلخ باشیم اثرش متوجه خودمان میگردد. «خیرکم، خیرکم لاهله» بهترین شما، بهترین کس برای خانوادهاش است. پیامبر «صلی الله علیه و آله» می: ما باید در هر موقعیتی بهترین باشیم، در این صورت به خدا نزدیک میگردیم. باید تندی و تیزی را از رفتارمان برداریم که در حقیقت خیر آن به خودمان باز میگردد. قرآن میفرماید: «ان احسنتم، احسنتم لانفسکم و ان اسأتم فلها» اگر خوبی کنید به خودتان خوبی کردهاید و اگر بدی کنید به خودتان بدی کردهاید. کسانی که فکر میکنند با زرنگی از دیگران سبقت گرفتهاند حقیقتاً عقب ماندهاند. برای پیامبر «صلی الله علیه و آله» گوسفندی آوردند حضرت همهی آن را به دیگران بخشیدند و فقط دستان گوسفند ماند، به ایشان عرض کردند: همهی گوسفند رفت و فقط دستانش ماند. پیامبر «صلی الله علیه و آله» فرمودند: همهاش ماند و دستانش رفت. «ما عندکم ینفد و ما عندالله باق» آنچه نزد شماست از بین میرود و آنچه نزد خداست باقی است. امیرالمؤمنین «علیهالسلام» بیشترین ثروتشان را برای آخرت صرف میکردند. شخص خَیِری عنوان میکرد: ضمن مدرسههایی که ساخته، ویلایی داشته که خیلی به آن علاقهمند بودند، از آنجایی که نمیتوانستند از آن دل بکنند آن را به خیریهای بخشیدند تا در آخرت با او باشد.
بعضی وقتی با فقیر مواجه میشوند ناراحت میشوند و به او میگویند: پول خرد ندارند در صورتی که پول درشت دادن به فقیر بهتر است. اما برخی دیگر از افراد، از اینکه فقرایی سر راهشان قرار گرفته خوشحال میشوند که توفیقی حاصل شده تا وجهی در راه خدا بپردازند. خدا برای ما فرصتی ایجاد میکند که ما کریم شده و اسم دریافت کنیم و الا او نیازی به ما ندارد، «من ذالذی یقرض الله قرضاً حسناً فیضاعفه...» چه کسی به خدا قرض میدهد که خداوند آن را افزایش دهد... . کسی که در راه خدا انفاق کند خدا یک تا هفتصد برابر به او پاداش میدهد. بانک خدا بیش از هر بانکی سود دنیایی میدهد. امام صادق «علیهالسلام» میفرمایند: من هر وقت مشکل مالی پیدا میکنم آنچه که دارم را صدقه میدهم و خدا چندین برابر به من باز میگرداند. همین کار یک راه تجارت است. شخصی که سالی یک میلیارد تومان در راه خدا انفاق میکرد، علت کارش را اینگونه توضیح داد: از اول با خدا عهد کردم هر قدر به من بدهد با او نصف میکنم و بر سر عهدم باقی ماندم تا به امروز که در سال دو میلیارد درآمد دارم و نصف آن را در راه خدا میبخشم. ما با امتناع از انفاق سعی میکنیم گرههای زندگیمان را بگشاییم ولی در واقع گرههای آن را محکمتر میکنیم.
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته.
کلیدواژه ها:
آثار استاد