www.montazer.ir
چهارشنبه 21 اوت 2024
شناسه مطلب: 320
زمان انتشار: 9 اکتبر 2014
تنبلی و بی حوصلگی ، جلسه 12

تنبلی و بی حوصلگی ، جلسه 12

از سلسله مباحث استاد محمد شجاعی

عرض کردیم: ضعف یقین از جمله عوامل تنبلی می‌باشد. رفتار انسان تابع نوع نگاهش به خود است. انسان عاشق خودش است به همین دلیل به هر چیزی که به آن تعلق خاطر دارد عشق می‌ورزد و برای اینکه نسبت به ایشان خدمتگزار باشد نه خائن، به دو چیز نیاز دارد: اولاً، خودش و متعلقاتش را به معنای حقیقی دوست داشته باشد و ثانیاً، نگاه درستی به خودش داشته باشد. اینکه قرآن می‌فرماید: روز قیامت افراد از یکدیگر فرار می‌کنند به این لحاظ است که در حق یکدیگر خیانت کرده‌اند و آن‌گونه که شایسته است با هم رفتار نکرده‌اند. داشتن احساس و عاطفه برای رفتار درست کافی نیست، باید شناخت و نگاه دقیق هم وجود داشته باشد. ممکن است انسان بدون شناخت باعث از بین رفتن یک جانور و گیاهُ شود چه برسد همنوعان و نزدیکانش. اضافه وزن سبب مشکلات جسمی، روانی و معنوی است و هفتاد درصد افراد زیر بیست سال به آن مبتلا هستند، در این مورد والدین مقصر هستند با وجود اینکه فرزندانشان را به شدت دوست دارند. علت اینکه انسان‌ها خیلی با دقت به وظایف دنیایی خود عمل می‌کنند این است که دنیا و نیازهای آن را باور کرده‌اند. در صورتی که آخرتی در انتظار ماست که بسیار پیچیده‌تر، زیباتر و با عظمت است و اگر کسی تجهیزات لازم به همراه نداشته باشد به شدت دچار عذاب خواهد شد. تنبلی در کسب لوازم آخرت باعث می‌شود که انسان حرکتش به آن سمت را آغاز نکند.

بی‌حوصلگی یعنی: انسان کار را شروع می‌کند ولی نیمه‌کاره رها می‌کند. در روایت داریم: تنبلی و بی‌حوصلگی کلید همه بدبختی‌های انسان است. به لحاظ اینکه ما فقط بخش دنیایی را مد نظر قرار می‌دهیم و نسبت به بخش جاودانه بی‌اهمیت هستیم فلذا دینداری هایمان هم بی‌اثر و بی‌خاصیت هستند؛ بنابراین دائماً از خانواده‌ی آسمانی و بهشت دور می‌شویم. کسی که به خودش ایمان قوی ندارد نسبت به خدا هم ایمانش ضعیف است. علی «علیه‌السلام» می‌فرمایند: «من عرف نفسه فقد عرف ربه» کسی که خودش را شناخته، همانا پروردگارش را شناخته‌هاست. انرژی مفهومی است که به صورت‌های مختلف ظهور می‌کند و خود انرژی قابل رؤیت و اشاره نیست. ماده هم همین‌طور است کسی نمی‌تواند ماده را نشان دهد ولی صورت‌های مختلف آن قابل رؤیت و قابل تعریف هستند. صورت نیز ظهورات مختلف دارد. «الله» در جلوه‌ها و ظهوراتش قابل شناسایی است و کامل‌ترین شناخت را کامل‌ترین جلوه و ظهور یعنی معصومین «علیهم‌السلام» به ما می‌دهند. نفس کامل‌ترین ظهور خداوند است که به صورت قوه (از آن به عنوان کودک روان یاد شده است) در همه‌ی انسان‌ها وجود دارد و در معصومین کاملاً به فعلیت رسیده و در دیگران به طور نسبی شکوفا شده است. کسی که ایمان و اراده‌اش ضعیف است اول باید روی خودش شناخت پیدا کند، هر قدر شناختش بیشتر شود رفتارش هم درست‌تر می‌گردد. بدون خودشناسی، توحید، نبوت و امامت در انسان ضعیف می‌ماند. معاد هم به عنوان یکی از مهم‌ترین مصادیق غیب ناشناخته می‌ماند. «الذین یؤمنون بالغیب...» همچنین رابطه‌ای برقرار نمی‌گردد.

کسی که ایمان دارد، همیشه در رفتار قدرتمند است چون غیب برای او عین شهود است. اما کسی که ایمانش ضعیف است رفتارش هم ضعیف است؛ «قالت الاعراب آمنّا، قل لم تؤمنوا و لکن قولوا اسلمنا و لمّا یدخل الایمان فی قلوبکم...» (15/حجرات) ایمان غالب افراد تقلیدی است که از والدین و محیط به ارث برده‌اند. انسان باید خودش ایمان بیاورد تا دلش آرام بگیرد. «ایمان» یعنی آنچه دل را به امنیت می‌رساند. بنابراین قرآن می‌فرماید: بگویید اسلام آورده‌ایم.  اکثر افراد به دستورات دین عمل نمی‌کنند، اگر هم عمل کنند به برخی عمل کرده و به برخی دیگر عمل نمی­کنند. مؤمن حقیقی پذیرفته که خانواده‌ی حقیقی‌اش، خانواده آسمانی او هستند و والدینمان باعث تولد بدنمان شده‌اند. ما قبل از آمدن به دنیا، در جوار حق تعالی و بالاتر از فرشتگان بودیم و قاعدتاً باید عواطفمان به خانواده آسمانی‌مان بیشتر باشد. در زیارت جامعه‌ی کبیره عرض می‌کنیم: «بابی أنتم و اُمی...» ما فقط حق داریم که پدر و مادرمان را فدای کسانی که از آن‌ها بالاترند بنماییم.

باورِ فرزندِ اهل بیت «علیهم‌السلام» بودن، به انسان قدرتی می‌دهد که کلیه‌ی انتخاب‌ها، ارتباطات، رفتار و افکارش را مطابق رضایت ایشان تنظیم می‌نماید. جایگاه انسان بالاتر از بهشت است و سبک زندگی باید متناسب با آنجا باشد. انسان به لحاظ حیوانی زن یا مرد است، و البته برخی خنثی هستند، این نوع به انسان کمک می‌کند تا حقیقت انسانی‌اش که جنس بردار نیست را درک کند. کمالات طبیعی غیر از کمالات جاودانه‌ی ماست و بعضی افراد بر فقدان یک کمال طبیعی، کمالات حقیقی و انسانی خود را به خطر انداخته و شادی و آرامششان را از دست می‌دهند در صورتی که در روایت آمده: «المؤمن دائم النشاط». به همین دلیل است که قرآن به اعراب می‌فرماید: شما ایمان نیاورده‌اید. زیرا ایمان آثار خودش را به همراه دار. د همه‌ی حقایق به گونه ای هستند که اگر وجود داشته باشند آثارشان نمایان است. امکان ندارد کسی حقیقتاً مؤمن باشد ولی افسرده، پژمرده، عصبی و زودرنج باشد. به تصریح قرآن هر قدر ایمان انسان افزایش می‌یابد علاقه به همسرش بیشتر می‌گردد. شخص غصه‌دار با توانایی‌های خودش آشنا نیست. لذا آن‌ها را فعال نکرده و استفاده نمی‌کند. کسی می‌تواند به بهشت رفته و از آنجا لذت ببرد که از دنیایش خوب استفاده کرده باشد. قواعدی که خدا برای ما مقرر کرده از حیث عالی‌ترین حدّ شناخت خدا به ما است؛ «ربّکم اعلم بکم» هر جا ایمان باشد آثارش مشهود است از جمله اینکه ایمان حقیقی شادی و آرامش به همراه دارد و تنبلی و بی‌حوصلگی را زایل می‌کند زیرا شخصی خود را به بلندای ابدیت دانسته و نیز می‌داند هر ثانیه‌ی آن معادل میلیون‌ها سال آخرتی ارزش دارد بعضی‌ها اظهار می‌کنند از بیکاری حوصله‌شان سر رفته، در صورتی که انسان اصلاً بیکار آفریده نشده است و لحظه به لحظه عمر ارزش ویژه دارند.

«انّما المؤمنون، الذین آمنوا بالله و رسوله ثمّ لم یرتابوا» مؤمنان، کسانی هستند که با خدا و رسول به امنیت رسیده و سپس دچار شک نشوند. ما بیش از اینکه به عبادت‌ها و اعمال مختلف بپردازیم اول باید یقین خودمان را افزایش دهیم. امیرالمؤمنین «علیه‌السلام» می‌فرمایند: من خدایی را که ندیده باشم عبادت نمی‌کنم. قرآن چیزی را ظاهرتر از خدا نمی‌داند. «فاینما تولوّا فثمّ وجه الله» به هر طرف رو کنید وجه خداست. ما باید تلاش کنیم خودمان را بشناسیم و ایمان خود را تقویت کنیم و به اینجا برسیم؛ «اشهد ان لا اله الا الله و اشهد انّ محمد رسول الله» یعنی این مفاهیم را شهود کنیم: «و اشهد انّ علیاً ولی الله» در خارج از کشور کسانی که اصلاً با این مباحث آشنا نیستند با چند جلسه بحث و تمرین واقعاً به قدرت شهود دست می‌یابند. امام جواد «علیه‌السلام» می‌فرمایند: انسان اگر با قلبش به سمت خدا برود بهتر از این است که با بدنش را عبادت به زحمت بیندازد. خانمی اظهار می‌کرد: حجم عبادات من بسیار زیاد است و نمی‌توانم برنامه‌ی شما را اجرا کنم. از ایشان خواستم ابتدا با اجرای برنامه یقینش را افزایش دهد سپس به عبادت بپردازد. «... الذین آمنوا بالله و رسوله ثمّ لم یرتابوا» کسانی که به خدا و رسولش ایمان آوردند سپس تردید نکردند. سی دی‌های «پاسخ» و «پرسمان» را حتماً تهیه کرده و در اختیار اطرافیان نیز بگذارید. در آن مجموعاً بیست و دو هزار سؤال را پاسخ داده‌اند. قرآن درباره‌ی گنه‌کاران می‌فرماید: آن‌ها به سمت تقویت معلوماتشان پیش نمی‌روند چون تمایل ندارند دست از گناه بردارند؛ «یرید الانسان لیفجر امامه یسئل ایّان یوم القیامه» انسان می‌خواهد گناه کند لذا می‌پرسد کی روز قیامت می‌شود؟ اگر ایمان در کسی تقویت شود نتیجه‌اش این است (ادامه‌ی آیه): «... و جاهدوا باموالهم و انفسهم فی سبیل الله اولئک هم الصادقون» جهاد فقط زمان جنگ نیست بلکه منظور، تنظیم زندگی انسان بر اساس معشوق بی‌نهایت می‌باشد که پول و وقتش را برای خدا هزینه می‌کند و تمام اعمال با هدف رسیدن به عشق الله صورت می‌گیرد و اگر نتیجه‌ی متقابل حاصل نشده انسان دچار سرخوردگی نمی‌شود و بسیاری از طلاق‌ها اتفاق نمی‌افتد.

من همیشه به زوج‌های جوان توصیه می‌کنم که از همین اول زندگی یکدیگر را به بلندای ابدیت دوست داشته باشید تا هرگز به خاطر دنیا روابطتان خدشه‌دار نگردد. چنین عشقی هرگز بدل به نفرت نمی‌گردد. تمام درگیری‌ها، عقده‌ها و جنگ‌ها حتی، برای دنیاست. باید همه‌ی کارهایمان را به عشق «الله» انجام دهیم تا در این صورت بر سر یکدیگر منت نگذاریم که اگر غیر از این باشد اجرشان را ضایع کرده‌اند. در روایت آمده: زنی که در خانه‌ی شوهر ظرفی را جابجا کند خداوند هشت در بهشت را به روی او می‌گشاید و هفت در جهنم را به رویش می‌بندد. چنین شخصی محل خدمت برایش با کعبه تفاوتی ندارد. البته حتماً انسان باید زمانی را به عبادت اختصاص دهد. کسی که ایمان دارد، روح تلاش در او ایجاد می‌شود. چنانچه اهل دنیا هرقدر ثروت بیشتر به دست آورند آن را صرف دنیا می‌کنند.

اهل آخرت، دنیا و آخرتشان را آباد می‌کنند. سهم ما از بهشت معلوم است فقط تمام تجهیزات آن را باید خودمان بسازیم. غالب کسانی که در راه آخرت تنبلی می‌کنند برای این است که خود حقیقی‌شان را نمی‌شناسند. در عبادت طبیعت اذیت می‌گردد ولی فطرت شاد است. کسی که فطرت و انسانیتش را شناخته باشد در انجام واجب بی‌حوصله نشده و در پرهیز از محرمات سست نمی‌گردد. انسان زمانی که برای خدا هزینه می‌کند طبیعتش  دچار فشار می‌گردد ولی بخش فطرتش شاد می‌شود. ما می‌توانیم از همین طریق، فعال بودن بخش انسانی خود را ارزیابی کنیم. اگر در مسجد مانند ماهی در آب بودیم فطرتمان فعال است و بر بخش طبیعی غلبه دارد در غیر این صورت ضعیف است و ما در حقش ظلم کرده‌ایم. کسی که در مجلس فسق و فجور راحت است بخش طبیعی خود را مهار نکرده است. در آخر آیه وقتی این گروه را در زمینه‌ی مال و جان تلاشگر معرفی می‌کند می‌فرماید: «اولئک هم الصادقون» چنین کسانی حقیقتاً صادق‌اند.

کلیدواژه ها: سوره حجرات ، اهل بیت (ع) ،

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed